شعارسال: هرچند ممکن است خیلیها اهل آچاردست گرفتن وپیچ سفت کردن نباشند، اما برای یک بارهم که شده، انبردست، دست گرفته اند تا میخی از تخته بکشند یا مفتولی را خم کنند. حتی اگرهرگز دست به چنین کارهای فنی وتکنیکالی هم نزده باشند، لا اقل یک بارهم که شده، در صف تاکسی یا اتوبوس، به تابلوی قدیمی ورنگ و رو رفته انتهای خیابان کریم خان زند نگاه کرده اید. یا ممکن است در مسیر رفت وبرگشت جاده خراسان، جایی نزدیک شهر دامغان، روی کوه کوچکی که از دوطرف جاده قابل رؤیت است، این نام را که روی کوه حک کرده اند خوانده باشید” ابزارمهدی”.
امروز میخواهیم داستان زندگی مردی را بنویسیم که بزرگترین شرکت تولید کننده ابزارآلات ایران را بنیان گذاشته است. مردی که به افتخارنام بزرگش، شرکتش را “ابزار مهدی” نام گذاشته است. او “محمد مهدی مظلومیان” نام دارد.
دامغان زادهای در تهران
محمد مهدی مظلومیان در خانوادهای که ۷ عضو داشت کوچکترین عضو خانواده بود. او در سال ۱۳۲۲ درشهر دامغان به دنیا آمد. پدرش مالک بود وخانواده اش در زمره خانوادههای متوسط دامغان قرار داشت. او درس دوره ابتدایی اش را در شهر دامغان گذراند و درحالی که ۱۴ ساله بود، همراه بردارانش به تهران سفرکرد. محمد مهدی مظلومیان که دوران ابتدایی اش دانش آموز کوشایی نبود، با آمدن به تهران و قرار گرفتن در فضای رقابتی پایتخت، بر تلاش اش افزود واوضاع درسی اش را متحول کرد. به این ترتیب، دوره متوسطه را در دبیرستان امیرکبیر واقع در خیابان ناصرخسرو که روبه روی دارالفنون قرار داشت، به اتمام رساند وپس ازآن، به عنوان سرباز سپاه بهداشت مجبور به گذراندن دوران سربازی شد. بلافاصله پس از اتمام سربازی در سال ۱۳۴۶ وارد مدرسه عالی شد و دوره لیسانس زبان انگلیسی را پشت سرگذاشت و در سال ۱۳۵۰ فارغ التحصیل شد.
آغازتجارت
پس ازپایان دوران سربازی در سال ۱۳۴۶ کار تجارت محمد مهدی مظلومیان آغازشد. او پس ازآن، وارد کار تجارت شد که برادرش مدتی، مشغول واردات ابزار بود. درسن ۲۶ سالگی ازدواج کرد. یعنی چهارسال پس ازاین که کار وتجارت را آغاز کرده بود. اوکار درس وتجارت را همزمان به پیش میبرد ودرهمین دوران بود که کارت بازرگانی گرفت ودر دومین سال حضور در دانشگاه، موفق شد کارت تجارت نیز بگیرد. او درس زبان انگلیسی میخواند. درسی که برای او میتوانست ابزار مناسبی در تجارت وبازرگانی باشد. همه داراییهای او در ابتدای تجارت، چیزی حدود ۲۰۰ هزار تومان بود ونخستین محموله ابزارآلاتی که وارد کرد، ۵ هزار دلار ارزش داشت.
اگرچه از آن روزها چیزی حدود ۴۰ سال میگذرد، اما مظلومیان به خوبی به یاد دارد که نخستین بار چگونه پا به عرصه تجارت گذاشت. او میگوید” اولین حساب اعتباری که باز کردم ۳۰۰۰ فرانک بود که هر فرانک در آن زمان ۲۱ قران ارزش داشت. اولین جنسی که وارد کردیم سنگهای جرقه زن بود. شکوفایی تجارت ما از سال ۱۳۵۰ شروع شد که اوضاع و احوال پولی مملکت به علت گران شدن دلار خیلی نابسامان بود”.
نقش برادر بزرگ
محمد مهدی که کوچکترین عضو خانواده اش بود، به اتکای بزرگترین برادرش، کار وتجارت را آغاز کرد وبعدها در تشکیل خانواده هم به برادر بزرگ اتکا کرد. او هرچند سعی میکرد درزندگی وکار، کمتر زیر سایه برادر قرار گیرد، اما هرآن چه داشت را مدیون برادر میدانست بنابراین او را به شدت تکریم میکرد. بردارش در ابتدا، کارمند یک شرکت بازرگانی بود وزمانی که راه وچاه تجارت را دراین شرکت آموخت، کاری مستقل آغازکرد. او تاجر ابزارآلات بود ومحمد مهدی، نخستین بار، کارتجارت را با مشورت او آغاز کرد.
تجارت کتاب
محمد مهدی مظلومیان، کارش را با خریدن “کتاب تجارت ژاپن” آغاز کرد که راهنمایی، برای خریدن ابزارآلات ژاپنی محسوب میشد. او درشکلی گسترده با ژاپنیها مکاتبه میکرد:” پنج شنبه و جمعه ۲۰۰ نامه مینوشتم و صبح شنبه پست میکردم و تا برگشت جواب نامه ۲۰ روز طول میکشید، کاتالوگهایی را که برایم میفرستادند میدیدم و بعد با آنها وارد مذاکره میشدم”.
پس از دو سال به ژاپن رفت و با توجه به سابقهای که از ژاپنیها به دست آورده بود وتسلطی که به زبان انگلیسی داشت، با چند کارخانه وارد مذاکره شد.
محمد مهدی مظلومیان درمدت کوتاهی موفق شد با چند کارخانه معروف ژاپنی، قرارداد نمایندگی امضا کند، اما به این دلیل که پول زیادی نداشت به تجار ایرانی قیمتها را نشان میداد و از طرف ژاپنیها ۵ درصد پورسانت میگرفت. بعد از مدت زمانی کوتاه، وضع مالی مظلومیان بهبود یافت واو توانست به طور مستقیم و مستقل وارد کار تجارت ابزارآلات با شرکتهای ژاپنی شود.
مظلومیان میگوید” در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ به صورت جدی به فکر احداث کارخانه تولید ابزار درایران افتادم. در همان دوران سفری به ژاپن داشتم، آن جا کارخانه ابزارسازی مدرن و شیکی دیدم که در بیابان بنا شده بود. گفتم چیزی که درایران زیاد است، بیابان است. چرا آبادش نکنیم؟ ”
مدتی بعد، کار مظلومیان گسترش بیشتری یافت به گونهای که پس ازکارخانجات ژاپنی، تجارت با کارخانههای آلمانی، آمریکایی و ایتالیایی هم آغازشد. بازدیدهای پیاپی محمد مهدی مظلومیان از کارو تولید کشورهای صنعتی، فکر تاسیس کارخانه تولید ابزار آلات را در سالهای آخر حکومت پهلوی در ذهنش کاملا جدی وعملیاتی کرد. یعنی زمانی که خون انقلابی گری در رگ ایرانیان به جوش آمده بود. او بسیار تمایل داشت تا شرکت مورد علاقه اش را به ثبت برساند، اما ناآرامیهای پیش از انقلاب ودرگیریهای پس ازآن، باعث شد این اقدام به تعویق افتد.
انقلاب به پیروزی رسید وشیوه اداره کشور دیگرگون شد. آن روزها فضا چپ زده ومخالف سرمایه گذاری بود. انقلابیها مشغول تغییر گسترده رویههای حکومت داری بودند. شرکتها درحال مصادره وملی شدن بود. بانکها ادغام شدند وسرمایه داران از کشور خارج شدند. فضا برای سرمایه گذاری مساعد نشان نمیداد، اما مظلومیان تصمیم خودش را گرفته بود. راه اندازی کارخانهای برای تولید ابزارآلات؛ بنابراین حتی وقوع جنگ هم نتوانست مانع تصمیم او شود.
او دراین باره میگوید:”ایده راه اندازی کارخانه پیش ازانقلاب درذهنم شکل گرفته بود، اما این مساله را راکد گذاشتیم تا کشور نظم بگیرد. تا سال ۱۳۶۰ با وجود اینکه در حال جنگ بودیم تصمیم خودم را گرفتم که تصمیمم را عملی کنم “. مظلومیان چه تصمیمی گرفته بود؟
تولد ابزار مهدی
در چنین فضای مبهمی که جنگ، خاک ناامیدی برآن پاشیده بود، محمد مهدی مظلومیان برای گرفتن طرح کارخانه به ایتالیا وسپس آلمان مسافرت کرد وایده راه اندازی کارخانه اش را شکل وشمایل تازهای بخشید. چندماه طول کشید تا او ایده خامش را پخته وپختهتر کند. امکان سنجی ایجاد کارخانه، بررسی کشش بازار، امکان سنجی خرید مواد اولیه ودهها اگر و امای دیگر که مظلومیان باید پاسخهای مناسبی برای آنها پیدا میکرد.
او درمورد آن روزها میگوید: ” پس از بازدیدهایی که از برخی کارخانهها در آلمان و ایتالیا انجام دادیم و بررسیهای لازم، در سال ۱۳۵۶ در خواست احداث کارخانه را به وزارت صنایع تحویل دادیم که پذیرفتند. در جریان ارزیابی و اجرای طرح بودیم که انقلاب شد. گفتیم فعلا صبر کنیم ببینیم تکلیف مملکت چه میشود”.
از زمانی که مهدی مظلومیان درخواست راه اندازی کارخانه را مطرح کرد تا سال ۱۳۶۰ واردات کالا فقط از کانالهای دولتی امکان پذیر بود. دراین مدت، مظلومیان وخانواده اش از طریق فروش جنسهای وارداتی اش به فعالیت هایش ادامه داد. اما پس ازآن به فکر اجرای ایده قدیمی اش افتاد.
انقلاب نظم ونسق گرفته بود، بنابراین بعید بود که مجوز صادر شده در حکومت شاه، مورد تایید مدیران وزارت صنایع جمهوری اسلامی قرار گیرد به این ترتیب، مظلومیان وخانواده اش کار را از ابتدا آغاز کردند.
او میگوید” دیگر به دنبال احیای مجوز قبل از انقلاب نرفتیم، زیرا همه چیز تغییر کرده بود و افراد و ساختارها به کلی عوض شده بودند. اوایل انقلاب سخت گیریها زیاد بود و بعضیها ما را تحقیر میکردند که شما از واردکنندگان قبل از انقلابید. الان جنگ است و شما به جای جنگ به فکر واردات هستید و…”
او زمانی که این خاطرات را بازگویی میکند، آه میکشد. مظلومیان ازسرسختی اش میگوید و ارادهای که برای ساخت کارخانه داشته است؛ بنابراین روحیه اش را بازمی یابدو دوباره چرخ را گردش در میآورد؛ ” گفتیم بهترین زمان برای اجرایی کردن طرح احداث کارخانه همین الان است. فوری طرح خود را به وزارت صنایع تهران دادیم. گفتند خوب است. بروید استان سمنان برای اخذ مجوز نهایی ساخت”. مظلومیان وخانواده اش به استان سمنان میروند وجایی دربیابان، کنار جاده معروف خراسان، سنگ بنای کارخانه را میگذارند.
آنها با اعتباری که برای تولید کننده ایتالیایی پیدا کرده اند، ظرف ۱۱ ماه ماشین آلات مورد نیاز را وارد میکنند. ۲۰ درصد بیعانه سفارش ساخت ماشین آلات میدهند و متعهد میشوند که بقیه پول را ظرف ماههای آینده بپردازند.
وب سایت شرکت ابزار مهدی، ماجرای خرید تکنولوژی شرکت را این گونه روایت میکند” مظلومیان با استفاده از تجارب و روابط خوب مدیریت با شرکتهای سازنده ابزارآلات مبادرت به خرید تکنولوژی ساخت سری کامل ابزار آلات صنعتی و دستی از کارخانه فومازی ایتالیا کرد و به واسطه روابط خوب تجاری گذشته، طرف ایتالیایی بدون اخذ وجه، تکنولوژی مورد نیاز مظلومیان را به او واگذار کرد. این تکنولوژی حدود یک میلیون دلاربرآورد قیمت میشد. به این ترتیب، تکنولوژی پیش رفتهای همراه با ماشین آلات مدرن و منحصر به فرد ساخت انواع ابزار وقطعات یدکی صنایع خودروسازی در شرکت ابزارمهدی فراهم شد”.
انتقال تکنولوژی
محمد مهدی مظلومیان در خاطراتش گفته” برای انتقال تکنولوژی هزینهای برای پرداخت نکردیم. کارخانه ایتالیایی وضع مالی مناسبی نداشت بنابراین بابت انتقال تکنولوژی، از آنها میزان قابل توجهی جنس پیش خرید کردیم. به طور مثال در سال ۱۳۵۸ حدود ۵/۱ میلیون دلار جنس از آنها خریدیم؛ بنابراین در عمل هزینهای بابت انتقال تکنولوژی پرداخت نکردیم”.
اما درمورد تلاش هایش برای محکم کردن پایههای شرکت، این خاطره را بازگو میکند” در سال ۱۳۶۲ که طرح توسعه ساختمانی را در کارخانه داشتم، معمار به من گفت: آقای مظلومیان فوندانسیونی که شما میخواهید سه لایه است، هزینهاش زیاد میشود، آخر چرا؟ گفتم: تو کارت را انجام بده، من میخواهم این کارخانه ۳۰۰ سال عمر کند. خندید و رفت بیرون و به اطرافیان گفت: این مظلومیان خیال میکند ۳۰۰ سال عمر میکند. روزی صدایش کردم و گفتم: آقای جهانیان! من آن ۳۰۰ سال را برای خودم نگفتم. آدم خیلی عمر کند ۸۰-۷۰ سال است. من این بنا را برای مملکتم درست میکنم تا پایه و ستونی برای کشورم باشد”.
سرانجام چرخ میچرخد
مظلومیان درنهایت، موفق میشود در شهریور ۱۳۶۱ کارخانه را با ۷۶ نفر پرسنل ایرانی و ۱۵ نفر ایتالیایی افتتاح کند. او میگوید” ظرف ۱۱ ماه ما ۳۰۰۰ متر بنای تولیدی و یک دفتر اداری در دامغان ساختیم. در این مدت، به کارگران ساختمانی و مهندسان ایتالیایی گفته بودم که ما باید کارخانه را در شهریور ۱۳۶۱ افتتاح کنیم که مصادف با نیمه شعبان است”. وهمان گونه که او میخواهد، ابزارمهدی در نیمه شعبان افتتاح میشود.
نخستین تولیدات
کارخانه ابزارمهدی از همان ابتدا قابلیت ساخت شش قلم کالا شامل انبردست، سیمچین، دمباریک، گازانبر، قیچی باغبانی و سیم لخت کن را داشت وبه همین شکل، این محصولات را روانه بازار میکند. بعدها ابزار مهدی دچار تحولات گسترده در ساختار میشود از جمله این از مسئولیت محدود به سهامی خاص و از سهامی خاص به سهامی عام تغییر مییابد ودرسال ۱۳۷۲ به منظور تولید انواع ابزار آلات و آچار آلات با ظرفیت اسمی ۱۵۰۰ تن در سال، ازوزارت صنایع مجوز میگیرد. بعدها درسال ۱۳۷۷، بازهم ابزار مهدی دچار اصلاحات میشود. یعنی برای تولید قطعات خودرو با ظرفیت ۵۵۰ تن در سال از وزارت صنایع مجوز دریافت میکند. وسه سال بعد موفق میشود، خط تولید انواع آچار بکس را نیز راه اندازی کند. نکته قابل توجه این است که ابزار مهدی که زمانی متصدیان آن، وارد کننده ابزارآلات ایتالیایی بودند، بعدها موفق میشوند محصولات خود را به کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا وسوئیس صادرکنند. شرکت تولیدی ابزار مهدی گذشته از تولید محصولات سنتی اش، تامین کننده قطعات و ابزارآلات برای کلیه کارخانجات تولید کننده وسائط نقلیه سبک و سنگین است و میتواند هر گونه قطعات را از فورج ۱۰۰ الی ۳۰۰ گرم، با استفاده از ماشین آلات مدرن فورج گرم تولید کند.
خاطره صادرات
مظلومیان، از صادرات به صورت خاطرهای مبهم یاد میکند ومی گوید” ما زمانی صادرات خوبی داشتیم. تا پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ حدود ۹۰۰ هزار دلار به اروپا کالا صادر میکردیم. محصولات را بسته بندی میکردیم، لای زرورق میپیچیدیم و به شرکت ایتالیایی میفرستادیم. بعد او اگر میخواست دسته اش را عوض میکرد یا بسته بندی اش را تغییر میداد و روی آن مینوشت:.Made In Italy ما انبردستمان را ۵/۳ دلار به ایتالیا میفروختیم و او آن را ۱۱ دلار با مارک خود به بازار میفرستاد. اما بعد از ۱۱ سپتامبر ایران را محدود کردند. از طرفی بازار چین هم در حال رونق بود و همه (اروپاییها) به سوی چین هجوم آوردند. آنها همان محصول را با مبلغ ۵/۱ دلار از چین تهیه میکنند. آن محصول بی کیفیتی که از چینیها در بازار ایران میبینیم، محصول ۶۰ سنتی آنهاست؛ در حالی که چین ابزارهای باکیفیتی نیز تولید میکند که قیمت بالاتری دارد”
محصولات فعلی
درحال حاضرسودآوری عمده شرکت ابزار مهدی از بخش بازار و فروش مغازههای سطح شهراست. با اصلاح ساختاری که صورت گرفته، این شرکت میتواند محصولاتش را وارد رقابت با محصولات چینی کند، اما آن گونه که مظلومیان میگوید” خودروسازان هر روز قیمت را کاهش میدهند. برای مثال کیف ابزار پژو قبلا ۷۹۰۰ تومان بود، ولی درحال حاضر آن را ۴۰۰۰ تومان کردهاند که قدرمسلم از کیفیت محصول کم خواهد کرد یعنی آن دسته محصولاتی که ما برای خودروسازان تولید میکنیم” مظلومیان میگوید” برخی محصولات آن قدر با کیفیت پایین تولید میشود که من روی خود را برمیگردانم و حاضر نیستم نگاه شان کنم. یک کیف ابزار ۴۰۰۰ تومانی اصلاً معنی ندارد! خودروساز پول ما را سه ماهه میدهد، اما از طرفی در بازار با این که قیمتمان دو برابر خودروساز است، وجود کالاهای چینی باعث شده پول ما ۹-۸ ماهه برگردد”
تامین مواد اولیه
امکان تولید کروم که ماده اولیه تولید ابزارآلات محسوب میشود، در داخل وجود ندارد. تولید کروم تکنولوژی بالایی میخواهد. البته میگویند چند کارخانه در حال ساخت داریم، اما مظلومیان میگوید” فکر نمیکنم بتواند پاسخگوی نیاز ما باشد. ما مجبوریم فولاد کروم را از خارج وارد کنیم. برای بخش بازار همه مواد اولیهمان وارداتی است، اما در بخش خودروسازی به علت پایینتر بودن کیفیت بخشی از آن داخلی است”
زیان ابزارمهدی وافتخار مظلومیان
چند سال است که ابزارمهدی به ورطه زیان دهی افتاده. چرا؟ دلیل مشخص است. واردات بی رویه ابزارهای چینی، سیاستهای غلط اقتصادی، کمبود مواد اولیه، قدیمی بودن تکنو لوژی وخیلی دلایل دیگر. ازحق نباید گذشت ومظلومیان هم از حق نمیگذرد ” ما تا سال ۱۳۷۵ وضعیت روبه رشدی داشتیم، اما از آن سال بعد روند نزولی شروع شد تا این که در دو سال گذشته زیان آور بودهایم. ”با این حال موسس ابزار مهدی میگوید” همین برای من افتخار بزرگی است. امروز پیش هر وزیر و رئیسی که میروم ابزارمهدی را میشناسد، احترام میگذارند و مرا تحویل میگیرند. شاید با داشتن پول بیشتر این احساس افتخار را نمیکردم. خدا شاهد است اگر من در کار تجارت میماندم الان بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان پول داشتم. من در ۳۵ سالگی ۲۹ نمایندگی از کشورهای مختلف داشتم، ولی واقعا کار کردهام. گاهی در شبانه روز ۱۸-۱۷ ساعت کار میکردم.
سرشناس بودن مظلومیان هم شیرینی خاص خودش را دارد. به خصوص این که نامش همیشه جلوتر از خودش حرکت میکرده. این خاطره مظلومیان بامزه است” روزی در سن ۳۵ سالگی برای گرفتن بارنامه به اداره ای رفته بودم. خانمی که پشت میز نشسته بود وقتی اسمم را پرسید و فهمید که مظلومیان هستم، خنده بلندی کرد که من ناراحت شدم. بعد به من گفت: من همیشه تصویر یک پیرمرد شکم گنده را از شما داشتم. در حالی که من ۳۵ ساله و بسیار لاغراندام بودم”
دو ریال برداشت نکرده ام
هر روز از ساعت ۶ صبح بیدارم”. ابزارمهدی روزگاری، خوب سود میداده وپرسش از مظلومیان این است که چقدر از کارخانه برداشت کردهای واو پاسخ عجیبی میدهد” در طول ۲۷ سالی که کارخانه دارم، ۲ قران از کارخانه برداشت نکردهام. ۲ میلیارد تومان هم علاوه بر سرمایهای که گذاشته ام، از کارخانه طلب دارم. اما خدا را شکر زندگیام تأمین است. از روز اول یک رال هم از کارخانه برداشت نکردم، چون همیشه در حال توسعه بودیم. کارخانه، در دل کارخانه ایجاد میکردم؛ هفت کارخانه در دل هم بدون آن که وامی بگیرم. من زمان انقلاب ۶ میلیون دلار پول در سوئیس داشتم؛ بنابراین مدام سرمایه کارخانه را اضافه کردم و برای توسعهاش خرج کردم. اولین وام را در سال ۱۳۷۰ گرفتم به مبلغ ۱۰ میلیون تومان از بانک صادرات با بهره ۷ درصد. تا سال ۱۳۷۸ میزان وام دریافتی من ۲۰۰ میلیون تومان بود.
اوضاع این روزهای ابزارمهدی
ابزارهای چینی، پیچ ومهره بازارهای ایران را شل کرده اند. هرروز دستفروشهای دوره گردی را میبینیم که ابزار چینی را به قیمتهای فوق العاده ارزان میفروشند. دیگر به زحمت میتوانیم جنس ایرانی وآلمانی در بازار پیدا کنیم. میدان حسن آباد پرشده از اجناس چینی و درشهرستان ها، به جزجنس چینی، هیچ نوع جنس با کیفیتی پیدا نمیشود.
محمد مهدی مظلومیان در مورد وضعیت شرکت معروفش، با تاسف وافسوس میگوید” واقعیتش را بخواهید شرایط این روزهای شرکت ابزارمهدی خوب نیست. چرخ دیگر مثل گذشته نمیچرخد. نمی دانم ما مشکل پیدا کرده ایم یا اقتصاد دچار مشکل شده است. درهرصورت وضع شرکت خوب نیست به این دلیل که چینیها بازار را از ما گرفته اند. دربازار ابزارآلات، به صورت گسترده دامپینگ صورت میگیرد. واقعیت این است که این روزها بازار دست چینیها افتاده وکار ما خیلی لنگ میزند. به عنوان یک صنعتگر که دغدغه کشورم را دارم، مجبورم گلایه کنم، چون سیاستهای اقتصادی کشور را اشتباه میبینم”.
به گفته مظلومیان، ” وضع ما به جایی رسیده که چینیها صدها کیلومتر آن طرف تر، انبردست به بازار ما صادر میکنند”. چرا تولید کننده چینی میتواند انبردست را به قیمت ۱۲۰۰ تومان وارد بازار ما کند؟ مظلومیان در این مورد میگوید”، چون سیاست اقتصادی اش کارآمد است. چون بهره بانکی اش ۵/۱ درصد است. به این دلیل که برنامه دارد وکل اقتصادش را با یک نگرش اداره میکند. سیاستهای تامین اجتماعی چین، درخدمت تولید است. قانون کارگری اش متناسب است. گذشته ازآن، سیاست خارجی مناسبی دارد وبراساس منافع ملی اش تصمیم میگیرد”.
نگاه مظلومیان به تجارت
موسس کارخانه ابزارمهدی، جایی در خاطراتش گفته ” وقتی یکی از پسرهایم پس از گذراندن دوره تحصیل از انگلیس برگشت، به او گفتم: تو با آن که پنج سال لندن بودی، تحصیل کردی و به زبان مسلط شدی؛ با همه اینها حساب کن که هیچ نداری. اگر پشتکار داشته باشی با این سواد و مزیتها موفقی. با آن که ۶۰ هزار پوند خرج تحصیلت کردهام، اما هیچ به سوادت نناز؛ مگر این که پشتکار داشته باشی”. تفسیر او از تجارت وکسب وکار خاص است گو اینکه گفته است” تجارت، شهامت و نترس بودن میخواهد و پشتکار زیاد. من از هیچ چیز نمیترسیدم. هنوز هم این جسارت را در خود میبینم. من از اول اعتقاد داشتم و به همه بچههایم هم گفته بودم که باید تحصیل کنید، حتی اگر میخواهید در شمیران لبوفروشی کنید، بروید تا مقطع دکتری درس بخوانید. میگفتند چرا؟ گفتم برای این که در این صورت لبوی بهتری به مشتری عرضه میکنید و نسبت به لبو فروشی که سواد ندارد بهتر میتوانید سودآور باشید. ”
و درادامه میگوید” تنها سرمایهای در اختیار بچه هایم قرار دادم که با آن به تجارت مشغول شدهاند. هنگامی که بچههایم در اروپا درس میخواندند، من برای تحصیل، ورزش و کرایه سفر روزانه به طور حساب شده برایشان پول میفرستادم. پول بی حساب در اختیارشان نمیگذاشتم. به آنها گفته بودم اگر امکان کا ر و کسب درآمد دارید، حتما این کار را بکنید؛ اگر ۱۰۰۰ پوند در بیاورید من به شما ۱۰۰۰ پوند پاداش میدهم. میخواستم وارد اجتماع شوند و مشکلات مردم را بفهمند. پسر آخرم این کار کرد. بلیت سینما میفروخت و ۸۰۰ پوند عایدی داشت با این که دانشجو بود. هدفم این بود که روحیه پشتکار و در اجتماع بودن را در آنها پرورش دهم. اگر در خانه بنشینی و بگویی که من مهندسم، به هیچ جا نخواهی رسید.
خاطرهای ازمظلومیان
در سال ۱۳۵۶ دولت و وزارت صنایع به بحران بی پولی خورده بود. از طرفی بخشنامه کرده بودند که هر تولیدی میتواند مواد اولیه مورد نیازش را خود تأمین کند. ما هم بدون گشایش اعتبار ۳۵۰ هزار دلار صرف خرید ۳۸۰ تن فولاد کردیم، یعنی ۱۹ کامیون ۲۰ تنی. آن روزها هم هر روز بخشنامه جدیدی صادر میشد. جنس ما که به مرز رسید، دولت بخشنامهای صادر کرد که گشایش اعتبار فقط باید از طریق بانک صورت گیرد یعنی ما میبایست جنسها را برمی گرداندیم و پس از گشایش اعتبار دوباره منتقل میکردیم. به این معنی که باید ۷ هزار دلار هزینه میکردیم تا جنس برگردد و دوباره ۷ هزار دلار هزینه میکردیم تا آن را وارد کنیم، به علاوه بیکار ماندن کارگران و توقف تولید. رفتیم اداره گمرک، گفتند آقا امکان ندارد، بخشنامه عوض شده و باید با هماهنگی بانک مرکزی و گذراندن مراحل لازم گشایش اعتبار کنید. از طرفی ما ۱۶۰ نفر پرسنل داشتیم که همه منتظر شروع کار بودند. نگران و مستأصل بودیم که چه کنیم. روزی یکی از همکلاسیهای دبیرستانم را دیدم. احوالپرسی کرد و گفتم که حال و احوالم خوش نیست. گفت: تو که تاجرهستی چطور روزگارت خوش نیست؟ جریان را برایش تعریف کردم.
گفت: من آشنایی دارم به نام آقای آرام در اداره گمرک شاید بتواند مشکلت را حل کند. گفتم: آقای آرام را میشناسم، همسایه کناری ماست. با هم پیش آقای آرام رفتیم. پس از ساعتی گپ زدن و چاق سلامتی، گفت: این بخشنامه محکمی است و از من هم کاری ساخته نیست، اما به تازگی آقایی از وزارت صنایع به اداره گمرک منتقل شده که معاون رئیس کل است.
او شاید مشکلات را بفهمد و کمکی از دستش ساخته باشد. نام ایشان خاطرم نیست، اما آقای آرام وقتی از ایشان برای ما گرفت و به دفترش رفتیم.
مشکل را بازگو کردم؛ از بیکاری کارکنان گرفته تا پشت مرز گیر افتادن جنسها و احتمال ورشکستگی. گفت: بگذار شاید بتوانم یک کامیون را برایت رد کنم. تو هم ببین میتوانی تاریخ بارنامهها را تغییر دهی. البته من فکر میکردم که این کار عملی باشد، اما با توجه به صدور گواهینامهای که بارنامه بر اساس آن صادر میشود، این کار انجام نشد. به او گفتم که نشد. ناگهان عصبانی شد و مشتی بر میز کوبید و گفت: من اگر نتوانم به تو خدمتی بکنم و کمکی از دستم برنیاید، به چه دردی میخورم؟! همه مدارکت را بده تا کارهایت را حل و فصل کنم. گفتم: مشکلی برایت ایجاد نشود. گفت: مهم نیست، من انگیزهام خدمت است، بگذار مشکل ایجاد شود! شما فکر میکنید چه کسی این آقا را سر راه من گذاشت تا مشکلم حل شود؟ آیا خدا را در این ماجرا نمیبینید؟ من حتی یک دانه انبردست هم به آن آقا ندادم. هزاران نمونه از این دست میتوانم برایتان نقل کنم.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت کارخانه دار، تاریخ انتشار: 7خرداد1403، کدخبر: -www.karkhanedar.com