شعارسال: طی سالهای گذشته، بارها شاهد داغ شدن موضوع انتقال پایتخت از تهران به شهری دیگر، بودیم. موضوعی که در همان سالهای اولیه مطرح شدن، مخالفان بسیاری داشت. طرح امکانسنجی انتقال پایتخت از تهران، بعد از سپری کردن فراز و نشیبهای مختلف و پس از آنکه سهبار بهطور رسمی در دولتهای مختلف مطرح شد، در نهایت در سال ۹۲ در مجلس شورای اسلامی و پس از آن در شورای نگهبان تصویب شد، اما به سرانجامی نرسید.
در این میان و با وجود مسکوت ماندن طرح انتقال پایتخت در دو، سه سال اخیر، مسعود پزشکیان رییسجمهوری اواسط شهریورماه ۱۴۰۳ در اظهاراتی اعلام کرد که تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است و هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم. او تاکید کرد که کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است.
اما راهحلی که رییسجمهوری برای تسریع انتقال پایتخت داد این بود که انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی هم به این شکل که ما خودمان در تهران بنشینیم و به مردم بگوییم جابهجا شوند، مقدور و ممکن نیست و باید ابتدا خودمان برویم تا مردم هم دنبال ما بیایند.
بلافاصله پس از طرح این موضوع، بسیاری از مدیران شهری سابق پایتخت از جمله غلامحسین کرباسچی و پیروز حناچی، مخالفت خود را با اجرای این طرح اعلام کردند. کرباسچی در این باره گفت: اگر در دولت چهاردهم سیاست تمرکززدایی اتخاذ شود حداقل یکسوم جمعیت تهران بدون هزینه و با منافع فراوان برای دولت، به سایر مناطق کشور منتقل میشود.
اما جدا از مخالفتهایی که از سوی کارشناسان و مسوولان شهری درباره انتقال پایتخت مطرح شد، بحث بر سر این است که آیا انتقال پایتخت به شهری جدید، بار مشکلات تهران را کاهش میدهد؟
عطا بهرامی، تحلیلگر مسائل اقتصادی درخصوص جابهجایی پایتخت اظهار کرد: انتقال پایتخت به یکی دیگر از شهرهای کشور، تنها سرپوشی روی مشکلات و معضلات شهر تهران گذاشته میشود، چون با انتقال پایتخت مشکلات ۱۲ میلیون نفری که در این شهر و اطراف آن ساکن هستند؛ حل نخواهد شد و بیان این موضوع تنها یک شوآف رسانهای است.
بهرامی افزود: بیان این موضوع تنها یک شوآف رسانهای است و به جای آنکه برای مشکلات شهر تهران راهکار ارایه شود، موضوع انتقال ناممکن آن مطرح میشود.
ایجاد محدوده شهری، تنها عامل موثر گرانی مسکن
این تحلیلگر مسائل اقتصادی درخصوص تاثیر ایجاد محدوده برای شهرها روی قیمت مسکن اظهار کرد: قیمت زمین را میزان عرضه آن مشخص میکند. به جز نقاط خاصی در دنیا، قیمت زمین روی مسکن محاسبه نمیشود و تنها هزینه مصالح و ساخت مسکن، قیمت آن را مشخص میکند.
او ادامه داد: تنها عامل تفاوت قیمت مسکن را نیز محل قرار گرفتن آن مشخص میکند، اما در ایران سیاست کشور از سال ۷۹ به بعد، مخالفت با گسترش شهرها شد که مهمترین دلیل افزایش قیمت زمین در شهرها است. در نتیجه امروز که پیک جمعیتی ایجاد شده، به علت نبود زمین در دسترس و افزایش قیمت مسکن، شرایط مسکن در کشور بحرانی شده است. از سوی دیگر، ساختوساز کشور نیز به اندازه انجام نشده، بنابراین بر بحران مسکن افزوده است. نهایتا، شهرها به علت ایجاد محدوده به صورت متراکم ساخته شدهاند.
او افزود: کمبود فضای شهری تنها متعلق به تهران نیست و شامل دیگر شهرهای ایران مانند تبریز و مشهد نیز میشود. در نتیجه کمبود زمین برای ساخت، بلندمرتبهسازی را سبک قالب ساخت مسکن در کشور کرده است.
به گفته بهرامی، حتی در پایتخت چند سالی است که همین شیوه ساختوساز نیز انجام نشده و شرایط بحرانیتری را ایجاد کرده است. البته از سال ۹۷ به بعد عامل انتظار تورمی نیز روی قیمت مسکن تاثیر داشته است، اما ریشه اصلی افزایش قیمت مسکن، همان کمبود زمین است.
مشکلات تهران هیچ ارتباطی با انتقال پایتخت ندارد
او درباره انتقال پایتخت از تهران به دیگر شهرها و تاثیر آن روی قیمت مسکن گفت: انتقال پایتخت به دیگر نقاط کشور، یک موضوع کاملا بیمعنی است.
این تحلیلگر اقتصادی افزود: امروز تهران در مقایسه با دیگر پایتختهای دنیا بسیار کوچکتر است. مگر همه راهها و مسیرهای حل مشکلات و بزرگ شدن پایتخت انجام شده که انتقال آن مطرح میشود؟ به عنوان مثال تهران در مقایسه با مکزیکوسیتی، مسکو و لندن بسیار کوچکتر و متراکمتر است.
او گفت: باید توجه داشت که موضوع انتقال پایتخت شوخی نیست و برای انتقال آن باید دهها هزار دلار خرج کرد. با فرض اینکه این میزان مبلغ نیز برای انتقال پایتخت هزینه شود، مردم ساکن داخل تهران را باید رها کرد؟ بالاخره در این شهر نه میلیون نفر زندگی میکنند. با اضافه کردن جمعیت حومه شهر، این تعداد به دوازده میلیون نفر میرسد. چه برنامهای برای این افراد وجود دارد؟
آیا مشکلات شهر تهران با انتقال حل میشود؟
بهرامی درباره مسائل و مشکلات تهران بیان کرد: تهران بیش از ۲۰۰ سال است که پایتخت است و ادامه این روند، برای آن تنها مزیت فرهنگی محسوب میشود و ایرادی ندارد. نمیتوان مدیریت اشتباه و محدود کردن تهران به اتوبان آزادگان را با انتقال پایتخت به دیگر نقاط کشور توجیه کرد.
این تحلیلگر اقتصادی ادامه داد: از سوی دیگر، با فرض اینکه انتقال پایتخت به دیگر شهرها نیز درست باشد، آیا توان مدیریتی و بودجهای کشور برای این موضوع وجود دارد؟ امروز دیگر کشورها به دنبال انتقال و جابهجایی پایتخت نیستند. پایتخت هر کشور تنها باید به درستی مدیریت شود. در نتیجه بیان انتقال و جابهجایی پایتخت از تهران به دیگر شهرهای کشور، نوعی فرار از مشکل است.
او اظهار کرد: بیان این موضوع در زمانهای مختلف، تنها برای سلب مسوولیت است. همچنین تراکم نفر در تهران خیلی خیلی زیاد است. تهران امروز یک شهر بهشدت متراکمی است که مدیریت بد دارد. در نتیجه این مدیریت بد هم این شهر گران شده است. با توجه به همه این مسائل، بیان مجدد انتقال و جابهجایی پایتخت، تنها برای شوآف است.
حالا و در شرایطی که طرح انتقال پایتخت با مخالفت بسیاری از کارشناسان مواجه شده است و عمده آنها تاکید بر ساماندهی تهران به جای انتقال پایتخت دارند، بهتر است نگاهی به مطالعات انجام شده در این باره داشته باشیم. براساس نتایج شش مطالعهای که از سال ۶۸ تاکنون انجام شده است، احتمال موفق شدن این طرح بسیار پایین است.
در این میان پیروز حناچی، در زمان مسوولیتش به عنوان معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی دولت روحانی پیشنهاد داد که از الگوی تمرکززدایی از پایتخت انگلیس بر «سهم بالای تهران در استقرار فعالیتهای اقتصادی (صنعتی و خدماتی) و ضرورت افزایش هزینه در پایتخت و ارایه تسهیلات و مشوقهای مالی و مالیاتی به فعالیتها در سایر مناطق کشور» استفاده کنیم.
به اعتقاد حناچی، کاری که لندن برای کاهش جمعیت در دهه۷۰ میلادی کرد، باید برای تهران صورت بگیرد. در آنجا از ابزارهای تشویقی و بازدارنده برای توزیع خدمات و مراکز شغلی با هدف کاهش جمعیت از پایتخت استفاده شد و جمعیت لندن در دوره مشخص از ۱۲میلیون به ۷میلیون نفر کاهش پیدا کرد.
یا عبدالرضا گلپایگانی، معاون پیشین شهرداری تهران، هم درباره تغییر پایتخت و لزوم اصلاح ساختارهای تهران، گفت: میتوان تهران را اصلاح کرد و تهران میتواند به یکی از زیباترین شهرهای شرق آسیا تبدیل شود. تهران ظرفیتهای محیطزیستی و اقتصادی بینظیری دارد. البته این صحبت یک چشمانداز بلندپروازانه است. اینکه چرا به فکر تغییر پایتخت افتادهاند، به علت توسعه نامتوازن در مرکز و پیرامون است.
او افزود: انتقال پایتخت باید مبتنی بر روششناسی و توسعه پایدار باشد. در برنامه هفتم ظرفیتهایی ایجاد شده که شاید بتوان از آن ظرفیتها برای تمرکززدایی در تهران استفاده کرد. اگر تمرکز توسعه و ایجاد اشتغال را به شهرهای کوچک ببریم، بخشی از مشکل تهران حل میشود.
بلاتکلیفی شورای مطالعاتی طرح انتقال پایتخت
طبق قانون «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و تمرکززدایی از تهران» قرار بود که یک شورای مطالعاتی، از بین دو گزینه «تمرکززدایی خدمات، امکانات رفاهی و شغلی از پایتخت» یا «انتقال پایتخت»، یکی از آنها را به عنوان راه اصلی نجات تهران از معضلاتی همچون ترافیک، آلودگی هوا، تراکمجمعیت و هزینه مسکن انتخاب کند، در همین راستا مطالعات شورای مذکور تا سال ۹۹ به تهیه یک کتابچه ۵۳ صفحهای انجامید که محتوای این کتابچه نه بزرگی به طرح انتقال پایتخت بود، اما صدور رای نهایی شورا به دلیل تعلیق جلسات ناشی از شیوع کرونا، تا امروز معطل مانده است و هنوز مشخص نیست که رای نهایی شورای مطالعاتی با وجود نتایج به دست آمده چه خواهد بود.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از تعادل، تاریخ انتشار: 5مهر1403، کدخبر:321462، www.taadolnewspaper.ir