شعارسال: وارد کلاس که میشوم آهی از نهاد دانش آموزان بلند میشود. گویا همه انتظار داشته اند که نیایم. این حس زمانی تشدید میشود که اعلام میکنم مطابق اعلام قبلی امتحان را برگزار میکنم. در فرصتی که به بچهها برای یادآوری مطالب میدهم بحث داغی بر سر آمدن یا نیامدن به مدرسه در میگیرد. دانش آموزان با حرارت همدیگر را مواخذه میکنند که چرا خلف وعده کرده و آمده اند.
هجدهم اسفند است و عطش تعطیلی زودرس مدارس بچهها را بی تاب کرده است. این داستان بحران کلاس و مرگ مدرسه در هفته آخر آموزش و پرورش ایران است!
قصهای تکراری که با تاکید ملال آور و هرساله مسئولین بر دایر بودن مدارس تا ۲۸ اسفند ابعادی طنزآمیز نیز مییابد. در یکی دو هفته آخر اسفندماه استفاده از ابزارهای کنترلی نیز اوج میگیرد. تاکید ادارات به مدیران برای حضور و غیاب بچه ها، اصرار مدارس به خانوادهها برای فرستادن دانش آموزان به مدرسه و تلاش معلمان برای حفظ بچه ها، همه و همه در این زمینه معنا مییابند. نوعی همدستی سه گانه برای تداوم فرمالیسم!
بچهها معتقدند که اگر معلمان امتحانی برگزار نکنند مشکلی با آمدن ندارند هر چند که بعد از گفتگو متقاعد میشوند که بدون تدریس یا ارزشیابی هم توجیهی برای آمدن نمییابند.
واقعیت این است که مدارس ایران با نوعی چالش بر سر فلسفه وجودی خود مواجه شده اند. بحران مشروعیتی که با افزایش ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش تشدید شده است. دبیرستانهای امروز واجد هیچ گونه جذابیتی برای بچهها نیستند. افزایش حضور نادانش آموزان، موجب تشدید پدیدآمدن نامعلمان شده و همین امر، اندک توجیهات ممکن برای چرایی تداوم فعالیتهای مدارس را با پرسشهای جدی روبه رو ساخته است
بسیاری از دانش آموزان تنها بر اساس اجبار والدین یا با هدف خوش بودن در کنار دوستان هر روز از خواب بیدار میشوند.
افول جایگاه دانش، آموزش به مثابه تلاش برای حقیقت جویی را با پرسشهای جدی روبه رو ساخته است. به دلیل تراکم بالای دانش آموزان، معلمان نیز بیشتر در نقش بخشی از نیروی انتظامی ظاهر شده و کلاسها را از جذابیت حداقلی تهی میسازند. روزی نیست که دانش آموزان از بی ارتباطی برخی دروس با آینده شغلی خود پرسش نکرده و معلمان را با چالش مواجه نسازند. مفهومی به نام معلم الهام بخش که یادآور حک شدن نام و تاثیرات اخلاقی این چهرهها در خاطره جمعی نسلی از دانش آموزان بود به فراموشی سپرده شده و جبر زمانه معلمان را به تصدی بیش از یک شغل واداشته است.
افزایش حضور نادانش آموزان، موجب تشدید پدیدآمدن نامعلمان شده و همین امر، اندک توجیهات ممکن برای چرایی تداوم فعالیتهای مدارس را با پرسشهای جدی روبه رو ساخته است.
به نظر میرسد بدون عزمی جدی برای بازاندیشی در کارنامه چهل ساله آموزش و پرورش شاهد تبدیل شدن هر چه بیشتر مدارس به کانونهای بحران زا خواهیم بود. از کشتن خلاقیتها و فردیتها گرفته تا عدم آموزش مهارتهای زندگی در فرآیندهای تعاملی، از تحمیل آموزهها و شعارهای نخ نمای ایدئولوژیک گرفته تا تبدیل شدن این دستگاه به بنگاهی برای کسب رای در انتخابات مختلف، همه و همه از بی دفاعی این شهر در قبال هجوم افسار گسیخته آسیبهای اجتماعی حکایت دارند.
این جاست که برخورد واقع بینانه وزارتخانه با مساله تکراری تعطیلات زودرس مدارس میتواند نشانهای هر چند کوچک از اراده معطوف به بازاندیشی در کارنامه آموزش و پرورش کشور محسوب شود!
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از صدای معلم، تاریخ انتشار:21اسفند1403، کدخبر:15196، https://sedayemoallem.ir/