شعارسال: تهران، به عنوان پایتخت و بزرگترین مرکز جمعیتی کشور، با وضعیتی بحرانی در زمینه منابع آب روبهرو است. سرانه پایین منابع آب تجدیدپذیر، کاهش چشمگیر بارش در سالهای اخیر و بهرهبرداری بیش از ظرفیت از منابع زیرزمینی، تهران را به آستانه تنش آبی شدید رسانده است. این شرایط، نیازمند مدیریت دقیق، هماهنگی بیندستگاهی و اتخاذ سیاستهای سازگار با واقعیتهای اقلیمی است.
آنطور که کارشناسان میگویند علاوه بر عوامل طبیعی، ضعف در حکمرانی منابع آب، نبود متولی واحد و ناکارآمدی در اجرای سیاستها، بحران آب در تهران و سایر نقاط کشور را تشدید کرده است. به منظور بررسی چالشها و ارائه راهکارهای حل بحران آب، ایسنا میزبان بنفشه زهرایی و سیدمحمد علی بنی هاشمی، دو تن از کارشناسان صنعت آب بودیم که در ادامه میتوانید مشروح گفتوگو را مطالعه کنید.
در حال حاضر وضعیت منابع آبی کشور در چه نقطهای قرار دارد و چه شد که به اینجا رسیدیم؟
زهرایی: جمعیت زیادی را در استان تهران مستقر کردیم و تهران فقیرترین استان کشور از نظر سرانه منابع آب تجدیدپذیر داخلی است. یکی از شاخصهای کلیدی در سیاستگذاری آب، حجم آب تجدیدپذیری است که از طریق بارش وارد منابع سطحی و زیرزمینی میشود. اگر این حجم را بر جمعیت تقسیم کنیم، شاخص سرانه آب تجدیدپذیر بهدست میآید و تهران در این شاخص پایینترین رتبه را دارد.
این استان با منابع محدود آبی و جمعیتی بالا دچار ناهماهنگی جدی بین عرضه و تقاضاست. البته دولت در طی دهههای گذشته تلاش کرده با احداث سدهایی مثل سد امیرکبیر، سد طالقان و سد لار و اجرای طرحهای انتقال آب از این سدها، منابعی را از سایر استانها به استان تهران منتقل کند که مقداری وضعیت این شاخص را بهبود داده است. ولی حتی با وجود انتقالهای آب انجام شده، استان تهران از عدم تناسب جمعیت ساکن در این استان و منابع آب محدود رنج میبرد.
تهران فقیرترین استان کشور از نظر سرانه منابع آب تجدیدپذیر داخلی است. یکی از شاخصهای کلیدی در سیاستگذاری آب، حجم آب تجدیدپذیری است که از طریق بارش وارد منابع سطحی و زیرزمینی میشود. طبق شاخص سرانه آب تجدیدپذیر تهران پایینترین رتبه را دارد و با منابع محدود آبی و جمعیتی بالا دچار ناهماهنگی جدی بین عرضه و تقاضاست.
۵ سال خشکسالی؛ تهران فقط نصف بارش متوسط را دریافت کرده است
علاوه بر این، ما در یک خشکسالی شدید هستیم. پنج سال است که بارشها در تهران پایینتر از نرمال بوده و امسال فقط ۵۰ درصد بارش متوسط درازمدت را دریافت کردهایم. این یعنی نصف میزان مورد انتظار. طبیعتاً در چنین شرایطی، حتی اگر در هر کشور دیگری بودیم، دچار تنش آبی میشدیم.
هشدارها داده شد؛ اما نه با شدت کافی
یکی از موضوعاتی که مطرح میشود این است که چرا هشدارها انقدر دیر به تهران رسید؟
هشدارها داده شده بود؛ وزیر نیرو، مسئولان آب و سخنگوی صنعت آب از ماهها پیش اعلام شرایط خاص کمآبی در استان تهران و بخصوص شهر تهران کرده بودند. ولی، چون هر سال چنین هشدارهایی داده میشود، مردم به آن عادت کردهاند. شاید شدت بحران امسال به خوبی منتقل نشده باشد.
بخشی از ضعف اطلاعرسانی هم ناشی از نهادهایی خارج از وزارت نیرو بوده است که در اطلاع رسانی به موقع به مردم محدودیت ایجاد کردند. متاسفانه محدودیتهایی که نهادهای مختلف مثل استانداریها، فرمانداریها، یا نهادهای متولی حفظ امنیت برای انتقال پیامهای وزارت نیرو به مردم در خصوص کمآبی ایجاد میکنند، غیراصولی است و با شفافیت مورد نیاز برای جلب مشارکت مردم در حفاظت و بهره برداری از منابع آب در تناقض است.
اگر فقط طبیعت مقصر است، دعا کنیم! ولی واقعاً چنین نیست
وضعیت منابع آبی را چطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید دولت چقدر موفق عمل کرده است؟
بنی هاشمی: ما از مسئله آب تهران شروع کردیم ولی همه میدانیم مسئله گسترده است و از نظر جغرافیایی هم فراتر از تهران است. اجازه دهید ابتدا از ماهیت مسئله آب شروع کنیم. در منابع علمی از مسئله آب به عنوان یکی از مسائل بدخیم یا شرور یا بغرنج یاد میشود. از ویژگیهای مسائل بدخیم وجود ذینفعان، بازیگران و عوامل متعدد، نیاز به جامع نگری و دیدن همه وجوه مسئله و اهمیت تعریف و صورت بندی مسئله است. مثلا اگر در تعریفِ صورت مسئله بگوییم به دلیل تداوم خشکسالی با مشکل روبهرو شدهایم، لابد راهحل هم این میشود که دعا کنیم باران بیاید و صرفه جویی کنیم. ولی اگر برای عوامل انسانی و مدیریتی هم نقش قائل شویم ممکن است به نتایج دیگری برسیم مثلا علاوه بر صرفه جویی نیاز به بازنگری در عملکرد خود و یا سیستم حکمرانی احساس کنیم.
عملکرد دولت یا حکومت؟ مسئله حکمرانی
در خصوص عملکرد دولت سوال فرمودید. بحث فقط عملکرد ضعیف دولت نیست، بحث ضعف سیستم حکمرانی است که قوه مجریه را هم شامل میشود. ضعف حکمرانی آب به اصطلاح قولی است که جملگی بر آنند. زمانی فقط کارشناسان میگفتند، مدتی است که مسئولان هم با توجه یا بی توجه به ماهیت مسئله حکمرانی آب آن را بر زبان میآورند. به عنوان مثال وزیر نیرو در مهر ۱۴۰۱ خبر از تصمیم دولت مبنی بر اصلاح و ارتقای نظام حکمرانی آب داد.
در مجامع مختلف صحبت از حکمرانی آب است. از جمله اخیرا کار ارزشمندی در فرهنگستان علوم توسط تیمی از بهترین کارشناسان کشور در خصوص حکمرانی آب انجام شده است. به نظرم خیلی بد عمل شده و لازم است از این بابت از مردم عذر خواهی شود. حالا به عنوان معلمین دانشگاه میتوانیم از خودمان شروع کنیم و بابت تربیت کارشناسان و مدیرانی ناکارآمد که وضع کشور را به این نقطه بحرانی رساندهاند از مردم پوزش بطلبیم.
آب کشور متولی ندارد؛ مدیریت رهاشده است
یکی از آثار ضعف ما در حکمرانی آب این است که اصولا آب کشور بدون متولی خاص رها شده است. گفتیم که مسائل بدخیم بازیگران متعدد دارد و لذا کار تیمی خیلی مهم است. در سطح حکومتی این بازیگران به حال خود رها شدهاند. مثل تیم فوتبالی میماند که نه مربی دارد نه کاپیتان و در نتیجه نه استراتژی دارد و نه تاکتیک و نه طرحی برای بازی. هر کس که به توپ میرسد یا توپ به او میرسد فقط میزند زیر توپ.
یکی از آثار ضعف ما در حکمرانی آب این است که اصولا آب کشور بدون متولی خاص رها شده است. گفتیم که مسائل بدخیم بازیگران متعدد دارد و لذا کار تیمی خیلی مهم است. در سطح حکومتی این بازیگران به حال خود رها شدهاند.
مشکل ساختاری یا مدیریتی؟ راهکار سازمان جدید چیست؟
این موضوع از جمله مسائلی است که بین کارشناسان اجماع وجود ندارد. به نظرمن با توجه به زمان و هزینه بر بودن تشکیل یک وزارتخانه جدید و ادغام و انحلال ها، این کار به صلاح نیست. ریشه مشکل در جای دیگری است و از جمله ضعف کار تیمی. اگر یاد نگیریم با هم کار کنیم مشکل همچنان باقی خواهد ماند.
با توجه به جنبههای متعدد مسئله آب با همین نگاه تشکیل سازمان جدید برویم لابد باید خیلی سازمانها و وزارت خانهها را در هم ادغام کنیم، مثلا با توجه به نقش آموزش و دانشگاهها لابد باید وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی را هم در وزارت خانه جدید ادغام کنیم. بهتر است بپذیریم که نگاهمان را عوض کنیم و در حد امکان از نهادهای موجود برای هماهنگی از جمله شورای عالی آب یا کارگروه ملی سازگاری با کم آبی استفاده کنیم. وقت تنگ است و بودجه هم نداریم.
چالشهای حکمرانی منابع آب؛ از نبود فرماندهی تا سرگردانی سیاستها
زهرایی: لازم نیست ساختارهای نهادی را تغییر دهیم صرفا باید هماهنگی بین نهادها ایجاد شود، به طور مثال در تهران در سالهای خشک مانند امسال حتی در کشورهایی که پر بارانتر از ما هستند و امکانات بیشتری دارند، خشک کردن چمن ها، تغییر روشهای آبیاری و افزایش فرهنگ سازی مورد توجه قرار میگیرد، در تهران، اما به عنوان یک شهر حساس به آب تغییری صورت نگرفته است.
در سالی که در تکاپو هستیم که آب شهروندان را تامین کنیم شاهدیم که در ساعات بسیار گرم شبانه روز، آبیاری چمن صورت میگیرد، حتی از چمنهای کمآببر در پایتخت استفاده نمیشود و این در حالی است که باید در تهران تغییر نگرش در این حوزه صورت بگیرد.
لازم نیست ساختارهای نهادی را تغییر دهیم صرفا باید هماهنگی بین نهادها ایجاد شود، به طور مثال در تهران در سالهای خشک مانند امسال حتی در کشورهایی که پر بارانتر هستند و امکانات بیشتری دارند، خشک کردن چمن، تغییر روشهای آبیاری و افزایش فرهنگ سازی مورد توجه قرار میگیرد، در تهران، اما به عنوان یک شهر حساس به آب تغییری صورت نگرفته است.
تبلیغات محیطی دیرهنگام شروع شده و کافی نیست، در مناسبتهای مختلف به سرعت بیلبوردها تغییر میکند، اما در حوزه آب شاهد چنین رویکردی نیستیم. آب مایه حیات است و باید در حوزه فرهنگسازی در مصرف آب باید اقدامات جدیتری صورت بگیرد.
در این امر لازم است از ترکیبی از تخصصهای مختلف آب، جامعه شناسی و روانشناسی استفاده شود تا تبلیغات محیطی بیشترین اثربخشی را داشته باشد. سوال من این است که سازمان مدیریت بحران اکنون چه اقدامی را انجام میدهد. در بخشهایی از تهران در هفتههای گذشته ۲۴ساعت یا حتی بیشتر آب قطع بوده است. البته این بدین معنا نیست که آب و فاضلاب آب را قطع کرده است. مدیریت فشار صورت گرفته، اما این موضوع موجب شده تا شاهد قطع آب بخصوص در طبقات بالا در برخی مناطق باشیم. شرایط فعلی بحرانی است. سازمان مدیریت بحران در این شرایط چه اقداماتی را در بحث اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به مردم انجام داده است؟
سازمان مدیریت بحران و وزارت نیرو باید سخنگو داشته باشد و آمار و اطلاعات توسط سخنگو منتشر شود تا مردم دچار سردرگمی نشوند. بی شک انسجام در حکمرانی میتواند کمک کند تا آسیبهای بروز شرایطی مثل آن چه در تابستان ۱۴۰۴ تجربه میکنیم کمتر شود. در حال حاضر، انتشار آمار و ارقام متناقض و ناصحیح توسط مسئولین مختلف، بعضا شهروندان را دچار سردرگمی کرده است. مثلا برای مصرف آب کولر آبی اعدادی بین ۲۰۰ تا ۷۰۰ لیتر در روز در رسانهها منتشر شده است. چنین تناقضاتی در اطلاعات، باعث ایجاد عدم اطمینان نسبت به آمار و اطلاعات در شهروندان میشود.
اگر شیرآلات را استاندارد کنیم مصرف آب حداقل ۱۵ تا ۲۰ درصد کاهش مییابد
اینکه درشرایط پیش از بحران میبایست چه اقداماتی صورت میگرفت نیز موضوع قابل بحث است. طی سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ که من متولی دفتر مدیریت مصرف آب در وزارت نیرو بودم تلاش زیادی انجام شد که مبحث ۱۶ مقررات ملی ساختمان را که مربوط به استانداردهای شیرآلات است اجباری کنیم. در ظاهر این موضوع اجباری شده، اما در عمل این گونه نیست. شما میتوانید در تهران خانهای را خریداری کنید بدون آنکه شیرآلات روی آن نصب شده باشد. سازمان نظام مهندسی و شهرداری تهران متولی اجرای این ضابطه هستند، اما هیچ زمانی به صورت جدی این موضوع پیگیری نشده است.
اگر شیرآلات تهران را استاندارد کنیم مصرف آب تهران حداقل ۱۵ تا ۲۰ درصد کاهش پیدا میکند و اگر این اتفاق بیفتد نیازی به زحمتی که الان در آن قرار گرفتیم نبود و میتوانستیم راحتتر از این بحران عبور کنیم.
بنی هاشمی: با توجه به اشاره خانم دکتر به بحث مدیریت بحران و موضوع اطلاع رسانی مایلم به ماده ۱۴ قانون جدید مدیریت بحران اشاره کنم. در بند ث این قانون وزارت راه موظف شده است که از طریق سازمان هواشناسی به منظور پیش بینی دقیق و اعلام هشدارهای لازم نسبت به تقویت مراکز پایش و هشدار خشکسالی اقدام کند. در بند پ این ماده آمده است که وزارت نیرو موظف است با همکاری وزارت جهاد کشاورزی، سازمان هواشناسی و سایر دستگاهها نسبت به پیشگیری از خشکسالی اقدامات لازم را انجام داده و در ضمن نسبت به ذخیره سازی آب برای شرایط اضطراری اقدام کند. به نظر میرسد هنوز شرایط اضطراری احساس و اعلام نشده باشد. شایان ذکر در این قانون مفاهیمی مثل پیشگیری و آمادگی تعریف خاص خود را دارد.
یکی از دغدغههایی که اکنون وجود دارد این است که تهران تا چه زمانی آب خواهد داشت؟
زهرایی: در سالهای معمولی نیمی از آب تهران از آب انتقالی از سدها تامین میشود و نیمی دیگر از منابع آب زیرزمینی تامین میشود. چاههای تامین آب شرب تهران در نیمه جنوبی شهر تهران قرار دارند، قسمت شمالی آبخوان تهران وضعیت نامناسبی به لحاظ کیفیت آب دارد و ساختار سازندی آن برای برداشت آب مناسب نیست. در سالهای خشکی مانند امسال که کم بارشی موجب میشود که آورد ورودی به سدها کاهش یابد، آب زیرزمینی متقبل ۶۰ درصد تامین آب تهران میشود.
اخیرا مسوولان هشدار میدهند که ذخیره آب سدها کافی نیست و به تدریج سدهای مختلف را از دست خواهیم داد. اولین سدی که از مدار خارج خواهد شد سد ماملو است و به ترتیب سدهای دیگر به حداقل ذخیره خواهند رسید. به ویژه در غرب تهران با محدودیت تامین آب مواجه هستیم و سیستم تابآوری کمتری دارد.
اخیرا دیده شد که برخی از شهروندان از سد کرج فیلم گرفتند که نشان میدهد در این سدها آب زیادی وجود دارد و موجی ایجاد شده که شاید اصلا شائبههای سیاسی پشت این مساله بوده و تامین آب با مشکلی مواجه نیست. البته من به شخصه از شهروندانی که این فیلمها را تهیه کردند تشکر میکنم. این افراد حساس به مسئله آب هستند و این امر به خودی خود مهم و میمون است.
آخرین آمار سدهای تهران در سوم مردادماه نشان میدهد که سد کرج که شهروند محترمِ حساس به آب از آن فیلمبرداری کرده است، ۶۲ درصد نسبت به سال قبل آب کمتری دارد این درحالی است که در سال گذشته نیز با خشکسالی مواجه بودهایم. ذخیره سد لتیان ۴۰ درصد کمتر از ذخیره آب سال گذشته است، سد طالقان ۳۲ درصد و سد ماملو ۵۳ درصد ذخیره آب کمتری نسبت به سال قبل دارد.
آب سدهای تهران برای ۴۵ تا ۵۰ روز بیشتر کفاف نمیدهد
در تهران در روزهای معمولی در فصل تابستان مصرف به حدود چهار میلیون متر مکعب میرسد و سرجمع ذخیره موجود در سدها حدود ۱۸۰ میلیون متر مکعب است که باید گفت این آب برای ۴۵ تا ۵۰ روز بیشتر کفاف نمیدهد. البته بخشی از آب تهران از آب زیرزمینی تامین میشود و فقط سدها نیستند.
در کل باید گفت که نباید به ظاهر پرآب سدها توجه کرد، ذخیره این سدها باتوجه به میزان مصرف تهران در هر روز، بسیار پایین است، تلاش شرکت آب و فاضلاب تهران این است که ذخیره سدهای تهران را به بارشهای پاییزی برسانیم. معمولا در مهر ماه، بارشها قابل توجه نیست. امیدواریم اگر مشترکان مشارکت کنند بتوانیم ذخایر سدها را به آبان ماه برسانیم. البته به این موضوع نیز باید توجه کرد که هنوز مشخص نیست پاییز چطور خواهد بود و امکان تداوم خشکسالی در پاییز هم مطابق گزارشات سازمان هواشناسی وجود دارد.
برخی مسئولان از طرحهای انتقال آب از خزر یا مازندران برای نجات تهران صحبت میکنند. نظر شما چیست؟
انتقال آب؛ راهحل یا بحران جدید؟
زهرایی: انتقال آب بینحوضهای در نگاه اول شاید راهحل به نظر برسد، ولی در عمل بحران را از جایی به جای دیگر منتقل میکند. آبی که از سدها در تهران منتقل میشود بینحوضهای است. آبی که از لتیان و ماملو منتقل میشود برای تهران موجب افت شدید آبهای زیرزمینی در دشت ورامین شده و بسیاری از تالابهای آن منطقه خشک شده است. آبی که از لار به تهران منتقل میکنیم متعلق به استان مازندران است و این استان نیز علیرغم بارش متاثر از فرونشست است و مشکلات زیادی برای تامین شرب این استان وجود دارد. آبی که از طالقان منتقل میشود میتوانست مقداری کمآبی دشت قزوین را جبران کند. بهطور کلی انتقال آب منجر به تخریب منابع در مبدا و افزایش وابستگی در مقصد میشود.
نباید به ظاهر پرآب سدها توجه کرد، ذخیره این سدها باتوجه به میزان مصرف تهران در هر روز، بسیار پایین است، تلاش شرکت آب و فاضلاب تهران این است که ذخیره سدهای تهران را به بارشهای پاییزی برسانیم. با طرحهای انتقال آب تهران بی آبی به استانهای دیگر صادر میشود
د رواقع با طرحهای انتقال آب تهران بی آبی به استانهای دیگر صادر میشود. در حال حاضر، دو طرح جدید دیگر انتقال آب به تهران نیز در دست اجرا قرار دارد که قطعا پیامدهای مثبت و منفی متعددی را به دنبال دارد. سوالی که مطرح میشود این است که تا چه زمانی میخواهیم به این کار ادامه دهیم. اکنون غرب تهران دچار چالش است و امیدواریم با همکاری مشترکان از این بحران عبور کنیم، اما بازهم میبینیم که در منطقه ۲۲ تهران ساختوساز ادامه دارد و سالهاست که وزارت نیرو اعلام کرده که نمیتوان آب غرب تهران را تامین کرد.
تهران به جای توسعه بیشتر، باید جمعیت و ساختوساز را مدیریت کند، نه اینکه بیشتر گسترش یابد و آب را از سایر استانها بگیرد. وقتی شهر مدام گسترش مییابد، اما فکر تأمین آب آن نشده، نتیجهاش بحران است. ساخت برجها، مراکز تجاری و سکونتگاههای جدید بدون مطالعه ظرفیت منابع، شرایط را بدتر کرده است.
تهران دیگر توان پذیرش این حجم از جمعیت و مصرف را ندارد
تهران دیگر توان پذیرش این حجم از جمعیت و مصرف را ندارد. توسعه پایدار یعنی اول منابع را بسنجیم، بعد توسعه دهیم. ولی در عمل اول توسعه میدهیم، بعد دنبال منابع میگردیم.
اینکه گفته میشود پایتخت باید به دلیل کمآبی تغییر کند منطقی نیست چند تا کشور را سراغ دارید که این کار را انجام داده باشد؟ بعد از دو دهه برنامهریزی و سرمایهگذاری اندونزی توانست این کار را انجام دهد، اما در زمان کوتاه و منابع محدود عملا این کار غیر ممکن است. اساسا مشخص نیست، انتخاب منطقه مکران برای انتقال پایتخت، براساس چه مطالعهای صورت گرفته است؟ این منطقه به شدت به لحاظ محیط زیستی آسیب پذیر است و فاقد اصلیترین زیرساختهای مورد نیاز پایتخت است. انگار صرفا یک منطقه بکر انتخاب شده که بتوان با ایده انتقال پایتخت به آن، پروژههای عمرانی بزرگ را برای پیمانکاران خاص کلید زد.
بهنظر شما راهحل کلی چیست؟ چه اقداماتی از سوی مردم و دولت باید صورت بگیرد تا مشکل حل شود؟
از مطالبهگری تا تغییر الگوهای مدیریتی
بنی هاشمی: دو یا سه سوال مستقل است؛ راه حل کلی، اقدامات مردم و اقدامات حکومت. هم ما مردم و هم حکومت بخشی از راه حل هستیم و البته افق زمانی هم مهم است. در کوتاه مدت و شرایط فعلی، ما مردم و شهروندان باید به فکر مصرف صحیح و کمتر باشیم. در کنار این اصلاح الگوی مصرف به نظرم دلیلی ندارد که برای حکمرانی بهتر و رفع ضعفهای سیستم مطالبه گری نکنیم.
نقش مطالبه گری مردم و شما رسانهها در راه حل کلی مهم است. از طرف حکومت وضعیت متفاوت است. حکومت باید اول بپذیرد که مسیر طی شده غلط است و نیاز به اصلاح دارد. اگر این باور بوجود آید، که متاسفانه نشانههای آن دیده نمیشود یا بسیار کمرنگ است، لابد میپذیریم که نیازمند به اصلاح حکمرانی، بازگشت به عقلانیت و بازگشت به مردم هستیم. با همین دست فرمان برویم سرزمینی سوخته تحویل آیندگان خواهیم داد.
حکومت باید اول بپذیرد که مسیر طی شده غلط است و نیاز به اصلاح دارد. اگر این باور بوجود آید، که متاسفانه نشانههای آن دیده نمیشود یا بسیار کمرنگ است، لابد میپذیریم که نیازمند به اصلاح حکمرانی، بازگشت به عقلانیت و بازگشت به مردم هستیم. با همین دست فرمان برویم سرزمینی سوخته تحویل آیندگان خواهیم داد.
سه سرمایه مورد نیاز برای عبور از بحران آب
اگر تصمیم گرفتیم که عاقل باشیم نیازمند برداشتن گامهای اساسی در سه محور هستیم: ۱- هماهنگی و همافزایی ارکان مختلف حکومت، ۲- اجماع کارشناسی و تخصصی و ۳- همراه کردن مردم. این سه محور را میتوان سه نوع سرمایه تلقی کرد: سرمایه مدیریتی، سرمایه علمی و سرمایه اجتماعی. در بخش علمی میتوان از تجارب بین المللی هم استفاده کرد.
حکمرانی آب؛ مسألهای فراتر از وزارت نیرو
بنی هاشمی: بسیاری از کارشناسان معتقدند که عمده مشکل ما در حوزه آب مربوط به حکمرانی ناکارآمد آب است و این مسئله فراتر از وزارت نیرو است. میشود گفت از دهه ۴۰ و با دخالت جدی دولت در مدیریت منابع آب و در ادامه آن در چند دهه اخیر با بارگذاریهای بیش از حد بر منابع آبی روند نزولی که منجر به وضعیت تاسف بار فعلی شده است، شروع شده است.
برخی به صراحت و برخی در لفافه میگویند که اصلاح حکمرانی آب بدون اصلاح حکمرانی کلان کشور ممکن نیست چرا که حکمرانی آب زیر مجموعه از حکمرانی کلان کشور است. از اصول حکمرانی خوب آب، مشارکت ذینفعان، شفافیت، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، توسعه نهادی، تعامل با بخش خصوصی و اهمیت به جایگاه شهروندان است. نمیتوان انتظار رعایت این اصول را در بخش آب به صورت انتزاعی و مستقل از شرایط مدیریت کل کشور داشت.
اجماع کارشناسی ناکام؛ نامهای که خاک میخورد
به منظور رسیدن به نوعی اجماع کارشناسی بین دانشگاهیان، بخش خصوصی، متخصصان دستگاههای حکومتی و انجمنهای علمی حدود ۳ سال و نیم قبل حرکتی از دانشگاهها شروع شد تا در صورت موفقیت به سایر بخشها هم تسری یابد. در آن حرکت ۲۴۳ عضو هیات علمی از ۶۵ دانشگاه و مرکز علمی مشارکت داشته و منجر به تهیه نامهای به سران قوا شد که بی نتیجه ماند. باز اگر بخواهیم از خودمان هم انتقاد کنیم میشود گفت که ما کارشناسان هنوز راه تعامل با مسئولان را یاد نگرفتهایم. این حرکت که جمعی بود ولی معمولا حرکتهای ما تکی و منفرد است و طبیعتا تاثیر گذاری خیلی کمی دارد. شرایط کار جمعی هم فراهم نیست و کلا سیستم حکومتی ما نسبت به کارهای جمعی حساسیت نابجای امنیتی دارد.
راه حل عمومی که برای وضعیت فعلی میتوانیم داشته باشیم چیست؟
مردم، نقشآفرینان اصلی در عبور از بحران
زهرایی: طی روزهای اخیر میزان مصرف آب کاهش نسبی در تهران داشته است، کاهش مصرف باعث دلگرمی است، اما کافی نیست. شهروندان باید به کوچکترین جزئیات مصرف آب دقت کنند؛ شیر آب را در خانههایی که فشار آب مناسب است نیمهباز نگه دارند یا شیرآلات را به ابزارهای کاهنده مصرف آب مثل رگلاتور یا پرلاتور (درافشان) مجهز کنند، زمان دوش گرفتن را به زیر ۸ دقیقه کاهش دهند، نشت شیرآلات و کولرهای آبی را جدی بگیرند و به شماره ۱۲۲ تخلفات مربوط به بدمصرفی آب را گزارش دهند.
ماشینهای ظرفشویی و لباسشویی را فقط با ظرفیت پر روشن کنند تا از مصرف آب برای شستن حجم محدود ظرف یا لباس خودداری شود. در استفاده از مواد شوینده افراط نشود، چون در این صورت، آب بیشتری برای آبکشی مورد نیاز خواهد بود. باغچهها بعد از تاریکی هوا آبیاری شود تا تلفات تبخیر به حداقل برسد. اقدامات تمیزکاری اساسی و پرمصرف مثل قالی شویی به اواخر پاییز یا زمستان موکول شود. شستشوی خودرو ترجیحا در کارواشها انجام شود و در صورت شستشو در منزل، از شلنگ آب استفاده نشود. به هیچ وجه برای جاروی مشاعات ساختمانها از شلنگ آب استفاده نشود و ساکنین ساختمانها بر مصرف آب در حین نظافت مشاعات نظارت کامل داشته باشند.
نقش شهرداری و در فرهنگسازی مصرف آب
از رسانهها و شهرداری تهران انتظار میرود تا در فرهنگسازی عمومی نقش جدیتری ایفا کنند. اگر این نهادها با مردم هماهنگ شوند، مردم نیز با شور بیشتری همراهی خواهند کرد. اگر بحران تشدید شود و قطعیهای آب افزایش یابد، بیش از همه، اقشار آسیبپذیر مثل سالمندان و کودکان دچار زحمت خواهند شد. البته بسیار امیدوار هستم با مشارکت مردم، قطعی آب نداشته باشیم.
امید به الگویی بینالمللی از صرفهجویی
من روزشماری میکنم برای پایان تابستان، تا آمار صرفهجویی تهران را بهعنوان یک الگوی موفق به دنیا معرفی کنیم.
بهترین مسیر برای حل مسئله بدخیم آب رویکردی مشارکتی است. در حد امکان همه ذینفعان در فرآیند تصمیم گیری مشارکت داشته باشند، به ماهیت منطقهای مسئله توجه کنیم، تعریف مسئله و طراحی راه حلها باید به صورت جمعی انجام شود، نیازمند تفکر سیستمی و دیدگاهی جامع نگر و دست آخر نیازمند مدیریت تضادها و ارزشها هم هستیم. فرصت حکمرانی نوین از دل بحران آب
بنی هاشمی: در پایان مایلم بر چند نکته تاکید کنم. اول این که مسئله آب این ظرفیت را دارد که همزمان تهدید جدی برای پایداری سرزمین بوده و امنیت داخلی ما را تهدید کند. متقابلا به نظرم مسئله آب این ظرفیت را هم دارد که حکمرانی کشور را بهبود بخشد. یعنی با توجه به حیاتی بودن موضوع آب، حاکمیت مجبور است فکری برای آن کند و قطعا بدون اصلاح روش حکمرانی در کل کشور مسئله آب حل نخواهد شد.
نکته بعدی این است که ناترازی تعبیر غلط اندازی است. به نظر میرسد مسئولین وقتی میخواهند به مشکلات کشور اشاره کنند به جای تعابیر واضح تری مثل کمبود، تنش، بحران و ورشکستگی، از اصطلاح شیک تری مثل ناترازی استفاده میکنند که در مواردی مثل افزونی تولید به تقاضا هم صادق است. مدتی است که ما کارشناسان هم برای این که از تبعات استفاده از تعابیر تندتری مثل سیستم ناکارآمد و فشل در امان باشیم نسبت به حکمرانی آب انتقاد میکنیم. پشت هر دو تعبیر ناترازی و حکمرانی بد آب، مسائل خیلی مهمتری نهفته است.
رویکرد مشارکتی، مسئلهای منطقهای با نیاز به حکمرانی محلی
بنی هاشمی: بهترین مسیر برای حل مسئله بدخیم آب رویکردی مشارکتی که در آن موارد زیر قابل اشاره است. در حد امکان همه ذینفعان در فرآیند تصمیم گیری مشارکت داشته باشند، به ماهیت منطقهای مسئله توجه کنیم، تعریف مسئله و طراحی راه حلها باید به صورت جمعی انجام شود، نیازمند تفکر سیستمی و دیدگاهی جامع نگر هستیم، به پویایی مسئله و انعطاف پذیری راه حلها توجه کنیم و دست آخر نیازمند مدیریت تضادها و ارزشها هم هستیم.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از ایسنا، تاریخ انتشار: 12مرداد1404، کدخبر:1404051106538، www.isna.ir