شعارسال: با او در نمایشگاه صنایع دستی عمارت ساعت تبریز آشنا شدیم. تمام طول زندگیاش کفش ساخته بود؛ یا بهتر است بگوییم با کفش، زندگیاش را ساخته بود. عمر خود را در دوخت و دوز کفش برای مردم گذرانده و حالا حتی بیمه هم ندارد که اگر یک موقع دستان پینهبستهاش دست از کار برداشتند، محتاج نان شبش نباشد.
با اینحال استاد فیاضدل از زندگیاش راضی است و اعتقاد دارد هرچقدر پیر میشود، اشتیاق و عشقش برای هنرمندی و صنعتگری بیشتر میشود.
آیا رابطهها در پی عشق میآیند یا این رابطهها هستند که عشق از آنها آغاز میشود؟ گفت و گویمان با استاد فیاضدل، هنرمند عاشق و کفاش پیشکسوت شهر را در ادامه میخوانید.
*کمی از خودتان برایمان بگویید.
چه بگویم؟ متولد سال ۱۳۲۵ هستم. از سال ۳۲ نیز شروع به کفاشی کردم.
*چگونه شد که به سراغ این حرفه سخت رفتید؟
(با خنده) : من کفاشی را انتخاب نکردم. یعنی گزینهای برای انتخاب نداشتم. آن زمانها موقع کودکی نتوانستم درس بخوانم و پدرم هم مرا گذاشت بغلدست یک استاد کفاش که کار یاد بگیرم و در مخارج خانه هم کمکحال پدر باشم.
*چرا نتوانستید تحصیل کنید؟
(باز با خنده) : پدرم مرا در یکی از مدرسههای قدیمی تبریز که اسمش را نمیدانم ثبتنام کرده بود. خوب درس میخواندم ولی وقتی بعد از گذشت چند ماه از سال تحصیلی مدرسه از خانوادهها ۳ تومان خواست، پدرم بخاطر اینکه وسع مالی نداشت و نمیتوانست هزینه را بپردازد، آنها خیلی زود مرا از مدرسه بیرون انداختند.
*وقتی کفاشی را خودتان انتخاب نکردهاید قطعا امروز از حال و وضعتان راضی نیستید. درست هست؟
درست است که کفاشی مسیری نبود که خودم برای زندگیام انتخاب کنم، ولی به هرحال آدم وقتی چندین دهه یک حرفه را با پوست و استخوان لمس کند، قطعا بعد از مدتها عاشقش میشود. طوری که به غیر از ارضا نیازهای مادی، روحاش را هم از زندگی میتواند ارضا کند.
*خسته نشدهاید؟
بعد از گذشت سالها نه تنها فکر نمیکنم خسته شدهام، بلکه تازه احساس میکنم باید تازه شروع کنم (خندهای سر میدهد). عاشق رنگ و بوی کفشها و کفاشی شدهام ولی از طرفی دیگر هم حتی اگر این عشق به پایان برسد، نمیتوانم آن را رها کنم. وقتی تمام مخارج زندگی من از این طریق تامین میشود و اگر یکروز نتوانم کار کنم نان شبم را هم پیدا نخواهم کرد، پس مجبورم منی که حتی بیمه هم ندارم خرج زندگیام را با کفشها دربیاورم.
*حالا کیفیت کفشهایتان چگونه است؟ مشتریان را راضی میکند؟
در حقیقت کفشهایی که من میسازم صد در صد چرم اصیل است. در تبریز شاید ۲۰ یا ۳۰ نفر مثل من به صورت دستساز کفش بسازند که همین کم بودن تولیدکنندگان باعث شده ارزش کفشهای ما نسبت به دیگر سبکها و سیاقها بیشتر شود.
*هر روز به طور میانگین چند کفش درست میکنید؟
ساعت ۶ صبح، آن زمان که بسیاری از جوانان تازه شام خوردهاند، میروم به مغازه کوچکی که سالهاست دارم. تا ۱۱ شب هم همانجا میمانم و در روزهایی که مداوم و خوب کار کنم، ۳ کفش شاید هم بیشتر میتوانم بسازم. خدا را شکر... راضیام.
*بیشک کار با ماشینهای کفشدوزی خیلی راحتتر و زودبازدهتر است. پس چرا شما سراغشان نرفتید؟
درست است امروزه بیشتر کسانی که میخواهند وارد عرصه کفشدوزی بشوند از این دستگاهها میخرند و شروع میکنند ولی وقتی این دستگاهها به بازار آمدند و بین کفاشان رواج یافتند، ماها پیر شده بودیم، آنقدر کفش خوب و باکیفیت ساخته بودیم که نتوانستیم آن کفشها را به وجدانمان بقبولانیم.
*شما معتقدید باید همه کفاشها، کفشهای دستدوز بسازند؟
خیر به هیچوجه. به لحاظ اینکه کفاش دستدوز برای ارائه یک کار باکیفیت باید تمام عمرش را در این راه بگذارد و مسلما این کار دیربازده از حوصله جوانان امروزی خارج است. ولی خوب... .
*نظرتان راجع به کفشهای وارداتی چینی چیست؟
خوب اگر کفش چینی نبود مردم ما پابرهنه میماندند. واقعیت این است که همه مردم قادر نیستند کفش اصیل تبریز بخرند؛ پس رو میآورند به کفشهای چینی که هم از لحاظ قیمت هم از لحاظ کیفیت و طرح متنوع هستند.
*کفش تبریز چرا معروف است؟
سوالتان را باید اصلاح کنید و بپرسید کفاش تبریزی چرا معروف است! کفشهای تبریزی به وسیله اینکه از چرم خالص و به دست کفاشان بادقت و حساس تبریزی دوخته میشوند ارزش بسیار زیادی دارند. کفش تبریز بیشتر مجلسی است و عموما نمیتواند دربرابر فشار زیاد متحمل باشد. بیشتر جنبه زینتی دارد و گرانی یکی از ویژگیهای اشیا زینتی است.
*بازار فروش چگونه است؟
مثلا من وقتی هر روز ۲ یا ۳ کفش میسازم، روی دستم نمیمانند و همه به فروش میروند. اکثر خریداران مشتریان قدیمی هستند که از اول زندگیشان کفش تبریز پوشیدهاند و حالا عادت کردهاند. یکی از ویژگیهای کفش تبریز این است که کسی که چند مدت آن را بپوشد، به شدت مجذوب کیفیت خاص آن میشود. البته جوانانی هم که پول زیادی دارند میآیند میخرند ولی تعدادشان کم است.
*شما خودتان فرزند دارید؟
بله خدا به پسرانم اجر دهد. دارم.
*آنها هم راغباند در زمینه کفاشی فعالیت کنند؟
پسران من از ابتدا که احوال سخت من و سختی های کفاشی دست دوزی را دیدند، روی آوردند به ساخت تولیدی کفش با دستگاههای امروزی. تقریبا هر روز ۳۰ جفت کفش تولید میکنند ولی فروش و سودی که من دارم را ندارند. بالاخره جوان هستند و کمتجربه و باید پس از آزمون و خطا راه خودشان را بیابند. در بحث کاری، کاری به کارشان ندارم.
*بنظرتان بزرگترین مشکلی که در کشور ما در عرصه کفش وجود دارد چیست؟
(یک شی کوچک از کشو میزش در میآورد) : اینکه حتی ما قادر نیستیم یک ابزار اولیه برای ساخت کفاشی را خودمان بسازیم، بنظر من بزرگترین کمبودیست که امروزه با آن مواجه هستیم. این قطعه برای ساخت کفش به کار میآید و تنها یک قطعه آهن کوچک است درحالی که از ترکیه وارد میشود و برای ما ۲۰۰ هزار تومان آب میخورد.
*در پایان اگر حرفی دارید ما دوست داریم بشنویم.
میگویند تبریز پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی شده است. مسئولان مدام درباره هنر و صنعت این شهر شعار خرج میکنند بدون اینکه در عمل کاری برای هنرمندان و صنعتگران انجام دهند. این مرا ناراحت میکند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار: 21فروردین1396، کدخبر: 3948528: www.mehrnews.com