پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۲۹ تير ۱۴۰۳ - 2024 July 19
کد خبر: ۸۴۰۴۳
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۳
محله تقی آباد منطقه 20 از جمله محله هایی است که در آن تنها یک خیابان مرز میان بافت شهری و روستایی را مشخص می کند. مرزی که مردمان آن سوی محله خود را پایتخت نشین می دانند و ساکنان سوی دیگر روستا نشینانی در دل پایتخت هستند که از حداقل های امکانات شهری بنابر جبر تقسیمات شهری به دلیل قرار گرفتن در کمربند سبز پایتخت محروم مانده اند. جالب است که حتی این روستای تازه تاسیس هم نامی ندارد و طبق قولی که یکی، دوسال پیش استاندار سابق تهران به اهالی این سوی محله تقی آباد داده ، قرار بود به زودی یک دهیاری برای اداره آن تشکیل شود؛ که نشد. به گفته ساکنان همین قسمتی که در حریم منطقه 20 قرار گرفته اند؛ جزو بخش قدیمی محله بوده اند اما امروز حتی نامی از اهالی آن در توزیع عادلانه امکانات شهری برده نمی شود.

شعارسال : هر چند روستاهایی که در حریم منطقه 20 قرار گفته اند؛ به دلیل نزدیکی به بافت شهری از امکاناتی مانند خدمات شهری و حمل و نقل عمومی پایتخت بهره مند می شوند؛ اما بلاتکلیفی تاریخی اهالی باعث شده تا برزخ تقی آباد برای آنها بزرگ تر از خدماتی شود که شهرداری منطقه به آنها ارائه می دهد.  در هر صورت تقی آباد  نام یکی از مهم ترین محلات شهرری است که همراه با اغلب محلات دیگر از دهه 1350هجری شمسی به بعد با رشد بافت های مسکونی شهر گسترش یافت اما نام ها و عمارت هایی که در گوشه و کناراین محله باقی مانده است، نشان از گذشته ای تاریخی آن دارد.  تا 4 دهه پیش زمین های اطراف محله باغ ها و زمین های کشاورزی ای بود که محصولات کشاورزی زیادی را روانه ری می کرد. اوایل انقلاب بود که با ایجاد کارگاه های سنگبری و راه اندازی کارخانه مارگارین این محدوده از دوران کشاورزی و زراعت خود جدا و به محله ای در مجاورت کارگاه های صنعتی تبدیل شد.

استوانه های قرمز  مرز میان شهر و روستا

 وارد محله تقی آباد که می شویم، کارخانه مارگارین  بافت ناهمگونی را بین بافت مسکونی و صنعتی به وجود آورده است. قرار گرفتن این کارخانه در دل محله قطعا مشکلاتی را برای ساکنان محله قدیمی تقی آباد به وجود می آورد. در این سوی کارخانه ملک بزرگی که  از همان ابتدا به قطعه های کوچک تقسیم شده دیده می شود. اتاق های کوچک قرار گرفته در کنار هم نشان می دهد که کارگران این کارخانه در همان نزدیکی ساکن بوده اند. اکنون این خانه ها بدون سکنه رها شده اند و تا زمانی که مشکل سند این ملک بزرگ حل نشود؛ این خانه های قدیمی کارگری همچنان بلااستفاده به مانند خرابه ای در دل محله باقی خواهند ماند.

مردم محله تقی آباد در معرفی محله خود می گویند:«...محله ما مانند ضرب المثل شتر مرغ است... بخشی ار آن جزو بافت شهری و بخشی دیگر جزو حریم شهرری است... قسمت زیادی از محله طبق طرح تفصیلی جزو فضای سبز در نظر گرفته شده است... به همین دلیل خانه هایی که در آن سوی خیابان عربخواری قرار دارد؛ اجازه ساخت و ساز ندارند... طبق طرح تفصیلی محله آن سوی محله جزء کمربند سبز قرار دارد....»

یکسری استوانه های نارنجی رنگ را در آن سوی خیابان عربخواری قرار دارد که محدوده شهری را  از محدوده حریم مجزا کرده است. این استوانه ها به معنای این است که هر ملکی که در آن سوی خیابان قرار دارد؛ بافت شهری محسوب نمی شوند و قاعدتا از امکانات شهری هم محروم خواهند بود:«... آن سوی محله خانه های فرسوده وضعیت بدی دارند اما اجازه ساخت و ساز به آنها داده نمی شود...  این محله حتی یک درمانگاه و یا یک مدرسه پسرانه ندارد... برای تامین این سرانه ها حتی یک زمین 2500 متری به ما دادند تا با مشارکت یک سرمایه گذار سرانه های مورد نیاز محله را تامین کنیم اما این زمین در قسمت کمربند فضای سبز قرار داشت و ما نمی توانستیم ساخت و ساز کنیم....»

قدیمی های محله تقی آباد می گویند زمین های کشاورزی در آن سوی محله و در کمربند سبز قرار دارد. زمین هایی که هنوز کشت گندم در آن انجام می شود و آب مورد نیاز این زمین ها از مخزن آب شهید تهرانی تامین می شود:«... یک قطعه زمین بزرگ متعلق به محله در قسمت محدوده کمربند سبز شهر تهران قرار دارد که شورایاری محله نمی توانند در این زمین بزرگ بلااستفاده  ورزشگاه و یا یک مرکز فرهنگی راه اندازی کنند... بچه های این محله تنها در بوستان های محدوده حریم منطقه می توانند  بازی می کنند... البته یک زمین بازی در پشت سرای محله قرار دارد و یکی هم در سه راه تقی آباد است و یک زمین  بازی هم در قسمت کمربند سبز قرار گرفته است که بلااستفاده باقی مانده است...» این ها را دبیر شورایاری محله تقی آباد می گوید که پا به پای ما در نشان دادن مشکلات محله همراه می شود.

تقی آباد برای ما مثل کابل است!

پیرمردهای افغانی وسط زمین بایر محله درست جایی که به گفته مسئولان حریم شهر تهران است؛ روی یک تکه مقوا نشسته اند و با سنگ و قطعه های شکسته یک بطری نوشابه سبز رنگ به قول خودشان«دوز بازی» می کنند.  «... جایی برای نشستن و استراحت نداریم...» آنطور که خودشان می گویند افغانی های زیادی در  حریم سبز محله تقی آباد زندگی می کنند که شغل بیشتر آنها خیاطی و سنگ کاری است:«... 25 سال است که به تهران آمده ام و در این محله زندگی می کنم.... سنگ کارم... برخی از افغانی ها هم در زمی های اطراف این محله همچنان کشاورزی می کنند.... کارفرما بیمه ام نمی کند اما اگر کار باشد درآمد خوبی داریم... محله از نظر ما مشکلی ندارد و اینجا را  مثل کابل و قندهار دوست دارم....»

گوشه دیگر زمین یک پیرمرد افغانی در حال قرائت قرآن است. با لهجه شیرین افغانی جواب سوالاتمان را می دهد:«... قرآن تلاوت می کنیم. الان بی کار هستیم و برای سرگرم شدن قرآن می خوانم... زیر پایم کارتن انداخته ام، نشسته ام داخل این زمین خدا... اینجا خانه دارم اما بوی گاز می دهد.... چندسالی می شود که از افغانستان به تهران آمدم؛ اما کاری ندارم... زمانی که آنجا جنگ بود و کافران خدا مردم را می کشتند؛ زخمی به تهران آمدم مجروح جنگی شدم... خدا لعنت کند طالبان را که آنها ما را کشتند... ما هم آنها را کشتیم... می خواستیم صلاح ببریم قندهار که طالبان زیر اتوبوس ما بمب گذاشتند و یک چشمم را از دست دادم... طالبانی ها را نکشته، مجروح شدم و زخمی به ایران آمدم... یک خانه گرفتم و با  زن و بچه آمدم اینجا... پسرانم کار می کنند و گاهی هم سازمان ملل به ما کمک می کند... اهل «هزاره» بودم. هرچی که جنگ در افغانستان انجام می شود؛ در منطقه هزاره است...» پیر مرد این ها را می گوید و شروع به خواندن قرآن می کند: «...بسم الله الرحمن الرحیم...»

این روستا حتی نام ندارد

خانه هایی که در کمربندی فضای سبز وجود دارد؛ به هیچ وجهی اجازه ساخت و ساز ندارند و اگر هم تمایلی به ساخت و ساز داشته باشند باید به شهرداری تعهد بدهند تا هر زمانی که پول داشته باشند فقط زمین خانه هایشان را بخرد. اکثر خانه هایی که در این سوی محله قرار دارد تنها نماهایشان را نو و نوار کرده اند. برای مردم آن سوی محله صرف نمی کند که هزینه ای برای نوسازی خانه های فرسوده خود بپردازند.

مردم می گویند؛ از داخل جوی های بزرگی که در مرز بین حریم و محله قرار گرفته اند آب کشاورزی می گذرد و هر چند وقت یک بار شهرداری این جوی ها را لایروبی می کند:«... من با هزار زحمت یک مغازه در این محدوده ساختم اما شهرداری گفت این مغازه در حریم فضای سبز قرار دارد... رفتم شهرداری گفت که نمی توانم اینجا مغازه بزنم چرا که این محدوده در طرح شهری قرار دارد و قرار است برای این محدوده دهیاری راه اندازی شود... اما در این ده سال نه دهیاری آن مشخص شده و نه شهرداری امکانات به ما می دهد... اینجا یک محله محروم است. تمامی مدرسه ها در آن سوی خیابان در آن سوی محله در بافت شهری قرار دارد... این قسمت از خیابان عربخواری که خانه های زیادی دارد؛ بخش محروم محله است... 25 سالی می شود که داخل این محله زندگی می کنم... اما از 25 سال قبل این سوی محله تغییری نکرده است... اینجا جزو محله تقی آباد بود اما از زمانی که بافت شهری را تعریف کردند و طرح تفصیلی شهر تهران مساحت پایتخت را 100 کیلومتر کمتر کرد؛ این بخش از محله جزو حریم کمربندی قرار گرفت... سال قبل بود که شهردار منطقه، فرماندار و استاندار برای بازدید به این محدوده آمدند من رفتم پیش فرماندار تهران و صحبت کردم گفتم در خارج وقتی یک جوجه از تخم در می آید برایش نامی انتخاب می کنند اما این همه خانواده در این سوی محله زندگی می کنند، برایش اسمی انتخاب نشده است و تازه اجازه ساخت و ساز هم نمی دهند... قلعه قدیمی تقی آباد هم این قسمت محله قرار دارد. فرماندار به استاندار گفت که جواب مردم را چه بدهیم؟  استاندار هم گفت تا عید دهیاری این محدوده مشخص می شود؛ اما 6 ماه از عیدی که استاندار گفت می گذرد و اتفاقی نیفتاده است...»

طرح هادی تنها راه  نجات محله از بافت فرسوده

به رغم اینکه آن قسمت از محله که در حریم شهری قرار دارد در قالب روستا اداره می شود اما همچنان جزئی از  محله تقی آباد شناخته می شود که در حریم کمربندی شهر تهران قرار گرفته است و در نهایت خانواده هایی که در این محدوده زندگی می کنند باید از این محدوده بروند:«... زمانی که محله عباس آباد و شهرک نظامی وجود نداشت؛ قلعه تقی آباد قرار داشت....الان ساکنان این سوی محله براساس طرح هادی تنها یک یا دو طبقه می توانند بسازند... طرح هادی دراین بخش محله اجرا می شود اما همین روستا نامی برای خود ندارد... »


آنطور که اهالی قسمت حریم تقی آباد می گویند؛ زمین های این سوی محله برای یکی از شاهزاده های قاجاری بود که  تفرجگاه  وی محسوب می شد. اما بعد از انقلاب این زمین بزرگ بین رعیت تقسیم شد:«... از همان زمانی که اولین خانه ها در اینجا ساخته شد؛ دیگر فرصت نوسازی پیدا نکردند. این سوی محله نیازهای خدمات شهری خود را از منطقه 20 می گیرند تا زباله هایشان جمع شود اما به هر حال جزو کمربند سبز است و اگر خانواده های اینجا اعتراض هم بکنند شهرداری به آنها می گویند در حریم شهر و در محدوده کمربند سبز تهران قرار دارید... حتی می خواستیم این محله را مجهز به شبکه فاضلاب  کنیم اما چون در محدوده کمربند سبز قرار دارد؛ نتوانستیم...»

در بلاتکلیفی مطلق!

زنان زیادی مشغول شستن فرش در جلوی در خانه هایشان هستند. خانه های کوچک که حتی روی حیاط کوچک آن نیز سقفی کشیده شده است تا مساحت خانه از آن چیزی که هست بیشتر نشان داده شود:«...مشکلات تقی آباد آنقدر زیاد هست که ما نمی دانیم در مورد کدامشان با شما حرف بزنیم... داخل محله وقتی مهمان می آید؛ خجالت می کشیم درست است که دهکده است اما ما هم آدم هستیم که در این محدوده زندگی می کنیم... خدمات شهری در این محدوده زیاد انجام نمی شود و خودمان مجبور هستیم تا جوی های محله را تمیز کنیم... کافی است که خانه مان را تعمیر کنیم کل شهرداری منطقه به اینجا می آیند تا ببینند که چه کار داریم انجام می دهیم... قتل که انجام بدهیم اینجا آدم جمع نمی شود... اما وقتی بخواهیم خانمان را تعمیر کنیم کلی آدم از شهرداری اینجا می آید... خانه من ترک های زیادی دارد رفتم یک نفر از شهرداری آوردم تا ترک های خانه را ببینند تا شاید بتوانیم داخل خانه را بازسازی کنیم؛ اما نگذاشتند. ..شهرداری برای مشخص شدنتکلیفمان کمک نمی کنند... این محله پر از موش است. خانه هایمان آنقدر کوچک است که مجبور هستیم فرش هایمان را بیرون خانه بشوریم... آخر همین کوچه یک خانه خرابه ای قرار دارد که زیر زمین آن لانه موش و زنبور و حیوانات موذی دیگر است. نوه من را سال گذشته  زنبور زد و دکترها متعجب بودند که چرا این بچه با نیشی که زنیور به او زده هنوز زنده مانده است.... ته کوچه لاله یک؛ راهی برای زیر زمین خانه کوچه بعدی قرار دارد که قبلا مرغداری بوده و اینجا زنبور جمع می شود.... به شهرداری گفتیم تا این راه را مسدود کند و فقط آمدند خاک ریختند... حتی شهرداری با یک توری این راه را مسدود نکرد...انتهای کوچه هم  یک زمین خرابه قرار دارد که مردم داخل آن آشغال می ریزند... بوی تعفن آن واقعا امان ما را بریده است... یک زمان اجازه ساخت و  ساز دادند و برخی از اهالی با هزار زحمت خانه خود را ساختند اما بعدا گفتند که جزو فضای سبز است و اجازه ساخت و ساز ندادند... خب اگر قرار است اینجا جزو فضای سبز شود زودتر این کار را انجام دهند تا ما هم از این وضعیت راحت شویم...»

زن های زیادی با چادرهای گلداری که به کمر بسته اند و در مقابل خانه هایکوچکشان بخشی از کارای روزانه خود را انجام می دهند نزدیک تر می آیند تا هر کدام بخشی از مصیبت های زندگی در حریم شهر تهرانرا بازگو کنند:«... به خدا از این بلاتکلیفی خسته شده ایم... آن طرف محله در رفاه زندگی می کنند و ما باید محروم باشیم... آن طرف محله خانه ها متری 5/2 میلیون تومان خریدو  فروش می شود و این طرف محله را به زور متری 5/1 میلیون تومان می خرند... اینجا اسیر شده ایم... شهرداری هم پول ندارد که خانه های ما را بخرند... خیلی سعی کردیم تا این سوی محله را جزو بافت شهری بیاوریم اما قبول نکردند... شوهرم کارگر است و مجبور هستم تا اینجا بمانیم... نه یک مغازه وجود دارد نه میوه فروشی هر چیزی که نیاز داشته باشیم باید برویم شاه عبدالعظیم خرید کنیم... مشتری هم برای خانه های ما نمی آید و می دانند جزو  فضای سبز است... تو را به خدا به ما کمک کنید خانه های ما پر از موش های ریز خانگی است... آپارتمان های نوساز اینجا هم موش دارد و خسته شدیم از دست موش ها... تابستان ها این خرابه بوی تعفن می دهند... خانه های اینجا همه قدیمی است و به درد نمی خورد...اینجا کوچه لاله یک است...خیلی خرج کردیم تا برای خانه مان سند بگیریم اما ندادند خانه های اینجا قولنامه ای است... کافی است تا یک کیسه سیمان وارد خانمان کنیم ماموران شهرداری می ریزند داخل این کوچه.... کل این کوچه در حال فروریختن است... دیوار خانه ما پر از ترک شده است... به آن سوی محله می رسند و به ما که می رسند رسیدگی نمی کنند...»


شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت خبری تحلیلی تیتر شهر، تاریخ انتشار: 11مهر 1396 ، کدخبر: 52785،www.titreshahr.com

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین