پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۰۸۸۸۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۸
پيمانه هسته‌اي، نخستين ديپلمات زن ايراني در سازمان ملل از ٢٥ سال کار در وزارت خارجه می‌گوید .

شعار سال: «پیمانه هسته‌ای»؛ دیپلماتی خوشرو، پرکار و بی‌ادعا. در اواخر دهه پنجم زندگی‌اش به‌سر می‌برد .متولد خرمشهر با خانواده‌ای مذهبی است، بعد از دیپلم، در دانشکده فیزیک پذیرفته شد، اما به دلیل بی‌علاقگی به این رشته، راهی ایالات متحده می‌شود. او و لیسانس و فوق‌لیسانسش را در کانزاس و میشیگان گذرانده، آن‌هم در رشته مهندسی محیط‌زیست. همین رشته تحصیلی موجب شد که بعد از بازگشت به تهران در مجموعه شهرداری مشغول و جزء اولین مدیران شرکت کنترل کیفیت هوا شود، اما چرخ روزگار چرخید و از مجموعه شهرداری راهی وزارت امور خارجه شد. زمانی که در کانزاس دانشجو بوده، عضو انجمن اسلامی دانشجویان می‌شود و فعالیت در آن انجمن بهانه آشنایی‌اش با دکتر کسرا برکشی می‌شود که با هم ازدواج می‌کنند. با پیمانه هسته‌ای، نخستین دیپلمات زن ایرانی در نیویورک که از سال ٨٢ تا ٨٦ در آنجا مأمور بوده، در مورد کارش، بحث سفیر زن و تبعیض‌های موجود و قوانین دست‌وپاگیر دستگاه دیپلماسی برای رشد زنان دیپلمات گپ زدیم. خانم هسته‌ای از سال ٩٢ تا ٩٥ نیز در توکیو رایزن اقتصادی بود. او بعد از بازگشت به تهران به دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه رفت، اما مدتی بعد با ٢٥ سال سابقه درخواست بازنشستگی داد.

چرا ما هنوز سفيران زن زيادي نداريم؟
اگر بخواهيم دقيق‌ نگاه کنيم، متوجه مي‌شويم که اراده براي سفيرشدن زنان، پيش‌نيازهايي مي‌طلبد که وجود ندارد. يعني با انتصاب يک يا دو سفير زن مسئله‌اي حل نمي‌شود. اراده براي سفيرشدن زنان بايد سال ٥٨ انجام مي‌شد. آن‌دوران، زنان با اينکه نيمي از حاميان انقلاب بودند، وارد حوزه ديپلماسي نشدند. علاوه بر اين، ديپلمات‌هاي زني که در خارج کشور مشغول کار بودند، به کشور بازگردانده شدند؛ در‌حالي‌که لزوما همه آقايان ديپلمات به کشور بازگردانده نشدند.
قبل از انقلاب چه تعداد خانم ديپلمات داشتيم؟
نمي‌دانم، ولي چندتايي از آنها را مي‌شناسم. اگرچه تعدادشان کم بود اما مهم اين است که تعدادي زن بودند كه در سفارتخانه‌ها مشغول به کار بودند. در حالي‌که زنان مثل امروز اين‌قدر تحصيل‌کرده نبودند و جامعه آن دوران، پذيراي ديپلمات زن به تعداد بالا نبود. در‌حال‌حاضر با اينکه بيشتر دانشجويان رشته‌هاي علوم سياسي و علوم انساني، دختر هستند اما حضورشان به‌عنوان نيروي سازماني در نهادي مثل وزرات خارجه که اصل آن با اين‌گونه رشته‌ها گره خورده، چندان تناسبي ندارد. نکته دوم اين است که بعد از انقلاب فرايند آموزش در وزارت خارجه تغيير کرد. وقتي دانشکده روابط بين‌الملل در وزارت خارجه تأسيس مي‌شود، تا دهه ٨٠ ورود دختران به آن ممنوع است. بعد از اين دوره در بحث زنان تغييراتي مثبت در وزارت خارجه به وجود آمد.
يعني دولت دوم اصلاحات؟قبل از آن وزارت خارجه يک وزراتخانه مردانه بود؟
بله کاملا. بله دولت دوم. البته از دولت اول اتفاقات و پيش‌زمينه‌هايي در اين حوزه به وجود آمد. کارکنان وزرات خارجه اکثرا دانش‌آموخته دانشکده وزارت خارجه هستند. اين گروه يا کساني بودند که در وزارت خارجه ليسانس گرفته بودند يا کارمندان ديپلمه‌اي بودند که آنجا ادامه تحصيل دادند. اين دو قشر فقط پسر بودند. از طرف ديگر همان تعداد خانم‌های محدودی هم که در دستگاه ديپلماسي بودند، به مأموريت ثابت نمي‌فرستادند. دهه ٨٠ بود که اعزام خانم‌ها به مأموريت‌هاي ثابت آزاد شد و خانم‌ها توانستند آزمون اعزام به خارج از کشور را بدهند. تا قبل از آن مجاز نبود.
شما از شهرداري وارد وزارت خارجه شديد. چه زماني براي اولين بار به مأموريت ثابت خارج از کشور رفتيد؟ در سال‌هاي ممنوعيت اعزام بود؟
سال ٧٧ که من مأمور شدم، هنوز اعزام ممنوع بود. ولي چون من با پست مديريتي وارد وزارتخانه شدم، نياز بود که من مأمور اداره باشم نه اينکه به مأموريت ثابت بروم. من رئيس اداره حقوق بشر بودم به همين دليل خواهان مأموريت‌رفتن نبودم. ولي خانم‌هاي وزارت خارجه در آن سال‌ها نمي‌توانستند به مأموريت خارج از کشور بروند. حوالي سال ٨٠ بود که وزير وقت، جناب آقاي خرازي، اجازه دادند که خانم‌ها هم بتوانند در امتحانات اعزام به خارج از کشور که هر سال بعد از عيد برگزار مي‌شود، شرکت کنند. قبل از آن خانم‌ها فقط به مأموريت موقت مي‌رفتند. به نظر من مأموريت موقت تجربه مازادي به يک ديپلمات نمي‌دهد. بر اساس آزمون اعزام، هرکسي نمره بالاتری مي‌گرفت، اعزام مي‌شد. خوشبختانه آن سال تعداد محدودي خانم‌ از بخش‌هاي مختلف مثل قسمت کنسولي و مالي توانستند به مأموريت بروند. من سال ٨٢ براي مأموريت ثابت به نيويورک رفتم.
يعني آن سال امتحان داديد؟
من امتحان ندادم. ضوابط اين است که رئيس اداره در مرحله بعد معمولا يا سفير يا سرکنسول مي‌شود، ولي چون من زن بودم و آن زمان زني را به چنين سمتي منصوب نمي‌کردند، به‌عنوان کارشناس دفتر نمايندگي ايران در سازمان ملل به نيويورک فرستاده شدم.
علاوه بر آزمون، شرط تأهل هم دست‌وپاگير است. در‌اين‌باره توضيح مي‌دهيد؟
تأهل هميشه شرط بوده. اينجا بحث جنسيتي مطرح است. با اينکه انتصاب من به‌عنوان سفير پيشنهاد شده بود و آقاي خاتمي و دکتر خرازي به داشتن سفير زن اعتقاد داشتند اما چنين اتفاقي نيفتاد. آقاي خرازي هشت سال در سازمان ملل نماينده ايران بود و واقعا به داشتن سفير زن اعتقاد داشت. او با بحث‌هاي جنسيتي آشنا بود اما آن موقع اين موضوع پذيرفته نشد. نه به خاطر اينکه شخص من مطرح بود، به خاطر اينکه سفير‌شدن زنان تا همين اواخر ميوه‌اي ممنوعه بود.
شما در نيويورک با آقاي ظريف همکار بوديد؟
بله. من اين شانس را داشتم که از تجربيات ايشان استفاده کنم. دوران خيلي خوبي بود. براي من سمت و پست مسئله نبود، برايم يادگيري مهم بود.
برخورد نمايندگان ديگر کشورها با شما چطور بود؟
تعجب مي‌کردند. در سازمان ملل انگار با يک دنيا طرف هستيد و با تمام کشورهاي دنيا در يک جا تعامل داريد، درحالي‌که در سفارت‌هاي دوجانبه شما با يک کشور تعامل داريد. يک‌سري کشورها کشورهاي غيردوست شما هستند نمي‌خواهم واژه دشمن را به کار ببرم- شما با نماينده اين کشورها جز سلام‌وعليک در جلسات مشورتي رابطه‌اي نداريد. معمولا هم مواضع خلاف داريد؛ به‌خصوص در کميته ٣ که من مسئول آن بودم. اين کميسيون هم به مسائل حقوق‌بشري، مواد مخدر، مسائل اجتماعي و مسائلي مثل حقوق کودک مي‌پردازد. ما تنش زيادي در مورد اين مسائل داشتيم. براي همين ما هيچ وقت نمي‌توانستيم جلسات مشورتي را ترک کنيم چون اگر ترک مي‌کرديم، ممکن بود تصميمي خلاف مواضع ما گرفته شود.
اما اخيرا در قطع‌نامه‌اي که در کميته ٣ براي ميانمار صادر شد، گفتند نماينده ايران حضور نيافته! به نظر شما دليل اين کار چه بود؟
نمي‌خواهم از اين کار دفاع کنم. اما بنا بر تجربه ام از کار در سازمان ملل به ويژه کميته ٣ مي‌گويم که در جاهايي بايد غايب شويد. هر رأي تبعاتي دارد. اگرچه ميانمار کشوری ديکتاتوري بود و هميشه قطع‌نامه عليه‌اش صادر مي‌شد اما ما همواره رأي حمايت به آن مي‌داديم. چون اين کشور هر سال مثل ما در زمينه حقوق‌بشري قطع‌نامه داشت. اما چون اروپايي‌ها اين قطع‌نامه را مي‌دادند، ما برخلاف آن رأي مي‌داديم. موضع رسمي ما به قطع‌نامه‌هاي حقوق‌بشري اين است که به آن رأي منفي مي‌دهيم. چه ايران باشد، چه سودان، چه ميانمار و چه کشورهاي ديگر. چون مي‌خواهيم بگوييم يک کشور نبايد ايزوله شود. قطع‌نامه‌ها در بهبود حقوق بشر تأثيري ندارد. بلکه اين قطع‌نامه‌ها سياسي است و واقعيت خيلي کشورها را منعکس نمي‌کند. رأي غايب معني دارد. نمي‌توانستيم به ميانمار رأي مثبت بدهيم چون ما را در جرگه کشورهايي مي‌برد که قطع‌نامه صادر مي‌کنند و ما به آن همواره معترضيم. رأي‌منفي‌دادن حمايت از اين کشور است. ممتنع‌دادن هم يعني ما نظري نداريم. به خاطر همين غايب مي‌شويم.
اما بعد گفته شد رأي مکتوب به اطلاع کميته رسانده شده است.
اين رأي فقط ثبت مي‌شود و به اطلاع ميانمار مي‌رسد. اما در اصل کار تأثيري ندارد.
خب بحث کشورهاي غيردوست را مي‌گفتيد.
به جز آن ما يک‌سري کشور دوست و همفکر داريم. مثل آمريکاي لاتين يا کشورهاي عربي. اين کشورها معمولا نمايندگانشان را از بين مجردها انتخاب مي‌کنند چون کار سفارتخانه‌ها در نيويورک خيلي زياد و فشرده است.
اما شما متأهل بوديد و بچه داشتيد. وقت مي‌کرديد به وظايف مادرانه و همسرانه هم برسيد؟
خيلي کم. چون در خانه هم بايد روي نتايج جلسات کار مي‌کرديم. من در نيويورک بچه دبيرستاني داشتم، اما چون کارم را دوست داشتم، ناراضي نبودم و هر روز چيزي ياد مي‌گرفتم. اکثر همتايان من در آن زمان بعد از دوره کاري‌شان در نيويورک سفير شدند. چون نيويورک ديپلمات را مثل فولاد مي‌کند. شما در آنجا مجبوريد با تمام کشورها تعامل و نظرات کشورتان را به خوبي منعکس کنيد. اگر دولت عوض شود هم ديپلمات نبايد مواضع خودش يا دولت قبلي را بيان کند. در کشورهاي ديگر دولت‌ها که عوض مي‌شوند، در ساختار و افراد بدنه وزارت خارجه‌شان تغيير چنداني رخ نمي‌دهد. مثلا همان دوره‌اي که من نيويورک بودم، در اندونزي انقلاب شد ولي يک نفر از ديپلمات‌هاي اعزامي به سازمان ملل را عوض نکردند. متأسفانه در ايران، ما چنين چيزي نداريم.
حساسيتي در مورد حجاب وجود نداشت؟
در سازمان ملل به‌هيچ‌وجه هيچ‌گونه پيش‌قضاوتي درباره حجاب کسي نمي‌شود. حجاب ما مورد احترام همه بود و هيچ مشکلي نبود. فقط هم ما نبوديم. نماينده اردن يا سودان هم حجاب کاملي داشتند. البته همه کشورهاي عربي چنين نبودند، مثلا ديپلمات سوريه بي‌حجاب بود. بنابراين حجاب عادي بود.
شما چادر که نداشتيد؟
نه نداشتم. اما بايد بسيار حواسمان مي‌بود که پوششمان قشنگ و رنگين باشد. چون براساس عکس و فيلم‌هايي که از زنان در ايران ديده بودند، زن اجتماعي و ديپلمات ايراني را نمي‌توانستند تصور کنند. ظاهر آراسته و خوب‌صحبت‌کردن براي ديپلمات‌ها ضروري است.
درباره پوشش چادر براي شما از تهران اجباري نبود؟
نه اصلا.
در سازمان ملل، بحث‌هاي حقوق‌بشري،انتصاب گزارشگر ویژه و بحث هسته‌اي از سوي کشورهاي ديگر و سازمان ملل مطرح شد. شما در کميته ٣ کار مي‌کرديد که بحث‌هاي حقوق‌بشري را پيگيري مي‌کرد. چطور با اين مباحث مواجه شديد؟
سه سال بعد از پيروزي انقلاب، بحث قطع‌نامه حقوق بشر درباره ايران مطرح شد. از همان زمان هر سال قطع‌نامه عليه ايران صادر مي‌شد. همان قطع‌نامه به مجمع عمومي مي‌آمد و آنجا هم رأي مي‌آورد؛ يعني ما سالي دو بار قطع‌نامه مي‌گرفتيم. از آنجا که اصل قطع‌نامه‌هاي حقوق‌بشري در مقر ژنو مورد رايزني قرار مي‌گيرد -اگر اشتباه نکنم- سال ٨٠ بود که من با سفير وقت ايران در ژنو صحبت کردم و با تلاش ايشان و همکاري جمعي در ايران و رايزني‌هاي دو‌جانبه توانستيم قطع‌نامه را شکست دهيم.
آن سال براي اولين بار بعد از انقلاب چنين اتفاقي نيفتاد. آن موقع اتحاديه اروپا قطع‌نامه را ارائه مي‌داد؛ اما امروز کانادا آن را ارائه مي‌دهد. موضع ايران هميشه اين بود که يا شما با ما تضاد داريد و قطع‌نامه عليه ما صادر مي‌کنيد يا نگاه تعاملي داريد که در‌اين‌صورت بايد دست از قطع‌نامه صادر‌کردن برداريد. با شکست‌خوردن قطع‌نامه، گفت‌و‌گوهاي حقوق‌بشري اروپا با ما آغاز شد. هر شش ماه يک بار در تهران و نوبت بعد در بروکسل گفت‌و‌گوهايي حقوق‌بشري انجام مي‌شد. در اين گفت‌وگوها، نمايندگان قوه قضائيه و وزارت اطلاعات و قوه مجريه و قوه مقننه هم حضور داشتند. متفکران و نمايندگاني از اروپا هم از طرف مقابل بودند. موضوع‌هاي مختلفي در اين گفت‌و‌گوها مطرح مي‌شد و ما هم ملاحظات‌مان را به اتحاديه اروپا مي‌گفتيم. اروپا هم به جاي اينکه در قطع‌نامه ملاحظات خودش را به ما بگويد، در جلسات گفت‌و‌گو اين ملاحظات را مطرح مي‌کرد.
خب اين روند متوقف و دوباره قطع‌نامه‌دادن از سر گرفته شد. علت شکست گفت‌وگو چه بود؟
گفت‌وگوهاي حقوق‌بشري با اروپا ادامه داشت تا زماني ‌که اتفاق ناگوار مرگ خانم زهرا کاظمي رخ داد. درباره اين موضوع پاسخ‌گويي ايران به اروپا و نهادهاي مدني به تأخير افتاد. قوه قضائيه و دولت بايد پاسخ مي‌دادند که چه اتفاقي افتاده است. اين سوء‌مديريت موجب ملاحظات جدي در اين زمينه شد. کانادا تصميم گرفت بعد از دو، سه سال عليه ما قطع‌نامه صادر کند. البته فشار نهادهاي داخلي کانادا بر سر خانم کاظمي انگيزه‌اي شد که دوباره کانادا بحث قطع‌نامه را پيش بکشد. اگر اشتباه نکنم تا دو، سه قطع‌نامه اول در دور دوم، گزارشگر حقوق‌بشري نداشتيم. در قطع‌نامه‌هاي بعدي در پاراگراف آخرش نوشته شد نقل به مضمون- که ما سال پيش هم قطع‌نامه داده‌ايم و هيچ اتفاقي نيفتاده است؛ پس براي مسئله حقوق بشر ايران گزارشگر ويژه تعيين شد. مي‌دانيد که انتخاب گزارشگر براي سازمان ملل و کمک‌کننده‌هاي اصلي، تبعات مالي دارد.
خب درباره مرگ زهرا کاظمي واکنش اعلامي به شما چه بود؟ قرار بود شما چه موضعي در‌اين‌باره اتخاذ کنيد؟
موضع ما به يک دولت اختصاص نداشت. من به‌عنوان نماينده ايران بايد با هرگونه قطع‌نامه عليه کشورم مخالفت مي‌کردم. ما مي‌خواستيم بگوييم اين راه درست نيست و بايد گفت‌وگو کرد. حتي اگر براي کسي مثلا زهرا کاظمي مسئله‌اي پيش بيايد، باز موضع ما اين بود که با گفت‌وگو بايد مسئولان مربوطه را به پاسخ‌گويي وادار کنيم. داشتن قطع‌نامه حقوق‌بشري براي هر کشوري خيلي بد است. البته برخي هم مخالف من فکر مي‌کنند. حتي افرادي درون وزارت خارجه هستند که فکر مي‌کنند قطع‌نامه‌داشتن خوبي ما را نشان مي‌دهد؛ چون غرب عليه ماست.
مشابه ديدگاه‌هاي اول انقلاب؟
بله. هنوز هم چنين نگاهي در بين برخي اعضاي وزارت خارجه وجود دارد.
طرح گفت‌وگوي تمدن‌ها تغييري در آن فضا ايجاد کرد؟
گفت‌وگوي تمدن‌ها که در آن زمان از سوي آقاي خاتمي مطرح شد، برای فضاي سياسي ايران در بُعد بين‌المللي خيلي مثبت شد. دست‌کم ما به‌عنوان ديپلمات متوجه اين موضوع مي‌شديم. خيلي‌ها دوست داشتند ما را ببينند و گفت‌وگو کنند. خود اروپايي‌ها هم از اين ايده حمايت کردند.
درباره سفر آقاي خاتمي به نيويورک گفته شد که آقاي کلينتون مي‌خواست با آقاي خاتمي دست بدهد و ملاقات کند. آن روز را يادتان هست؟
من آن موقع ايران بودم؛ ولي همکاران من آنجا بودند. من هم اين‌طور شنيدم که دبيرخانه مجمع عمومي زمان سخنراني آقاي خاتمي را از بعد‌از‌ظهر به صبح جابه‌جا مي‌کند؛ يعني نزديک به سخنراني رئيس‌جمهور آمريکا. آمريکا چون ميزبان است، هميشه دومين سخنراني متعلق به نماينده اين کشور است. من چنين چيزهايي را شنيدم.
شما روايت بيشتري نمي‌دانيد.
نه، همين را شنيدم که خود آقاي خاتمي هم گفتند. آقاي کلينتون گويا با برخي از نمايندگان ايران هم دست دادند؛ اما افراد سطح پايين بودند.
آقاي ظريف نبود؟
نه، نبوده است.
شما سال ٨٦ از نيويورک برگشتيد. با اين حساب در زمان دو سخنراني آقاي احمدي‌نژاد نيز در نيويورک بوديد. حضورش چطور بود؟
خيلي خوب بود؛ چون کشورهاي ديگر هم شاهد يک دولت جديد بودند و مواضع او هنوز ناشناخته بود؛ به‌ویژه در اولين سال ما ملاقات‌هاي دوجانبه بسياري داشتيم. در آن دو سال حضور ايشان خوب بود.
پذيرش اين حرف کمي سخت است. مثلا آقاي احمدي‌نژاد تقريبا همه سخنراني‌هايشان را به يک روال آغاز مي‌کرد و ادامه مي‌داد. در سازمان ملل هم که مدام مي‌خواست نظم جهان و ساختار سازمان ملل را عوض کند. به نظر نمي‌آيد اين حرف‌ها خيلي خوشايند جامعه جهاني باشد.
درست است. سال اول ايشان کاملا ناشناخته بودند و سخنراني‌شان عرفاني و تئوريک بود. سال اول جمعيت زيادي آمده بودند که ايشان را ببينند. سال‌هاي بعد جمعيت کم شد؛ اما بايد يک چيز را درباره مجمع عمومي بگويم که از آن غفلت مي‌شود.
گاهي گفته مي‌شود که وقتي فلان رئيس‌جمهور سخنراني مي‌کرد، جمعيت زيادي در آنجا مستقر نبود؛ اما واقعيت اين است که در چنين زمان‌هايي آن‌قدر ملاقات‌هاي دوجانبه زياد است که وقت نيست مدام اين افراد يک جا ساکن باشند. ممکن است کشورهايي که نمايندگان کمي در سازمان ملل دارند، آن‌قدر گرفتار مسائل این ملاقات‌ها بشوند که حتي يک نفر نيرو نداشته باشند که آنجا بنشيند. اين نشان‌دهنده اين نيست که از سخنراني آن مقام استقبال نشده است، چون آفلاين يا آنلاين نمايندگان يادداشت برمي‌دارند و بعد سخنراني‌ها را پيگيري مي‌کنند؛ بنابراين اگر از ١٩٠ کشور ٥٠ نماينده نشسته‌اند، به معني عدم استقبال نيست. ايران هم همين است. ما نمي‌توانستيم نيرويي بگذاريم که همه سخنراني‌ها را گوش کند. حضور نمايندگان شاخص نيست. کامنت‌هاي بعدي بر حرف يک رئيس‌جمهور مهم است.
وقتي برگشتيد در کدام بخش وزارت خارجه مشغول به کار شديد؟ دولت هم که عوض شده بود.
معمولا کسي که از مأموريت ثابت نيويورک برمي‌گردد، سفير مي‌شود، همان‌طور‌که برخي همکاران آقا سفير شدند. اگر پست سفارت خالي نباشد بايد مدتي به‌عنوان کارشناس ارشد بچرخيم تا سفارتي خالي شود و بعد سفير شویم. در اين مدت هم بايد خاطرات و گزارش‌ها را براي آرشيو اسناد بنويسيم.
من برگشتم اداره حقوق بشر و اول خوب استقبال کردند، به مسئول مافوقم گفتم اگر قبل رفتنم به نيويورک دو چيز مي‌دانستم الان هشت چيز ياد گرفته‌ام؛ اما در آن زمان تفکر غالب در وزارت خارجه اين بود که کلا تعامل با سازمان ملل چيز مثبتي نيست و بي‌خود خودمان را معطل کرده‌ايم که به سازمان ملل بقبولانيم به ما قطع‌نامه ندهد، خب بدهد، چه اهميتي دارد.
همسر آقاي متکي رئيس اداره حقوق بشر بود؟
بله، خانم نظري. من احساس کردم که کار با سازمان ملل مثل قبل انجام نمي‌شود. قرار شد من به اداره زنان بروم. خانمي که مدير آنجا بود، چند تا نامه را فرستاد که ترجمه کنم. در وزارت خارجه کسي نامه را ترجمه نمي‌کند بايد رويش کار کند. در اين شرايط که قرار گرفتم احساس کردم به وجود من واقعا نيازي نيست. از کارگزيني خواستم من را به اداره آموزش و پژوهش بفرستند. مدتي آنجا بودم. بخش آموزش در حال تدوين يک‌سري استراتژي براي آموزش ديپلمات‌ها بود که من هم در اين راهکارها و استراتژي‌ها کمک مي‌کردم. تا اينکه به من گفتند نبايد در بخش اداره آموزش باشيد. متوجه شدم که از بالا چنين چيزي گفته‌اند. گفتند جاي ديگري را انتخاب کن تا تو را بفرستيم.

درحالي‌که همکارانم از بين آقایان باتجربه سفير شده بودند، حضور من در اداره آموزش هم تحمل نشد و من به اداره اسناد رفتم.
با سایر افرادي هم که از نيويورک برگشتند این‌گونه رفتار شد؟
تا حدودي ولي نه به‌اندازه من... بعد از سه، چهار سال من امتحان اعزام دادم. در امتحان اعزام من نفر دوم آن سال شدم. چون پست نداشتم نياز بود امتحان بدهم، ولي همتايان من امتحان ندادند و به آنها جاهاي خالي را پيشنهاد مي‌دادند. مدتي گذشت جوابي نيامد، پيگيري کردم، گفتند پرونده شما را کنار گذاشته‌‌اند، چون شما مجردي. در زماني که من نيويورک بودم، همسرم که معاون دانشگاه صنعتي شريف بودند و آنجا فرصت مطالعاتي گرفته بودند، فوت کردند. من آن‌ زمان يک بيوه بودم که فرزندم را سرپرستي مي‌کردم. من اعتراض کردم و گفتم من مجرد نيستم. طبق قانون نبايد افراد مجرد در امتحان اعزام ثابت شرکت مي‌کردند، اما من داشتم فرزندم را سرپرستي مي‌کردم. اعتراض ديگرم اين بود که در اينجا قانون بايد به نفع زنان تدوين مي‌شد. از هر صد نفر آقايان شاغل در وزارت خارجه که مستعد اعزام به خارج از کشور هستند، شايد پنج نفر مجرد بودند. اگر يک آقاي مجرد وارد وزارتخانه شود مي‌تواند تصميم بگيرد که سال آينده ازدواج مي‌کنم و به مأموريت ثابت مي‌روم.
لزوما هم نبايد خانمش را همراه خود ببرد؟
چرا بايد ببرد. اما در جامعه ايران از نظر اجتماعي اينجا قدرت تصميم‌گيري با آقاست. آقايان تصميم مي‌گيرند ازدواج کنند يا نکنند و انتخاب‌کننده هم هستند، اما خانم‌ها اين‌طور نيستند. نمي‌گويم خانم‌ها نمي‌توانند، اما بايد آن آقا آن خانم را به‌عنوان ديپلمات قبول کند. ممکن است ازدواج کنند اما بگويند من با تو مأموريت نمي‌آيم؛ برای مثال اگر آقا شغل آزاد دارد بايد شغلش را بگذارد و برود. اگر شغل دولتي دارد بايد مرخصي بدون حقوق بگيرد و برود مأموريت و آنجا بي‌کار باشد. پس يک خانم موانعي دارد که اين موانع را آقایان ندارد؛ بنابراين نبايد اين شرايط را با هم يکي کرد. بعد از آن اين ماجرا، من مکاتباتم با آقاي متکي را شروع کردم و گفتم اولا من مجرد نيستم، دوما من نفر دوم آزمون اعزام هستم، سوما شما بايد براي خانم‌ها تبعيض مثبت قائل شويد. چندين نامه نوشتم. براي من مهم بود حتی اگر من نروم، اما تلاش کنم تا راه باز شود و ديگران بتوانند بروند. بعد از نامه‌نگاري‌ها و پيگيري‌هاي زياد با خود آقاي متکي ملاقات کردم. گفتم شما بياييد يک اثر خوب در پرونده وزارتي‌تان بگذاريد. اگر آقاي خرازي امتحانات را براي زنان آزاد کردند شما براي خانم‌هاي مجرد کاري کنيد. مثلا پيش‌نيازهايي بگذاريد، مانند سنوات يا سن. آقاي متکي خيلي استقبال کردند ولي گفتند موانع قانوني و اساسنامه وزارت خارجه اجازه نمي‌دهد. وقتي آقاي صالحي جايگزين شدند، بازهم مکاتبات را شروع کردم. به دستور آقاي صالحي از نامه‌هاي من، بخش اداري گزارش مفصلي تهيه کرد و کارگزيني با اين گزارش توانست استثناهايي براي خانم‌ها بگذارد. خوشبختانه با تأييد دکتر صالحي تبصره‌اي ايجاد شد که خانم‌ها با سني خاص و مثلا ٢٠ سال سابقه کار مي‌توانستند اعزام شوند. مثلا من به توکيو رفتم و خانم‌هاي ديگر به جاهاي ديگر. آقاي ظريف هم همين روند را ادامه دادند.
براي سفيرشدن خانم‌ها چادرپوشيدن الزامي است؟
نه. در اساسنامه گفته نشده، اما کارشناسان سياسي بر اساس قانون نانوشته‌اي چادر مي‌پوشند.
با همه آنچه توضيح داديد، ما هنوز يک سفير زن بیشتر نداريم. مي‌خواهم سؤال اولم را دوباره بپرسم. علت اين موضوع را در چه مي‌بينيد؟
آقاي ظريف با تمام حسن‌ظني که در شنيدن يک ايده دارند و هيچ‌وقت به مرد يا زن‌بودن پيشنهاددهنده نگاه نمي‌کنند و به زنان احترام مي‌گذارند، اما باز هم کار پيش نمي‌رود. چون اين کار را بايد ٤٠ سال پيش مي‌کرديم. البته نتايج تلاش‌هاي امروز را هم ٢٠ سال بعد مي‌بينيم. من در آماري از مجموعه وزارت خارجه ديدم که سال ٩٢ تعداد زنان در رده سياسي ١٤ نفر است و شنيدم که تا الان کمتر از ١٠ نفر به اين تعداد اضافه شده است. درحالي‌که پرسنل زن در بخش‌هاي اداري و خدمات ٣٦٠ نفر است. مشکل در استخدام‌هاي ماست که در قسمت اداري و مالي بيشتر زنان جذب شده و کمي هم کنسولي، اما در رده‌هاي بالا زنان نيستند. مسئله ديگر اين است که وقتي سفيري وارد تهران مي‌شود، بعد از پايان مأموريتش به سمت مديرکلي مي‌گمارندش. اين نيروهاي کارشناسي زير نظر اين فرد که در حقيقت خروجي سازمان هستند، حافظه اداري سازمان هستند. اين ورودي بعد از چندسال خروجي سازمان مي‌شود و مي‌رود، اما خانم‌ها باز باقي مي‌مانند. خانم‌ها و آقايان در وزارت خارجه يک الگو مي‌خواهند. بايد ببينند چند مديرکل خانم موفق وجود دارد که بروند و زيرمجموعه او شوند و بفهمند با روند عادي از کارشناسي به وزارت مي‌رسند. بايد ببينند همه مراحل را طي مي‌کنند. آنها مديرکل خانمي نمي‌بينند که فکر کنند مي‌تواند اين راه را برود. بنابراين کارشناسان خانم فکر نمي‌کنند که مي‌توانند معاون وزير شوند. بايد ورود خانم‌ها سير طبيعي خودش را طي کند. نبايد خانم‌ها فکر کنند فقط باید کار کارشناسي بکنند. اگر اين روند را ادامه دهيم، شايد ١٠ سال ديگر از اين کادر موجود سفير خوب دربيايد. اين شرايط نيازمند اعمال تبعيض مثبت براي خانم‌هاست. بايد سريع‌تر خانم‌ها را در سمت‌هاي مديريتي بگمارند و حداقل رياست يک‌سوم ادارات را به زنان بدهند. خوشبختانه خانم افخم از خود وزارتخانه بود که به سفارت رسيد.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ 17 بهمن 96، کد مطلب: 3080


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۸
0
0
چه کسی به این خانم لقب اولین دیپلمات داده است؟ در حالی که در وزارت امورخارجه پیش از ایشان خانم های بسیاری در مناصب مهم در پست های خارج از کشور انجام وظیفه کرده اند.
جای بسی تاسف است که در دنیایی که همه ما در تنگ های شیشه ای قرار داریم چنین مصاحبه ای سرشار از اطلاعات غلط منتشر می شود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین