شعار سال: دست در دست هم دادهاند و با اتکای خودشان بلند شدهاند تا برای بچههایشان کاری بکنند؛ در این راه پر پیچ و خم کم نبوده سختی ها و دردهایی که اگر نبود همت و حمایت تک تکشان قطعاً امروز مؤسسه قد نمیکشید و کانون، حضور بچههای ناشنوا نمیشد. «محاش» مؤسسهای است که افتخارش این است که با کمک والدین بچههای ناشنوا و بدون دریافت کوچکترین حمایت از سازمان دولتی تا امروز ادامه داده است. به همین بهانه به سراغ این مؤسسه رفتهایم. گزارش توانش را در زیر میخوانید:
محاش «مؤسسه حمایت از افراد با افت شنوایی» است که از حدود 20 سال پیش با همت والدین کودکان کم شنوا شروع به کار کرده. به گفته مدیر آموزشی، این مؤسسه بدون کمک بهزیستی تا به حال بخش عمدهای از توانبخشی اعضای کم شنوای خود را برعهده داشته است. این مؤسسه حدود 500 نفر عضو دارد که به صورت مستقیم 200 نفر از آنان از کلاسهای این مؤسسه کمک میگیرند. پدران و مادران خود نیاز فرزندانشان را تشخیص و کلاسهای آموزشی را پایهگذاری کردهاند. بخش گفتاردرمانی و شنوایی شناسی که نیاز اغلب کودکان کم شنواست به علاوه تنظیم و تعمیر سمعک و تربیت شنوایی و کلاس هایی مانند آموزش موسیقی «دف و گیتار و تنبک»، آواز، حسابداری، رایانه، مهارتهای زندگی، زبان آموزی و از این دسته کلاسها. زهرا سیف مدیر آموزش مرکز به دورهمیهای هفتگی گروه جوانان مؤسسه اشاره میکند و میافزاید: گروه جوانان مؤسسه با راهنمایی مربی خود و با استفاده از هر وسیله ممکن روی صحبت کردن تمرکز دارند و روی درک مطلب و نوشتار کار میکنند.. .خانم مقتدایی مربی این گروه؛ دکترای زبان شناسی دارد و در این کلاس بجز لبخوانی از تصاویر کتاب و ویدئو پروژکتور و حتی اسباب بازی کمک میگیرد تا با ابزار گیرایی و درک مطلب را افزایش دهد. این عضو هیأت مدیره مؤسسه ادامه میدهد: بچههای کم شنوا حتی تحصیلکرده هایشان در گفتار و نوشتن بسیار مشکل دارند، روخوانی را میتوانند بخوبی انجام دهند اما درک خوبی از مطالبی که میخوانند، ندارند. برای همین این کلاس برای تقویت درک مطلب و اصلاح نوشتار برپا شده است.
سیف ادامه میدهد: امسال نخستین گروه کودکستانی را برای آمادگی قبل از دبستان راه انداختهایم که شامل 7 کودک است که کاشت حلزونی شدهاند یا از سمعک استفاده میکنند
البته ما برای بخش گفتاردرمانی و شنوایی شناسی از خارج از مؤسسه هم مراجعهکننده داریم که بخشی از هزینههای مؤسسه را به این صورت تأمین میکنیم. او در مورد حمایت بهزیستی میگوید: تا حال جز موارد بسیار محدود کمک خاصی از بهزیستی نگرفتهایم و مؤسسه با حمایت والدین کودکان ناشنوا و هیأت امنای خود که اغلب از متخصصانی هستند که در زمینه پزشکی و توانبخشی فعالیت دارند بهکار خود ادامه میدهد. فیروزه، کودک افغان یکی از مراجعان به مؤسسه است. او در کلاس چهارم درس میخواند و گویا دیر به مدرسه رفته است، شنوایی بسیار ضعیفی دارد و سمعکی که به کار میبرد برای نیازش به شنیدن به اندازه کافی قدرت ندارد اما خانواده او قادر به تأمین سمعکی مناسبتر نیستند. به همراهش به کلاس زبان آموزی میروم. مرضیه بشیران مربی او میگوید مجبورم با فیروزه بلندتر صحبت کنم تا صدایم را بشنود، دختر باهوشی است و اگر در خانوادهای متمول بهدنیا آمده بود قطعاً وضعیت دیگری داشت. این سومین جلسهای است که به اینجا میآید. کار را با او آغاز میکند ابتدا کلمات را با تصاویر تکرار میکنند و بعد به سراغ جملهسازی میروند. این مربی بازنشسته آموزش و پرورش استثنایی میگوید: بچههای ناشنوا در کارهای فردی خوب عمل میکنند. در کلاسهای گفتاردرمانی، تربیت شنوایی و زبان آموزی خوب پیشرفت میکنند اما در کارهای گروهی چون نمیتوانند براحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند با مشکل روبهرو میشوند. یعنی وقتی وارد مدرسه میشوند بچههای عادی بهصورت گروهی فعالیت دارند و این بچهها از گروه همسن خود طرد میشوند. تابستان امسال کلاسهای کودکستانی را در مؤسسه راه انداختیم با این امید که بچههایی را که کاشت حلزونی شدهاند و آموزشهایشان را بخوبی طی میکنند ، ترغیب کنیم تا در کارهای گروهی شرکت کنند تا بتوانند برای کلاس اول دبستان وارد مدرسه عادی شوند. ورود به مدرسه عادی کار پیچیدهای است و کودکان باید از نظر توانایی شرکت در کلاس های عادی بخوبی غربالگری شوند اما چون هیچ فیلتری در این زمینه وجود ندارد بچههای کم شنوا بدون هیچ ضابطهای وارد مدارس غیر انتفاعی میشوند. بشیران ادامه میدهد: البته من هم موافقم که خوب نیست بچههای ناشنوا را از سایر بچهها جدا کنیم اما شما ببینید در کلاس درسی که 35 تا 40 دانشآموز دارد، دانش آموز کم شنوا چه بار سنگینی برای معلم است و هم خود بچه نمیتواند با بقیه ارتباط برقرار کند و کلاس و درس ها برایش سخت میشود. قبلاً به این بچهها در مدارس عادی، معلم تلفیقی میدادند که به علت کمبود نیرو الان نمیدهند و بچه کمشنوا در مدرسه رهاست. از طرفی بسیاری از معلمان، دورههای آموزش کودکان استثنایی را ندیدهاند تا بتوانند با کودک ناشنوا ارتباط برقرار کنند. ما در مدرسه باغچه بان از مادران بچههای پنج ساله که به پیش دبستانی میآمدند میخواستیم بچه را در نزدیک ترین مدرسه عادی ثبتنام کند و هفتهای یک روز به مهد عادی برود، من هم همراه کودک بودم و با معلم و مربی مدرسه صحبت میکردم و میخواستم ضعف بچه ناشنوای من را بگویند از لجبازی؛ بد رفتاری نفهمیدن مفاهیم و بعد در ادامه هفته در باغچهبان با بچه کار میکردیم، به مرور اگر بچه پیشرفت میکرد و معلم عادی راضی بود، یک روز را به دو روز افزایش میدادیم در نتیجه مدرسه عادی وطن این بچه میشد و کلاس اول را با گروه بچههای همسنش به مدرسه عادی میرفت به علاوه در مدارس عادی، معلم کلاس اول در پیش دبستانی کم کم خود را معرفی میکند اما در غیر این شرایط دو ماهی طول میکشد تا بچه کم شنوا بتواند با مدرسه و معلم و همکلاسیهایش آشنا شود. تصمیم داریم همین کار را در مؤسسه انجام دهیم. بچههایی که کاشت حلزونی انجام میدهند اگر کمتر از چهار سال داشته باشند در دوران طلایی زبان آموزی هستند و میتوانند با رفتن به کلاس موسیقی، تربیت شنوایی و... تعامل با گروه را یاد بگیرند تا وقتی در گروه قرار گرفتند اگر دوستشان به آنها ضربهای زد وحشت نکنند و فکر نکنند با آنها دشمنی دارد یا اگر عروسکشان را از آنها خواست بگیرد عروسک را بدهند در مقابلش چیز دیگری بخواهند. ما بعد از آموزش و غربالگری، بچههایی را که آمادگی حضور در جمع دارند به مدرسه عادی معرفی میکنیم و به مادران هم میگوییم که علت این کار چیست؟ و چرا بچهای را به مدرسه عادی میفرستیم و دیگری را به مدرسه ناشنوایان.
بعضی از والدین فکر میکنند اگر کودکشان به مدرسه ناشنوایان برود فقط زبان اشاره یاد میگیرد؛ بعضی از آموزشگاه های خصوصی نیز این حرف را تکرار میکنند از طرفی هم جراحان تصور میکنند کودک بعد از انجام کاشت حلزونی حتماً باید به مدرسه عادی برود اما بهنظر ما رفتن به مدرسه عادی پیشزمینهای لازم دارد و نمیشود بچه را تنها و یکباره به مدرسه عادی فرستاد.
در مؤسسه گفتار درمان؛ شنواییشناس و همه مربیان با هم در ارتباط هستیم و مشکلات هر کودک را بهصورت اختصاصی با هم در میان میگذاریم و تصمیم میگیریم از چه روشی برای کمک به او استفاده کنیم. بشیران به مشکلات دیگر بچههای کم شنوا اشاره میکند، بچههای ما نمیتوانند با رسانهها ارتباط خوبی برقرار کنند چون مسئولان صدا و سیما نمیپذیرند که برای حداقل بعضی از برنامهها مانند کاری که در مورد اخبار انجام شده است، زیرنویس داشته باشند. من نمیدانم این کار واقعاً چه هزینهای برای سیما دارد اما هم برای بچههای ما و هم بچههای دیگر بسیار مفید است از تقویت دیکته، تندخوانی و افزایش تمرکز. البته بسیاری از ناشنوایان هم با حضور رابط ناشنوایان در گوشه صفحه تلویزیون موافقند و به نظر ما این هر دو امکان به بچهها کمک میکند، ارتباط مؤثرتری با محیط برقرار کنند. بچههای ناشنوا به سختی با دیگران ارتباط برقرار میکنند زیرا معانی همه کلمات را نمیفهمند و برای همین گوشهگیری میکنند ما برای اینکه بچهها معانی کلمات را متوجه شوند مجبوریم با آنها بسیار تمرین کنیم .بچه شنوا نیازی به صرف انرژی ندارد و بهصورت معمول کلمات را بارها و بارها میشنود و معنای آنها را درک میکند اما این کار در مورد بچههای ناشنوا نیازمند صرف انرژی خود کودک و مربیان و والدین آنها است که اغلب والدین را خسته میکند از آن گذشته توجه زیاد به این گونه کودکان آنها را از لحاظ رفتاری هم با مشکل روبهرو میکند که باید مربیان و والدین به این موارد نیز توجه داشته باشند و از نظر مشاوران استفاده کنند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازروزنامه ایران ، تاریخ انتشار ------، کدمطلب:457943، www.iran-newspaper.com