شعار سال: با افزايش روند رو به رشد جمعيت در سراسر دنيا، سياستگذاران و برنامهريزان همواره در فکر بهبود و ايجاد شرايط بهتر براي زندگي و رفاه و نيز بهترشدن وضعيت سلامتِ محيط زيست براي شهروندان بودهاند. رشد جمعيت به معناي استفاده هرچه بيشتر از منابع انرژي و امکانات بوده و بدون مديريت و برنامهريزي مناسب، بيترديد کاستي در مصرف منابع انرژي، تأمين نيازهاي رفاهي و اقتصادي جامعه در پي خواهد آمد. در سالهاي اخير، کشورها و مديران با هدف احياي رشد شهري و بهبود امکانات زندگي، مفهوم شهر هوشمند را پذيرفتهاند و درصدد گسترش ايدههاي مرتبط و بهکارگيري هرچه بيشتر آن در شهرهاي دنيا برآمدهاند.
طرحهاي بنيادين و اجرائي شهر هوشمند ابعاد بسيار گستردهاي دارند، چراکه شهرها با مسائل زيادي درگيرند؛ محيط زيست، تأمين مصرف انرژي، بهينهسازي حملونقل، مديريت شهرها، ساختمانسازي و فضاي سبز همه از موارد قابلِ توجه برنامهريزان، سياستگذاران و مجريانِ شهرهاي هوشمند است (لُمبارديني و ديگران،2012؛ نام و پاردو،2011). در واقع، شهر هوشمند، شهري است که به صورت متوازن به تمامي اين ابعاد توجه ميکند و بر پايه زيرساخت فناورانه استوار است؛ در اينجا هوشمندي نه به معني بهرهگيري صِرف از فناوري اطلاعات و ارتباطات، بلکه به معناي استفاده زيرکانه و بهينه از کليه منابع و پتانسيلهاي مالي و معنوي در شهرهاست. همچنين، براي هوشمندسازي شهرها مشارکتِ شهروندان در همه سطوح احساس ميشود (بتي و ديگران، 2012).
شهرهاي هوشمند میتوانند ميزان زيادي از اطلاعات را جمعآوري و تحليل کنند و به منظور خودکارسازي فرايندها، بهبود کيفيت سرويسدهي و اتخاذِ تصميمات هوشمندانهتر از آنها استفاده كنند. حاکميت شهري ميتواند و بايد به مديريت تحول اين شهرها و بازتعريف آنها وارد شود و ازاينرو، حاکميت نقشی محوري در شکلگيري شهرهاي هوشمند دارد. در واقع، موفقيت بلندمدت شهرهاي هوشمند در هر کشور، وابسته به ميزان حمايت دولت از توسعه آنهاست. در اين راستا، طرحها و اقدامات بسياري در دنيا انجام شدهاند و مسائل شهري را از ابعاد گوناگون نظير محيط زيست، تأمين مصرف انرژي، بهينهسازي حملونقل، مديريت شهرها، ساختمانسازي و فضاي سبز، سلامت، آموزش و زيرساخت فناورانه مورد توجه قرار دادهاند. هرکدام از اقدامات، بر جنبه يا جنبههايي از شهر هوشمند تمرکز داشته و با رويکردي خاص به مؤلفههاي مختلف آن توجه نشان دادهاند. در اين ميان، موضوع زيرساخت فناوري بيشتر از بقيه ابعاد قابلِ توجه برنامهريزان، سياستگذاران و مجريانِ شهرهاي هوشمند بوده است، چراکه تمامي مؤلفهها بر اساس آن اجرا ميشوند. عليرغم تجهيز شهرهاي مدرن امروزي به فناوريهاي مختلف، به نظر ميرسد شهرها هنوز با چالشهاي مختلفي مواجهند؛ چالشهايي که پيشرفتهترين شهرهاي هوشمند در جهان را نيز به زانو درآوردهاند و پيشرفت فناوري بهراحتي قادر به حل آن ها نيست و از سوي ديگر، در مسيرِ بازتعريف شهرها بدون پاسخگويي اين چالشها امکانپذير نخواهند بود. در ادامه به بررسي پنج چالش اصلي محدودکننده توسعه شهرهاي هوشمند که نيو و همکاران (2017) به آنها اشاره ميکنند، پرداخته ميشود:
* ريسک بالاي سرمايهگذاري: شهرها انگيزه کمي دارند تا اولين مجريانِ يک فناوري جديد باشند، مخصوصا وقتي که تمام ريسکِ شکست فناوري مذکور برعهده آن هاست. در واقع، در بيشتر مواقع شهرها تمايل دارند که بعد از آزمايش يک فناوري در شهرهاي ديگر و اطمينان از سودمندي آن به سمت يک فناوري حرکت کنند. اين پديده در مديريت «نيمبي» ناميده ميشود (دلانگ، 2013؛ دبرستاين و همکاران، 2016). همچنين، خيلي از طرحهاي پژوهشي و توسعهاي براي تصميمگيران و مديران شهري توجيه اقتصادي ندارد.
* نداشتن تمرکز در رسيدگي به زيرساختها: در تعداد زيادي از دولتها تمرکز بر طرحهاي عمراني است. رويکرد بهسازي شهرها، سنتي است و اين نگاه سرعت حرکت به سوي شهرهاي نوآورانه را کاهش ميدهد. به عقيده ايزل و اتکينسون (2015) بيشتر شهرها به جاي توجه به زيرساختهاي شهر هوشمند به حل نيازهاي لحظهاي و اضطراري شهر مشغولاند.
* نياز به پيوستگي شهرها با يکديگر: چالشي که در حال حاضر در کشورهاي بسياري وجود دارد، اين است که شهرها دادههاي خود را در اختيار يکديگر قرار نميدهند. درصورتيکه اگر اين اتفاق رخ بدهد، هم حجم اطلاعات براي تحليل افزايش و هم هزينههاي دولتها در بخشهاي مختلف کاهش مييابد. با افزايش حجم اطلاعات، دقت تحليل و دامنه تصميمگيري گسترده ميشود.
* فقدان بستري براي اشتراک اطلاعات و تجربيات: براي تحقق شهر هوشمند نياز است که تغييرات محسوسي در شيوه مديريت شهرها صورت بپذيرد و مديران محلي بتوانند موفقيت و شکستهايشان را با ديگر مديران به اشتراک بگذارند. اگر هر شهري که در حال اجراي طرحهايي در حوزه شهر هوشمند است، يافتهها و تجربياتش را با ديگران در ميان بگذارد، ميتواند بر رشد و توسعه ديگر شهرها نيز تأثير قابلتوجهي بگذارد و از موازيکاري جلوگيري شود.
*نياز به تضمين برابري: حقيقت اين است که فناوريهاي مرتبط با شهر هوشمند در راستای رفاه، آسايش و افزايش کيفيت زندگي شهروندان هستند (سازمان ملل متحد، 2016)؛ اما توزيعنکردن و استفاده غيرمتوازن از آن ها، عادلانه تلقي نميشود. اين توزيع ناعادلانه به فقر اطلاعات ميانجامد که تنها قسمتي از جمعيت از فناوري بهرهمند ميشوند. اطلاعات مربوط به آن ها در اختيار دولتها قرار ميگيرد و اين امر افزايش بيعدالتي اقتصادي و اجتماعي را به ارمغان خواهد آورد (کاسترو، 2014). درباره حل اين چالش نيز بيشک، دولتها نقش اصلي را در توزيع عادلانه فرصتها و بهرهگيري از ظرفيتها ايفا ميکنند. نکته درخورتوجه درباره همه اين چالشها آن است که دولت ميتواند به راهحلهايي براي همه آنها دست يابد. شهرها و مديران شهري اين حق را دارند که درباره رشد و تحول شهرِ خود تصميمگيري کنند؛ اما دولت نقشي کليدي در حل مشکلات اين شهرها دارد.
نکته مهم ديگر شايد اهميت يکپارچگي و بهاشتراکگذاشتن يافتهها باشد؛ اينکه يک کشور به صورت يکپارچه به سوي هوشمندسازي شهرها حرکت کرده و تاجاييکه امکان دارد، از اتلاف انرژي، زمان و سرمايه پرهيز کرده، مورد توجه ساير کشورها است و به نظر ميرسد ميزان زيادي از مشکلات موجود بر سر راه تحقق شهر هوشمند، با بهرهگيري از تجربيات کشورهاي موفق در اين زمينه و نيز همکاري مؤثر نهادهاي حاکميتي، محلي و سازمانهاي مرتبط در تمام کشور حلشدنی است.
1* عضو هيئتعلمي گروه علمسنجي مرکز تحقيقات سياست علمي کشور و مشاور امور بينالملل شوراي عالي علوم، تحقيقات و فناوري (عتف)
2*کارشناس امور بينالملل شوراي عالي علوم، تحقيقات و فناوري (عتف)
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه شرق، تاریخ انتشار 6 اسفند 96، کد مطلب: 162994، www.sharghdaily.ir