پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۱۴۰۲۸۰
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۴
وقتی صحبت از علوم انسانی می شود تعریف علم اولین چیزی است که به نظر می آید. تعریف ما از علم، مجموعه ای از قواعد روش مند است که به دو حوزه ی توصیف و تجویز می پردازد. از لحاظ موضوع نیز مقوله ای واقعیت محور است. (واقعیت عینی و جزئی تحول پذیر) که به شناخت و تبیین و کنترل منجر می شود. لذا به هر گونه ارائه ی نظر، دانش نمی گویند بلکه روشمندی، ملاک ورود به حوزه ی دانش است.
شعار سال : جلسات آموزشی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی در تاریخ جمعه ۸ بهمن ماه در دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم با حضور اساتید و صاحب نظران حوزه علوم انسانی برگزار گردید. حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد تقی سبحانی، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ وعلوم انسانی به موضوع ظرفیت شناسی کلام در علوم انسانی پرداختند.
گزارش این جلسه را در ادامه می بینید:

1- وقتی صحبت از علوم انسانی می شود تعریف علم اولین چیزی است که به نظر می آید. تعریف ما از علم، مجموعه ای از قواعد روش مند است که به دو حوزه ی توصیف و تجویز می پردازد. از لحاظ موضوع نیز مقوله ای واقعیت محور است. (واقعیت عینی و جزئی تحول پذیر) که به شناخت و تبیین و کنترل منجر می شود. لذا به هر گونه ارائه ی نظر، دانش نمی گویند بلکه روشمندی، ملاک ورود به حوزه ی دانش است.

2- از طرف دیگر در کلام باید ابتدا دین تبیین شود. دین، مجموعه ای از باور ها و برنامه ها است که در باب سعادت انسان است و مستند بر منابع غیر بشری است. به عبارتی اساس دین آمدن از فراسوی انسان است. علم کلام و فقه، دو دانش اساسی است که در این حوزه فعالیت می کنند. باور ها را کلام، و عمل را فقه تامین می کند. طبعا بسط و توسعه نیز در همین دو حوزه صورت می گیرد. (چرا دین و علم دوگانه اند آیا در اسلام این گونه است؟ و یا خوانش مدرن این را ایجاب می کند؟).

3- برخی از متفکران بر این عقیده شده اند که از دین و علم تحلیلی ارائه دهند که مغایرتی وجود نداشته باشد. نقطه ی عزیمت ما این است که این دو مقوله را متمایز تبیین کنیم. لذا دانشی که به علوم انسانی می پردازد، با دانشی که به دین می پردازد متفاوت است. نهایتا حکم به ارتباط عمیق این دو حوزه صورت می گیرد. به عبارتی دین و ساینس، دو مقوله ی متمایز و مکمل اند.
عمده نظر در باب نسبت علم و دین تباین بوده است و هر کدام کار خود را انجام می دادند. اما تجربه ی بشری سطحی بودن این دیدگاه را اثبات کرده است. تفکیک این دو و نهایتا پیوست مجدد در بخش سوم، اشتباه واضحی است که به آن رسیده اند. انسان مدرن این را یافته است که با دانش تجربی منهای دین و یا دانش تجربی منهای دین، نمی توان به منظومه ای از علم صحیح دست یافت. لذا از آغاز باید دانش دینی به گونه ای تولید شود که ناظر به عینیت باشد و بر عکس.
چنانچه این پیش فرض پذیرفته شود، علم کلام چه کمکی به علوم انسانی می تواند بکند؟

1- معنای ظرفیت و داد و ستد میان دانش ها: سه نوع تاثیر را می توان در نظر گرفت (به آن رسیده ایم)

۱-پارادایم و مبنا سازی دانش: در فلسفه اثبات شده است که حتی دقیق ترین دانش های تجربی، پیش از هر گونه نظریه پردازی از چارچوب هایی برخوردارند که تمام نظریات بر آن مبتنی هستند. چارچوب باید در یک حوزه ی فرا تجربی صورت بگیرد لذا می تواند کلام این کار را بکند.
۲- مدد رسانی به نظریه پردازی: فرضیه ها شاخصه ی اصلی مسیر برای شناخت طبیعت است. علم بر خلاف نظر قدما، مجموعه مشاهدات نیست. بلکه یکی از عناصر علم است. (ما نمی خواهیم اساس علوم لنسانی را در این دیدگاه متحول کنیم؟). دانشمندی که احتمال می دهد که از درون قرآن می تواند فرضیه ای را بسازد، (حوزه ی علوم انسانی روشی تجربی دارد؟) لذا باید در حوزه ی دانش علوم انسانی ما باید نوعی از آزمون تجربی باشد.

۳-تبادل با دانش: علم کلام می تواند نظریه ها را در درون خود نقد کند، تایید کند، استفاده کند و بسط دهد. کما این که ممکن است ایده ی خود را وارد علم کند و موجب بسط آن شود. این در تبادل مسیحیات و علم مدرن، مشهود است.
حال باید به این پرداخت که الهیات می تواند در ع.ا اثر گذارد یا نه و از طرفی علم جدید می تواند از مبادی الهیات اثر بپذیر یا خیر
در گروه دوم نظریات فیلسوفان علم باید بررسی شود و در گروه اول باید اندیشمندان دینی ارائه ی نظر کنند. اندیشمندان سکولار به جدایی دین و علم حکم می کنند لذا حکم به انقطاع این دو حوزه و در نتیجه عدم تاثیر و تاثر آن می کنند.
پاسخ کلان این است که در پاسخ به سوال دوم، در فلسفه علم ثابت می کنیم که دانش آن چنان بسته نیست که الهیات نتواند بر آن موثر باشد از طرفی دینی که ادعای جامعیت و شمول می کند نمی تواند نسبت به حوزه ی دانش تجربی بی تفاوت باشد. نگاه مکاتب وحیانی نیز بدین صورت است که فارغ از واقعیت و پیاده سازی در جامعه سخن نمی گوید. (دین بخشی از تجربه را شامل می شود. پس چگونه جامع است؟)

حال به صورت جزئی سوالی که مطرح است این است که الهیات در عمق علم می تواند نفوذ کند یا خیر. استاد بر این باور اند که علم کلام فعلی با تمام کاستی ها می تواند با علم تعامل کند. حوزه های تعامل:

۱-معرفت شناسی: مثلا بحث حجیت عقل و وحی و نسبت میان این دو از کلام ناشی می شود که نگرش دانشمند ع.ا را متحول می سازد. یکی دیگر از مسائل، بحث معرفت فطری است که در قرآ« بدان اشاره شده است. دانش مندی که معتقد است فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک دین القیم، می تواند در نظریه اش کشفیاتی کند که کاملا با نظریات امثال لاک مبنی بر سفید بودن صفحه ی انسان و موم بودن وجود او مغایر است. لذا می تواند فرضیه ای بسازد که کاملا با انسان سکولار فاصله دارد. حوزه ی دیگر عقل عملی است. یعنی شناختی که انسان دارد و ابتناء معرفت انسان بر نظام اخلاقی. چنانچه در کلام ثابت شد که در کنار شناخت نظری، شناخت اخلاقی نیز حضور دارد، تاثیر شگرفی بر علم خواهد گذاشت.

۲-انسان شناسی: نمی توان ادعا کرد که بدون هیچ نگرش انسان شناسی، درباره ی افعال او نظر داد. مقوله ی بدن و حقیقت همین بدن نیز می توان بررسی شود. در هیچ جایی از قرآن نمی توان یافت که بدن را به تمامی به رسمیت نشناسد. ممکن است به بدن از جهت مرکب نگاه شود. ممکن است به بدن به عنوان بخشی از انسان نگاه شود. از مقولات کمتر مطالعه شده، بحث اراده ی انسان و اختیار او است. در نگاه سکولار اراده یعنی رفتاری مبتنی بر عوامل محیطی. در حالی که هویت انسان در کلام، اراده است. (میزان فاصله بسیار است)

۳-جهان شناسی: مثلا نظام اخلاقی جهان که ابتناء یا عدم ابتناء جهان بر نظام اخلاقی را بررسی می کندو یعنی به بیان دیگر جهان نسبت به فعل اخلاقی ما آیا واکنش متفاوتی دارد یا خیر.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت گفتمان نخبگان علوم انسانی، تاریخ انتشار: 14 آذر 1396، کدخبر: ، www.gnoe.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین