پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۴۱۵۳۹
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۵
ایران به طور سنتی و از دیر باز روابط دیپلماتیک نزدیکی با روسیه و چین داشته و حال با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌ها علیه کشورمان، این مناسبات بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است.

شعار سال: در کنار سایر نمایندگان ویژه رییس جمهور که این روزها راهی آسیا، اروپا و آمریکای لاتین شده اند تا حامل پیام رییس جمهور برای توسعه مناسبات دیپلماتیک و رایزنی در مورد حفظ برجام بدون آمریکا باشند، علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی در امور بین‌الملل نیز راهی دو کشور مهم شرقی یعنی روسیه و چین شده است تا آنگونه که به طور رسمی اعلام شده، پیام‌های رهبر انقلاب و رییس جمهور را به مقامات این دو کشور منتقل کند، اما هدف از این سفر چیست و رایزنی های تنگاتنگ با این دو قدرت شرقی می تواند حاوی چه دستاوردهایی برای ایران باشد؟ اینها سؤالاتی است که با شهروز ابراهیمی، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و تحلیلگر روابط بین الملل مطرح شده است که در ادامه می خوانید:

به نظر شما سفر ولایتی به مسکو از چه ابعادی دارای اهمیت است؟
در رابطه با این سفر چند نکته مهم وجود دارد که باید به آن پرداخته شود؛ درست است که یکی از شعارهای مهم نظام ما نه شرقی - نه غربی است، ولی واقعیت این است که ما همیشه شرق گرا بودیم، اما غرب گرا نبوده ایم. در شرایط فعلی نیز با توجه به این که آمریکا فشارهای بیشتری را به ایران وارد می کند، نظام به دنبال این است که از هر روزنه ای برای کاهش فشارها استفاده کند. در طی این چهار دههتنش در روابط ایران و آمریکا به اوج خودرسیده و طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران در چارچوب موازنه خارجی« روسیه و چین» را برگزیده است.

با توجه به تحولات اخیر در حوزه سوریه، به نظر شما روسیه تا چه میزان متحدی قابل اطمینان برای ایران به حساب می آید؟

در سه ماه اخیر زمزمه‌هایی از اختلاف ایران و روسیه بر سر پرونده سوریه به گوش می رسد، البته با توجه به این که ایران بخش بزرگی از تخم مرغ های سیاست منطقه ای خود را در سبد سوریه چیده است، این موضوع برای ایران مهم است. نکته بعدی که باید به آن توجه کرد این است که اخیرا صحبت از این بوده که سوریه از تمام قدرت های خارجی خواسته که نیروهای خود را از این کشور خارج کنند و کاملا مشهود است که بیشترین نیرو را روسیه و ایران در سوریه دارند، پس به نظر می رسد نوعی همپوشانی منافع بین آمریکا، اسراییل و روسیه در سوریه به دست آمده که احتمالأ این همپوشانی منافع، در ازای دور کردن نیروهای ایرانی از سوریه حاصل شده است.

در واقع ایران نگران توافقات بیشتر بین آمریکا و روسیه در این زمینه است و این‌که در نهایت ایران قربانی این توافقات باشد. ایران و روسیه در بزنگاه های خاصی وارد روابط مهم با یکدیگر شده اند؛ از جمله وقتی که بشار اسد در آستانه شکست بود، ایران با تحریک روسیه، این کشور را وادار به مداخله در سوریه کرد و باید گفت درحال حاضر شاید یکی دیگر از این بزنگاه ها رخ داده و ممکن است روسیه به توافق با آمریکا و رد و بدل کردن امتیازات در منطقه با یکدیگر برسند و این باعث نگرانی ایران است.

آیا می توان گفت روابط ایران و روسیه از نوع استراتژیک است؟

روسیه به طور ویژه در سال‌های اخیر در سیاست های منطقه ای خود دست به موازنه عجیبی زده؛ به این ترتیب که در کنار ایران با عربستان سعودی هم کار می کند، با اسراییل نیز منافع مشترک و با متحد ناتو؛ یعنی ترکیه نیز دارای روابط نزدیک است. بر این اساس به نظر می رسد ایران و روسیه دارای روابط نزدیک به استراتژیک نه روابط استراتژیک کامل هستند. روابط استراتژیک به معنای روابط نزدیک در حوزه نظامی و همین طور نگاه نسبتاً مشترک در حوزه های کلان امنیتی است؛ ایران و روسیه برعکس روابط استراتژیک، در حوزه اقتصادی و تجاری روابطشان محدود است و این مساله مهمی است که باعث می شود روابط دو کشور شکننده باشد.

در دنیای امروز روابط تجاری و وابستگی متقابل اقتصادی خیلی مهمتر از روابط استراتژیک است؛ چرا که روابط استراتژیک قابل معامله و بده- بستان است و چون قابل بده- بستان است؛ قدرت های دیگر مثل آمریکا و اروپا می توانند مانع از تعمیق این نوع روابط بشوند، این در حالی است که ازدیاد روابط اقتصادی و حجم روابط تجاری چون درعرصه سود بین دو کشور است می تواند از شکنندگی روابط جلوگیری کند. به عنوان مثال بعد از سرنگونی جنگنده روسیه توسط ترکیه، روابط استراتژیک دو کشور بسیار متشنج شد؛ اما حجم روابط اقتصادی ترکیه و روسیه باعث شد که چند ماه بعد از این قضیه نه تنها روابطشان ازسرگرفته شود، بلکه حتی بیش از پیش نیز تعمیق شد. ولی در مورد روابط ایران با روسیه کم بودن حجم روابط اقتصادی بین این دو کشور باعث می شود که روابط استراتژیک نیز آسیب ببیند. بر این اساس احتمالا پیام مقام رهبری و ریاست جمهوری به پوتین نیز در راستای تعمیق روابط استراتژیک است که با توجه به حجم کمتر روابط اقتصادی و تجاری موفقیت آن قابل تضمین نیست.

به نظر شما سفر ولایتی به روسیه به عنوان اقدامی برای مقابله با سیاست های آمریکا محسوب می شود؟

دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از خروج آمریکا از برجام تشدید شده؛ چرا که آمریکا به دنبال تشکیل بلوک جهانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران است تا ابتدا ایران را در حوزه اقتصادی تحت فشار قرار داده و بعید نیست که بعد از این مرحله در چند ماه آینده این ائتلاف به حوزه های استراتژیک نیز تسری پیدا کند. آمریکا می داند که مهمترین مانع در این مسیر در درجه اول روسیه و در درجه دوم چین خواهد بود. ایران نیز با وقوف به اهمیت این عامل، بر نقش روسیه و چین تأکید زیادی دارد و در پی خنثی کردن طرح تشکیل چنین بلوکی است.

در این رابطه منافع اختلاف زای ایران و روسیه در بحث انرژی است، آمریکا برای کم کردن صادرات نفتی ایران تلاش می کن و اعضای اوپک نیز با فشار آمریکا در جهت افزایش تولید نفت بر خلاف منافع ایران گام برداشته اند، چیزی که در جهت منافع انرژی روسیه است. در این راستا ایران به دنبال تعمیق روابط با چین و روسیه است و قصد دارد مانع مخالفت نفتی روسیه با ایران و گام برداشتن آن به طرف عربستان باشد.

سفر ولایتی به چین را چگونه ارزیابی می کنید؟

ایران نگران کاهش واردات نفتی چین از ایران است؛ چین حجم تجارت گسترده ای با کشورمان دارد و هر گونه کاهش واردات از ایران می تواند ایران را با کاهش صدور نفت و درآمدهای ارزی روبرو کند. در واقع ایران از این بابت نگران است که چین روابط نفتی خود با ایران را فدای منافع تجاری خود با آمریکا کند و یا حداقل واردات نفتی خود از ایران را کاهش دهد. بنابراین مقامات کشورمان در صدد هستند از اختلاف و جنگ تجاری چین با آمریکا بهره برداری کنند، اما این که ایران تا چه اندازه می تواند از تنش‌های تجاری چین و آمریکا بهره برداری کرده و اوضاع را به نفع خود تغییر دهد، در ماه های آینده مشخص خواهدشد.

به نظر شما ایران در مقطع فعلی باید برای رفع مشکلاتی که دولت آمریکا ایجاد کرده، چه برنامه ها و اقدامات دیگری داشته باشد؟

یکی از برنامه های ایران می تواند شامل بازداشتن دیگر کشورها از بهره برداری های سیاسی از تنش ایران با آمریکا و اختلاف آن با اروپاباشد، اما به نظر می رسد لازم است ایران تا حد زیادی در حوزه سیاست خارجی خود تجدید نظر کند و به جای چیدن تخم مرغ‌های خود در سبد روسیه و چین، سیاست خارجی منطقی‌تری در پیش بگیرد.

همین طور لازم است ایران در سیاست خارجی واقعیت قدرت را به رسمیت بشناسد و با قاعده مندی بیشتری اقدام کند و بیشتر از حوزه استراتژی به تعمیق روابط اقتصادی و تجاری روی آورد که مهمترین پیش شرط آن، مبارزه با رانت، ایجاد شفافیت اقتصادی، جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی، حرکت در جهت تولید اقتصادی و بهره برداری بهینه از فرصت های اقتصادی است که متاسفانه در این مورد ضعف داریم. سیاست خارجی عرصه مبارزه ایدئولوژیکی نیست، بلکه عرصه عملگرایی است. جامعه باید منافع حاصل از سیاست خارجی را در جیب، سفره و در پاسپورت خود مشاهده کند.

حرکت دوم در عرصه موازنه داخلی است، تاریخ ثابت کرده کشورهایی که با دوری از موازنه داخلی که پیش شرط آن افزایش مشروعیت، وفاق و آشتی ملی است، بیشتر به موازنه خارجی روی آورده اند، قدرت‌های خارجی در بزنگاه‌های تاریخی به آسانی زیر پای آن ها را خالی کرده اند.
بی تردید موازنه داخلی با آن پیش شرط های گفته شده مهمترین نیروی بازدارنده در مقابل هر گونه تهدید خارجی است؛ چرا که معمولا این گونه کشورها کمتر از سوی دیگران مورد تهدید واقع می شوند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایمنا، تاریخ 23 تیر 97، کد مطلب: 448548: www.imna.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین