شعار سال: مهدی پاکدل از جمله بازیگران فیلم سینمایی تنگه ابوقریب است که از زاویهای دیگر فیلم را تحلیل کرد.
پیش از اکران فیلم، از مسئولان خواستید
«تنگه ابوقریب»را ببینند که 30 سال پیش چه کسانی از خاک ایران دفاع کردند، حرف شما
بازتابهای بسیاری داشت و توجهات بسیاری را جلب کرد.نگاه شما به مفهومی که فیلم
انتقال میدهد، چیست؟
شاید بد نباشد که از پیش از پیوستن من به این پروژه صحبت کنیم. اینکه
تا پیش از این فیلم، درباره اتفاقات «تنگه ابوقریب» چیزی نمیدانستم؛ اتفاقی که
اینقدر دراماتیک و جذاب است. بعد از خواندن فیلمنامه با توجه به شناختی که از
سینمای بهرام توکلی داشتم، کنجکاو بودم که نتیجه کار را ببینم؛ چراکه همه ما
درباره سینمای جنگ حافظه تاریخی داریم. نسلی هستیم که یا در زمان جنگ به دنیا
آمدیم یا آن زمان کودک بودیم؛ جنگ را ندیدیم اما اثراتش در زندگیمان وجود دارد.
زمانیکه فیلمبرداری شروع شد متوجه شدم که نگاه متفاوتی به جنگ خواهد بود. اکثرا
در سینمای جنگ همیشه درگیر یکسری اتفاقاتی بودیم که کمتر واقعی بودند و بیشتر به
سمت نوعی فانتزی میرفت. رزمندههای
ما همیشه در اوج بودند و دشمن دستوپا بسته بود. وقتی فیلم جنگی سینمای خودمان را
میدیدم سؤالم این بود که چرا جنگ ما هشت سال طول کشید؟ یاد یکی از دیالوگهای
فیلم «نجات سرباز رایان» افتادم که فرمانده به یکی از سربازانی که خیلی ترسیده
بود، میگفت نگران نباش خدا با ما است و جواب سرباز جالب بود که گفت: «اگر خدا با
ماست کی با آنهاست؟». بنابراین به نظر من واقعیت سینمای جنگ همیشه مخدوش بود. وقتی
«تنگه ابوقریب» را در جشنواره دیدم تحتتأثیر قرار گرفتم. فارغ از اینکه در این
فیلم بازی کردم و سهم کوچکی در فیلم داشتم. این فیلم برای من جزء پنج فیلم برتر
سینمای ایران است؛ برای من که سالها است بازیگری میکنم، فیلم ساختم و با این
حوزه آشنا هستم. این فیلم برای من فوقالعاده جذاب است.
از سینمای بهرام توکلی گفتید و اینکه داستان «تنگه
ابوقریب» برای شما هم جذاب و تازه بوده، چراکه
شخصیت شما ما بازای بیرونی هم داشت.
بله. در اولین جلسهای که آقای توکلی را دیدم از ماجرای «تنگه ابوقریب» صحبت کردند و ایشان پیشنهاد
مطالعه کتاب آقای دهقان را به من دادند که بسیار کتاب جذابی است. قطعا شیوه نگاه
به آن واقعه خاص، متفاوت است و من نگاه بهرام توکلی را بیشتر میپسندم؛ چراکه قطعا
سینماییتر است. البته شاید بد نباشد به این نکته اشاره کنم که اصولا از زمان
نمایش فیلم در جشنواره تا به امروز متوجه نقد برخی دوستان مبنیبر اینکه این فیلم،
فیلمنامه ندارد، نمیشوم! دوست دارم بدانم دیگر از یک فیلم چه انتظاری میتوان
داشت؟ داستان از این جذابتر که یک گردان 300 نفری راهی مقصدی میشوند که همه آنها
میدانند که زنده نخواهند ماند؟ در این فیلم با ریزترین وجوه شخصیتی آدمهای قصه آشنا
میشویم.
البته بسیاری که به فیلمنامه نقد داشتند از شخصیتپردازیها
تعریف میکردند!
بله این نکته جالبی است. شخصیتپردازی جزء ارکان یک فیلمنامه است. در
این فیلم شخصیتها درست و کامل تعریف شدند. حتی من که در فیلم بیشتر از شش، هفت
سکانس بازی ندارم، آنقدر درست شخصیتم در فیلمنامه تعریف شده است که حتی اگر یک
پلان از این شخصیت حذف شود، فیلم لطمه میخورد؛ این، یعنی فیلم چارچوب اساسی و
درستی دارد. یا مثلا شخصیتی که بانیپال شومون بازی میکند با اینکه فقط دو سکانس
است اما آنقدر درست است که بهخوبی به حضور نیروهای ارتشی در جنگ اشاره میکند.
اتفاقا برخی از بازی من در این فیلم ایراد گرفتهاند که چرا فقط داد میزنی؟ در
صورتیکه به سایر وجوه شخصیتی این نقش نگاه نمیکنند؛ او فقط برای اینکه جان
گروهانش را نجات بدهد شرایطی را ایجاد میکند که کمتر تلفات بدهند، رفاقتش را میبینیم
یا هوشش را در لحظات سخت درک میکنیم و با اینکه در چند سکانس حضور دارد، تأثیرش
در همه فیلم حس میشود. شخصیتهای فیلم همگی بینظیر نوشته شدهاند و تا آخرین
لحظات با آنها همراه میشویم. در نهایت یک تعریف و فرمول برای فیلمنامهنویسی
وجود دارد. همهجا هم تدریس میشود، علاوه بر اینکه همه آنها در فیلم لحاظ شده است
و تماشاگر را با خودش درگیر میکند، بهعنوان مخاطب تا لحظه آخر قلبت برای شخصیتهای
فیلم میتپد و نگران سرنوشت آنها هستی. در فیلم «تنگه ابوقریب» نگاه و رویکرد تازهای
به جنگ شده است. علاوه بر اینکه بهرام توکلی دانشآموخته ادبیات نمایشی است و به
اصول فیلمنامهنویسی کاملا مسلط است و با رعایتکردن تمامی موارد، با خلاقیتش
داستان جذاب و منسجمی را روایت کرده است. بهجز راهنماییهای آقای توکلی و فیلمنامهای
که مسیر ایفای درست نقش را برایم مشخص میکرد، آدمهای زیادی را در اطرافم دیدم که
جنگ را با همه وجودشان حس کردند و کاری با این موضوع ندارم که زمانه چقدر آنها را
تغییر داده است، اما عکسهایی که از آن دوران دیده بودم و نقلقولهایی که از
اقوام و دوستان درباره دوران جنگ شنیدم سعی کردم به آنها هم رجوع کنم.
از پرسش اولم فاصله گرفتیم. درباره ارجاع مسئولان
برای دیدن این فیلم صحبت کردیم.
بله. احساس میکنم هم مردم و هم مسئولان یادشان رفته است که چه بهایی
برای حفظ کشورمان دادیم برای اینکه در این کشور آزادی و امنیت داشته باشیم. این
فراموشی دردناکی است. بسیاری از مردم کشور ما در این هشت سال داغدیده شدند و در
این فیلم شاهد این ماجرا هستیم که برای اینکه یک وجب از خاکمان کم نشود چقدر خون
دادیم. در این فیلم هم میبینیم با اینکه همه رزمندهها برگه مرخصی دستشان بود، آنقدر
حس مسئولیتپذیری داشتند که تا آخرین لحظه کنار هم بودند. اما متأسفانه الان این
حس مسئولیتپذیری در میان مسئولان ما بسیار کمرنگ شده است. در روزهای منتهی به
اکران فیلم، شرایط کشور بحرانی شد، وضعیت ارز، ماجراهای اختلاسها و فسادیی که در
سیستم وجود دارد، من را آزار میدهد؛ اینکه چرا هیچکس جوابگو نیست؟ همه دچار
پوپولیسم شدند و همه با عوامگرایی چیزهایی میگویند که واقعیت ندارد و برای
برخورد با فساد باید قاطعتر بود. به اندازه جوانهایی که آن زمان جانشان را برای
آزادی کشور دادند، الان به همان تعداد تیشه برداشتند به ریشه این کشور میزنند؛
فقط برای اینکه گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. دیگر کسی دلش برای هموطنش نمیتپد.
تلخ است که مدتها است بسیاری تنها تابع مد شدهاند که به محض وقوع فاجعه یا اتفاق
دردناک اجتماعی فقط به پیغامی در صفحات اجتماعی بسنده میکنند. بهعنوان شخصی که
کار هنری و فرهنگی انجام میدهم، وظیفهای دارم و باید کاری انجام بدهم فراتر از
حضورم در صفحه شخصی و همدردیکردن با مردمی که فعالیتهایم را دنبال میکنند. این
روزها همه در شرایط سختی هستیم و تقریبا هر روز از مردم پیغامهای متفاوتی دریافت
میکنم که بخش زیادی از آنها درخواست کمک میکنند که حقیقتا خواندن آنها برایم
دردناک است. ما هم مثل همه مردم در شرایط سختی زندگی میکنیم. ما جزء افرادی هستیم
که شغلمان ارتباط بسیار مستقیمی با روح و روانمان دارد، وقتی حال مردم خوب نیست
چطور میتوان برای آنها کار فرهنگی انجام داد؟ وقتی از لحاظ اقتصادی مردم در فشار
باشند، نخستین چیزی که از سبد خانوار حذف میشود اتفاقات فرهنگی است. بنابراین همه
ما در همه اقشار به این درد مبتلا هستیم. باید کاری کنیم و من احساس کردم زمان آن
است که به مسئولان برخی چیزها را گوشزد کنیم که 30 سال پیش چه بودیم و الان به چه
صورت رفتار میکنیم. چه اتفاقی افتاده است که در سال 97 مردم میگویند زمان جنگ
بهتر بود. این موضوع من را اذیت میکند که چرا الان ذرهای از غیرت جوانهایی را
که جانشان را برای این کشور دادند، برخی مسئولان ندارند. چرا نمیتوانیم به اندازه
آنها حقطلب و راستگو باشیم؟
در همان ایام جشنواره به این موضوع اشاره کردید که
«تنگه ابوقریب» شبیه هیچ فیلمی نیست.
بله همان زمان در سینما فرهنگ فیلم را با مردم دیدم؛ دختر 16-17 سالهای
بعد از دیدن فیلم با من صحبت میکرد و گفت که جنگ را بهعنوان بخشی از هویتش
پذیرفته است. این موضوع برایم جالب بود. قطعا این فیلم به هدفش رسیده است؛ چراکه
این فیلم برای همین نسل ساخته شده است، برای نسل گذشته که فقط جنبه یادآوری دارد.
وقتی در سالن سینما اقشار گوناگون مردم با فرهنگها و رویکردهای مختلف فیلم را میبینند
و با دیدن اسامی شهدا از جا بلند میشوند و برای شهدا دست میزنند، به نظرم فیلم
به هدفش رسیده است.
در چند سال گذشته بیشتر از حضور در سینما، تئاتر را
برای فعالیت انتخاب کردید، چرا؟
البته زمانی که فعالیتم را در تلویزیون قطع کردم، تمرکزم در سینما و
تئاتر بیشتر شد. بعد از سریال «کیمیا» ترجیح دادم در تلویزیونی که مردم به آن بیاعتماد
هستند، هیچ حضوری نداشته باشم؛ حتی یک مصاحبه کوتاه، اما متأسفم که شرایط، من را
به این تصمیم رساند چراکه بهاصطلاح ما بچههای تلویزیون و رشدیافته این رسانه
هستیم. اما واقعیت این است تا وقتی شرایط به این صورت است و تلویزیون متعلق به همه
مردم نیست و برخلاف اسمش که رسانه ملی است، ترجیح میدهم در تلویزیون کار نکنم. در
این شرایط، صحنه تئاتر بیشتر به من لذت میدهد چراکه یک لذت دوطرفه را تجربه میکنم
و ارتباط نزدیکتری با مردم دارم. بنابر این بیشتر وقت من صرف تئاتر شد، اما در
سینما هم تصمیم جدیدی گرفتم و دیگر هر فیلمی بازی نمیکنم، دیگر به صرف اینکه
سینماست به هر پیشنهادی جواب مثبت نمیدهم. قطعا کارهایی را خواهم پذیرفت که
بتوانم درباره آنها حرف بزنم و بتوانم از فیلم و عملکرد خودم دفاع کنم.
بارها به دشواریهای حضور در فیلم «تنگه ابوقریب» و
شرایط خاص و ویژه فیلمبرداری و بازی در این فیلم اشاره شده است. بد نیست کمی از
تجربه حضور در این فیلم صحبت کنیم.
بازی در این فیلم مثل جنگ واقعی بود. امیر جدیدی در کنفرانس خبری فیلم
به نکته خوبی اشاره کرد؛ اینکه ما فیلم بازی نمیکردیم، میجنگیدیم و حس مسئولیتپذیری
آقای ملکان برایم بسیار قابلتوجه و ویژه بود که در کنار همه مسئولیتهایش نگران
سلامتی بچهها هم بود. شرایط سختی را پشتسر گذاشتیم، گریم هر کدام از بازیگران هر
روز نزدیک به پنج، شش ساعت زمان میبرد. باید از بچههای تیم گریم تشکر ویژه کنم.
نگهداشتن راکورد گریم در طول سه، چهار ماه بسیار کار سختی است. دوستان صحنه زحمت
زیادی کشیدند. صحنههای لانگ تیک ما دو تا سه روز تمرین نیاز داشت و اگر یکی از ما
سر صحنه دیالوگ را فراموش میکردیم، به این معنی بود که همهچیز باید به فردا
موکول میشد و باید بار دیگر چاشنیهای انفجاری چیده میشد. بنابراین شرایط بهشدت
سخت بود. گروه فیلمبرداری و دوستان صحنه و تولید زحمت زیادی کشیدند که باید به تکتک
آنها خسته نباشید گفت و البته آقای ملکان و توکلی که باید از تلاششان برای
روایت قصهای از تاریخ معاصر این کشور ستایش
کرد. ریزبینی و نگاه جزئینگر آقای توکلی در لحظهلحظه فیلم جاری بود و قطعا اثری
با این کیفیت از همان نگاه دقیق نشئت میگیرد.
فیلم با استقبال خوبی همراه شده است، در دیدارهای
مردمی چه واکنشهایی از سمت مخاطبان برای خود شما جذاب است ؟
خوشبختانه هم در کامنتها و هم دیدارهای حضوری با مردم و همکارانم
انرژی مثبت بسیاری گرفتم. این افتخاری برای همه اهالی سینماست که چنین فیلمی ساخته
شده است. فکر میکنم این فیلم در حقیقت ادای دین نسل ما به نسل قبل است چراکه فکر
میکنم بهجز یکی، دو نفر از عوامل، باقی متولدان زمان جنگ هستند یا در زمان جنگ
کودک بودند و این برای من جذاب است. این نگاه جوانهایی است که از نسل قبل خودشان
روایتی تازه و بکر دارند. در این فیلم بهجز آقایان روزبهانی و شجاعی بقیه عوامل
از نسلی هستند که جنگ را ندیدهاند. این فیلم کاملترین روایت از جنگ است و
امیدوارم همه مردم ایران «تنگه
ابوقریب» را ببینند. این فیلم درباره انسانیت است. متأسفانه چندین سال است که
سینمای ما به جایی برای سرگرمی تبدیل شده است من به این موضوع ایرادی نمیگیرم و
در همه جای دنیا سینمای سرگرمی تعریف شده است. اما متأسفانه این فیلمها تاریخ
مصرف مشخص دارند و خیلی ذهن را درگیر نمیکنند. خوشبختانه یکی از ویژگیهای «تنگه ابوقریب» این است
که مخاطب روزها با شخصیتهایش زندگی میکند. متأسفانه در شرایط اجتماعی حال حاضر
بسیاری مقابل هم قرار گرفتهاند و به دنبال این هستند تا بسیاری از چیزها را
مصادره به مطلوب کنند. خوشبختانه «تنگه ابوقریب» برای کل مردم ایران است و واجب
است که همه مردم ایران فیلم را ببینند.