شعار سال: هرساله با نزدیک
شدن به ایام برگزاری جشنواره، موضوع سینمای کودک مورد توجه قرار میگیرد و راجع به
مشکلات این حوزه و دلایل فاصله گرفتن از دوران اوج سینمای کودک در دهه 60 بحث و
گفتوگو میشود اما پس از مدتی دوباره مسائل مبتلابه این حوزه مسکوت میماند و
مشکلات هم پابرجا. به اعتقاد شما چه اتفاقی مانع از آن شده است که سینمای کودک به
یک روند روبهرشد تبدیل شود.
ما همیشه فکر میکنیم مشکلات داریم در حالی که در سینمای ایران تلاشهایی شده و از ساخت فیلمهایی برای کودکان و نوجوانان
هم حمایت شده است اتفاقاً خیلی از فیلمهای موفق ایرانی مربوط بههمین حوزه است.
امروز که تمام حوزهها تحت تأثیر مشکلات اقتصادی و هجوم جریانات مختلف هست طبیعی
است که فیلمسازی برای کودکان هم تحت تأثیر این جریانات باشد و این گونه بهنظر برسد
که به گره و کلافی پیچیده تبدیل شده است. با وجود این تولید فیلم کودک ادامه دارد
کما اینکه امسال هم یکسری فیلم برای جشنواره سی و یکم ساخته شده است.
با وجود این اغلب فعالان این حوزه از شرایط حاکم بر سینمای کودک از تولید تا اکران گلایهمند هستند. بر خلاف نظر شما عدهای بر این باورند که نه تنها سینمای کودک بلکه کودک در جامعه ما فراموش شده است. چرا حتی تهیهکنندهای با نگاه سود و زیان به این سینما نمینگرد تا متوجه شود انبوه قابل توجه کودکان و نوجوانان این سرزمین به اندازه کافی ظرفیت دارند تا محتوایی جذاب برایشان روی پرده برود؟
گهگاه برخی افراد در این حوزه فعالیتهایی کردهاند و سعی کردند سرمایهگذاری
هم بکنند مثل فیلم «کلاهقرمزی» یا «شهر موشها»2
و... که اتفاقاً سودآوری هم داشته ولی طبیعی است سینمای بزرگسال سودآوری بیشتری
داشته باشد. هر فیلمسازی هم بههر حال به گیشه فکر میکند و در تلاش است تا پول
بیشتری کسب کند بههمین دلیل سینمای بزرگسال رونق بهتری دارد. من هم معتقدم تقریباً
بچهها و اولویتهایشان فراموش شده است.
اینکه کودکان فراموش شدهاند را شاید بتوان مهمترین و ریشهایترین مشکل سینمای کودک عنوان کرد اما آقای طالبی! قبول دارید اگر همین سوددهی که شما اشاره کردید با برنامهریزی درست در سینمای کودک هم اتفاق میافتاد امروز سینمای کودک تبدیل به یک روند در سینمای ایران میشد؟
بله، من نظر شما را قبول دارم طبیعی است که اگر سرمایهگذاری بیشتری میشد
سینما میتوانست سودآور باشد. همینطور که یک نوع سینمایی که در هالیوود حمایت میشود
و خیلی هم سودآور است فیلمهای کودکان یا درباره کودکان است البته این بیشتر تخصص
هالیوود است و کشورهای دیگر کمتر در این حوزه فعالیت دارند. اگر بازار سینمای کودک
در ایران وجود داشته باشد و نیاز آن حس شود طبیعی است که کسی با سرمایهگذاری
بیشتر در این حوزه مخالف نباشد اما در شرایط موجود سینمای ایران من همچنان معتقدم همین
که سه چهار فیلم کودک بسازیم هم کافی است البته وجه همتمان معطوف کیفیت فیلمها
شود. دو فیلم هنری و سه فیلم با فضای شاد و فانتزی که بچهها با آن ارتباط برقرار
کنند هم کفایت میکند اما اینکه مثل سالهای گذشته یکهو رقم آنچنانی برای 50 فیلم
هزینه شود که معلوم نیست حرفشان چیست و هیچکدام هم اکران نمیشود و در صورت اکران
با مخاطب ارتباط برقرار نمیکند روش درستی نیست، همین که سالی برای ساخت 5 فیلم با
افراد کاربلد بودجه اختصاص پیدا کند میتواند برای سینمای کودک مفید باشد.
یعنی به اعتقاد شما اگر تمرکز روی کیفیت فیلمها باشه و نه صرفاً کمیت
هم اعتماد برای سرمایهگذار و حتی پخشکننده ایجاد میشود و هم نیاز کودکان ایرانی
برآورده میشود.
برای این منظور کانون پرورش فکری، آموزش و پرورش یا NGOهایی که مستقیماً با بچهها در ارتباطند میتوانند در
کنار هم قرار بگیرند. سرمایهدارهای بزرگ هم میتوانند
بهعنوان اسپانسر از تولید این فیلمها حمایت کنند. در جشنواره فیلم کودک و نوجوان
بهترینها برای بخش بینالملل دعوت شود و شرکت دو سه فیلم از سینمای ایران هم کافی
است. قرار نیست مثل جشنواره فیلم فجر اینقدر انبوهسازی کنیم و فیلمها همگی در
نوبت اکران بمانند و خیلیهایشان فرصت نمایش پیدا نکنند و در نهایت کارگردان لطمه
روحی ببیند و تهیهکننده لطمه مالی. اشکال کار اینجاست که هر کس با هر تخصص و بضاعتی
به خودش اجازه میدهد وارد حوزه سینمای کودک شود چرا که علیالظاهر این سینما سادهتر
به نظر میرسد (در حدی که ساخت این فیلمها بسیار سختتر است) و راحتتر میشود
بودجه گرفت. دولت بذل و بخشش میکند با این هدف که سینمای کودک رونق بگیرید وقتی
میبینیم نتیجه نمیدهد باید راه و روشهای تازه را امتحان کرد.
فارغ از مشکلات سرمایهگذاری و توزیع و پخش در سینمای
کودک، این سینما امروز رقیب جدی مثل تولیدات انیمیشن شرکتهای بزرگ فیلمسازی در
جهان و شبکههای ماهوارهای متعلق به کودکان و بازیهای رایانهای و... دارد. به
نظر شما برگ برنده سینمای ایران در چنین رقابتی چه میتواند باشد.
سینما چه کودک و چه بزرگسال باید در چرخه کار جهانی قرار بگیرد. طبیعی
است که نسبت به خیلی از کشورهای دنیا از نظر امکانات و ساختار و مسائل اقتصادی و
فرهنگی در سطح پایینتری باشیم اما شاهدیم که با وجود همین کمبودها سینمای ایران
موفقیتهای چشمگیری در دنیا داشته است. برخی از فیلمسازان جوان انیمیشنهای بلند
خوبی ساختهاند اما گاهی این فیلمها دیده نمیشود. جوانان ایرانی در ساخت انیمیشن
موفق نشان دادهاند باید مراکزی به وجود بیاید که بهصورت تخصصی در حوزه این نوع پدیدههای
نو فعالیت کند و به بچهها امکانات دهد الان اغلب جوانها یا بیکارند یا نمیدانند
ازکجا باید شروع کنند. بنا بر علایق شخصی فیلمهای کوتاه خوبی میسازند اما چون
پخش و حمایت نمیشود دلسرد و ناامید میشوند.
خود شما با وجود سالها تجربه آیا برای اکران «پایان رؤیاها» با مشکل
مواجه نبودید.
«پایان رؤیاها» در تمام سینماهای کانون برای بچهها نشان داده شد
اما این نمایش محدود هیچ وقت نمیتواند جای اکران عمومی فیلمها را بگیرد. باز هم
تأکید میکنم که برای نمایش یک فیلم نباید فقط به پخش آن در کشور خودمان فکر کنیم.
اگر بشود اینها را در کشورهای مختلف نمایش داد بالاخره به سرمایههای اولیه خود میرسند.
در کشورهای اروپایی دولتها برای فیلمهای کودک یارانه میدهند، فیلم کودک به خاطر
محدودیتهایی که برای ایجاد جاذبه به لحاظ صحنههای خشن و... دارد در دسته فیلمهای
فرهنگی قرار میگیرد. با وجود این در این کشورها هم نهایتاً 10 فیلم کودک ساخته می شود.
باز هم میگویم تفکر تخصیص بودجه برای انبوهسازی در این حوزه غلط است اینکه پول
زیادی از نفت را به فیلمسازی اختصاص بدهند مگر مردم به شغل دیگری نیاز ندارد. با
پول آن شغلهای دیگری برای مردم ایجاد کنند. این همه دانشگاه و آموزشگاه انگار
قرار است همه فیلمساز شوند طبیعی است که این تعداد سینما نمیتواند جوابگو باشد و
بالطبع این افراد هم ناراضی میشوند. طرف میخواسته رستوران بزند و به سرمایهاش
برسد اما الان وارد حوزه فیلم کودک شده و میبیند سود چندانی ندارد.
یعنی به اعتقاد شما یکی از مشکلات امروز سینمای کودک فعالیت افرادی در این حوزه است که شاید شناخت دقیقی از این حوزه ندارند یا اینکه خیلی دغدغه سینمای کودک را ندارند؟
سینمای کودک که جدا از شرایط یک کشور نیست. ما در شرایطی ویژه هستیم و
تهران همردیف داکا بنگلادش جزو 10 شهر آخر جدول دنیاست. در چنین شرایطی که انواع و
اقسام فشارها بر جامعه وجود دارد سینمای کودک یک قطعه کوچک از پازلی است که فضای
حاکم بر آن گریبان ما را گرفته است. زمان زیاد و کار سخت میخواهد که این وضعیت
سرو سامان بگیرد. باید تمام ساختارها عوض شود، رابطهها درست
شکلبگیرد، روش آموزش و پرورش و ارتباط با کودکان اصلاح شود. نمیشود بیانیه صادر
کرد و با ارائه دو یا سه رویکرد در انتظار تغییر شرایط سینمای کودک ماند.
و همین شرایط باعث کوچ و ادامه فعالیت شما در خارج از ایران شده است؟
بهعنوان فیلمساز شناخته شده عرصه کودک از فعالیت این روزهایتان برایمان بگویید.
سعی کردم حدود 60سال در این کشور زندگی کنم، با همه سختیها زیر
بمباران هم کار کردم، مثل همه مردم تمام این سختیها را در 40 سال اخیر تحمل کردم اما
الان فکر کردم شرایط کار در جای دیگر را امتحان کنم چرا که شرایط کار در ایران
پیچیده و سختتر شده است البته این بدان مفهوم نیست که برای همیشه ایران را ترک
کنم خیلی هم علاقهمند به کشور خودم و مردم آن هستم و دوست دارم شرایط بهگونهای
باشد که برگردم و کار کنم. در حال حاضر فعالیتهایم در وین اتریش و شهرهای اطراف
آن پیگیری میشود. اینجا هم دغدغه فیلم کودک و بچهها را دارم، فیلمنامههایی در
این حوزه نوشتم که اگر شرایط فراهم شود بهصورت مشارکتی با یکی دو کشور آن را
خواهم ساخت. البته در سالهای اخیر صرفاً هم در سینمای کودک کار نمیکنم، برای
بزرگسالان هم کار ساختم یکی «ویولنیست» که پخش شد و دیگری فیلم بلندی است به اسم
«تارا» که هنوز به دلایلی به هیچجا ندادهام و پخش نشده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار ، شماره: 480551