شعار سال: نشست نقد و بررسی برنامههای نوروزی تلویزیون در حالی در مجموعه فرهنگی یادمان شهدای هفتم تیر برگزار شد که علیرغم وعدههای مسئولین برگزاری هیچ نماینده و مسئولی از رسانه ملی در این مراسم حاضر نشد و مردم عادی و مخاطبین رسانه ملی در این مراسم به نقد و بررسی برنامههای تلویزیون در نوروز 95 پرداختند.
این برنامه با عنوان «تلویزیون خیلی نقش دارد» برگزار شده بود که در آن هر مخاطب حدود 4 دقیقه فرصت اظهارنظر و بررسی در این باره داشت.
یکی از مخاطبین حاضر در این مراسم با اشاره به تب واگیرداری که چندی است در میان مردم باب شده است، گفت: از سال 88 به بعد در میان افراد تحصیلکرده مدی راه افتاده با این عنوان که میگویند ما تلویزیون نمیبینیم! من در خطاب به آنها میخواهم بگویم که به شدت تلویزیون میبینم و معتقدم در جمهوری اسلامی ایران هنوز هم اثرگذارترین رسانه تلویزیون است. در ادامه همین ماجرا رسانه ملی احتیاج به برنامههایی در باکسهای ویژه مناسبتی خود دارد. برای مثال در نوروز 95 با حضور تلگرام، اینستاگرام و سایر شبکههای مجازی، تلویزیون به طور متوسط مخاطبان بالایی داشت و توانست در رقابت با این شبکهها موفق عمل کند. اما مشکلی که در این بین وجود دارد این است که بعد از 37 سال که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد متأسفانه هنوز برنامهسازان تلویزیون همانهایی هستند که از دورههای قبل آموزشهای لازم برای ساخت برنامه را فرا گرفته بودند. بر این باورم برنامههای مناسبتی در شرایطی باید برای نوروز تولید شود که به شدت به آنها فکر شده باشد و این موارد در برنامه «دورهمی» دیده نمیشد و بسیار هم زننده بود.
یکی دیگر از حضار در ادامه مراسم گفت: وظیفه رسانه ملی این است که برای مناسبت نوروز برنامههایی را براساس نیاز مخاطب تولید کند و در این مناسبتها میبایست مسئولین رسانه نقش خود را به درستی ایفا کنند. در دوره جدید از ریاست سازمان صداوسیما اتفاق بسیار خوبی افتاد و آن هم خودآگاهی مدیران تلویزیون بود. در دوره قبلی و ریاست مدیر اسبق سازمان مطالعه خوبی درباره شبکههای اجتماعی و مجازی وجود نداشت اما در دوره جدید مسئولین فضای مجازی را رصد کرده و به گونهای استعدادیابی کردند. مثل برنامه «دید در شب» با اجرای رضا رشیدپور. زمانی که مدیران تلویزیون با دیدن برنامه دید در شب در فضای اینترنت به موفقیت و جذب مخاطب آن پی بردن در ایام نوروز به رشیدپور پیشنهاد ساخت و اجرای برنامهای را دادند که به عقیده من همین مسئله تلاش برای حفظ مخاطب تلویزیونی بود.
این فعال رسانه ادامه داد: برنامه دورهمی برنامه قابل قبولی بود همچنین برنامه «خندوانه» با اضافه کردن آیتم لباهنگ جذابیت بسیاری را به مخاطب ارائه داد. «دورهمی» برخلاف 30 سال گفتوگوهای تکراری در این دست برنامهها، نوع متفاوتی از گفتوگو را با حضور مهران مدیری و مهمانهایش ترتیب داده بود. علاوه بر دو برنامه اشاره شده شبکه نسیم برنامه «شبکوک» را نیز در این ایام تدارک دیده بود که همه اینها نشان میدهد که رسانه ملی اتفاقات را به خوبی شناسایی کرده و به آنها میپردازد.
در ادامه این مراسم بخشهایی از حضور سام درخشانی به همراه همسرش در ویژه برنامه نوروزی «یک یک» با حضور علی ضیاء پخش شد.
یکی دیگر از مخاطبین تلویزیون در ادامه گفت: رسانه ملی وظیفه مهمی دارد و طوری باید عمل کنیم که در مقابل هجوم بیگانهها بایستیم. اغلب رسانههای دنیا دست به دست هم دادهاند تا با ساخت برنامهها و سریالهایشان مردم ما را جذب برنامههای خود کنند. من نیز امسال برنامههای «دورهمی»، «خنداونه» و «سهشو» را پسندیدم که فضای شادابی برای جامعه به وجود آورد. معتقدم نباید برنامههای رسانه ملی خشک و مذهبی باشد. از طرفی برخیها میگویند این برنامهها کپیبرداری و توهین به مخاطب است. در صورتی که اینطور نیست.
دیگر فرد حاضر در این مراسم نقد خود را درباره برنامههای نوروز 95 تلویزیون اینگونه بیان کرد: مدتی بعد از اتمام تعطیلات نوروز سازمان صداوسیما طی نظرسنجی برای موفقیت و عدم موفقیت برنامههای این رسانه درصدهایی را اعلام کرده بود که طی آن برنامه «خندوانه» با میزان 58 درصد از همه برنامهها موفقتر عمل کرده بود و بعد از آن چندین برنامه در همین ژانر وجود داشتند و زمانی که به رتبهبندی سریال میرسیدیم دیگر درصدی اعلام نشده بود و میزان رضایت مخاطب را مطرح کرده بودند که این به نوبه خود جای تعجب دارد و ما را به این نکته میرساند که در تعطیلات نوروز فقط 58 درصد از مخاطبان تلویزیون تماشا کردند. از طرفی یکی از برنامههای موبایلی با نام «تلگرام» فیلتر نشد و با وجود اینکه 30 میلیون ایرانی دارای موبایل هوشمند با سیستم آندروید هستند و 45 میلیون ایرانی در این شبکه عضو هستند رقابت تنگاتنگ رسانه ملی با شبکههای مجازی به شدت صورت گرفت که همه ما دیدیم رسانه ملی در این رقابت شکست خورد.
در ادامه این مراسم بخشهایی از برنامه «سه ستاره» ویژه تحویل سال که با اجرای علیخانی و با حضور ساعد سهیلی و گلوریا هاردی روی آنتن رفته بود برای حضار پخش شد.
یکی از مخاطبین حاضر در این نشست نقد و بررسی با اشاره به ضعف سازمان صداوسیما در مشخص نبودن سریالها و برنامههای نوروزی گفت: سازمان صداوسیما برای اولینبار قبل از ایام نوروز نمیدانست که کدام سریال را میخواهد پخش کند و همین موضوع چند روز مانده به عید نقل خبری اغلب خبرگزاریها و نشریات بود. تعریفی که ما از تلویزیون داریم بُعد سرگرمیمحور بودن آن است و یکی از مشکلات اساسی سازمان صداوسیما جدایی آن از دانشکده صداوسیما است. در شرایطی که اغلب دانشجویان دانشکده صداوسیما میتوانند در ساخت برنامههای تلویزیونی مشارکت و کمک داشته باشند اما متأسفانه از آنها هیچ استفادهای در این زمینه نمیشود.
در انتهای مراسم آیتم کوتاهی از برنامه «دورهمی» با حضور مهران مدیری پخش شد.
دیگر حاضر این مراسم در ادامه گفت: ایدههایی که در این چند وقت اخیر در سازمان صداوسیما برای ساخت برنامهها میبینیم متأسفانه درست نیست و تلویزیون ما به این دلیل که میخواهد با برنامههای ماهوارهای رقابت کند به پخش یک سری برنامه تن داده است. برای مثال نباید مجری معروفی که در زندگی شخصی خود مشکلاتی داشته مهمترین زمان پرمخاطبترین شبکه تلویزیون را در دست بگیرد و از کانون گرم خانواده صحبت کند.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 7 ارديبهشت 1395، کد مطلب:-:www.farsnews.com
در حال حاضر همانقدر که رئیسجمهور از پیشرفتها و فعالیتهای کره شمالی نگران است، به همان میزان و شاید بیشتر نیز باید در مورد ایران نگرانی داشته باشد. به اعتقاد من، کره شمالی در بسیاری از موارد فقط شوی سیاسی اجرا میکند، در حالیکه ایران بسیار پیشرفتهتر از آن چیزی است که نشان میدهد و همین باید همه ما را در سیستم سیاسی آمریکا هم نگران کند و هم به فکر فرو ببرد. باید به دنبال راه چاره بود.
همانطور که قبلاً هم گفته بودم ایران تنها کشوری است که در سیاست خارجی خود بر پایه «رئالیسم» حرکت میکند و هرگز از رقیبان و دشمنان خود تصاویری فرضی و خیالی نمیسازد، اما متاسفانه آمریکا در بسیاری از موارد در سیاست خارجی خود به دنبال توهمات و ایدهپردازیهای خود است؛ همین اصل موجب شده آمریکا در برخی موارد ضربههایی بخورد.
*شما در دوره وزارت خود تلاشهای زیادی برای ترویج میانهروی و شبکهسازی از مسلمانان لیبرال در جهان اسلام و ایران انجام دادید. به نظر شما، آیا میانهروها از قدرتی برخوردارند که تغییرات بنیادین مدنظر شما را پدید آورند؟
ایران در سیاست خود بر پایه اعتقادات مذهبی حرکت میکند. اشتباه آمریکا این است که ایرانِ سیاسی را جدای از ایران مذهبی میبیند. به نظر من، این دو از هم جداناپذیر هستند. به من همواره تاکید میکردند که نظام سیاسی ایران را نمیشناسم، ولی باید بگویم ما در نظام سیاسی آمریکا اصلاً فردی را نداریم که موضع سیاسی و ژئوپلیتیکی ایران را بشناسد. سیستم سیاسی و جغرافیای سیاسی ایران بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان در آمریکا آن را شناخت؛ باید در بین سیاستمداران ایرانی زندگی کرد تا کمی به روند سیاسی آنها واقف شد. من همیشه در مصاحبههای خود گفتهام که هیچ کشوری برای آمریکا دردسرسازتر از ایران نبوده است. بنابراین، تعریف استراتژیهای مختلف برای مبارزه با آن، تا زمانیکه این نگرانی از طرف ایران برای آمریکا وجود دارد، همواره ادامه خواهد داشت. امروزه «اسلام لیبرال» نمیتواند راهحلی برای تغییرات بنیادین در ایران باشد، چراکه ایران در منطقه و در کشورهایی چون لبنان، سوریه و عراق به شدت فعال است و بیشترین طرحهای خود را نیز از طریق اعتقادات و تعریفهای مذهبی و دینی پیش میبرد. بنابراین، من بعید میدانم که دیگر «اسلام لیبرال» راهحلی برای روابط ایران و آمریکا باشد. من قبلاً هم گفته بودم که اگر ایران به سیاستهای مصرانه خود ادامه دهد، بیش از این در جهان منزوی میشود و ایران هستهای به قیمت انزوای ایران در جهان تمام خواهد شد.
* آینده خاورمیانه و هژمونی ایران در منطقه را چگونه ارزیابی و پیشبینی میکنید؟ آیا ایران همچنان در یک دهه آینده میتواند نقش رو به رشد خود را در منطقه حفظ کند و افزایش دهد؟
زیاد دوست ندارم در مورد این موضوع صحبت کنم، ولی فقط میگویم که من همچنان به «نقشه خاورمیانه بزرگ» اعتقاد دارم و باور دارم که نقشه خاورمیانه بزرگ میتواند بسیاری از مشکلات آمریکا را در مختصات ژئوپلیتیکی تغییر دهد، ولی با وضعیت ایران امروز پیاده کردن این طرح بسیار مشکل است. شاید اگر تغییر بنیادین در سیاستهای ایران ایجاد شود، این طرح سریعتر عملی شود.
* غیر از «نقشه خاورمیانه بزرگ»، شما پایهگذار چندین دکترین مشهور در آستانه قرن بیست و یکم هستید که بسیاری از معادلات جهانی و همچنین محیط سیاست داخلی کشورهای جهان از جمله کشورهای خاورمیانه را تغییر داد، اما این تغییرات به حوزه اندیشه و فلسفه سیاسی نیز کشیده شد. اگر اجازه بفرمایید در این گفتوگو سوالات متفاوتی را با نظر به این مسائل طرح کنیم. دکترین «خاورمیانه جدید» شما، فارغ از آنکه یک استراتژی سیاسی و امنیتی بود، یک پایه الهیاتی و مذهبی داشت و «تئولوژی» و «سیاست» را دوباره بههم آمیخت. جورج بوش نیز در همان شب یازدهم سپتامبر به «شیطان» اعلام جنگ کرد و گفت: «امروز هزاران نفر توسط شیطان کشته شدند. تروریستها توانستند بزرگترین ساختمان ما را نابود کنند، ولی آنها هیچ آسیبی به اصول ما نمیتوانند بزنند.» بعدها نیز کلمه «شرارت» به این ترمینولوژی افزوده شد که تاکیدی بر پایههای الهیاتیِ سیاست شما بود.
خانم رایس! به نظر شما آیا هنوز هم ممکن است یک جنگ سرد با زمینههای مذهبی از یکسو میان اتحاد ایران و روسیه و از سوی دیگر با آمریکا و غرب رخ دهد؟ در صورت امکان وقوع چنین جنگی، معادلات آن و پیشبینی شما از فرجام آن، چه خواهد بود؟
با توجه به شرایط فعلی جهانی و جغرافیای سیاسی، بعید میدانم که جنگ سردی بین روسیه و متحدانش رخ دهد. روسیه در حال حاضر بسیار هوشمندتر از آن است که بخواهد وارد جنگ سرد با آمریکا شود؛ از طرفی هم این کشور تمایل دارد روابط خود را با کشورهایی چون ایران ثابت نگه دارد، چرا که ایران نیز در بسیاری از موارد میتواند پشتیبان روسیه در عرصه سیاسی باشد. بنابراین، احتمال وقوع جنگ سرد از نظر من کاملاً بعید و دور از نظر است. ضمن اینکه من در پازل جدید سیاست اصلاً تمایل ندارم که از واژه «جنگ سرد نوین» استفاده کنم، چرا که روابط سیاسی و حتی در گرو آن روابط مذهبی بین ملتها و دولتها در دنیای امروز بسیار پیچیده شده است و به نظر من اصلاً نمیتوان از «تحمل ناپذیری سیاسی» حرفی زد، چون «دشمنی» در جغرافیای سیاسی امروز تعریف متفاوتی پیدا کرده است و به تبع آن، جنگها نیز هدفهای متفاوتی را دنبال میکنند.
به هر حال معتقدم که در دنیای امروز اتفاقات و رویدادهای متاثرکننده هم میتوانند روی دهند و روابط بین کشورها را خارج از تمامی پیشبینیها تغییر دهند. آنچه مهم به نظر میرسد، این است که در دنیای امروز از شرایط فعلی بیشترین استفاده را کنیم تا بتوانیم کیفیت روابط و اهداف را ارتقا دهیم. مسلم است که از لحاظ نظری نیز نمیتوان انتظار داشت که همواره بهترینها روی دهند و بهترینها برای ما ترسیم شوند، اما میتوان آرزو کرد که وقایع و رویدادها در جهان امروز به نفع ما تغییر کنند و پازل سیاسی برای ما تکمیل شود. من در اینجا میخواهم از روسیه و متحدان آن بخواهم که به دنبال استعاره و راههای میانبر برای ارتباط با آمریکا نباشند، چرا که آمریکا آسیبهای زیادی از رابطه با روسیه خورده و زخمخورده است. دیگر بعید است که بتوان با روسیه به مانند گذشته وارد مراودات سیاسی در عرصههای مختلف شد و روابط را ترمیم کرد.
گفتنی است: کاندالیزا رایس متولد 14 نوامبر 1954، اهل بیرمنگام در ایالت آلاباما، مشاور پیشین امنیت ملی و وزیر امورخارجه ایالات متحده در دولت بوش پسر تا پیش از ظهور بهعنوان یک سیاستمدار و دانشمند علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه استنفورد شناخته میشد. در دوره ریاست جمهوری بوش پدر نیز مشاور روابط با شوروی و اروپای شرقی در زمان فروپاشی بلوک شرق بود و در مطالعات آکادمیک و تالیفات پژوهشی خود نیز به این حوزه توجه ویژهای نشان میداد.
رایس دارنده دو عنوان عالی آموزشی و برگزیده دومین جایزه روسای «دانشگاه انسان و علوم» برای آموزش طراز اول است. «آلمان متحد و اروپای متحول شده »(1995)، «دوران گورباچف »(1986)، «وفاداری متزلزل: اتحاد شوروی و ارتش چکسلواکی» (1984) از جمله تالیفات اوست. رایس مشاور موسسه Rand، سرپرست موسسه نشان، عضو هیأت مدیره بنیاد کارنگی، عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا و عضو هیأت مدیره دانشگاه روتردام بوده است و اکنون عضو هیأت مدیره انستیتو هوور است.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 7 ارديبهشت 1395، کد مطلب:-:www.farsnews.com