پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۵۸۹۱۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۵
فکر می‌کنم نقش زنان و خانواده‌ها در دوران دفاع‌مقدس آن‌طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. ما زنانی را در دوران دفاع‌مقدس داشته‌ایم که 8 تن از فرزندان آنها در جبهه شهید شدند. حتی زنانی در خط مقدم در بخش‌های مختلف امدادی و خدماتی در حال کار بودند. به نقش این افراد کمتر توجه شده است و تصور می‌کنم باید بیشتر از قبل به نقش خانواده‌ها، زنان و مادران در دوران دفاع‌مقدس و پشتیبانی آنها از جنگ پرداخته شود.

شعارسال: سال 1320 در محله امیریه تهران به دنیا آمده است. او از امرای ارتش و یکی از مؤثرترین طراحان عملیات بیت‌المقدس است که به شکست حصر خرمشهر منجر شد. تیمسار«مسعود بختیاری» که سال‌هاست رخت نظامی را از تن به در آورده و از نظام بازنشسته شده است، اما در 77 سالگی همچنان تجربیات خود را در اختیار دانشجویان دانشگاه افسری می‌گذارد. تیمسار بختیاری عضو هیئت علمی دانشگاه افسری امام علی(ع) و عضو دایره‌المعارف شهید صیاد شیرازی و پژوهشگر حوزه جنگ است. به مناسبت هفته دفاع‌مقدس با این چهره نظامی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

امیر سرتیپ! چه سالی به دنیا آمدید و اهل کدام محله پایتخت هستید؟

سال 1320 به دنیا آمدم. هرچند اصالتاً ‌زاده تهران هستم اما رگ بختیاری در وجودم هست و این موضوع سبب شده است تهرانی بودنم مورد مناقشه قرار گیرد و به نوعی دو رگه‌ای بختیاری ‌ـ تهرانی محسوب شوم. محله‌ای که در آن زاده شدم آن زمان محله امیریه نام داشت و امروز به‌عنوان محله ولی‌عصر(عج) شناخته می‌شود. خانه ما در خیابان فرهنگ بود که هنوز این خیابان وجود دارد.

تا چه سالی در این محله بودید؟

مدت‌ها در این محله بودیم. بعد به خیابان مصطفی خمینی که مجاور پادگان امام علی(ع) امروز است نقل مکان کردیم. تا 18 سالگی که وارد دانشکده افسری شدم در این محله ساکن بودم و سال 53 و بعد از ازدواج از محله رفتم. مدت‌هاست که فرصت نکرده‌ام به این محله قدیمی بروم و یاد گذشته را زنده کنم. اکنون سال‌هاست در شهرک غرب زندگی می‌کنم و روزگار می‌گذرانم.

پس باید در مدرسه‌های خوبی که در این محدوده بود تحصیل کرده باشید؟

بله البته. مدرسه ابتدایی خاقانی، اول کوچه بود و دوره ابتدایی‌ام را در این مدرسه گذراندم. بعد از گذراندن دوره راهنمایی به دبیرستان رهنما رفتم. در آن دوران 4 دبیرستان رهنما، البرز، هدف و دارالفنون از دبیرستان‌های مطرح پایتخت بودند و از شانس خوب من دبیرستان هدف در کوچه ما بود. به این دلیل دوره دبیرستانم را در مدرسه‌ای خوب و ممتاز گذراندم.

چطور شد که وارد نظام شدید؟

خانه ما دیوار به دیوار پادگان امام علی(ع) امروز بود. یعنی هر وقت اراده می‌کردم بالای ‌بام می‌رفتم و فعالیت افسرانی را که در این پادگان حضور داشتند نگاه می‌کردم. هر صبح با صدای مارش نظامی از خواب بیدار می‌شدم و ظهر و شب هم با مارش‌ خاصی که زده می‌شد متوجه این می‌شدم که باید غذا خورد یا خوابید. این‌طور شد که کم‌کم با برخی از اصول زندگی نظامی بدون اینکه حتی یک ساعت هم در پادگان آموزش دیده باشم آشنا شدم.

و این همسایگی علاقه‌مندی برای ورود به ارتش را در شما ایجاد کرد.

آن زمان تعداد دانشگاه‌ها زیاد نبود. فقط دانشگاه تهران، تبریز و شیراز بودند که دانشجو پذیرش می‌کردند. پوشیدن لباس نظامی با آن جلال و جبروتی که داشت برای افراد هم‌ شأن و شخصیتی ممتاز به ارمغان می‌آورد هم احترام مردم را جلب می‌کرد. برای همین 6 نفر از دوستان همکلاسی دبیرستان علاقه‌مند به ثبت‌نام در دانشکده افسری شدند. چون خانه ما در همسایگی دانشکده بود و به همین دلیل با حال و هوای نظامی‌گری آشنا بودم من هم ثبت‌نام کردم. بلافاصله با درجه استواری قبول شدم و در رسته توپخانه کارم را شروع کردم.

20 سال بعد از ورودتان به ارتش، عراق به ایران حمله کرد. آن زمان کجا بودید؟

وقتی انقلاب شد، تعداد زیادی از افسران و نیروهای نظامی منتظر تعیین تکلیف بودند. من هم یکی از آن افسران بودم که با درجه سرگردی در انتظار تعیین وضعیت خودم بودم. وقتی عراق به ایران حمله کرد به‌صورت داوطلبانه به لشکر21 در شمال خوزستان و اندیمشک پیوستم و به دلیل تخصصم در واحد توپخانه مشغول کار شدم. بعد از اینکه شهید صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی شد افسرانی را فراخوان کرد که در ستاد عملیات نیروی زمینی مشغول کار شوند. من هم یکی از این افسران بودم.

از شما به‌عنوان یکی از طراحان عملیات بیت‌المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد نام می‌برند. شهدا و مجروحان زیادی در این عملیات دادیم. اگر به عقب برگردیم فکر می‌کنید می‌شد عملیات را به گونه‌ای طراحی کرد که مجروح و شهید کمتری بدهیم؟

هر فرمانده نظامی در تلاش است که با حداقل تلفات به هدف برسد. فکر می‌کنم عملیاتی که منجر به پایان دادن سیطره عراق بر خاک ایران شد با 6 هزار شهید و 17 هزار مجروح، عملیاتی بسیار موفق محسوب می‌شود. هرچند بر این اعتقادم که حتی یک کشته یا مجروح هم زیاد است، اما از دید نظامی چنین تلفاتی حداقلی است.

جنگ موفقیت و شکست‌هایی هم داشت. برخورد مردم با موضوع پیروزی و شکست رزمندگان چگونه بود؟

قطعاً وقتی پیروز می‌شدیم اطلاع‌رسانی‌های گسترده‌ای به مردم می‌شد و بازخورد آن در جبهه‌ها این بود که نامه‌ها و پیام‌های زیادی از مردم به دست رزمندگان می‌رسید. اما وقتی شکست می‌خوردیم، دستگاه‌های اطلاع‌رسانی خبر چندانی منتشر نمی‌کردند. این موضوع سبب می‌شد تعداد بسیار کمی از مردم از شکست عملیات در جبهه‌ها خبر‌دار شوند. به این دلیل بعد از شکست یک عملیات، واکنش چندانی از سوی مردم دیده نمی‌شد.

شما کتاب‌هایی را در حوزه دفاع‌مقدس تألیف کرده‌اید و برنده کتاب سال دفاع‌مقدس بوده‌اید. آیا کتاب‌های این حوزه همچنان برای مخاطبان جذاب است؟

در حوزه دفاع‌مقدس 30 سال است که کتاب نوشته می‌شود. هر ساله جشنواره‌هایی برای انتخاب بهترین کتاب سال دفاع‌مقدس برگزار می‌شود. فکر می‌کنم در این حوزه کار زیادی انجام شده است، اما خطراتی هم کتاب‌های مربوط به رویدادهای دفاع‌مقدس را تهدید می‌کند. فکر می‌کنم هرچه از سال‌های دفاع‌مقدس فاصله می‌گیریم باید به سمت شرح خاطرات، رمان‌نویسی و... حرکت کنیم تا نیازهای مخاطب را تأمین کنیم.

به نظر می‌رسد همین خاطره‌نگاری‌ها خود یک تهدید برای کتاب‌ها باشد.

هرکسی صحنه جنگ را از دید خودش می‌نویسد. روزی از «نادر طالب‌زاده» پرسیدم در جنگ چه مسئولیتی داشته و او گفت که بیسیم‌چی بوده است. قطعاً نگاهی که او به جنگ دارد از زاویه دید یک بیسیم‌چی است و با نگاه یک فرمانده در میدان نبرد فرق می‌کند. این باعث شده برخی راویان کتاب‌های دفاع‌مقدس به تصور اینکه اتفاقی را که روایت کرده‌اند رخ داده است آن اتفاق را به رشته تحریر در آورده باشند در حالی که اصل ماجرا مطلب دیگری بوده است.

جای خالی چه موضوعی را در حوزه دفاع‌مقدس خالی می‌بینید؟

فکر می‌کنم نقش زنان و خانواده‌ها در دوران دفاع‌مقدس آن‌طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. ما زنانی را در دوران دفاع‌مقدس داشته‌ایم که 8 تن از فرزندان آنها در جبهه شهید شدند. حتی زنانی در خط مقدم در بخش‌های مختلف امدادی و خدماتی در حال کار بودند. به نقش این افراد کمتر توجه شده است و تصور می‌کنم باید بیشتر از قبل به نقش خانواده‌ها، زنان و مادران در دوران دفاع‌مقدس و پشتیبانی آنها از جنگ پرداخته شود. بر این اعتقادم که فضای کار زیادی در این حوزه وجود دارد و رسانه‌ها و فعالان عرصه جنگ باید به این مسئله بیش از گذشته وارد شوند و زنان و خانواده‌های مؤثر در دوران دفاع مقدس را معرفی کنند.

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه همشهری، تاریخ انتشار: 4شهریور1397 ، کدخبر: 31852: www.newspaper.hamshahri.org


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۶
0
0
واقعا همینه خیلی از خاننما هستن ک کسی نمیشناستشون من چن تا کتاب و خاطره از خانمای رزمنده خوندم خیلی جذاب بوده :/ اونام به اندازه مرداشون درد کشیدن م.ق75
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین