شعار سال: نشر نی کتابی
منتشر کرده با عنوان «جامعهشناسی مردممدار در کارزار عمل» که مجموعهای است از
ده مقاله به قلم جامعهشناسانی عموما جوان از ملیتهای گوناگون، و مقدمه و موخرهای
از مایکل بوراووی که در این رویکرد جامعهشناختی پیشرو محسوب میشود. کتاب حاضر
مشتمل است بر تجارب بهکارگیری ایده جامعهشناسی مردممدار در عمل و در میان
افراد کشورهای گوناگون، تا نظرورزی در این خصوص در مسیر تغییر جهان قرار گیرد.
مرور این تجارب میتواند مسیر تازهای پیش پای جامعهشناسی و جامعه ایران بگذارد.
بوراووی در پیشگفتار کتاب از چهار نوع جامعهشناسی میگوید: حرفهای، انتقادی،
سیاستگذار و مردممدار. در نظر او دو نوع اول رویکردی آکادمیمحور دارند و دو نوع
دوم مخاطبانی بیرون از دانشگاه. او تاکید دارد اینها چهار گونه یا نوع از جامعهشناسیاند،
نه چهار گرایش در جامعهشناسی که همان چهار راه برای یافتن کارکردهای جامعهشناختی
است. هر یک از آنها وقتی خود را از انواع دیگر متمایز میکند در معرض آسیب قرار
میگیرد. ازاینرو،
برای هر یک از این چهار نوع جامعهشناسی نیز آسیبی برمیشمارد: آسیبی که جامعهشناسی حرفهای میبیند
خودارجاعی است، جامعهشناسی انتقادی جزماندیشی، و جامعهشناسی سیاستگذار
نوکرمآبی در قبال قدرتمندان است. جامعهشناسی
مردممدار هم ممکن است عوامپسند یا عوامزده شود. اما جامعهشناسی مردممدار
چیست؟ جامعهشناسی مردممدار از جمله رویکردهای پیشرو جامعهشناختی در قرن بیستویکم
است که ریشه در گفتار چپ دارد و به گفته بوراووی برآمده از ایدههای مارکس و
دورکیم است. بوراووی جامعهشناسي مردممدار را بهعنوان علمي تعریف میکند که
دغدغهاش «گروههاي مردمي» و روشش آميختن با آنهاست. او جامعهشناسي مردممدار را
برخلاف جامعهشناسيهاي حرفهاي و سياستگذار، نه «تاملي» بلکه «ابزاري» میداند و ازاینرو،
بهجاي مباحث فنی به ارزشها و نيتها میپردازد. اصول و رویه جامعهشناسي مردممدار
با جامعهشناسيهاي حرفهاي و حتی انتقادي فرق دارد. جامعهشناسي مردممدار متوجه مردماني است كه بيرون از
دانشگاهها هستند، و چهبسا به شكلگيري آنها نيز كمك ميكند. شاید به زبان ساده
بتوان گفت، اگر رشته اقتصاد به بازارها و رشته سياسي به دولت ميپردازد، جامعهشناسي
مردممدار در پیوند با جامعه مدني است كه در آن انجمنها و جنبشها در تقابل با
دولت و اقتصاد حضور دارند. بوراووي جامعهشناسي و خاصه جامعهشناسي مردممدار را
آشکارکننده منافع بشري میداند؛ «منافعي كه در گرو عقبراندن استبداد دولت و
جباريت بازار است». او همچنين جامعهشناسي مردممدار را از هرگونه هنجار ذاتي بری
میداند تا آنجا كه «ميتواند در عين دفاع از چيزي چون بنيادگرايي مسيحي نوعي
جامعهشناسي رهاييبخش هم باشد». معالوصف، تاکید دارد «جامعهشناسی مردممدار
وظیفهای سیزیفوار به دوش دارد. از سویی وسوسه میشویم بهجای جامعهشناسی مردممدار
یا به دانشگاه عقبنشینی کنیم یا اینکه به خوشخدمتی در برابر ادراکات عوامانه بپردازیم».
او حتی فراتر میرود و تاکید میکند بهجای پرسش از دانش برای چه کسی (مخاطب
دانشگاهی یا بیرون از دانشگاه) لازم است بر رابطه بین علم و سیاست تمرکز کنیم.
بنابراین بر میدانهای آکادمی و سیاست دست میگذارد که باید نخست مشخصات و نقاط
تلاقی آنها را یافت و سپس بهجای دانشهای ابزاری و بازاندیشانه به کنشگران غالب
و مغلوب پرداخت.
ده مقاله کتاب حاضر هر یک به مسائل یکی از کشورهای جهان میپردازد: از
اسپانیا، فرانسه، ایالات متحده آمریکا، گرفته تا کلمبیا، چین، هند، روسیه، آفریقای
جنوبی، لبنان و فیلیپین. برای مثال، در این کتاب روندهای تغییر نگرش جامعهشناختی
در هند و خصوصیات جامعهشناسی رسمی در این کشور، شکلگیری جامعهشناسی مردممدار
در آفریقای جنوبی پساآپارتاید، حرکت از جامعهشناسی سیاستگذار به سمت جامعهشناسی
مردممدار در جهان عرب با تکیه بر سوریه، مصر و فلسطین، بررسی جنبش اشغال والاستریت
از منظر جامعهشناسی مردممدار، چالشهای فمینیستی در جامعه پدرسالار روسیه و
غیره بررسی شده است. این مقالات از دل گفتوگوهای بوراووی با جامعهشناسانی از
سراسر دنیا به دست آمده است. این امر باعث شده کتاب تنوع قابلتوجهی داشته باشد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 3 مهر 97، شماره: 3251
س ی