شعار سال: رشد کمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در ایران این فرصت را برای شهروندان فراهم نموده است تا با سهولت بیشتر تحصیل خود در دانشگاه را دنبال کنند و در رشته مورد نظر خود به کسب مهارت و دانش اقدام نمایند. اما به رغم افزایش در شمار دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به ویژه نهادهایی که مبتنی بر دریافت هزینه هستند، وضعیت آنها به لحاظ ارتقاء امکانات و شرایط دسترسی تغییر قابل توجهی نکرده است و در این زمینه همچنان درگیر نقایص و آسیبهایی هستند که موجب دشواریهایی برای گروههایی از دانشجویان می گردند.
شمار افراد دارای معلولیت نیز به تبع تحول کمی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نسبت به گذشته افزایش یافته است. با این وجود این گروه از دانشجویان به واسطه وضعیت ویژه ای که دارند به امکانات و شرایطی نیاز دارند که تحصیل در دانشگاه را برای آنها آسانتر نماید. اما به رغم افزایش شمار آنان در دانشگاههای سراسر کشور، کاستیها و موانع موجود که امر تحصیل را برای آنها در مقایسه با دانشجویان عادی دشوارتر میگرداند، همچنان به قوت خود باقی است. در این نوشتار تلاش شده است تا دشواریهای موجود برای افراد معلول در حوزه دانشگاه در دو بخش وضعیت مناسبسازی فضای دانشگاهی و وضعیت خدمات آموزشی مورد بررسی قرار گیرد.
مناسبسازی فضاهای آموزشی: یکی از دشواریهای موجود برای افراد دارای معلولیت ضعف در مناسبسازی کافی و استاندارد در بخش عمده ای از دانشگاههای سراسر کشور است. به گونه ای که حضور این گروه بدون همراهی و مساعدت دیگران عملاً با دشواریهایی همراه است. البته باید در نظر داشت که تلاش شده است تا این مشکل چه در دانشگاههای جدید التأسیس و چه در دانشگاههایی که از قدمت بیشتری برخوردار هستند، تا حدودی رفع گردد. برای نمونه ایجاد امکاناتی نظیر آسانسور و رمپ در تعدادی از دانشگاهها موجب شده است تا مشکلات افراد دارای معلولیت تا حدی کاهش یابد. با این وجود به نظر می رسد در این زمینه همچنان کاستیهایی وجود دارد. وجود موانعی در محیط همچون داربستها که برای افراد نابینا حتی با استفاده از عصای سفید قابل تشخیص نیست، قرار دادن استند پاپ آپها در مسیر تردد افراد معلول، نبودن آسانسور و رمپ در شماری از دانشگاهها یا وجود آسانسورهای عمدتاً در حال تعمیر که افراد معلول و به ویژه افراد معلولی که از ویلچر استفاده می کنند را با مشکلات جدی مواجه می کند و ایجاد رمپهایی که در مواردی غیر استاندارد بوده و بهره گیری از آنها را بدون مساعدت دیگران خطرناک می سازد، خودداری از به کار گیری دکمه های برجسته نگار در آسانسور برای استفاده افراد نابینا، فقدان درهای ورودی بزرگ و اتوماتیک، نبودن سرویسهای بهداشتی مخصوص، دشواریهای دسترسی به امکانات موجود در کتابخانه ها، تنها مواردی از موانعی است که بدون صرف هزینه های هنگفت می تواند کاهش یابد.
در واقع آنچه که ضرورت دارد، فراهم آوردن شرایط و امکاناتی است که سبب گردد افراد معلول بتوانند همچون دیگر شهروندان به امر تحصیل اشتغال ورزند و در عین حال استقلال نسبی آنها نیز تضمین گردد. البته مواردی که پیش از این مطرح شد در تعدادی از مراکز آموزش عالی تا حدی حل شده است و موجب شده تا افراد معلول بتوانند با نگرانی کمتر به تحصیل بپردازند. اما تحقق مناسبسازی فضاهای دانشگاهها به صورت نسبی تنها در شماری از آنها محقق شده است و با توجه به اینکه افراد معلول در دانشگاههای معینی در سراسر کشور تحصیل نمی کنند، مسأله مناسب سازی این اماکن به طور استاندارد همچنان موضوعی جدی و حل نشده باقی مانده است. شاید یکی از نگرانیها و بعضاً مقاومتهای خانواده های افراد معلول برای فرستادن فرزندانشان به دانشگاههایی در شهرهایی دیگر، ناشی از خطرات و آسیبهای احتمالی است که به دلیل فقدان مناسب سازی دانشگاهها متوجه آنها میگردد. از این رو در موارد متعددی خانوادهها به راههایی می اندیشند که به واسطه آن بتوانند فرزندان خود را در دانشگاههایی محل سکونت خود بفرستند. بدیهی است که چنین وضعیتی که بخشی از آن ناشی از فقدان مناسبسازی اماکن آموزشی است، اگرچه از یک منظر موجب کاهش مشکلات این افراد در حوزه مورد بحث می گردد، اما از آن رو که منجر به کاهش استقلال فردی و اعتماد به نفس در دانشجو می شود، و می تواند باعث شکل گیری نگرشی منفی در اطرافیان آن فرد گردد، امری مخرب محسوب می شود.
وضعیت خدمات آموزشی: از دیگر مواردی که سبب نگرانی افراد دارای معلولیت در دانشگاهها می گردد، وضعیت آموزش و نحوه دسترسی به کتب است. نحوه دسترسی به کتب مسأله ای است که دانشجویان معلول به ویژه دانشجویان دوچار آسیب بینایی با آن مواجه هستند. البته در این خصوص مراکز محدود و پراکنده ای در سطح کشور وجود دارند که با توجه به بودجه مختصری که در اختیار دارند فعالیت تبدیل کتب به فایلهای صوتی را انجام می دهند. با وجود آنکه شرایط دسترسی به کتب گویا نسبت به گذشته بهبود یافته است، فقدان یک بانک اطلاعاتی یکپارچه، پراکندگی مراکزی که در این حوزه فعالیت می کنند، ناشناخته بودن تعدادی از این مراکز برای افراد دارای آسیب بینایی و موارد دیگر سبب شده است که این افراد همچنان با مشکلاتی در این زمینه مواجه باشند.
بهرهگیری از مطالب کلاسی نیز تا حد زیادی وابسته به میزان همکاری استادان با دانشجویان دارای معلولیت است. خودداری از اجازه به دانشجویان معلول برای ضبط مطالب کلاسی، فقدان همکاریهای لازم با دانشجویان کمشنوا و ناشنوا که مطالب کلاسی را عمدتاً به واسطه لبخوانی ادراک می کنند، عدم تمایل استادان به استفاده از FM که سخنان آنها را برای دانشجویان دارای آسیب شنوایی قابل درک میگرداند پرهیز از به کار گیری وسایل کمک آموزشی همچون دستگاه ویدئو پروژکتور که با نشان دادن مطالب مکتوب به روند یادگیری به ویژه برای افراد معلول سرعت می بخشد، خودداری از تشریح مطالبی نظیر نمودارها، جداول و اشکالی که برای اقناع بیشتر بر روی whiteboard یا در قالب PowerPoint ارائه می شوند، نمونه هایی از معضلاتی است که افراد دارای معلولیت در زمان حضور در کلاس با آنها مواجه هستند.
آنچه که تا کنون مطرح شد، شماری از مسائل و مشکلاتی است که دانشجویان دارای معلولیت در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با آنها دست و پنجه نرم می کنند. در ادامه تلاش می کنیم تا به راهکارهایی به منظور کاهش این مشکلات اشاره نماییم.
استفاده از ابزارهای حقوقی: توسل به قوانینی که در این زمینه به تصویب رسیده اند برای پیگیری مطالبات افراد معلول در حوزه نظام آموزش عالی، نقش مهمی را ایفا می کند. برای نمونه بر اساس ماده دو از فصل دوم قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، تمامی وزارتخانهها، سازمانها، مؤسسات، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظف هستند در طراحی، تولید و احداث ساختمانها و اماکن عمومی و معابر و وسایل خدماتی، به گونه ای اقدام نمایند که امکان دسترسی و استفاده از آنها برای افراد دارای معلولیت همچون دیگر افراد فراهم گردد. با توجه به این که دانشگاهها نیز مشمول این قانون هستند، باید مناسبسازی استاندارد آنها در دستور کار قرار گیرد و هیچ گونه توجیهی برای خودداری از انجام آن قابل قبول نیست. به این ترتیب یکی از مهمترین ابزارهای حقوقی برای رفع یکی از مهمترین معضلات افراد دارای معلولیت مهیا شده است و دانشجویان دارای معلولیت و افراد و انجمنهای فعال در این حوزه می توانند با استناد به این قانون به پیگیری حقوق خود در این زمینه اقدام نمایند. از سوی دیگر آنها می توانند با همت و تلاش خود ضعفها و کمبودهای موجود در خصوص حمایتهای حقوقی را شناسایی و پیگیری نمایند.
تشکیل انجمنهای دانشجویی: وجود حمایتهای قانونی از افراد دارای معلولیت به تنهایی نمی تواند تضمین کننده بهبود شرایط این افراد در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی باشد. بلکه این ابزار زمانی از کارایی بیشتر برخوردار است که انجمنها و تشکلهای دانشجویی فعال در زمینه احقاق حقوق افراد معلول به پیگیری امور مربوطه اقدام نمایند. این انجمنها که بهتر است بخش عمده آنها را اعضای گروه هدف یعنی دانشجویان دارای معلولیت تشکیل دهند، می توانند در چارچوب امکانات موجود و با اتکا به قوانین و آییننامه های مصوب در این زمینه مانند یک گروه فشار عمل نمایند. آنها می توانند ضمن شناسایی مشکلات موجود در دانشگاهها، آنها را به مسئولان منعکس نموده و به پیگیری آن موارد مبادرت ورزند. این انجمنها یا کانونها صرفا نباید در نقش یک واسطه عمل نمایند. کار دیگر آنها ایجاد حس آگاهی در افراد معلول نسبت به تکالیف و حقوق خود به عنوان یک دانشجو و یک شهروند است. این تشکلها می توانند با تشکلهای مشابه چه در دانشگاههای دیگر و چه خارج از دانشگاه به تبادل اطلاعات و دستاوردها بپردازند و در حد توان به دانشجویان معلولی که به علت تعداد محدود نمی توانند دارای تشکلی در دانشگاه خود باشند، مساعدت نمایند. همچنین این تشکلهای دانشجویی می توانند در حد امکانات خود به فرهنگسازی در دانشگاه اقدام نمایند. بدیهی است که چنین اموری صرفا از عهده یک فرد بر نمی آید. بلکه به یک تشکل منسجم، هدفمند، فعال، وظیفه شناس و پیگیر نیاز است.
جلب کمکهای خیرین: آنچه که مسلم است این است که به رغم تلاشهای انجام شده در زمینه بهبود شرایط آموزش برای افراد دارای معلولیت، هنوز هم شمار این افراد که به واسطه مشکلات موجود یا از تحصیل باز مانده یا با دشواری فراوان به تحصیل میپردازند کم نیست. از یک سو بودجه ای که به این حوزه اختصاص مییابد نمی تواند آنگونه که باید پاسخگوی نیازهای گروه هدف باشد و از سوی دیگر هنوز هم کم نیستند شمار دانشگاههایی که برای این افراد مسائل و دشواریهایی را ایجاد می نمایند. یکی از راههایی که می تواند روند بهبود شرایط دانشگاهها را برای این گروه تسریع نماید، جذب کمکهای خیرین است. این کمکها می تواند هم در زمینه مناسبسازی فضای دانشگاهها باشد و هم می تواند شامل کلیه امکانات و تجهیزاتی گردد که افراد دارای معلولیت در جریان آموزش به آنها نیازمند هستند. به این ترتیب تلاش برای اقناع و جلب کمکهای خیرین در حوزه هایی چون: تجهیز دانشگاهها به آسانسور، رمپهای استاندارد، درهای اتوماتیک، دستگاه ویدئو پروژکتور، تبدیل کتب به فایلهای صوتی و موارد دیگر می تواند سودمند باشد.
گسترش آگاهیهای عمومی در خصوص افراد معلول: دولت اگر بخواهد، می تواند با در اختیار داشتن دو ابزار مهم و مؤثر یعنی ابزار آموزش و رسانه، به صورت هدفمند و حساب شده گامی مهم در ارتقاءآگاهیهای جمعی و ایجاد فرهنگ عمومی صحیح در زمینه نحوه تعامل و برخورد با افراد دارای معلولیت بردارد. بی تردید بخشی از مشکلات افراد دارای معلولیت در دانشگاهها ناشی از ضعف نسبی آگاهی عمومی در رابطه با این گروه و چگونگی تعامل با آنها است. اگرچه می توان دولت را از این حیث که کار چندانی در حوزه افراد دارای معلولیت انجام نداده است مقصر دانست، افراد دارای معلولیت نیز در این بیخبری عمومی سهم غیر قابل انکاری دارند. آنچه که مسلم است این است که این گروه نه می تواند و نه باید منتظر باشد تا دولت به همه مسائل و مشکلات ایشان توجه و رسیدگی نماید. در جایی که دولت نمی خواهد یا نمی تواند در این خصوص کاری انجام دهد، آنها موظف هستند خود دست به کار شوند. با توجه به اینکه بخشی از مشکلات موجود در دانشگاهها ناشی از فقدان آگاهیهای کافی در خصوص این گروه از شهروندان است، آنها باید خواه به صورت فردی و خواه در قالب تشکلها و انجمنهای دانشجویی با زدودن غبار بیخبری و ابهام، گامی در جهت افزایش آگاهی جامعه در خصوص افراد دارای معلولیت بردارند و از این طریق کمکی هرچند کوچک به خود و همنوعان خود نمایند. چه بسا این تلاش در میان مدت نقش مؤثری در اجبار دولت به انجام تکالیف خود در خصوص این گروه ایفا نماید و کمکهای خیریه نیز بیشتر به این مسیر هدایت گردد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی تاریخ انتشار 19 آبان 97، کدخبر: 182328، www.npps.ir