شعار سال: بر اساس توافق پاريس، همه کشورهايي که پايبندي خود را به آن اعلام کرده بودند، بايد اقداماتي مشخص را براي کاستن از سهم خود در توليد گازهاي گلخانهاي انجام بدهند و در ازاي آن، جامعه جهاني و مجامع بينالمللي مرتبط نيز متعهد ميشوند تسهيلات و خدماتي را به کشورهاي متعهد به توافق بر اساس حجم تعهد اختصاص دهند. بااينحال، چندي بعد و با تغيير دولت در آمريکا که اصليترين کشور توليدکننده گازهاي مخرب گلخانهاي جهان است، اين کشور که پس از سالها مذاکره حاضر به امضاي يک تعهد زيستمحيطي در اين ابعاد شده بود، با امضاي دونالد ترامپ به خانه اولش برگشت و از توافق پاريس خارج شد. ترامپ سالهاست به طعنه اما جدي از تريبون معروفي که در دست دارد؛ يعني توييتر، در نقد و تمسخر گرمايش جهاني مينويسد و آن را دروغ ميداند. منتقدان توافق پاريس اما فقط شامل ترامپ نميشوند؛ در داخل ايران نيز گروهي که منتقد دولت روحاني هستند و از جناح اصولگرا، مدتهاست مشغول طرح انتقاداتي سفت و سخت از اين توافق و حمله و نقد دولت روحاني و سازمان حفاظت از محيط زيست هستند و پيوستن و تعهدات ايران براي اجراي پيمان پاريس را بهشدت شماتت ميکنند و آن را توطئهاي سياسي، امنيتي و اقتصادي عليه ايران ميدانند. در اين مسير، بخشي از حملات آنها نيز به صورت مستقيم متوجه معصومه ابتکار، رئيس سابق سازمان حفاظت محيط زيست، است که توافق پاريس در زمان او امضا شد. چند شب پيش، در يکي از برنامههاي صداوسيما که به همين موضوع پرداخته شده بود يکي از ميهمانان نيز با طرح مسائل و ابهاماتي درباره پيمان پاريس، ابتکار را بهصراحت در مظان اتهام قرار داد. در رابطه با بحث و جدلها درباره توافق پاريس و مسائل مطرحشده در اين برنامه، سراغ خود معصومه ابتکار رفتيم تا پاسخ خودش را دراينباره بشنويم.
به نظرتان چه شد که پيمان پاريس که يک توافق تخصصي
زيستمحيطي بود و همه دنيا -منهاي ترامپ- به آن تعهد داشته و آن را امضا کردند و
به آن پيوستند، در کشور ما به بحثی چالشبرانگيز که به نظر سياسي است، تبديل شد؟
به نظرم پاي دو نکته در ميان است؛ يکي فقدان بنيادهاي علمي کافي
منتقدان؛ يعني افرادي که اين پيمان را به چالش کشيدند، در رابطه با موضوع تغيير اقليم
و آثارش، بهخصوص براي کشور ما، بنيان علمي و تخصصي خيلي قويای ندارند. اينها
اطلاعات دقيقی ندارند که اصلا مسئله تغيير اقليم و آثارش براي کشورهاي دنيا چيست و
ضرورت اين پيمان چه بوده است. به نظر من، آنها واقعا اطلاعات ندارند يا اطلاعاتشان
خيلي سطحي است. متأسفانه کساني که اظهارنظر ميکنند هم بيشتر تحليلگر سياسي هستند.
اين را هم سياسي ديدهاند؛ درحاليکه اين توافقی کاملا تخصصي و زيستمحيطي است.
حالا ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي هم دارد، ولي توافقی تخصصي در حوزه محيط زيست
جهاني است. بالاخره سر موضوع تغيير اقليم هم
بحثهاي زيادي بوده است. اين نبوده که يکدفعه، شب بخوابند و صبح به اين واقعيت
برسند که تغيير اقليم اتفاق ميافتد، کار انسان است و دستکاري انسان در اقليم
جهاني اتفاق ميافتد. نه؛ سالها، حداقل يک دهه، در اين
موضوع چالش و اختلافنظر بوده است. مراکز بزرگ تحقيقاتي و پژوهشي دنيا روي اين
مسئله کار کردهاند. مخالفان و موافقان، ديدگاههاي خود را گفتهاند. پنلهاي بينالمللي
مرتبط با تغيير اقليم که سه، چهار هزار مرکز پژوهشي و تحقيقاتي هواشناسي و اقليم
در دنيا عضو آن هستند، بالاخره بعد از سالها اختلافنظر و چالش، گفتند قريب به يقين؛
يعني باز هم صددرصد نگفتند، شواهدی وجود دارد که دماي زمين روندي افزايشي پيدا
کرده که از روندهاي طبيعي خودش خارجي شده است. اين افزايش دما به دليل دخالت انسان
است. به دليل نوع فعاليتهايي است که انسان روي زمين داشته است؛ از سوختهاي فسيلي
گرفته تا حتي فعاليتهاي دامداري و کشاورزي. سهم
هرکدام را هم مشخص کردند. سهم کشورهاي صنعتي هم مشخص شده است. اين بحث علمي است و
پايه علمي دارد. اگر اين طيفي که منتقد است، بحث علمي داشته باشند، يک داستان و
موضوع است که در دنيا هم بحثهاي علمي زيادي در اين زمينه مطرح بوده است و الان
نیز به جمعبنديهايي رسيدهاند. درباره کشور خودمان نیز باز شواهد سازمان
هواشناسي کشور ما هست. حداقل الان شايد نزديک به 70،80 سال يا حتي بيشتر است که در
دادههاي هواشناسي، ميزان بارندگي ايران ثبت ميشود. آمار 30 و چند سال گذشته
ايران را سازمان هواشناسي از نظر چند پارامتر دماي متوسط کشور، بارندگي متوسط،
ميزان برف و پارامترهايي از اين دست، اندازهگيري کرده است. ترند 30ساله نشان ميدهد
اتفاقهايي در ايران رخ داده است؛ ازجمله اينکه دماي متوسط، بيش از 1.5 درجه
افزايش داشته است.
آيا افزايش دما در ايران، بيشتر از بقيه جاهاي دنيا بوده
يا خير؟
بله، بيشتر بوده است. در يکي از گزارشهايي که سازمان هواشناسي مبتني
بر همين آمار 30ساله به کميسيون زيربنايي دولت ارائه داده و آنجا مفصل بحث شد، به
اين موضوع اشاره دارند؛ ميانگين بلندمدت کاهش بارندگي را نشان ميدهد، کاهشهاي
خيلي قابل توجه که رودخانههاي عظيم ايران مانند زايندهرود را خشک کرده، البته
مصرف هم اشکال دارد، اما به هر حال خشک شده است. در مصرف هم مشکل داريم، در اين
شکي نيست ولي هيچ وقت به اين شدت نبوده که کلا رودخانه مشکل داشته باشد. بدتر از
همه، شرايط تالابهاست.
البته خودتان هم گفتيد و اشراف هم داريد، بخش زيادي از
مسئله و وضعيت بغرنج رودخانهها و تالابها در ايران بيشتر ناشي از عدم مديريت
صحيح و مشکل مصرف و ضعف مديريت منابع است.
اگر بخواهم براساس تجربيات خودم بگويم، مسئله 40-60 است. 60 درصد
مشکلات مديريت و برداشت بيرويه و الگوي کشاورزي نادرست و بهرهبرداري بيرويه از منابع
آب زيرزميني و روانابها و فقدان ارزيابي است. 40 درصد واقعا آثار تغيير اقليم
است. بدون ترديد، تغيير اقليم آثار خودش را دارد. ممکن است يکي بگويد 40 درصد
نيست، 30 درصد است. اينها را ميتوان نشست و از نظر علمي درآورد. ولي حتما تأثير
خودش را دارد و حتما تأثيرش قابل توجه است. من فکر ميکنم کساني که به اين موضوع
ميپردازند، ابعاد اين مسئله را نميدانند. مثلا
ميگويند اين مسئله باعث ميشود ايران براي بحث انرژي، بخواهد به واردات اتکا
داشته باشد. يا مطرح ميکنند که مثلا موضوع تغيير اقليم به ما ارتباطي ندارد. حرف
خندهداري زدند و گفتند خاموشيهايي که امسال اتفاق افتاده، به خاطر اجراي سياستهاي
توافق پاريس است. در حالي که وزارت نيرو در مورد اين خاموشيها توضيح داد. بخشي به
خاطر نيروگاههاي برقابي بود که به خاطر نبودن آب و خشکسالي رخ داده است.
آيا تعهدات ما در توافق پاريس، در حال اجراست؟
نه. اما ما تعهداتي قبل از توافق پاريس داريم. حتي غير از اين در سال
1386 مقام معظم رهبري، سياستهاي کلي اصلاح الگوي مصرف را ابلاغ کردند. در آن سياستها،
قيد شده که تا 1400 بايد 50 درصد کاهش شدت مصرف انرژي در ايران اتفاق بيفتد؛ يعني
قبل از همه اين حرفها، ما تکليف سياستهاي کلي ابلاغي مقام معظم رهبري را در
ارتباط با مسئله اصلاح الگوي مصرف داريم. براي اينکه مصرف انرژي در کشور بسيار بيرويه
است. منابع و سرمايههاي ملي ما اتلاف ميشود. يک دليل آن يارانه است. چون
متأسفانه نظام يارانه، قيمت را خيلي پايين آورده است. اين قيمت پايين، در سبد
مخارج خانوار، خيلي نمايان و تأثيرگذار نيست. بنابراين بيرويه مصرف ميشود. به
همين دليل، مقام معظم رهبري به اين اشاره و تأكيد دارند که الگوي مصرف بايد اصلاح
شود. اما وقتي کسي که انتقاد ميکند اينها را نداند، فکر ميکنند توافق پاريس،
مصرف انرژي را محدود کرده و نيروگاهها خوابيده است. نه؛ توافق پاريس مصرف انرژي
را محدود نکرده است.
آيا غير از ترامپ که کنار کشيد از توافق و هميشه هم در
تمسخر مباحث مربوط به گرمايش جهاني و تغييرات اقليمي اظهار نظر ميکند و توييت مينويسد
و همين مخالفان داخلي، آيا کشور ديگري هست که با توافق پاريس مخالفت کند؟ از سران
آنها يا سياستهاي کلي آنها، يا اينکه از اين تعهد خارج شده يا تمايل به خروج
داشته باشند.
اولا آمريکا ابتدا پذيرفت. آمريکا در دوره رياستجمهوري اوباما توافق
را امضا کرد، اصلا جزء برنامههاي اوباما اين بود که بپيوندد؛ يعني اين سياست با
آمدن آقاي ترامپ تغيير کرد. اين نکته خيلي مهم است. سياست دولت آمريکا زمان ترامپ
اينگونه شد. اين حرکت آقاي ترامپ خيلي هم به عنوان اينکه چندجانبهگرايي را زير
سؤال ميبرد، تلقي شد. يعني کلا از خيلي از توافقهاي ديگر هم خارج شد.
آيا غير از دولت ترامپ، کشور ديگري هم هست که منتقد باشد،
خواهان خروج باشد يا خير؟ آيا خبر داريد؟
اصل توافق اوليه را 95 کشور امضا کردند. آنقدر آثار تغيير اقليم جدي
بوده که تقريبا همه کشورها پيوستهاند. فقط آمريکاست. هيچ کشور ديگري نيست. 197 کشور
الان پيمان پاريس را امضا کردهاند. ولي در زمينه الحاق نه، هنوز تعدادي از کشورها
مانند ما، الحاقشان کامل نشده است.
اگر ما ملحق نشويم، مشخصا چه اتفاقي ميافتد؟
از منافع توافق بهرهمند نميشويم. منافع زيادي دارد. هم منافع اقتصادي
دارد، هم منافع فني. همکاريهاي فني، همکاريهاي خيلي خوب بينالمللي؛ هم علمي، هم
پژوهشي و فني براي اصلاح الگو و بهينهسازي مصرف؛ کاهش آلودگي هوا را دارد که فرصت
آن را از دست ميدهيم. در واقع با توافقي که خيلي منطقي است و از يک خرد جمعي
برخوردار است، بيدليل مخالفت ميکنيم. ايران را در صحنه بينالملل به عنوان کشوري
نشان ميدهد که سرپيچي ميکند از مسئلهاي که نه نظامي است، نه امنيتي و نه سياسي.
اتفاقا خيلي هم نياز کشور ماست. الان در مجلس و دولت و در هر
ارگاني که برويد، صحبت از اين است که روند مصرف انرژي در ايران خيلي بيرويه و
ناپايدار است. اين يک فرصت است براي اصلاح آن.
ولي منتقدان ميگويند که همين الان با تحريمهايي که عليه
ايران اعمال شده است، ما از منافع برجام هم منتفع نميشويم. چطور ميخواهيم از منافع
پاريس منتفع شويم؟
اينکه ربطي به مسئله برجام ندارد. منافع پاريس کاملا جداست.
آيا منافع پاريس تحت تأثير تحريمها قرار نميگيرد؟
نه، اصلا قرار نميگيرد. اصلا در آن چارچوب قرار نميگيرد. اولا اين همکاريهاي
فني شروع شده است و هست؛ اما در صورت عدم الحاق ما ادامه پيدا نميکند؛ چون تا
الان تصور اين بود که ايران همه مراحل توافق را جلو رفته است. دولت تصويب کرده
است. مجلس تصويب کرده است؛ اما کساني تصوراتي را مطرح ميکنند که کاملا نادرست
است؛ يعني اطلاعات غلط را به مردم ميدهند؛ براي اينکه قضاوت نادرستي را به مردم
القا کنند. مثلا در برنامه ثريا که شهرت دارد که از اين حرفها زياد ميزند.
براي ادعاهايی که در اين برنامه مرتبط با شما مطرح شد،
پاسخي داريد؟
اينها چند سال پيش هم دروغ ديگري گفتند. داستان فردي به اسم جمشيد آريا
را در هم همين برنامه عَلَم کردند. بعد وقتي نامه آمد و نامه را ديديم، معلوم شد
اصلا اين امضاي من نبود و جعل شده بود. آن آقا را با آن نامه به دادگاه معرفي
کرديم. در دادگاه آن آقا محکوم و متواري شد. پايگاه اصلي معرفي آن فرد همين جريان
برنامه ثريا بود.
مشخصا درباره بحثهايي که اين مدت يا در همين برنامه
مطرح شده است بگوييد.
درباره اين بحث هم، اينها چند دروغ گفتند. يکي اينکه از قول من گفتند
که مثلا من قولي به فرانسوا اولاند دادهام! بعد گفتند که من رفتهام و اين توافق
را امضا کردهام. اولا اين دولت جمهوري اسلامي ايران بود که رفت و امضا کرد و
پيوست. من هم امضا نکردم، آقاي دکتر ظريف به نمايندگي از دولت جمهوري اسلامي ايران
در نيويورک سند را امضا کردند. بعد اينکه اصلا مصوبه دولت دارد، دولت برنامه دارد.
دولت يکسالو خردهاي کار کرد و براساس سياستهاي ابلاغي بود که اصلا ابتدا بحث
پاريس نبود. بحث الزاماتي بود که سياستهاي کلي مقام معظم رهبري و سياستهايي که
براي بهينهسازي مصرف انرژي در کشور مطرح ميکرد، هر کسي که الفباي اقتصاد را
بداند، ميگويد اين کار يک ضرورت ملي است. همچنين ما قبل از توافق پاريس، فکر ميکنم
دو سال قبلش، اقتصاد کمکربن را در دولت تصويب کرديم. بعد همين همراستايي با
سياستهاي ابلاغي مقام معظم رهبري بود. بعد مطرح شد که دولتها بيايند و خودشان سياستهاي
کاهش گازهاي گلخانهاي خود را تدوين کنند، همه دولت نشستند، برنامه دادند، با احتساب
رشد هشت درصد، يعني الزامي که براي برنامه ششم بود که ايران
بايد هشت درصد رشد اقتصادي داشته باشد. گفته شد با سناريوي موجود، شما چقدر ميتوانيد
اصلاح الگوي مصرف انرژي داشته باشيد؛ يعني اينکه ما تا 15 سال آينده؛ يعني تا 2030
چقدر ميتوانيم کاهش دهيم. دولت خيلي بيشتر از اين، يعني 34 درصد، وقتي همه دستگاههاي
دولتي کنار هم قرار گرفتند، گفتند اگر بخواهيم آن هشت درصد را داشته باشيم، بايد
شدت انرژي را کم کنيم که توليد گازهاي گلخانهاي به تبع آن کم ميشود. بعد دولت
نشست و اين را بررسي کرد. اين را براي توافق پاريس به 12 درصد رساند که هشت درصد مشروط
به رفع کامل تحريمها شده و چهار درصد هم غيرمشروط است؛ يعني ما از 34 درصد و از آن 50 درصدي که رهبري فرمودند، الان به
چهار درصد رسيدهايم، آن چيزي که اعلام کرديم.
آن را هم دولت اعلام کرد. اينها مطرح کردند که خانم ابتکار امضا کرد و قول داد. من
امضا نکردم و هيچ قولي ندادم.
اينکه گفتهاند شما درباره تعهد ايران به اين توافق به
اولاند، رئيسجمهور وقت فرانسه، قولهايي دادهايد، صحت دارد؟
اول اينکه اين یک دروغ محض است؛ يعني يک دروغ صددرصد ساختگي است. اصلا
چنين چيزي وجود ندارد. ما نه قولي داديم، نه عددي داديم. قول، همين قولي است که
دولت مصوب کرده است. قول، همين 12 درصد مصوب رسمي دولت جمهوري اسلامي است که توافق
تمام دستگاههاي دولت است. ابلاغ رسمي است. نقش من در اينجا فقط بهعنوان رئيس
سازمان حفاظت از محيط زيست، هماهنگکننده بوده است؛ بنابراين اينکه قولي به آقاي
اولاند داده شده است يا ما چيزي امضا کرديم، اينها همه ساخته و پرداخته يک جريان
فکري است که ميخواهد ذهن مردم را از واقعيتها دور کند. متأسفانه همين کار را
درباره برجام هم کردند و ميکنند. اين افراد فکر ميکنند مردم قدرت تحليل ندارند،
قدرت تشخيص ندارند که اينگونه به دروغپردازي و تهمت متوسل ميشوند. من بسيار
متأسفم که کسوت مسلماني را اينها بر تن دارند و اين کارها را ميکنند. اين را هم بگويم
که حتما درباره اين دروغهاي مطرحشده؛ بهویژه درباره صحبت اخير آقاي جبرئيلي
نامي که آنجاست و نميدانم کيست و چيست، حتما شکايت خواهيم کرد. خيلي هم جدي موضوع
را پيگيري ميکنيم.
از برنامه تا ثريا يا مشخصا از آن فرد؟
حتما شکايت خواهيم کرد. هر جور که از جنبه حقوقي صحیح باشد. ما براساس
نظر معاونت حقوقي رياستجمهوري، هر شکلي که آنها صلاح بدانند، شکايت خواهيم کرد.
مهم اين است که حتما در قبال آن موضوع، از حيثيت دولت...- چون شخص خودم که مهم
نيست، شخصيت دولتي و جايگاه دولتي مهم است- دفاع خواهيم کرد.
اساسا چه شد که دو وزير دولت آقايان زنگنه و ظريف، اقدام
به نوشتن نامه درباره توافق پاريس کردند؟
اين موضعگيري خيلي بهموقع بود، موضعگيري دکتر ظريف و
مهندس زنگنه، بهدليل اينکه اين مسئله خيلي طول کشيده است و نگرانيهاي زيادي را
بهوجود آورده است. به هر حال به اين جمعبندي رسيدند که الان بهتر است ورود کنند
و موضع کشور را اعلام کنند و ما بيشتر از اين، فرصتها را از دست ندهيم. چون ما در
تعامل با جامعه بينالملل، فرصتهاي خيلي زيادي در قالب توافق پاريس داريم که
نبايد اين فرصتها را از دست بدهيم. ضمن اينکه ميتوانيم اثرگذاري کنيم. اين نکته
خيلي مهم است. اين دوستان گاهي آنقدر مشکل بیاعتمادبهنفسی دارند و فکر ميکنند
همهچيز چون از جنبه بينالمللي ميآيد و جهاني است، براي اين توهم توطئه طراحي ميکنند،
متوجه نيستند که ما در مذاکرات پاريس، چون يک هيئت تخصصي با همکاري وزارت امور
خارجه داشتيم و چون يکي از قويترين گروههاي علمي و تخصصي مرتبط با موضوع تغيير
اقليم را، جمهوري اسلامي ايران داشت، يکي از بيشترين سطوح تأثيرگذاري در توافق پاريس
را داشتيم؛ هم در اينکه منافع کشور ما تأمين شود، يعني کلمهاي از نفت و گاز و
اينها در توافق پاريس نيامده است. اين کار ما بود، ما منافع ملي خودمان را تأمين
کرديم؛ اينکه هيچ تنبيهي، هيچ تهديدي و هيچ تحريمي، براي کشورهايي که نتوانند به
تعهدات خودشان عمل کنند، در توافق پاريس اعمال نشده است. عليه آنها هيچ تحريمي
اعمال نميشود. اين هم خيلي کار مهمي بود و به دليل تلاشهاي ما بود، با همکاري و
يارگيري کشورها توانستيم اين اهرم فشار را برداريم. همچنين توجهدادن به مسئوليت
تاريخي کشورهاي صنعتي و اينکه کشورهاي صنعتي، مسئوليت تاريخي دارند نميشود يکدفعه
دکمه ريست را بزنيم و بگوييم از اول شروع کنيم. نه،
آن مسئوليت هست و اثرش در جو وجود دارد. اين هم در توافق پاريس ديده شد؛ اينکه
واقعا خود کشورها پيشنهاد دهند و به آنها اجبار نشود، به آنها تحميل نشود. به غير
از اين، اگر ما بخواهيم با دنيا به توافق برسيم، بايد اساس آن شکل مردمسالارانه
داشته باشد؛ حضور مؤثر ما در مجامع بينالمللي مهم است. اگر قرار باشد همهجا کنار
بکشيم، همهجا فکر کنيم از آن سمت به سمت ما تهديد و آسيب است، ما فرصتهاي جمهوري
اسلامي ايران را از دست ميدهيم.
يقينا دشمنان ايران و بدخواهان ايران، در مناسبات بينالمللي
دست برتري خواهند داشت. آن وقت تبعات و آثار منفي آن براي مردم و کشور ما خواهد بود.
ما بايد در مجامع بينالمللي، با هوشمندي، با نگاه تخصصي، با حفظ منافع، مصلحت و
عزت مردم ايران و منافع همگروهانمان حضور پيدا کنيم. بايد يک بازيگر مؤثر در
معادلات بينالمللي باشيم.
متأسفانه آن طيف مقابل، چون آن امکان را ندارد و بلد نيست. يعني اصلا امکانش
برايش نبود که بتواند توافقي مثل برجام را به دست آورد و چون اصلا ذهنش به سمت اين
موضوع نيست که ما بايد در معادلات جهاني بازيگر شويم و اثر بگذاريم، نه تنها
خودباخته نباشيم، نه تنها تحت سلطه و نفوذ قرار نگيريم، بلکه وسط بياييم و
تأثيرگذار و تعيينکننده شويم. ما الان در توافق پاريس، تا آن مرحله که جلو رفت،
به عنوان يک عضو تأثيرگذار جامعه بينالملل در آن جمع بازي کرديم و خوب هم بازي
کرديم. حالا نبايد ثمرات آن را با بحثهاي کمارزش سياسي زايل کنيم.
به نظر ميرسد که سازمان محيط زيست، در دولت دوازدهم، در
برابر همين موضوع توافق پاريس و واکنشهاي به آن و پيگيري ماجرا، اساسا تعطيل کرده
و کرکره را پايين آورده است و کاري نميکند، درصورتيکه وظيفه آنهاست بهلحاظ
تخصصي از موضوع دفاع کنند. به نظر شما علتش چيست؟
من در اين زمینه اظهار نظر نميکنم و فقط بهلحاظ همان جنبه کار خودم و
مسئوليتي که آن دوره داشتم، ميگويم واقعيت اين بوده است.
خيلي هم متأسفم که عدهاي با مقاصد سياسي، حقايق و واقعيتها و آن
چيزهايي که افتخارات جمهوري اسلامي ايران است، آن چيزهايي که واقعا براي کشور ما مايه
افتخار است که بتوانيم در مذاکرات بينالمللي و جهاني دست برتر داشته باشيم، منافع
کشورمان، منافع گروههاي همسان خودمان را، کشورهاي در حال توسعه را، منافع کشورهاي
با شرايط مشابه ايران را بتوانيم حفظ کنيم و پيش ببريم و به نفع چندجانبهگرايي
کار کنيم، اين را آنها به داستاني تبديل کنند که از اساس دروغ است، ساختگي است و
فقط مقاصد سياسي است که رقيب خود را بهنوعي پيش مردم و پيش اذهان عمومي بخواهند
تخريب کنند. اين خيلي جاي تأسف دارد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 13 آذر 97، شماره: 3307