پس از رفتن فرهاد نظری مدیرکل وقت دفتر ثبت آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی، حالا نوبت به تغییر برخی از نیروهای متخصص این دفتر رسیده است.
این دفتر وظیفه مطالعه و بررسي پيرامون آثار فرهنگي – تاريخي و طبيعي منقول و غیر منقول و میراث ملموس و ناملموس به منظور ثبت آنها در فهرست آثار ملي و جهانی و ابلاغ حرائم اثار را برعهده دارد.
پیش از رفتن نظری سلسله گزارشهایی رسانهای شد و وضعیت حریم در حالی به انتقاد گرفته شد که به طور تقریبی آمار تعیین حریم و ثبت از سال 92 به بعد فاصله چندانی از هم نداشتند و آنچه از آن به عنوان پاشنه آشیل یاد میشد عملاً مربوط به دولت نهم و دهم بود. در نهایت فرهاد نظری در آخرین لحظات حضورش در سازمان میراث فرهنگی توضیح داد که هرچند از تیرماه 96 با اجازه سازمان امور استخدامی وظایف و پستهای ساختاری و تشکیلاتی حریم به دفتر ثبت آثار و حفظ و احیا معنوی و طبیعی انتقال داده شده است اما بودجه آن هنوز در دفتر حفظ و احیاء بناها، محوطهها و بافتهای تاریخی است!
اندکی پس از رفتن نظری و آمدن «مصطفی پورعلی» در این منصب، خبر رسید خانمها «حسینی» و«نجفی» از دفتر معاونت ثبت راهی دفتر معاونت بناها و محوطهها و بافتها شدند. این در حالی بود که هر دو این افراد در حال گذراندن تز دکتری خود در رشته معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت بودند و به عنوان دستیار استخدام شده بودند. هر دو این افراد در دفتر ثبت آثار در قسمت حریم کار میکردند. البته به غیر از این دو نفر، «سعید خاصیپور» کارشناس ارشد مرمت هم سالهاست در قسمت حریم دفتر ثبت مشغول به کار است.به هر کدام از این افراد به عنوان کارشناس معین مسوولیت حریم 10 استان سپرده شده بود و این دو نفر حدود یکسال و نیم در این بخش آموزش دیده بودند و حالا که باید از آنها بهرهی علمی – تخصصی برده میشد، آنها راهی دفتر معاونت حفظ و احیاء بناها، محوطهها و بافتهای تاریخی شدند و این پرسش را پیش رو گذاشتند آیا این اقدام صحیح است که انحصار تعیین حریم به یک نفر واگذار شود؟و چرا باید وقت و هزینه بسیاری صرف شود تا از ابتدا به فرد جدیدی آموزش داده شود.
چرا دفتر ثبت به راحتی اجازه میدهد دو تن از کارشناسان حریم دفترش که نیروی متخصص جوان هستند و حداقل یکسال و اندی تجربه کسب کردهاند به راحتی به دفتر معاونت حفظ و احیاء بناها، محوطهها و بافتهای تاریخی بروند؟آیا این موضوع پیش زمینه برای این خواهد بود که دامنه اختیارات حریم هم به پشتوانه این قبیل اقدامات عملاً به دفتر حفظ و احیاء بناها، محوطهها و بافتهای تاریخی واگذار شود؟ فرض را بر این بگذاریم روزگاری «خاصی پور» بخواهد ادامه تحصیل بدهد یا ... در این صورت تکلیف بخش حریم دفتر ثبت چیست؟ این اتفاق دقیقاً در اسفند ماه و پیش از عید افتاد.
اما اینک نامهای به دست خبرنگار اسکان نيوز رسیده که خبر از آن میدهد که پنج تن از دیگر نیروهای متخصص این دفتر ممنوعالورود شدهاند. در متن این نامه که به تاریخ 17 فروردین 98 است، آمده است:
«جناب آقای مجید مرادی
جناب آقای حسن مرادی
سرکار خانم آرزو قائم پناه
سرکار خانم زینب شعبانزاده
سرکار خانم نهال حق دوست
موضوع: اتمام قرارداد مشاوره
نظر به پایان مدت قرارداد شما در دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث طبیعی و معنوی بدین وسیله اتمام فعالیت جنابعالی سرکار عالی در این دفتر اعلام می گردد تاکید می شود نظر به ضرورت اعلامی از سوی اداره کل توسعه منابع انسانی سازمان تا زمان تعیین تکلیف موضوع اقتضا می نماید از حضور در حوزه اداری اداره کل ثبت ممانعت به عمل آید.
مصطفی پورعلی مدیر کل دفتر ثبت آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی»
از این پنج نفر، مجید مرادی کارشناس ثبت و حریم فارغ التحصیل کارشناسی ارشد مرمت از دانشگاه تهران است و در دفتر ثبت مشغول فعالیت بود. با آمدن پورعلی، مرادی به بخش میراث ناملموس ارجاع داده شد و این پرسش باقی ماند که چرا کسی که کارشناسی و کارشناسی ارشدش رشته مرمت است و در بخش ثبت و حریم کار کرده به یک باره باید راهی بخش میراث ناملموس دفتر ثبت شود و اکنون هم در فهرست ممنوعالورودها قرار گیرد؟
حسن مرادی یکی دیگر از نیروها 6 الی 7 سال است که در دفتر ثبت کار میکند و فارغالتحصیل دکترای باستانشناسی دانشگاه تهران است و در بخش ثبت غیر منقول قسمت مطالعات باستانشناسی به همکاری مشغول است.
همچنین آرزو قائم پناه دانشجوی دکترای باستانشناسی دانشگاه بوعلی است و به عنوان کارشناس باستانشناسی سالهاست در بخش حریم در حوزه محوطه باستانشناسی و تعیین حریم آنها کار کرده است. هرچند پیشتر سه نیرو و اکنون یک نفر در بخش حریم مشغول به کار است اما این سه نفر متخصص حوزه ابنیه و بافت بودند و سر رشتهای از محوطههای باستانشناسی ندارند. از این رو قائم پناه سالهاست که در حوزه تعیین حریم محوطههای باستانشناسی مشغول به کار است.
زینب شعبانزاده هم کارشناس ارشد مرمت اشیا است و مسوول ثبت منقول، تنها کسی که در این حوزه از سال 93 در این بخش مشغول به کار است و اگر او برود ثبت منقول سازمان میراث فرهنگی تعطیل میشود. سال 93 فهرست آثار منقول به کمک این شخص در دفتر ثبت راهاندازی شد .اقدامی که از سال 1309 تا 1393 بر روی زمین مانده بود. کسی که با پیشکسوتان و بزرگانی چون سمسار، قرهخانی، مستوفی و کلانتری در ارتباط بود و از آنها کسب تجربه میکرد و حداقل 7 الی 8 سال در دفتر ثبت مشغول به کار بود.به نظر میرسد عملاً با رفتن شعبانزاده باید با ثبت اثار منقول خداحافظی کرد تا زمانی که باز بتوان فرد جدیدی را پیدا کرد، آموزش داد و ثبت منقول را راهاندازی کرد؟!
نهال حق دوست هم تنها کسی که بر میراث ناملموس اشراف کامل دارد و تنها کارشناس میراث ناملموس موجود در دفتر ثبت است. او کارشناس ارشد پژوهش هنر است.
به جز یک نفر، باقی این افراد سنی کمتر از 40 و حتی 35 دارند و این پرسش را پیش رو میگذارند چرا باید با متخصصان جوان چنین برخوردی شود؟ چگونه منابع انسانی به راحتی کنار گذاشته میشوند؟
روزگاری قرارداد این افراد نخست با صندوق احیا بود، حقوقشان را صندوق پرداخت میکرد و محل کارشان دفتر ثبت بود، در دورهای که مکارم حسینی مدیر دفتر توسعه مدیریت بود و نظری مدیر دفتر ثبت، قرارداد این افراد با خود سازمان بسته شد، حال به جای آن که مسائل استخدامی این افراد حل شود کمر به حذف منابع انسانی متخصص بسته میشود؟
به گزارش اسکاننیوز؛ در حال حاضر بیشتر نیروهای متخصص سازمان چنین وضعیتی دارند که در قالب قرارداد مشاورهای با آنها همکاری میشود اما ظاهراً طبق قانون نمیتوان چنین قراردادهایی بست. اما در عین حال سازمان میراث فرهنگی شرکتهایی مانند شرکت تعاونی حامیان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را دارد که از طریق شرکت حامیان میتواند این مشکل را حل کندو با آنها قرارداد ببندند.
حال با توجه به تعداد بسیار کم نیروهای متخصص و وجود نیروهای غیرمتخصص بسیار، ضروری است که سازمان میراث فرهنگی درخواستی به هیأت دولت بدهد و راهی برای استخدام سالیانه تعدادی نیروی متخصص فراهم کند. در این مورد هم ضروری است افرادی با چنین سابقه و شرایط تحصیلی که به طور مستقیم و هم به صورت تخصصی با سازمان مشغول همکاری بودند به استخدام درآیند.
دوم این که دست کم برای حفظ نیروهای کارشناسی با شرکت حامیان قرارداد بسته شود و نیروها حفظ شوند و گرنه کارهای تخصصی سازمان عملاً به بیراهه میرود و یا مسکوت باقی میماند.
دفتر ثبت کلاً 20 نفر نیرو دارد اگر 7 نفر را از دست بدهد(دو نفر قبلا رفتند و 5 نفر اکنون) مدیر دفتر ثبت با چه کسانی میخواهد کار این بخش از سازمان را پیش ببرد؟ آن هم در حالی که باقی نیروهای دفتر ثبت هم مسولیتهای خاص خودشان را به عهده دارند و شاید حتی آنها هم نیاز به نیروی کمکی داشته باشند؟ چه تضمینی وجود دارد باقی نیروهای متخصص دفتر ثبت هم هرکدام به بهانهای راهی جای دیگری نشوند؟
این اقدامات درحالی صورت گرفته که سازمان میراث فرهنگی معاونت عریض و طویلی به نام معاونت توسعه و منابع انسانی دارد که آنها باید چنین نامهای را بنویسند نه این که دفتر ثبت آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی خود پیش قدم شود؟! آیا لازم نبود مدیر دفتر ثبت به مدیر دفتر توسعه نامه بزند و درخواست کند راه حلی پیدا شود تا نیروهای متخصص را به راحتی از دست ندهد؟ آیا نباید مدیر این دفتر از نیروهای تخصصی خود دفاع کند؟ مگر معاونت توسعه یک معاونت عمومی نیست که باید در خدمت یک معاونت تخصصی باشد چرا این بار برعکس شده است؟ مگر معاونت توسعه نباید مسایل و موانع پیش پای معاونت تخصصی را بردارد برایش تأمین منابع انسانی، اعتبار و وسایط نقلیه و... کند؟اکنون پاسخ معاون توسعه مدیریت و مدیرکل دفتر ثبت آثار در خصوص از دست دادن نیروهای متخصص چیست؟ علی اصغر مونسان رییس سازمان میراث فرهنگی و محمد حسن طالبیان معاون میراث فرهنگی در این خصوص چه تصمیمی اتخاذ خواهند کرد؟
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت خبری اسکان ، تاریخ انتشار: 18فروردین 1398 ، کدخبر: 18512،www.eskannews.com