پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۱۱۰۱
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۲
حقوق بشر آمریکایی براساس ارزش‌های برآمده از فرهنگ سکولار و لیبرالی غربی شناخته می شود. از این رو انسانی‌ترین معیارهای سایر فرهنگ‌ها نقض بشر تلقی و برعکس نقض آشکار حقوق انسانی بر اساس معیار غربی عین حقوق بشر تلقی می‌شود.

شعار سال: حقوق بشر هم مثل دمکراسی واژه‌ای شیک و ابزاری لوکس برای نظام استکبار جهانی و در رأس آن آمریکائی‌ها برای پیشبرد اهداف سلطه‌جویانه و امپریالیستی است که بنا به شرایط و موقعیت‌ها کاربرد متفاوتی دارد. از این رو واژه‌ای تکراری است که دولتمردان غربی و به ویژه آمریکایی‌ها آن را در ادبیات سیاسی خویش بکار برده و از آن به عنوان حربه‌ای کارآمد و دائمی علیه کشورهای مستقل که به نظام سلطه تمکین نکرده و از نگاه امپریالیستی آنان یاغی به شمار می‌آیند، استفاده می‌کنند. نگاهی به سابقه و نوع بهره‌برداری سران کاخ سفید از این حربه، می‌تواند واقعیت‌های تلخ، فضاحت‌بار و رسواکننده‌ای را آشکار سازد، به گونه‌ای که استمرار بکارگیری این واژه از سوی دولتمردان آمریکا تنها با چاشنی وقاحت و بی‌حیایی امکان‌پذیر خواهد بود. در سابقه و عملکرد آمریکایی‌ها پیرامون حقوق بشر موارد ذیل مشهود و آشکار است:

1- حقوق بشر، ابزاری برای مداخله علیه کشورهای مستقل:نمونۀ آن طرح ادعاهایی علیه کشورهایی چون السالوادور در سالهای 1980 به بعد برای سرنگونی دولت ساندیست‌ها که با انقلاب علیه یک دیکتاتور وابسته به آمریکا بر سر کار آمده و با شعار آزادی و حفظ استقلال، می‌توانستند الهام‌بخش سایر ملت‌های آمریکای لاتین برای مقابله با سلطۀ آمریکایی‌هایی و دیکتاتورهای وابستة آنان باشند. از این رو سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا یا سیا با سازماندهی گروه شورشی کنترا موجی از جنایت، آدمکشی و ترور را علیه مردم مظلوم نیکاراگوئه به راه انداخته و آشکارا مداخله می کردند.

2- برخورد دوگانه با حقوق بشر:چگونگی مواجهه با حقوق بشر از سوی آمریکایی‌ها را تنها منافع و اهداف سیاسی آنها تعیین می‌کند. از این رو در حوادث کاملاً یکسان و مشابه، برخوردها دوگانه است. مثلاً در حالی که سقوط هواپیمایی آمریکایی در لاکربی را به کشور لیبی و حکومت قذافی منتسب کردند و از او بالغ بر دو میلیارد دلار خسارت گرفته و از شورای امنیت علیه او قطعنامۀ محکومیت گرفتند، اما در ساقط کردن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی و آنهم با شلیک موشک از ناو جنگی که مسئولیت آن آشکارا بر عهده آمریکایی‌ها بود، هیچگاه حاضر به عذرخواهی و پرداخت غرامت واقعی نشده و با اعمال نفوذ بر شورای امنیت به یک تأسف خالی بسنده شد. حال آنکه در مورد هواپیمای آمریکایی هیچگاه لیبی مسئولیت آن را بر عهده نگرفت و چگونگی سقوط هواپیما همچنان در ابهام است.

یا در حالی که آمریکایی‌ها از یک رهبر دینی بودایی یعنی لالایی‌لاما یک قهرمان جهانی می‌سازند، اما این روزها از نقض آشکار حقوق شهروندی عیسی قاسم در بحرین که در جوار ناوگان پنجم آمریکا صورت می‌گیرد، چشم‌پوشی می‌کنند.

اعدام قاچاقچی‌ها در ایران نقض حقوق بشر شمرده می‌شود اما کشتار زنان و کودکان فلسطینی و یا یمنی به راحتی مورد اغماض قرار می‌گیرد چون صهیونیست‌ها و آل سعود متحدان منطقه‌ای آمریکا به حساب می‌آیند.

3- تحمیل حقوق بشر با طعم ارزش‌های لیبرال ـ دمکراسی:حقوق بشر آمریکایی براساس ارزش‌های برآمده از فرهنگ سکولار و لیبرالی غربی شناخته شده و هیچ اعتنایی به ارزش‌ها و فرهنگ‌های سایر ملت‌ها نمی‌شود. از این رو انسانی‌ترین معیارهای سایر فرهنگ‌ها نادیده گرفته شده و نقض بشر تلقی و برعکس نقض آشکار حقوق انسانی بر اساس معیار غربی عین حقوق بشر تلقی می‌شود. مثلاً اهانت به تقدسات اسلامی در کشورهای غربی نه تنها محکوم نمی‌شود بلکه عین آزادی و دفاع از آزادی بیان و ذیل حقوق بشر تفسیر می‌گردد.

‌4- معیار قرار دادن منافع آمریکا در سنجش حقوق بشر:آمریکایی‌ها همواره خود و منافعشان را معیار سنجش همه چیز از جمله حقوق بشر قرار می‌دهند. از این رو تا زمانی که داعش را خطری برای خود و منافعشان نمی‌دیدند حتی رئیس دستگاه دپیلماسی آنان یعنی خانم کلینتون ابتدا با 112 کشور جهان برای به رسمیت شناختن دولت داعش مذاکره کرده بود و تنها زمانی که داعش با اعلام خلافت سوریه را دروازه ورود به اروپا معرفی و عربستان را نیز از جمله اهداف سرزمینی خود اعلام کرد و به تهدید غرب رو آورد، آمریکایی‌ها به فکر تشکیل ائتلاف علیه آنان افتادند. شاید روند افول داعش و به خطر افتادن آبروی حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای داعش از جمله آمریکا بود که موجب شد آمریکایی‌ها در صف مقابله‌کنندگان با داعش قرار بگیرند و شاید هم فراهم بودن زمینه برای پیاده‌سازی یک سیاست منطقه‌ای یعنی تجزیه کشورهای سوریه و عراق با ورود به این منازعه و مداخله مستقیم به بهانه دفاع از یک قدمیت برای تعضیف حاکمیت‌های ملی این کشورها و استمرار بخشی به منازعات در درون جهان اسلام و مشوق تشکیل این ائتلاف بوده است.

‌5- به استخدام در آوردن نهادهای حقوق بشری:در حالی که در گوانتانامو شکنجه و نقض حقوق بشر پدیده‌ای لو رفته و قطعی است و آمریکایی‌ها در حمله اتمی به هیروشیما و ناکاساکی مجرم قطعی و عامل جنایت علیه بشریت‌اند و در حمله به ویتنام، کامبوج، لائوس، افغانستان، عراق و سر از هیچ شکنجه، تجاوز و کشتاری فروگذار نکرده، و هزاران شهروند غیر نظامی اعم از پیر و جوان، زن و کودک را قتل و عام کرده‌اند و متحدان آنان امروز در یمن، بحرین، عراق و سوریه از هیچ جنایتی فروگذار نیستند، اما آمریکایی‌ها می‌توانند سازمان ملل و دبیر کل آن را در اختیار گرفته و حتی اعلام کشتار کودکان یمنی را با دلار سعودی خفه کرده و پس بگیرند. تنها احمد شهید می‌تواند علیه جمهوری اسلامی ایران پرونده‌سازی کند و آمریکایی‌ها همچنان امنیت منافقین و گروهک تروریستی رجوی را در عراق تامین و اروپا را متقاعد به پذیرش و میزبانی از این تروریست‌های جانی ‌کنند.

‌6- نفوذ در رسانه‌ها و یا استخدام آنها برای بهره‌برداری از حقوق بشر:امپراطوری رسانه‌ای نظام لیبرالدموکراسی و یا نفوذ آمریکا و متحدان غربی در رسانه‌های مزدور و وابسته، آنان را به ابزاری برای ایفای نقش در راستای منافع و خواسته‌های امپریالیستی و استکباری کاخ سفید قرار داده است. نوع انعکاس اخبار مروبط به حمله شیمیایی علیه حلبچه و سردشت در زمانی که صدام در خدمت آمریکا و غرب بوده با انعکاس اخبار زمان حمله ائتلاف آمریکایی علیه صدام چقدر تفاوت دارد؟ نوع پوشش اخبار مربوط به جنایت علیه شیعیان مظلوم نیجری و خانواده شیخ زکزاکی با نوع حمایت رسانه‌ای از سران فتنه 88 در جمهوری اسلامی ایران و یا نوع پوشش رسانه‌ای اخبار مربوط به جنایت صهیونیست‌‌ها علیه مظلومان فلسطینی و لبنانی با یک عملیات محدود فلسطینی‌ها علیه اشغالگران در تل‌آویو چقدر متفاوت است ؟ آیا سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم نقض آشکار حقوق بشر محسوب نمی شود که بتواند نظر این رسانه‌ها را به خود جلب کند؟

این رسانه‌ها در مراحل اولیه هجوم داعش به عراق را یک انقلاب مردمی به تصویر می‌کشید و عملیات داعش در برخی کشورهایی اروپایی را کاملا تروریستی جلوه می‌دادند در حالی که ماهیت هر دو یکی بود. حادثه 11 سپتامبر با ادعای ماهیت تروریستی چه تفاوتی با حمله رژیم صهیونیستی به نمر، و یا آل‌سعود به یمن دارد؟ اما برخورد رسانه‌ای با آنها چقدر متفاوت است.

بنابراین این ورود آمریکایی‌ها به مباحث حقوق بشری را می‌توان نوعی وقاحت آشکار و بهره‌برداری ابزاری از آن برای پیشبرد اهداف امپریالیستی دانست که با زر و زور سرمایه‌‌داران متصل به کاخ سفید و وارونه‌سازی واقعیت توسط امپراطوری رسانه‌ای در استخدام آنان دنبال می‌شود.


با اندكي تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 12 تیر 1395، کد مطلب: 13950410000835 : www. farsnews.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین