شعارسال:تشدید تنشها میان ایران و ایالات متحده آمریکا به خصوص پس از اقدام تروریستی این کشور در به شهادت رساندن سردار سلیمانی سیر تحولات در منطقه خاورمیانه را آنچنان سریع و پرشتاب رقم زده که تحلیل و بررسی دورنمای چنین شرایطی با توجه به پیچیدگی معادلات برای هر تحلیلگری امری دشوار و سخت خواهد بود. در این راستا در گفتوگو با مصطفی نجفی پژوهشگر مسائل خاورمیانه، آینده تحولات، هزینه تنشهای موجود، نقش روسیه و چین و نیز نحوه مواجهه کشورهای عربی با تحولات کنونی را مورد بررسی قرار دادهایم.
آینده خاورمیانه بعد از ترور سردار سلیمانی و تنش مستقیم میان ایران و آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
ترور سردار شهید قاسم سلیمانی و تنش مستقیمی که میان ایران و ایالات متحده درپی این اقدام رخ داد، یک اتفاق جدید در محیط امنیتی خاورمیانه بود؛ اتفاقی که در آن شاهد درگیری مستقیم میان ایران و آمریکا بودیم. این امر پس از دوران دفاع مقدس تا حدود زیادی بیسابقه بوده و سطح تنش را به اندازهای در منطقه بالا برد که احتمال بروز یک رویارویی نظامی نامحدود میان دو کشور وجود داشت.
در این میان فارغ از تحولاتی که رخ داد، لازم است به این پرسش مهم پاسخ بدهیم که آینده نظم امنیتی خاورمیانه با توجه به اتفاقات اخیر چگونه رقم خواهد خورد؟ معتقدم خاورمیانه در یکی دو سال آینده درگیر تنش مستقیم و غیر مستقیم میان ایران و ایالات متحده خواهد بود. این تنش به خصوص در کشورهایی مانند عراق، سوریه و افغانستان نمود بیشتری خواهد داشت و به صورت غیر مستقیم از الگوی امنیتی مبتنی بر توازن قدرت به الگوی نظم منطقهای دیگری سوق پیدا میکند.
در این رابطه پیشبینی میشود، ایران و آمریکا به سمت توازن ضعف در حوزه میدانی پیش خواهند رفت. یعنی احتمالاً ایالات متحده، شبکه پراکسی و محور مقاومت را چه از منظر رهبران و چه از نظر نیروهای عملیاتی با توجه به دستور کار مشترکی که با رژیم صهیونیستی دارد مورد هدف قرار خواهد داد. از طرف دیگر، به نظر میرسد ایران نیز به صورت غیر مستقیم و شاید گستردهتر با نیروهای آمریکایی در منطقه مواجه شود؛ امری که میتواند بیثباتی سیاسی و امنیتی را در خاورمیانه پایدارتر کند.
تحولات و تنشهای اخیر برای کدام یک از طرفین هزینههای بیشتری را به دنبال خواهد داشت؟
قطعاً طرفین ماجرا از این وضعیت هزینههای خاص خود را خواهند داشت. از یک سو ایران احتمالاً باید شاهد باشد که شبکه قدرت نیابتی و نیروهای مقاومت بیشتر مورد هدف نیروهای آمریکایی و صهیونیستی در عراق و سوریه قرار بگیرند که این موضوع هزینههایی را برای تثبیت محور مقاومت درپی خواهد داشت. از سوی دیگر آمریکاییها از این پس باید در انتظار هدف قرار گرفتن نیروهای خود در کشورهای مختلف باشند. این مسئله قطعا برای آمریکا هزینه و دردسرهای زیادی داشته و منجر به تداوم تنشها خواهد شد. لذا دو طرف هزینههایی را از تنشها و تحولات آتی خاورمیانه خواهند داشت.
نقش روسیه و چین در آینده تحولات خاورمیانه و تنش میان ایران و آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این راستا روسیه و چین را میتوان از یکدیگر جدا تصور کرد. روسیه به نوعی هم از این ماجرا استقبال میکند و در عین حال نیز نگرانیهایی در این خصوص خواهد داشت. استقبال میکند از این جهت که تنشهای موجود، قدرت مانور و بازیگری روسها را در کشورهایی مانند سوریه بیشتر خواهد کرد. درواقع با توجه به تمرکز ایران به سمت رویارویی با ایالات متحده و اینکه تهران بخش قابل توجهی از منابع امنیتی و نظامی خود را معطوف به آمریکا خواهد کرد، روسیه میتواند قدرت مانور بیشتری را در حوزه امنیتی و سیاسی سوریه داشته باشد. پس از تنشهای اخیر میان ایران و آمریکا، پوتین بلافاصله به سوریه سفر کرد و در آنجا دستور کار امنیتی و سیاسی جدیدی را تعریف کرد. شاهد بودیم که پوتین در این سفر پیشنهاد ترتیب دادن یک دیدار میان بشار اسد و ترامپ را داد تا زمینه برای به رسمیت شاخته شدن سوریه از سوی آمریکا فراهم شود.
این موضوع تحول راهبردی بسیار مهمی بود که پس از تنش میان ایران و آمریکا در منطقه از طرف روسها مدیریت و اجرا شد. چنین مسئلهای به معنی آن است که روسها درصورت رویارویی ایران و آمریکا در منطقه، میتوانند ابتکارعملهایی را به خرج دهند. اما همزمان مسکو نگرانیهایی را نیز از چنین تنشهایی خواهد داشت. آنها در سالیان اخیر تلاش زیادی را برای گسترش نفوذشان در خاورمیانه آغاز کردهاند که یک بخش این نفوذ مربوط به سیاستهای مسکو برای اثرگذاری در مناطق مختلف خاورمیانه است. یک بخش دیگر آن نیز به مسئله کاهش نفوذ و حضور (چه نفوذ نظامی و چه مشارکت در دستور کار سیاسی منطقه) آمریکاییها در منطقه مربوط میشود.
لذا بدون تردید تنش میان ایران و آمریکا میتواند زمینههای حضور بیشتر نظامی ایالات متحده و تمرکز امنیتی و عملیاتی گستردهتر آنها را در منطقه فراهم کند که این موضوع سبب محدودیتهایی برای روسیه در خاورمیانه خواهد شد. از این جهت است که روسها ممکن است از چنین تنشهایی در منطقه متضرر شوند.
درمورد چین هم لازم به ذکر است که پکن از تنشهای فعلی چندان هم ناراضی نیست. تنشهای کنونی میتواند موجب تمرکز بیشتر آمریکا در خاورمیانه شده و آنها را از بحث سیاست مهار چین دورتر کند. همچنین این امر میتواند راهبرد تقابلی سد نفوذ چین در شرق آسیا و خاورمیانه که از سوی آمریکا پیگیری میشود را نیز تضعیف کند؛ یعنی آمریکا به جای تمرکز بر مهار چین در شرق آسیا و خاورمیانه به سمت تمرکز بیشتر درخصوص مهار ایران پیش برود. از این جهت است که میتوان گفت شاید چینیها چندان هم نسبت به تداوم این تنشها بیمیل نباشند.
اما در مقابل نگرانی چین از آنجا نشات میگیرد که تداوم این مسئله به جریان آزاد انرژی و نفت در خلیج فارس و تنگه هرمز اثرگذار خواهد بود. کما اینکه اگر این تنشها تشدید شود و درگیری میان ایران و آمریکا به سمت تقابل مستقیم و نامحدود پیش برود، قطعاً اخلال در مسیرهای نقل و انتقال نفت از خلیج فارس به سمت چین ایجاد شده و اقتصاد این کشور را با مشکلات و مسائلی مواجه خواهد کرد.
نقش کشورهای عربی را در این میان چگونه ارزیابی میکنید؟
تصور میشود کشورهای عربی به خوبی یاد گرفتهاند در خلال این تنشها چگونه رفتار کنند. به نظر میرسد رفتار قابل پیشبینی کشورهای عربی در تحولات آتی، پیگیری سیاست احتیاط در مواجهه با ایران و آمریکا باشد. در این راستا کشورهای عربی تمام تلاش خود را خواهند کرد تا از تنشها میان ایران و آمریکا دور باشند. درواقع بر خلاف آن چیزی که کشورهای عربی تا پیش از این درخصوص همراهی و نزدیکی با آمریکا اعلام میکردند، به نظر میرسد از این پس چنین مواضعی از سوی آنها چندان دقیق نباشد و به احتمال فراوان سعی خواهند داشت تا محتاط رفتار کنند. در این میان دور از انتظار هم نیست که کشورهای عربی به سمت احیای روابط خود با ایران پیش رفته و یا حداقل تنش با ایران را گسترش ندهند.
لذا گمان میکنم سیاست احتیاط، عمده سیاستی خواهد بود که کشورهای عربی پیشخواهد گرفت و تلاش میکنند در هرگونه تنش میان ایران و ایالات متحده خود را بیطرف جلوه داده و چندان به صورت مستقیم حتی موضعگیری واضح و شفافی هم نداشته باشند.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ابتکار، تاریخ انتشار:8بهمن ماه 1398، کدخبر:www.ebtekarnews.com،151419