*توسعه نیشکر؛ طرحی که از قبل کنار گذاشته شد
"جنگ تحمیلی تمام شده بود و ما در دانشگاه جندی شاپور(شهید چمران) پس از فراغت از درگیریهای متعدد مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با دفاع مقدس برنامههای اجرای دورههای تحصیلات تکمیلی را در برنامه داشتیم.
در زمستان ١٣٦٨ اینجانب بهعنوان استاد هیدرولوژی و مدیر گروه آبیاری و آبادانی در دانشکده کشاورزی در جریان برنامه طرحی تحت عنوان "توسعه نیشکر و صنایع جنبی" در چارچوب پروژههای عمرانی بازسازی خوزستان از طرف وزارت کشاورزی قرار گرفتم. این طرح قبل از انقلاب از طرف صندوق توسعه نیشکر مطرح و به دلایلی که ما از آن بیاطلاع بودیم، در رژیم گذشته کنار گذاشته شده بود.
طرح مزبور شامل افزایش ٨٦ هزار هکتار به ٣٠ هزار هکتار کشت نیشکر موجود در دو منطقه هفتتپه و گتوند بهترتیب در اراضی آبخور دز و کارون، توزیع شده در شش پروژه در شمال و جنوب اهواز که در هر یک تولید شکر و محصولات جنبی از قبیل چوب، کاغذ، غذای دام و غیره گنجانیده شده بود.
مخالفتهایی با اجرای این طرح در همان زمان اتفاق افتاد و اینجانب و دو نفر از همکاران گروه زراعت و دامپروری دانشکده و نیز یکی از اساتید دانشکده مدیریت یکی از دانشگاههای تهران بهعنوان مخالف طرح برای مصاحبهای که در دیماه ١٣٦٨ در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، دعوت شدیم.
*شاهبیت طرحهای بازسازی خسارات جنگ در خوزستان
جو سنگینی از طرف پیشنهاددهندگان و مسئولان وقت وزارت کشاورزی بر فضای بحث در مورد این طرح حاکم شده بود و با این که بعدها مسجل شد که رییسجمهور وقت نظر مساعدی با طرح نداشتهاند بانیان آن را از سوی ایشان بهعنوان شاهبیت طرحهای بازسازی خسارات جنگ معرفی کرده بودند.
اینجانب تحت تأثیر تبلیغات این گروه که بعدها سوءنیات آنها به دفعات در طول زمان آشکار شد، بدون معرفی خود نظراتم را بیان کردم و اظهار داشتم که اجرای این طرح با توجه به وضعیت منابع آب خوزستان امکانپذیر نیست و توصیه نمیشود و همکاران دیگر مرتبط با تخصص خودشان مخالفتشان را با اجرای این طرح اعلام داشتند.
*راهاندازی کمپین تبلیغاتی وسیع برای اجرای 6 پروژه نیشکری
در این مرحله من خود را بیش از این وارد جریانات نکردم تا این که شایعاتی مبنی بر واگذاری مطالعات مرحله اول این طرح درقالب شش پروژه مستقل تحت شرایط مشکوکی به مهندسین مشاور آن زمان به گوش رسید و یک کمپین تبلیغاتی وسیع بهخصوص از طرف مسئولان رده بالای وزارت کشاورزی و عمدتأ معاون کشت و صنعت این وزارتخانه راهاندازی شد.
پروفسور حسین صدقی افزود :پس از حصول اطمینان از جدی شدن برنامه مطالعات طرح و حتی انعقاد قراردادهایی با برخی مهندسین مشاور معتبر و متوسطالحال، ما به فکر افتادیم تا اقدامات عملی مقابله با این طرح را آغاز کنیم و رسالت خود را بهعنوان یک مؤسسه معتبر علمی محلی که خوزستان و منابع و شرایط طبیعیاش را خوب و یا حداقل بهتر از آنها که تا آن زمان پایشان به خوزستان نرسیده بود، میشناسد انجام دهیم و خود را از بدنامیهای ناشی از پذیرش چنین طرح خطرناکی برای آینده خوزستان برهانیم و در مقابل چنان خیانتی به مردمی که تازه از زیر جنگی طولانی رهایی مییافتند، سکوت نکنیم.
*تلاشها برای لغو یا تعدیل طرح نیشکر
قرار شد که با یک شیوه کاملأ علمی نظر علما و متخصصین کشاورزی و منابع طبیعی کشور را از دو طرف در کنار نظر مجریان این طرح در معرض مقابله علمی قرار دهیم تا شاید از این طریق بتوان به یک توافق مطلوب در تصمیمگیری دست یافت و طرح توسعه نیشکر در خوزستان را کلأ ملغی و یا حسب شرایط تعدیل کرد.
وزارت کشاورزی بلافاصله نسبت به این تصمیم عکسالعمل نشان داد و در بهمن یا اسفند ١٣٧٠ خود در همایشی مشاورین طرح و موافقان آن را در هفتتپه گرد هم آورد و ما را نیز برای ارعاب و پشیمانکردن از برگزاری سمینار به مشارکت و ارائه مقاله دعوت کرد که ما شرط حضور را برگزاری سمینار دانشگاه قبل از هر چیز دیگر اعلام کردیم.
سمینار ما تحت عنوان تولید شکر از محصولات مختلف در خوزستان در اسفند ١٣٧٠ در دانشکده کشاورزی با مشارکت دانشگاهیان و مسئولان و مشاورین طرح توسعه نیشکر شروع بهکار کرد.
*محدودیتهای کمی و کیفی منابع آب خوزستان برای توسعه نیشکر
مقاله کلیدی ما تحت عنوان ارائه الگوی کشت جایگزین نیشکر در استان خوزستان توسط اینجانب و همکارم دکتر کاشانی از گروه زراعت ارائه گردید و به سئوالات مطرح شده، پاسخ داده شد. در این مقاله به محدودیتهای کمی و کیفی منابع آب خوزستان اشاره شده بود و با توجه به دو پروژه موجود ده هزار هکتاری هفتتپه در اراضی آبخور رودخانه و سد دز و پروژه بیست هزار هکتاری گتوند در اراضی آبخور رودخانه کارون و سد کارون یک که شرایط عملکرد مطلوبی نداشتند، یک الگوی کشت تولید قند و علوفه و گندم متکی بر مصرف آب عمدتأ زمستانه معادل حدود سی درصد مصرف نیشکر و بدون هیچگونه تبعات زیستمحیطی منفی پیشنهاد گردید.
پروفسور حسین صدقی در ادامه گفت:اسناد و مدارک و متون مقالات این سمینار که در آن زمان تحویل مقامات وزارت کشاورزی، استانداری خوزستان و حتی مقامات امنیتی استان نیز شد در آرشیو علمی دانشگاه شهید چمران وجود دارد.
در نهایت نه به مستندات علمی این سمینار و نه مطالب خیرخواهانهای که در جراید آن زمان برای جلب توجه مسئولین وزارت کشاورزی به پیامدهای اجرای این طرح برای خوزستان و ایران منتشر شد، هیچگونه توجهی نشد و طرح با شعارهای تولید شکر و مواد جانبی در ابعاد و در مهلتهایی که بارها دچار تعویق و شکست شد و در نهایت هیچوقت تحقق پیدا نکرد، به اجرا در آمد.
*آب برگشتی از اراضی نیشکر سم مهلکی برای حیات خوزستان شد
تأمین آب مورد نیاز طرح بر اساس ٥٠ درصد آب برگشتی از آبیاری سطوح زیر کشت به رودخانه صورت گرفت که به دلایلی که در سمینار اسفند 1370 گفته بودیم، هیچوقت تحقق پیدا نکرد و آب برگشتی از اراضی زیر کشت نیشکر در عمل تبدیل به سم مهلکی برای حیات مردم خوزستان شد و تا کنون خسارات جانی و مالی آن در دشت خوزستان غیرقابل برآورد بوده است.
این بلای خانمانسوز تا زمانی که صدها هکتار اراضی در انحصار کشت این تک محصول باقی بماند، ادامه خواهد یافت و لطمات جبرانناپذیر خود را بر جان و مال مردم این استان وارد خواهد کرد.
*از شکایت عراق و آلودگی اروند رود تا تخلیه زهآبها به تالاب شادگان
از تبعات دردآور دیگر این طرح آمادهسازی دهها هزار هکتار اراضی شور کلاسهای ٤ و ٥ استان از طریق آبشویی برای کشت نیشکر بود. میلیاردها مترمکعب آب شیرین رودخانهها روی اراضی شور و قلیایی سرازیر شد و نمک استخراج شده توسط این عملیات وارد رودخانه و از آنجا به هورالعظیم و اروندرود منتقل شد که مورد اعتراض و شکایت حکومت عراق قرار گرفت. با طرح شکایت و رأی داوری بینالمللی به توقف آلودگی مناطق مورد ادعای عراق دستاندرکاران طرح نیشکر در یک اقدام غیرمسئولانه زهآبهای ناشی از نمک کشی از خاکهای شور یا به عبارتی نمک محلول آلوده را به تالاب شادگان در حساسترین ناحیه استان خوزستان هدایت کردند.
انجام چنین اقدامی که نمیدانم چه اسمی میتوان بر آن نهاد، تیر خلاص را بر مغز جلگه حاصلخیز خوزستان خالی کرد؛ تالاب شادگان رفته رفته به معدن نمک تبدیل شد که مسئولیت نمکپاشی بر جسم زخمی استان را به عهده گرفت.
*آغاز مشکلات خوزستان با تداوم طرحهای نیشکر
طرح نیشکر از این به بعد از اعماق خاکهای شور و قلیایی به کمک آبهای سطحی شیرین که موجب تلطیف عمومی فضای زیستمحیطی سرزمین میشد، نمک خالص استخراج و آن را در منطقه در معرض بادها و در تالاب آب شیرین انبار میکرد و از جریانهای هوا برای پاشیدن نمک بر کل سطح خوزستان بهره میگرفت.
شگفتا که لحظهای به فکر مبتکران نابودی این استان خطور نکرد که چگونه با هزینه سرمایههای ملی در ابعاد غیرقابل تصور ماشین نمک پاشی بر خوزستان و شاید بخش وسیعی از سرزمین ایران را به راه انداختهاند و پیامدهای شوم چنین حرکتی چه میتواند باشد.
پروفسور حسین صدقی افزود :امروز دیگر چه کسی از تبعات شوم این اقدامات بیخبر است و بازگشت املاح را به همراه سم و کود در آبهای زهکشیشده اراضی کشاورزی که عمدتأ زیر کشت خود نیشکر است، نمیبیند؟ چه کسی متوجه نیست که فاضلابهای صنعتی و شهری با ورود تدریجی در طول مسیر رودخانه کار را تمام میکنند و دیگر لجن جای آب سالم طبیعی را میگیرد؟
مساحتی بالغ بر سی هزار هکتار کشت نیشکر در ورودی دو شاخه دز و کارون حتی در زمانی که فقط دو سد دز و کارون ١ رود کارون بزرگ را در بالادست خوزستان کنترل میکردند، فشار فزایندهای را بر کمیت و کیفیت رودخانه کارون در عبور از دشت خوزستان و الحاق به خلیج فارس در بینالنهرین تحمیل میکرد و هشدارهای زیست محیطی بینالمللی در مورد نابودی این منطقه که تحت تأثیر دستکاریهای جدی دجله و فرات در کشورهای بهرهبردار قرار داشت، در همان سالهای دهه هفتاد میلادی آغاز شده بود.
*پنهانکاریها و تزریق پولهای بیحساب به پروژههای نیشکری
در چنان شرایطی چه عقل سلیمی میتوانست بپذیرد که در دشت خوزستان تنها حدود صد هزار هکتار اضافه اراضی به کشت تک محصولی که بیشترین نیاز آب را دارد و حساسترین گیاه به شوری است، اختصاص داده شود در حالی که با رشد جمعیت و در پایان یک جنگ هشت ساله از یک طرف زیرساختها لطمه دیده و از طرف دیگر نیاز به آب بیشتر برای سایر مؤلفههای مصرف ملی افزایش یافته است؟
پروژهها با ولع لجام گسیختهای به اجرا درآمدند و تخریبها و شکستها با تزریق احجام بیحساب و کتاب پول مخفی نگه داشته شدند؛ درحالی که تخریب طبیعت دیگر نمیتوانست پنهان بماند.
مردم ابتدا در منتهیالیه دشت یعنی خرمشهر و آبادان با مشکل آب شرب مواجه شدند؛ لولهکشیها شروع شد ولی با توسعه بحران به مناطق شمالی دیگر این اقدامات در حد مسکّن هم عمل نکرد و بحران محدود به آب نماند و دامن نخلستانها و سایر مؤلفههای صنعت و کشاورزی و شرب را هم گرفت.
*فضای خفقان سدهای زنجیرهای بر جلگه خوزستان
در این میان یک رخداد دیگر که شاید در شرایط مناسب میتوانست کمکی برای خوزستان باشد، بلای جان شد. احداث سدهای زنجیرهای روی شریانهای حیاتی این استان اعم از کرخه، دز، کارون، مارون و همه فضای خفقان آوری به لحاظ منابع آب برای جلگه خوزستان که بهرهگیر غالب این آبها در سیستم عمومی تولید آب بود، ایجاد کرد.
سدها ورود سیلابهای شستشو دهنده خاک و هوا را قطع کرد؛ بر رژیم کمی و کیفی جریانهای طبیعی آب به دشت اثرات منفی معنیدار گذاشت و بههمراه دستکاریهای مناطق تولید آب در حوضههای آبریز برای انتقال آب بین حوضهای، روز به روز بر ابعاد بحرانهای پی در پی افزوده شد.
*آخر شوربختیهای خوزستان؛ هدایت کارون به مخزن تولید آب شور سد گتوند
آخر این شوربختیها، هدایت رودخانه کارون به داخل مخزن تبدیل آب شیرین به نمک در ورودی این رودخانه به دشت خوزستان، با احداث سد گتوند است.
زبان از بیان ابعاد خسارات مترتب بر این پروژه برای سرزمین ایران قاصر است؛ این دیگر یک فاجعه و بلای ملی است که دیر یا زود اثرات شوم خود را به منصه ظهور خواهد گذاشت.
سد گتوند تنها داروی نجاتبخش، خوزستان را آلوده به سم کرد
اگر خوزستان را در ردیف شماره یک صف قربانیان این فاجعه بهشمار آوریم خطا نکردهایم چرا که میتواند بیماری تلقی شود که تنها داروی نجاتبخش آن دقیقأ به سم آلوده شده است. سم مهلکی که بهتدریج بیمار را به عوارض بیشمار جنبی مبتلا میکند قبل از آنکه او را از هستی ساقط کند.
ای کاش من روایتگر این داستان دردناک برای سرزمینی که عمرم را برای سرافرازی او صرف کردهام، نبودم ولی آنچه بیان شد شرح همه ابعاد فاجعه نیست. از همه میخواهم که فقط به جبران خسارات فکر کنیم و همگان در چارچوبهای ممکن به نجات کشور بیاندشیم.
پروفسور صدقی اولین فرد ایرانی دارای دکترای تخصصی در رشته هیدرولوژی مهندسی و بنیانگذار دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز است که از آن بهعنوان قطب آب ایران یاد میشود و عمده اساتید، پژوهشگران و دانشمندان بهنام ایران در حیطه آب از دانشجویان او هستند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از وبسایت آبادان نیوز، تاریخ انتشار 13 آبان 1394 ،کد خبر 3200 www.ababdannews.com