پاركهای علم و فناوري دانشگاهی بهعنوان حلقه واسط دانشگاهها و فضای کسبوکار و صنعت به منظور حل چالشهاي موجود و ارتقای اثربخش فعاليتهاي خود در زمينههاي مختلف تجاريسازي دستاوردهاي پژوهشي، توسعه شركتهاي دانشبنيان و تامين نيازهاي فناوري مربوط به صنايع كشور نیازمند سبک مدیریتی ویژه خود هستند. در همین راستا نیازمند مدلهای مدیریت یکپارچهای هستیم که تمامی ظرفیتهای دانشگاهی را جهت ارتباط صحیح سهگانه دولت، صنعت و دانشگاه فراهم آورد.
بهطور كلي پاركهاي علم و فناوري به واسطه ماهيت كاركرد و مأموریتشان لازم است تا با طيف وسيعي از نهادها، سازمانها، مجموعهها و افراد ارتباط و تعامل داشته باشند. لذا شناسايي بررسي و سازماندهي ارتباطات و تعاملات پارك با محيط پيرامون در جهت بهرهمندي از ظرفيتها و پتانسيلهاي خارج از پارك، يكي از حوزههاي قابلتامل و توجه در طراحي يک پارک است.
محيط پيراموني هر پارك شامل نهادها و سازمانهای حامي (دولتي و غيردولتي) و نهادها و سازمانهاي همكار است كه لزوما خود مستقيما درگير فعاليت پارك نيستند، بلكه بيشتر نقش تسهيلكننده، حمايتكننده و تاثيرگذار را ايفا میکنند. شناسايي اين سازمانها و نهادها پارك را در عملكرد بهتر و موثرتر و استفاده از ظرفيتهاي بالقوه و بالفعل آنها ياري ميرساند.
در مدلهای مدیریت یکپارچه پارکهای علم و فناوری دانشگاهی که نمونهای از آن در دانشگاه تهران در بازه سالهای 1388 تا 1390 پیادهسازی شد، سعی میشود کلیه ظرفیتهای دانشگاهی مرتبط با فعالیتهای درونی و بیرونی دانشگاه مورد بهرهبرداری قرار گیرد. استفاده از اين مدل كمك میکند تا پارك بتواند عوامل و بازيگران كليدي در محيط تعاملي پيراموني خود را شناسايي و ترسيم کند و به اين ترتيب در راستاي سازماندهي و مديريت ارتباطات خود با محيط پيرامون گام بردارد. در این مدل مدیریتی سه لایه درهم تنیده وجود دارد که در لایه مرکزی خود پارک علم و فناوری دانشگاهی، در لایه میانی نهادهای نزدیک به پارک علم و فناوری دانشگاهی و در لایه خارجی نهادهایی با میل و جاذبه تعاملی کمتر با پارک علم و فناوری وجود دارند. اين مدل با طبقهبندي و طيفبندي محيط پيراموني از طريق ترسيم لايههاي تعاملي و ارتباطي مختلف و تفكيك قائلشدن ميان لايهها، شناسايي پتانسيلها و ظرفيتهاي تعاملي بازيگران و عوامل كليدي پيراموني و موقعيتيابي هر يك از اين بازيگران در اين لايههاي تعاملي، ضمن اينكه پارك را در اولويتبندي بازيگران شبكه تعاملي خود ياري ميرساند، این سازمان را در نوع و ميزان تعاملات نيز راهنمايي ميكند. همانطور که گفته شد در اين مدل، پارك را لايههاي تعاملي و حمايتي مختلفي دربر گرفته است که در هسته مركزي آنها پارك علم و فناوري دانشگاهی به همراه كليه حوزهها و ساختارهاي كالبدي آن قرار دارند.
در لايه مياني، سازمانها، نهادها و بخشهايي قرار ميگيرند كه ظرفيت و توانايي برقراري ارتباط و تعامل نزديكتر و قويتري با پارك دارند و بهنوعي يك طيف حمايتي موثر و استراتژيك براي پارك بهشمار ميآيند كه ميتوانند پارك را در رفع نيازهاي سختافزاري و نرمافزاري و تامين منابع مالي جهت توسعه و گسترش، ياري برسانند. از بازيگران كليدي اين طيف تعاملي سطح اول (لايه مياني) میتوان به دانشگاه، صندوقهاي حمايتي، اداره كل پاركها و مراكز رشد، بانكها و موسسات مالي و شهرداري، صنايع متمايل به استقرار در پارک و ... اشاره کرد كه ارتباط نزديكتري با پارك دارند و پارك میتواند از خدمات و تسهيلات آنها به طور مستقيم بهره گيرد. براي مثال پارك از زيرساختهاي كارگاهي و آزمايشگاهي دانشگاه مستقیما بهره میگیرد.
اما در طيف حمايتي سطح دوم (لايه دوم)، نهادها و سازمانهايي قرار دارند كه ميل و جاذبه تعاملي آنها با پارك به نسبت لايه اول كمتر است و مشاركت و تعامل آنها از نوع راهبردي و تعيينكننده نیست. به بياني ديگر ارتباط و تعامل اين بخشها با پارك از نوع غيرمستقيم و به شكل محدودتري بوده و پارك به راحتي ميتواند اين نهادها را جايگزين کند. به اين معنا كه اگر به هر دليلي امكان برقراري ارتباط و تعامل با يك بخش و يا نهاد بهخصوص در اين طيف (لايه دوم) ميسر نباشد، پارك میتواند با نهادها و بخشهاي ديگر وارد مذاكره و تعامل شود. حال آنكه نهادها و بخشهاي طيف اول به واسطه نوع تعامل و ارتباط مستقيم و تاثیرگذاری كه بر پارك دارند به راحتي قابل جايگزيني نیستند.
جهت تبيين نوع و نحوه تعاملات و ارتباطات لايه مركزي (پارك علم و فناوري دانشگاهی) با لايه مياني و لايه خارجي در مدل تعاملي با نهادها و سازمانهاي جانبي و پيراموني، ميتوان هشت كانال تعاملي و ارتباطي تعريف کرد كه عبارتند از حمايتهاي مالي، حقوقي و قانوني، مديريتي، علمي و فني، ترويج و فرهنگسازي، زيرساختي، مشاوره كسب و كار و آموزش.
در واقع مدل یکپارچه مدیریت پارکهای علم و فناوری دانشگاهی، چابکی ویژهای به این پارکها ارائه میکند تا بتوانند خدمات متنوعتری به شرکتهای رشدی مستقر در انکوباتورها، شرکتهای دانشبنیان و فناوری و شرکتهای دانشگاهی ارائه کنند. آنچه در واقع برای پارکهای علم و فناوری دانشگاهی و مراکز رشد آنها میتوان بیان کرد این است که بدون داشتن یک مدل یکپارچه مدیریتی که قابلیت بهکارگیری ظرفیتهای اصلی دانشگاه در تمامی ابعاد را داشته باشد، احتمال موفقیت محدود میشود. نگریستن به مدیریت پارک علم و فناوری در دانشگاه بهعنوان یک ماهیت مجزا و گسسته، پارکهای علم و فناوری دانشگاهی را تبدیل به مراکزی میکند که تنها امکان استقرار شرکتها را فراهم میآورد و قدرت مانور در امور مهمی چون تجاریسازی دستاوردهای دانشگاه، توسعه و توانمندسازی شرکتهای مستقر، بازارسازی برای شرکتها و خوشههای مستقر و سایر فعالیتهای کلیدی تجاریسازی را نخواهد داشت.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه دنیای اقتصاد، صفحه 29 ، تاریخ انتشار: چهارشنبه 3 شهریور1395، شماره: 3846.