شعار سال: در تمام کشورها سیاستگذاران و برنامهریزان کشاورزی برای دستیابی به اهدافی مانند حفاظت از محیطزیست، توسعه کشاورزی، افزایش مکانیزاسیون، پوشش در برابر ریسک، افزایش تولید، ...، افزایش رفاه و کاهش فقر کشاورزی و درمجموع حمایت از بخش کشاورزی در برابر رخدادهای طبیعی، خودساخته و دگرساخته و نیز در برابر سیاستهای کشاورزی کشورهای دیگر تلاش مینمایند از سیاستهای مختلفی استفاده نمایند. اهداف مطلوب و مورد انتظار در سیاستهای اصابتی بر بخش کشاورزی دارای دو بُعد کمی و کیفی میباشند که با استفاده از شاخصهای مختلف قابل پایش، ارزیابی و اندازهگیری میباشند.
اما سؤال مهم این است که چرا آثار سیاستها بر بخش کشاورزی مورد ارزیابی، اندازهگیری و سنجش قرار میگیرد؟ در پاسخ به این سؤال میتوان به چند نکته اشاره کرد:
اول، کمترین خطا را در هدفگیری جامعه هدف داشته باشد و اینکه مشخص شود آیا اساساً اهداف کمی و کیفی موردنظر بهطور کامل تحققیافته است یا خیر؟ اگر خیر، به چه میزان این اهداف تحققیافتهاند؟ بهعنوانمثال، در حوزه اهداف کیفی چند درصد یا کدامیک از اهداف، مورد هدف سیاست قرارگرفته و چقدر موفقیتآمیز بوده است؟. در حوزه اهداف کیفی نیز بهعنوانمثال، اگر هدف از سیاست، کاهش۲۰ درصدی فقر کشاورزان، افزایش۳۰ درصدی تولید کشاورزی و یا کاهش۲۰ درصدی هزینههای تولید کشاورزی باشد، مشخص شود اهداف مدنظر به چه میزان تحققیافته است. چنین سنجش و اندازهگیری این امکان را فراهم میآورد تا اولاً اگر سیاست در مسیر طراحی یا عملیاتیسازی با اختلالها یا کمبودهایی مواجه بوده، بازمهندسی، اصلاح و رفع اختلال یا کمبود صورت گیرد، ثانیاً اگر طراحی و اجراء (عملیاتیسازی) درست انجامشده، تمام اهداف موردنظر تحقق پیداکرده است؟ آیا نیازمند سیاست یا برنامه مکمل و پشتیبان سیاست اول است یا خیر؟ در صورت نیاز، از سیاست مکمل استفاده شود تا بتوان به تمام اهداف در حد حداکثری دستیافت.
دوم، ممکن است سیاست در اکثر گروههای هدف به نتیجه مطلوب دستیافته باشد، اما برخی از گروههای هدف به دلیل برخوردار بودن از ویژگیهای خاص، هدف کامل سیاستها قرار نگرفته و درنتیجه سیاست نتوانسته باشد اثرگذاری و اثربخشی لازم را بر اساس اهداف کمی و کیفی پیشبینیشده و مورد انتظار داشته باشد. در این شرایط اگر اصلاح سیاست برای شمول عام امکانپذیر نباشد، آنگاه لازم است در سیاست اعمالی تغییراتی از بُعد تبعیض در اصابت ایجاد کرد تا بتواند در گروه هدف موردنظر آثار مورد انتظار در طراحی سیاست را داشته باشد؛ بنابراین، سیاست طراحیشده دارای عنصر و مؤلفه تبعیض خواهد بود و بر اساس ویژگیهایی مانند مناطق جغرافیایی، ساختار واحد کشاورزی و درمجموع ویژگیهای گروههای هدف متفاوت خواهد بود.
سوم، تصور اینکه همیشه یک سیاست دارای آثار مثبت (از منظر اهداف مدنظر) بر همه گروههای هدف و یا همه ابعاد کشاورزی باشد بسیار دشوار است. بهبیاندیگر، ممکن است اعمال یک سیاست کشاورزی بهعنوانمثال، در حوزه مکانیزاسیون، افزایش تولید و کاهش هزینههای تولید کشاورزی را در بر داشته باشد، اما همزمان استفاده از نیروی کار و درنتیجه افزایش فقر کارگران کشاورزی را سبب شود و یا اینکه یک سیاست بر بخشهایی از کشاورزی آثار مثبت و بر بخشهای دیگر آثار منفی را به همراه داشته باشد (مثالهای زیادی از این گروه را میتوان تصور کرد مانند سیاستهای حوزه گردشگری کشاورزی و طبیعی، سیاستهای حمایت یارانهای برای نهادههای شیمیایی و غیره). در این شرایط دو رویکرد باید مدنظر قرار گیرد و بهاصطلاح بر سیاست کشاورزی اول، سیاستگذاری جدید صورت گیرد:
۱- اگر آثار مثبت و منفی بر بخشهای مختلف کشاورزی است بهعنوانمثال، سیاست پرداخت یارانه نهادههای شیمیایی موجبات آلودگی آبوخاک را فراهم آورد ضرورت دارد از طریق سیاستهای جدید آثار منفی سیاست اول بر آب و خاک حداقل شود.
۲- اگر آثار سیاست کشاورزی بر گروههایی از بهرهبرداران کشاورزی منفی باشد و با سیاست تبعیض پیشگفته اصلاح نشود، لازم است با استفاده از سیاستهای جبرانی (قاعده اتلاف) خسارت واردشده به بهرهبرداران بهگونهای جبران و درواقع ترمیم صورت گیرد.
چهارم، نکته دیگر اینکه ممکن است اعمال یک سیاست کشاورزی در مقطع زمانی عملیاتسازی سیاست، دارای آثار مطلوب باشد، اما در گذر زمان آثار نامطلوبی از آن در بخش کشاورزی ظهور و بروز یابد و یا حتی اثرگذاری و اثربخشی آن بسیار ناچیز شود. به همین دلیل، آثار (مطلوب، نامطلوب، فزاینده و کاهنده) سیاستهای کشاورزی باید در گذر زمان مورد اندازهگیری و سنجش قرار گیرد.
پنجم، ممکن است در اثر اعمال سیاستهای جدید، آثار سیاستهای پیشین تشدید، خنثی و حتی کاهش یابد و یا به منفی گرایش پیدا کند و دیگر تداوم سیاست پیشین به جهت دستیابی به اهداف موضوعیت و به جهت اقتصادی توجیه نداشته باشد. به همین دلیل، به هنگام اعمال یک سیاست جدید، باید آثار مستقیم آن بر کارکردهای سیاست پیشین نیز موردبررسی قرار گیرد تا کمترین تضاد یا تزاحم را به لحاظ منافع قابلتصور برای بخش کشاورزی داشته باشند.
با توجه به آنچه بیان شد، علاوه بر دقتهای لازم و ضروری در مناسبسازی و عالمانهسازی سیاستهای کشاورزی برای حل مسئله موردنظر با استفاده از معیارهای مختلف، لازم است پس از عملیاتیسازی سیاست، میزان موفقیت در دستیابی به اهداف کمی و کیفی موردسنجش قرار گیرد تا در صورت نیاز به اصلاح، اصلاح و در غیر این صورت بر سیاست کشاورزی اصابتی، سیاستهای مکمل و یا جبرانی را داشت و بهاصطلاح بر سیاستهای کشاورزی، سیاستگذاری شود تا کمترین آثار منفی مستقیم و غیرمستقیم و بیشترین آثار مثبت (مستقیم و غیرمستقیم) را بر جامعه هدف درون و برون بخشی و کمترین اثرپذیری منفی را از سیاستهای جدید داشته باشند.
امید اینکه پروژه ارزیابی و سنجش آثار سیاستهای کشاورزی در ایران بهعنوان جزء لاینفک سیاستهای کشاورزی قبل از اعمال سیاست و بعد از اعمال سیاست در مقطع زمانی موردنظر و در گذر زمان مدنظر قرارگرفته و در دستور کار قرار گیرد. در این راستا پیشنهاد میشود مرکزی برای ارزیابی و اندازهگیری آثار سیاستهای کشاورزی در ساختار وزارت جهادکشاورزی ایجاد شود تا امور مربوط به این مهم را بهطور مستمر و پیوسته انجام دهد تا در صورت هرگونه انحراف از دستیابی به اهداف و نتایج مورد انتظار و مسائل پیشگفته، راهکارهای اصلاحی- ترمیمی و یا سیاستهای مکمل، جبرانی و جدید را به سطح سیاستگذاری پیشنهاد دهد.
محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد
برگرفته از فضای مجازی