شعار سال:در حالی که تاهمین دو- سه هفته تازه سپری شده رییس بانک مرکزی با حرارت تمام ازکاهش نرخ تبدیل دلار به ریال می گفت اما این روزها سکوت اختیار کرده و چیزی نمی گوید و یادداشتی نمی نویسد و از طرف دیگر قیمت هردلار تا 25 هزارتومان یک گام فاصله دارد. آلبرت بغزیان اقتصاددان ایرانی همانند شمار دیگری از اقتصاددانان باوردارد که سقوط بیشتر نرخ تبدیل ریال در برابر دلار به توقف فعالیتهای تولیدی و تجاری منجر می شود چون کسی نمی داند باید کالای خود را با کدام نرخ ارز سازگار کند.
وی به دیپلماسی ایرانی گفته است : تبعات منفی سقوط نرخ ریال به دلار میتواند آثار و تبعات منفی بر کسب و کار ها داشته باشد. چرا که فعالان اقتصادی دلار را با نرخ بالا در بازار آزاد خریداری کرده اند و با همان نرخ دست به خرید کالا و مواد اولیه زده اند. لذا سقوط آن می تواند باعث چالشهایی برای این فعالین شود، اما به نظر می رسد خود این تولیدکنندگان و کاسبان نیز پیش از آنکه در این وضعیت بیمنطق افزایش نرخ ارز دست به خرید کالا و مواد اولیه زده باشند منتظرند تا شاهد یک ثبات نسبی در بازار ارز باشند. لذا سناریوی کاهش و بعد از آن سناریوی سقوط نرخ دلاردر بازار ارز حتی در صورت وقوع که در سایه نگاه شما که سناریویی تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد تبعات گسترده منفی بر فعالیت ها و کسب و کارها نخواهد داشت. چرا که افزایش نرخ ارز یک مسئله است و عدم ثبات قیمت ها یک مسئله دیگر. به هر حال اگر دلار این روزها در یک قیمتی مثلاً کانال ۲۵ هزار تومان هم قرار بگیرد، اما به شرط اینکه این نرخ ثابت باشد باز تولید کننده و فعال اقتصادی جرأت و ریسک خرید مواد اولیه و کالا با این نرخ خواهد داشت چرا که حداقل نرخ ارز ثابت است، اگرچه قیمت آن بالاست و می تواند باعث افزایش تورم شود. در صورتی که اکنون متاسفانه، هم نرخ روز به روز درحال رکوردشکنی است و هم ثباتی در بازار ارز وجود ندارد. بنابراین بیش از آنکه سقوط و شکستن نرخ ارز در بازار آزاد نگران کننده باشد که تقریباً در کوتاه مدت وقوع آن غیر ممکن است، باید نگران افزایش نرخ ارز باشیم. چراکه با این قیمت ها دیگر هیچ تولید کننده، صادر کننده، وارد کننده و فعال اقتصادی دست به تولید و عرضه کالا نخواهد زد. چون هیچ تضمینی برای بازگشت سود به واسطه آن وجود ندارد. بنابراین عملاً فعالین اقتصادی در یک وضعیتی قرار دارند یا اقدامی برای خرید کالا و مواد اولیه به منظور تولید ارز ندارند و یا حتی اگر کالایی هم تولید کردهاند به دنبال عرضه آن در بازار نیستند چون با عدم ثبات بازار اکنون عرضه این کالاها نمیتواند سود چندانی برای آنها داشته باشد.به هر میزان که شاهد افزایش نرخ ارز باشیم، نه تنها باعث جذابیت آن برای فعالین اقتصادی به منظور بازگرداندن ارزهای صادراتی نخواهد شد، بلکه خود این اقدام برای افزایش نرخ ارز در سایه سکوت بانک مرکزی فعالین اقتصادی را بر آن خواهد داشت که بیش از پیش بر آتش افزایش نرخ ارز بدمند تا سود بیشتری برای خود به دست آورند. دوم اینکه افزایش نرخ ارز از آن سو می تواند بر دیگر فعالین اقتصادی که به دنبال تخصیص ارز برای خرید کالا و مواد اولیه هستند اثرگذار باشد. یعنی حتی در صورت بازگشت ارزها به خزانه بانک مرکزی در صورت ایجاد جذابیت با بالا بردن نرخ ها، اما در آن سو این سیاست مانع تداوم فعالیت برخی دیگر خواهد شد. نکته سوم ناظر بر این واقعیت است که بیشک افزایش نرخ ارز در نهایت تنها رکود بیشتر و افزایش تورم را در بر خواهد داشت. بنابراین این سیاست و انفعال بانک مرکزی بیش از آنکه برای دولت سودمند باشد آثار و عواقب خطرناکی برای مسئولان بانک مرکزی در پی خواهد داشت و شرایط احتمالاً به گونه ای پیش خواهد رفت که کنترل آن از دست بانک مرکزی خارج خواهد شد.
عامل مهمتری که در افزایش نرخ ارز به شدت موثر است به رفتارهای دولت و به خصوص بانک مرکزی باز می گردد. چون قطعاً تعیین ارزش ریال در برابر دیگر ارزهای جهان در بازار آزاد، خیابان فردوسی و صرافیها تعیین نمیشود. بلکه این قیمت گذاری ها از سویی بانک مرکزی تعیین می شود. یعنی حال سوال اینجاست که دولت و بانک مرکزی چرا یک انفعال جدی در برابر کاهش روزافزون ارزش ریال در برابر دیگر ارزها را در دستور کار دارد؟ از همه مهمتر این انفعال تا کجا ادامه خواهد یافت؟ اگر چه برخی از اقتصاددانان اعتقاد داشتند که افزایش نرخ ارز در یک برهه به دلیل تلاش بانک مرکزی به منظور جبران بخشی از کسری بودجه دولت بوده است، اما تحولات این روزهای بازار ارز به نظر فراتر از چیزی به نام تلاش بانک مرکزی برای جبران کسری بودجه باشد. از طرف دیگر به نظر می رسد که رهاشدگی بازار ارز از سوی دیگر نهادها به خصوص نهادهای امنیتی هم سبب شده است که روز به روز دستهای پشت پرده بیشتری برای ثبت رکوردهای جدید در بازار ارز شکل گیرد. یعنی عملاً چون این بازار به حال خود رها شده است بنابراین از دلالان تا صرافی ها و دیگر بازیگران پیدا و پنهان به دنبال جولان خود در این بازار هستند. چنان که پیشتر اشاره کردم این بانک مرکزی است که بر طبق سیاست های اقتصادی دولت تعیین می کند چه نرخی برای ارز مناسب است. یعنی قیمت دلار دو هزار تومان باشد یا ۲۰ هزار تومان بستگی به سیاستهای اقتصادی دولت دارد. اما به هر حال این نرخ گذاری ارزی باید نرخی باشد که وضعیت تبادل اقتصادی را در کشور حفظ کند. یعنی این قیمت گذاری و تعیین نرخ ارز از یک سو سبب جلوگیری از رشد قیمت ها و افزایش تورم شود. از طرف دیگر کنترل بیکاری را به همراه داشته باشد و در نهایت رکود را کاهش دهد. اما عملاً این نرخی که برای دلار در بازار آزاد شکل گرفته است و احتمالا فردا شنبه از کانال ۲۴ هزار تومان هم عبور خواهد کرد و به کانال ۲۵ هزار تومان هم میرسد، نمیتواند این سه شاخص را (جلوگیری از تورم، کنترل بیکاری و کاهش رکود) محقق کند. بنابراین باید از بانک مرکزی و مسئولین آن پرسید که به واقع چه نرخی و چه برنامهای برای کنترل بازار ارز در نظر دارند تا فعالین اقتصادی به توانند بر طبق آن برنامهریزی کنند؟ به هرحال همانگونه که اشاره کردم متاسفانه افزایش نرخ یک مسئله است و عدم ثبات بازار ارز مسئله و چالش مضاعف دیگری است که باعث فرار فعالین اقتصادی از تولید و کسب و کار شده است.
شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی ساعت 24 ،تاریخ انتشار: 27 تیر 1399،کدخبر: 504584 ،www.saat24.news