شعار سال: پستهای اینستاگرام را نگاه میکردم که تبلیغ یک کسب و کار توجهم را جلب کرد. صفحهای با پروفایل «جعل اسناد» با بیش از ۱۲۰۰ دنبالکننده! صفحه را زیر و رو کردم؛ تصاویر و فیلمهایی از اسناد جعلی تولیدشده همراه توضیحات؛ از کارت ملی بگیر تا سند منگوله دار، انواع مدرک تحصیلی برای همه پایهها، برگ سبز خودرو، وکالت نامهها و حتی اسکناسهای ۵۰ هزار تومانی تقلبی که بنا به گفته خودش «دارای نخ واقعی و سنگینتر از اسکناس واقعی است.» همچنین تصویر یک اسلحه کمری بدون هیچ توضیحی!
سرِ شلوغ آقای جاعل
خودم را متقاضی مدرک تحصیلی جا میزنم و هزینه آن را میپرسم. بلافاصله پاسخ میدهد: «یک و نیم میلیون تومان» برای این که بتوانم بیشتر به کم و کیف موضوع پی ببرم در واتس اپ به او پیام میدهم. از فاصله بین پاسخها و تصویری که از دایرکتهایش پست کرده است میفهمم که حسابی سرش شلوغ است. دوباره درباره مدرک تحصیلی با او وارد گفتگو میشوم و اضافه میکنم «برادرم هم یک کارت پایان خدمت میخواهد، امکانش هست؟» میگوید: «داداش، همه چیز میتونیم درست کنیم.» میپرسم: «مطمئنه؟ یعنی طرف نمیفهمه این تقلبیه؟ هزینهاش چقدره؟» میگوید: «استعلام شده نیست یعنی اگر در سیستم بزنن، معلوم میشه تقلبیه. قیمت یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان که ۱۰۰ تومان بیعانه باید پرداخت کنی. پس از واریز بیعانه کارت را تولید و بعد فیلم و عکس ارسال میکنیم تا مطمئن بشی. پس از واریز بقیه هزینه، کارت را ارسال میکنیم.» میگویم: «قبلا انجام دادی؟ میخوام تمیز دربیاد». پاسخ میدهد: «بله، مگه میشه بارِ اولمون باشه؟» و بلافاصله عکسهایی از نمونه مدارک جعلی کارشناسی ارشد و گواهی نامه پایان دوره متوسطه و... میفرستد.
پیشنهاد خیرخواهانه و قیمت مناسب!
این طور وانمود میکنم که نگران کیفیت کار و واریز پول هستم، چون او را نمیشناسم. میگوید: «گفتم خیالت راحت باشه. میخوای اول پایان خدمت را سفارش بده، رسید دستت مدرکتم سفارش بده، چون برای مدرک حداقل ۵۰۰ بیعانه میگیرم.» گفتگو به جاهای خوبی رسیده است که آدرس پیج جدیدش را میفرستد و میگوید: «پیج قبلی رو بستم!» به هر ترتیب باید شماره حساب میگرفتم تا اعتماد او را بیشتر جلب کنم. او عجلهای ندارد و میخواهد از مشتری بودن من مطمئن شود. میگوید: «اول مشخصات را بده تا بعد». شماره ملی و مشخصات لازم برای کارت پایان خدمت را ارسال میکنم. بعد از کمی تاخیر بالاخره تصویری از کارت بانکی خودش را میفرستد. به او وعده میدهم که تا شب بیعانه را برایت واریز میکنم.
من واسطهام؛ شریکم جعل میکند!
حالا راحتتر به سوالاتم پاسخ میدهد. از او میخواهم که به من آموزش جعل بدهد. میگوید: «شرمندتم من خودم انجام نمیدم شریکم این کار رو میکنه. ضمن این که اینا دردسرش خیلی زیاده هزار تا مهر برجسته فقط میخواد و شریکم این کار را نمیکنه». به او اصرار میکنم و میگویم اگر تو واسطه رفاقت ما بشوی، از خجالتت درمی آیم. میگوید: «به خدا اون قبول نمیکنه. حالا خواستی بعدا باهاش صحبت میکنم بعد از این که کارت پایان خدمت داداشت رو درست کرد.» میخواهم بدانم شریک او سابقه دار است یا نه و همشهری خود اوست؟ میگویم: «این رفیقتون خطریه؟ یعنی نمیشه شمارهای داشته باشم خودم بهش پیام بدم؟ البته من با این تیپ آدما تابه حال حرف نزدم، میترسم. خصوصا اگه سابقه دار باشه که دیگه خیلی وحشتناکه». میگوید: «این کار جرمه. جعل اسناده. نمیشه قربونت. اون قدر که فکر میکنی ساده نیست.» و خداحافظی میکند.
مشتری بیار، درصد بگیر!
برای این که پای گفتگو نگهش دارم، میگویم: «بالاخره شما خودت یه درصدی میگیری تو این شراکت... من اگه مشتری جور کنم به منم درصد میدین؟» میگوید: «شما مشتری بگیر هرچقد دوست داشتی بهش بگو. هروقت مشتری گرفتی کامل بهت میگم چکار کنی.»
مدعی فروش اسلحه
از تصویر اسلحه کمری میپرسم. کوتاه میگوید: «فروشیه، پنج میلیون.» میخواهم بدانم دامنه فعالیتش در حوزه فروش اسلحه چقدر است. میپرسم: «اگر از این بخام، رنگ مشکی هم دارین؟ برای تحویل باید بیایم شهر شما یا برام ارسال میکنید؟» پیامها تیک میخورد، اما پاسخی نمیآید... تصور نمیکردم این گفتگو ادامه پیدا کند، اما نیمه شب بود که به سوال آخرم پاسخ داد: «اگه بخوای میفرستم برات مشکلی نداره. اگه بتونی بیای این جا به ازای هر میلیون ۳۵۰ تومن باید پرداخت کنی» با یک حساب سرانگشتی فهمیدم برای خرید حضوری اسلحه باید یک میلیون و ۷۵۰ هزار تومان بپردازم. به همین راحتی! به او گفتم: «البته من قیمت اسلحه رو گرفتم. خیلی بالا پروندی!» خودش بحث را عوض میکند و میگوید: «بیعانه و عکس پرسنلی برای کارت پایان خدمت نفرستادی! درجه یکن. هیچ کجا با این کیفیت پیدا نمیکنی.» شاید نگران از دست دادن مشتری است. معلوم میشود بازار رقابت نیز بین این تبهکاران رونق دارد و آنها مجبورند برای اقناع مشتری علاوه بر تبلیغ سعی و تلاش بیشتری بکنند.
سه سوت؛ سریع و تمیز
به او وعده میدهم که فردا ارسال میکنم. میگوید: «من که عجلهای ندارم، اما اگه همون ظهر فرستاده بودی الان آماده بود.» میپرسم: «به این سرعت؟ چقدر زمان میبره که یه کارت بسازین؟» میگوید: «داداش، نیم ساعت کار داره، ولی شریکم دو ساعت کار میکنه که تمیز دربیاد؛ این طوریه.» برمیگردم به بحث قبلی و میپرسم: «به جز کلت، چیز دیگه هم بخام داری؟ حضوری میام میگیرم. گرچه خطرناک به نظر میرسه، اما هم فاله هم تماشا!» ظاهرا دستش پر است. میگوید: «چی میخوای؟» میگویم: «مثلا یوزی یا وینچستر. اگه یوزی باشه بهتره. میگن کم گیر میاد. قیمت بگو. بعدم اگه نتونم بیام چه جوری میفرستی؟ پست میکنی یا میدی باربری؟»
دقایقی میگذرد و او دیگر پاسخم را نمیدهد...
مجازات خریداران و فروشندگان اسلحه
براساس قانون، مجازات قاچاقچیان اسلحه گرم و مهمات جنگی از ٢ تا ١۵سال زندان است. همچنین آمده هرکس بهطور غیرمجاز سلاح گرم یا سردجنگی یا سلاح شکاری یا قطعات موثر یا مهمات آنها را خریداری، نگهداری یا حمل کند یا با آنها معامله دیگری انجام دهد، به ٣ ماه تا ١٠سال حبس محکوم میشود و با توجه به مقدار ادوات و نوع سلاحها از ٢٠ تا ٨٠ میلیون ریال جریمه نقدی در انتظارش است.
در مواجهه با این گونه صفحات چه کنیم
حتما برای شما هم پیش آمده که در اینستاگرام به صفحاتی که محتوای مجرمانه داشته اند برخورد کردهاید. برای این که فضای امنتری در این شبکههای اجتماعی داشته باشیم نیازبه همکاری تمامی مردم است و بهتر است هرگونه تبلیغات وتخلفات در این حوزه را به پلیس فتا به آدرس اینترنتی «www.cyberpolice.ir» بخش گزارشهای مردمی، اطلاع دهید.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه خراسان، به تاریخ: ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، کدخبر: ۷۰۲۷۸۲، www.khorasannews.com