شعار سال: گذر در خیابانهای شهر تهران حال آدم را عوض میکند مخصوصا اگر مسیر عبورت از خیابان ولیعصر یا فلسطین و یا حتی جمهوری باشد. گاهی آنقدر ذهنم درگیر حاشیههای زندگی است که متوجه نمیشوم چطور مسیر طولانی میدان ونک تا تقاطع جمهوری ـ ولیعصر یا مسیر انتهای یوسف آباد تا میدان انقلاب را پیاده طی کردهام. امان از روزی که ذهنم آزاد است و به محیط اطرافم دقت میکنم؛ خودآگاه یا ناخودآگاه... از اینکه حواسم جمع اطراف بوده است پشیمان میشوم. دیدن این همه بینظمی و بیقانونی و شلوغی در پایتخت کشورم عصبی و کلافهام میکند.
بسیاری از این شلوغیها و ترافیکی که بیخود و بیجهت در بعضی ساعتها به وجود میآوریم با رعایت سادهترین قوانین و مقررات حل شدنی است. به چراغ راهنما نگاه کنیم و طبق رنگهایش رفتار کنیم، بایستیم احتیاط کنیم و حرکت کنیم، آب دهانمان را وسط خیابان و پیادهرو زمین نریزیم. از سمت راست خودمان حرکت کنیم، زباله را زمین نیندازیم. اگر موتور سیکلت سواریم بدانیم که خیابانها تنها به من تعلق ندارد و پیادهروها برای عبور عابران است. قوانین راهنمایی و رانندگی علاوه بر رانندگان برای عابران پیاده و راکبان موتور سیکلت هم وضع شده است.
روز شنبه ۲۲ شهریور
میدان ونک ـ ساعت ۱۳:۰۰
از شلوغی و ازدحام همیشگی خیابانها خبری نیست، اما پیادهروهای دور میدان با بساط دستفروشها انباشته است. کمی این پا و آن پا میکنم تا رد شوم، اندکی جلوتر به زحمت از کنار مرد سیگار به دستی که بیتوجه به اطرافش دستش را در هوا رها کرده تا دود سیگارش را از دهان بیرون دهد و آماده پک بعدی شود، رد میشوم تا تجربه سوختگی لباسم با سیگار روشن فردی دیگر تکرار نشود.
برای عبور از عرض خیابان باید منتظر میشدم تا همان تعداد اندک ماشینی که برای فرار از چراغ قرمز بعدی دستشان را به بوق ماشین چسبانده بودند از روی خط عابر رد شوند.
یکشنبه ۲۳ شهریور
میدان ولیعصر ـ ساعت ۱۷:۰۰
پیادهروها و اطراف میدان مملو از جمعیت و بساط دست فروشهاست. در رقابت همیشگی موتورسوارها و رانندگان ماشین مثل همیشه برگ برنده دست راکبین موتورهاست. انگار برای زودتر رد شدن با عابران پیاده هم مسابقه دارند. میخواهم از ضلع شمال غرب بلوار کشاورز به ضلع جنوب غرب بروم، توجه به رفت و آمد همیشگیام میدانم خط عابر پیاده کجاست، اما به راحتی اجازه عبور از آن را ندارم چون ماشینهای شخصی و تاکسیها برای سوار کردن مسافر توقف کردهاند. به زحمت از لابهلای ماشینها رد میشوم با صدای بوق دو موتور سوار که لایی میکشند شوکه میشوم و اندکی میایستم تا آنها رد شوند. بالاخره به وسط بلوار میرسم، تازه میفهمم هر روز از چه جهنمی عبور میکنم و چه خوب که دقت چندانی ندارم و البته خوشحالم که این چند ثانیه را به سلامت رد میشوم.
دوشنبه ۲۴ شهریور
تقاطع ولیعصر ـ جمهوری ساعت ۲۰:۰۰
پشت چراغ قرمز ایستادهام، پسر جوانی که با چرخ دستیاش زباله خشک جمع میکند، اطراف چهارراه در تردد است، سه دختر جوان و شیکپوش بیتوجه به رنگ چراغ راهنما به مسیرشان ادامه میدهند، چشمم به دنبال دختربچهای است که پدرش او را با خود از میان ماشینها و موتورها و اتوبوس عبور میدهد، تا آن سوی خیابان با چشمم همراهیاش میکنم و در ذهنم به الگوبرداری این کودک از رفتار بزرگترها فکر میکنم. چراغ که سبز میشود به همراه دیگر عابران به مسیرم ادامه میدهم، اما بازهم موتور سواران با حرکات مارپیچ از بین ماشینهایی که پشت چراغ قرمز ترمز کردهاند، رد میشوند و من باید وسط خیابان بمانم تا اول آنها بروند، وسط چهارراه عابران پیاده و موتورها و ماشینهایی که روی خط عابرپیاده، بیتوجه به رنگ چراغ راهنما توقف کردهاند، مثل طنابی که گره کور خورده باشد به نظر میآیند.
آیا این بینظمیها ریشه در ضعف قوانین شهری ما دارد یا رفتارهای فردی ما بهعنوان شهروند اینها را دامن زده است؟ برای پی بردن به چرایی این شلوغی و بینظمی حاکم بر سطح شهر با شهرام جباری زادگان، کارشناس برنامهریزی شهری گفتوگویی داشتم که در ادامه میخوانید.
عدم بازدارندگی قوانین و مقررات
شهرام جباری زادگان، کارشناس برنامهریزی شهری، بینظمیهایی که در سطح شهر تهران و سایر شهرها و کلان شهرهای کشور شاهد آن هستیم را متاثر از چند عامل میداند و میگوید: یک عامل عدم بازدارندگی قوانین و مقررات است. بخشی از قوانین ما قدیمی هستند و بازدارندگی لازم را ندارند و اگر هم داشته باشند در اجرا ممکن است کوتاهی کنیم.
او ادامه میدهد: بخشی از قوانین ما خیلی ناظر به این نیستند که شهروندان یا کسانی که مورد خطاب آن قانون هستند این احساس را داشته باشند که به چنین قانونی باید تمکین کنند و آن را قبول داشته باشند. مثلا اگر شهروندی با پرداخت مبلغی پول امکان ورود به طرح ترافیک را داشته باشد و در واقع از تمکن لازم برای پرداخت این پول برخوردار باشد، ممکن است برخی از شهروندان به خودشان بگویند با آن شهروند چه فرقی دارند و سعی میکنند با پوشاندن پلاک خودرو یا تغییر آن یا روشهای دیگر وارد محدوده طرح ترافیک شوند. اینها در واقع خودشان را محق میدانند که با آن شهروندی که اندازه آنها قرار است شهر را آلوده کند، اما مقداری پول برای این آلودگی میدهد برابر باشند.
او با اشاره به برخی خیابانها و معابر که به اصطلاح به محل دور دور کردن جوانان تبدیل شدهاند و شلوغیها و ترافیک بی دلیل در آنها ایجاد میشود، میگوید: جوانانی که عموما مبادرت به این کار میکنند خودشان را محق میدانند که مثل بقیه شهروندانی که از این معابر عبور میکنند از این بلوارها و خیابانهای شهر عبور کنند و باور دارند قانون نباید به آنها کاری داشته باشد. چون ممکن است ماده قانونی برای دور دور کردن اساسا وجود نداشته نباشد که بخواهد مانع حرکت آنها در آن معبر شود.
این کارشناس برنامهریزی شهری میگوید: به نظر میرسد ضعف قانونگذاری یا اجرای ضعیف قانون عامل مهمی است که در بی نظمیهای شهر تاثیر دارد.
ضعف فرهنگی حاکم بر جامعه
جباری زادگان ادامه میدهد: بخش دوم ریشهیابی دلایل و عوامل بینظمی در شهر به فرهنگ حاکم بر جامعه بر میگردد و این به معنای بی فرهنگ خطاب کردن شهروندان نیست بلکه ممکن است در بعضی از حوزههای اجتماعی شهروندی و مدنی، برخی شهروندان، آموزشهای لازم را ندیده باشند و رفتارهای درست و صحیح را که از یک شهروند ساکن در شهر انتظار میرود بروز ندهند و چه بسا مخالف آن رفتارها و قواعد هم عمل کنند.
او میگوید: آموزشها باید از سنین کودکی در نهاد خانواده و نهادهای آموزشی و کمک آموزشی مثل مدرسه و فضای بازی و سایر موسساتی که کودکان در آن رفت و آمد دارند مثل پارک آموزش کودکان به آنها منتقل شود.
جباری زادگان ادامه میدهد: طبیعی است هر چقدر سن شهروندان بالاتر میرود متاسفانه این فرهنگ رفتاری در آنها جا میافتد و در واقع تغییر آن کار دشواری است؛ از اینرو خیلی تاکید میشود برای ارتقا فرهنگی جامعه سرمایه گذاری کنیم و طبیعتا اگر آن سرمایه گذاری از نظر منابع محدودیت دارد، آن منابع محدود را صرف آموزش و فرهنگ سازی کودکان کنیم.
این کارشناس برنامهریزی شهری میگوید: بسیاری از ظرفیتهای حوزههای آموزشی، اجتماعی و فرهنگی در سطح شهر خالی و بلااستفاده مانده است و یا به درستی استفاده نمیشود. بهعنوان نمونه در تهران پارکهای آموزش ترافیک متعدد در مناطق مختلف داریم که متاسفانه خروجی آنها یا اعلام نمیشود یا روشن نیست.
او میگوید: در این فضاهای بزرگ و مجهز آموزههای ترافیکی به هزاران کودک به صورت نظری و عملی منتقل میشود. اما متاسفانه استفاده لازم از این فضاها نمیشود و این فضاهای کاملا کاربردی متاسفانه غیرقابل استفاده هستند یا بهرهبرداری لازم از آنها نمیشود.
شرایط سخت اقتصادی و تشدید بی نظمیهای شهری
جباری زادگان ادامه میدهد: بخش قابل توجهی از بی نظمیهایی که شاهد آن هستیم یا حداقل توجیه این بینظمیها، میتواند این باشد که ما از نظر اقتصادی در شرایط سختی هستیم و این شرایط سخت معیشتی باعث میشود که شهروندان در واقع برای اینکه بتوانند به کار و زندگیشان برسند مجبورند خیلی از قوانین را زیر پا بگذارند. این می تواند هم علت و هم بهانهای برای خیلیها در ایجاد بینظمی شهری باشد.
این کارشناس برنامهریزی شهری بیان میکند: در حال حاضر موتور سیکلت به عنوان یک وسیله نقلیه ارزان قیمت به نسبت قیمت خودرو است که خیلی از مردم تمایل به استفاده از این وسیله دارند.
او میگوید: موتور سیکلت در واقع وسیلهای است که با قیمت و مصرف حداقلی میتواند حداکثر بازدهی و بهره دهی را به راکب خودش داشته باشد و از این منظر ما شاهد این هستیم که موتورسوار همسر و حتی فرزندانش را با آن جابهجا میکند و احتمالا در طول روز با آن امرار معاش میکند، مسافر و کالا جابهجا و حمل میکند. یا در خوشبینانهترین حالت برای اینکه به محل کار یا درس و قرار برسد از موتور سیکلت برای رفت و آمد استفاده میکند.
او بیان میکند: متاسفانه در سطح جامعه جا افتاده که راکبان موتور سیکلت امکان هرگونه قانونشکنی را داشته باشند و هیچ ترتیب و آدابی را در رعایت قانون قایل نباشند و متاسفانه به دلیل تصمیم گیریهای نادرستی که نهادهای تصمیمگیر اتخاذ و اجرا میکنند ما شاهد این هستیم هر تصمیمی که در حوزه انضباط اجتماعی در مجموعه وسایل نقلیه موتوری به عمل میآید متاسفانه موتورسوارها و راکبین آنها حرف نخست را در عمل نکردن به قانون میزنند.
جباری زادگان ادامه میدهد: برخی موتورسواران خودشان را مجاز میدانند که از هر معبری عبور کنند و از هر مسیری تردد کنند و برایشان پیادهرو و خیابان و بزرگراه معنی ندارد. کوچه و خیابان فرعی و اصلی را به راحتی رد میشوند. ورود ممنوع و توقف ممنوع برایشان هیچ وجاهتی ندارد.
او میگوید: متاسفانه قوانین برای موتورها بازدارندگی لازم را ندارند یا اصولا قدرت بازدارندگی ندارند. بخشی از اینها برمیگردد به اینکه شاید مسئولان مربوطه با درک اوضاع و احوال اقتصادی و معیشتی شهروندان و با این تفکر که کسانی احتمالا با موتور سیکلت امرار معاش میکنند دیگر چارهای ندارند و احتمالا به ته خط رسیدهاند، بهخاطر پیامدهای اجتماعی که ممکن است این قضیه داشته باشد از رفت و آمد قانون شکنانه بخشی از موتور سیکلتها جلوگیری نمیکنند و همین است که اصولا در مرکز و نیمه جنوبی تهران انبوه موتور سیکلتها، انواع آلایندگیها از جمله آلودگی صدا و آلودگی هوا و ایجاد ناامنی را تولید میکنند. در واقع بخش قابل توجهی از بینظمی و شلوغی که در سطح شهر به خصوص محدوده مرکزی شهر شاهد آن هستیم به موتور سیکلتهایی که خودشان را محق میدانند از هر معبری عبور کنند برمیگردد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری دیدارنیوز، تاریخ انتشار 26 شهریور 99، کد خبر: 71345، www.didarnews.ir