شعار سال: شاید بهتر باشد گزارش را با یک جمله کلیدی از مستند آغاز کنیم: «صنعت خودرو در تمام این سالها گاو شیرده دولتها بوده است». این جمله ای است که یکی از کارشناسان مستند "خون بها" به آن اشاره کرده ودرخصوص نابسامانی و هرج و مرج بودن بازار خودرو، مواردی را ارائه میدهد. مستند "خون بها" مستندی است به کارگردانی "میلاد باقری" که نگاهی متفاوت و جنجالی به صنعت خودروی ایران دارد، همچنین در این مستند تلاش شده تا صنعت خودرو در ابعاد مختلف از جمله مسائل اقتصادی، کیفیت فنی، عدم رقابت، چگونگی نظارت وتوانمندی های داخلی که از آنها غفلت شده، مورد بررسی قرار گیرد.

شاید بسیاری از مردمان کشور ایران از این مسائل خبر نداشته اند، مردم بی چاره ای که برای خرید یک خودروی غیراستاندارد و از رده خارج، مجبور می شوند چندین درصد سود را به خودرو سازان بدهند وپس از خرید خودرو، تازه وارد دنیای کاملا تاریکی میشوند که هر لحظه ممکن است حضرت عزرائیل را در کنار صندلی خود ملاحظه کنند.سوال اینجاست که آیا مسئولین حاظر و ناظر کشوری هم حاظر هستند سوار برماشین هایی شوند که "ارابه های مرگ را تداعی میکنند" یاخیر؟
سایه سرد مافیا برپیکر خودروسازی!"خون بها" مستندی است که در این آشفته بازار خودرو توانسته با دیدگاهی درست والبته راهکاری مناسب حرف هایی را بزند که خیلی از مسئولین، حاظر به بیانش نیستند.
در قسمتی از مستند "علی علیلو" (رئیس کمیته تحقیق و تفحص از خودرو سازان در مجلس نهم) با اشاره به این که مافیای خودرو اگر از راه زور نتوانند حرفشان را به کرسی بنشانند، کار را به تهدید زن وفرزند میکشانند. تا به هر نحوی به خواسته شان برسند. این تعبیر نشان دهنده عمق فاجعه ای است که در کشورمان درحال وقوع میباشد و ما از آن بی خبریم.
یکی از اثرگذارترین بخشهای این مستند مربوط به نمایش یکی از جلسات صحن علنی مجلس است که یکی از نمایندگان مجلس با ارائه آمارهایی از متوفیان سال 96 به واسطه تصادفات جادهای اشاره میکند که چگونه به بهانه اشتغالزایی با صنعت خودرو، هر ساله شمار بسیاری از خانوادههای ایرانی به دلیل همین خودروهای بیکیفیت در تصادفات جادهای داغدار میشوند.

یکی دیگر از حسرت برانگیز ترین زمان های مستند جایی است که مقایسه ای بین صنعت خودرو سازی داخل و خارج از کشور صورت میگیرد. که به وضوح نمایانگر عدم ساختار مندی و مقاومت پایین تولیدات داخلی است. همچنین روایت یک مهندس ایرانی شاغل در یکی از بزرگترین کمپانیهای خودروسازی جهان و مقایسه آن با وضعیت داخلی این صنعت، بیش از پیش نمایانگر عمق فاجعه و عدم نظارت بر صنعت خودرو در داخل ایران است.
نکته دیگری که جای تامل دارد این است که آمار سازمان بهداشت جهانی درباره درصد جانباختگان تصادفات جاده ای نسبت به کل مرگ و میر در سال 2017 این را نشان می دهد که ایران همتراز با کشورهایی چون لائوس، کامبوج، پاکستان، گابون، زیمباوه، موزامبیک، کنگو، چاد و آنگولا می باشد، این درحالی است که صنعت خودرو سازی ایران نسبت به کشورهای قدرتمند در عرصه خودروسازی جهان، بیشتر از هشت برابر سود دریافت میکند.

آنچه شوک حاصل از کشف فاجعه را تا حدودی در مستند "خون بها"تحت تأثیر قرار می دهد، مرور زمان از نظر بخشی از اطلاعات ارائه شده است. به دلیل رشد افسارگسیخته ی تورم و اطلاعات آماری از قیمتهای خودروهای تولید داخل در این مستند (قیمت سال 98)، در زمان دیدن این مستند (شهریور 99) این قیمت ها تبدیل به خاطره شده اند. در این مستند حرف از قیمت های کمتر از 40 میلیونی یک خودرو زده شد، این درحالی است که قیمت این خودرو در حال حاظر بیش از 3 برابر شده است.
لگدکوبی استعدادهای داخلی توسط مافیای خودرو!نقد بر روش تولید و مافیای خودرو و تشریح استعداد لگدکوب شده داخلی که مجال ارائه ی پتانسیل خود را ندارد دو محوری است که در این مستند شاهد آن هستیم علاوه بر حضور منتقدان داخلی و مسئولان منتقد بر مافیای خودرو و گفتگو با آنان، مستندساز با چندی از مغزهایی که به خارج از ایران کوچیده اند و حالا در جایگاهی بسیار معتبر در تولید خودرو در شرکت هایی بزرگ فعالند نیز مصاحبه دارد. حاصل همنشینی این دو طیف، نتیجه ای دارد که مستندساز در خفا بدان اشاره دارد. اینکه مافیای خودرو دلایلی برای عدم نوسازی خودرو در ایران دارد و برای عدم تحقق این نوسازی ارزشی، برای استعداد های بیشمار داخلی قائل نمی شود. نتیجه اینکه سازمان بسیار واضح مافیایی، با نوسازی خودرو یقیناً سود بسیار بالای خط تولید خودروهای از رده خارجش را از دست خواهد داد. به همین دلیل می توان همنشینی دو زمینه ی انتقادی مستند را ارزشمند و زیرکانه تلقی کرد؛ چرا که اینجا ماییم که با دریافتمان از فحوای کلام آنها نتیجه بسیار دردناک موضوع مستند را کشف می کنیم. به قول یکی از کارشناسان حاضر در مستند (نماینده مجلس و مسئول تفحص از خودروسازان): "از یک طرف فساد ریشه دوانده و نفوذ آنها قوی شده و از طرفی دیگر شبکه فشل مدیریتی بزدل نفوذ پذیر. به زور نباید مردم را سوار ارابه های مرگ کرد"
فاصله بین صنعت و دانشگاه، آفتی برای جامعه!فاصله بین صنعت و دانشگاه یکی از مهم ترین دلایلی است که کشور ما نتوانسته در زمینههای صنعتی رشد مطلوبی داشته باشد، ما دراین مستند شاهد معرفی پتانسیلهای موجود در کشور برای رفع مشکلات صنعت خودرو هستیم که باعث میشود "خون بها" صرفاً اثری انتقادی نباشد بلکه بتوان آن را اثری راهبردی نیز دانست که نشاندهنده برخی از راهکارهای لازم برای رفع معضلات دنبالهدار و عمیق صنعت خودرو است.
فرار مغزها، پدیدهای بیپاسخ!اما یکی از نقد هایی که شاید در این مستند شاهد آن هستیم عدم مانور روی قضیه مشکلات صنعتی موجود در کشور و خروج نخبه ها می باشد که شاید خیلی جزئی و گذرا در انتهای مستند به آن پرداخته شد. و بیشتر زمان مستند صرف معرفی حوزه هایی بود که مافیای خودرو توانسته بودند از طریق مدیریت نامناسب ارگان های صنعتی نفوذ کنند وتاثیرات خود را بر این صنعت بگذارند.
مشکل فرار مغز ها یکی از مهمترین مشکلات کشور است که باید ریشه یابی شود. و مستند سازی، بستری مناسب برای پرداختن به این موضوع است. اما در مستند "خون بها" این امکان می توانست مهیا شود تا با تعداد بیشتری از دانشجویانی که خارج از کشور را برای ادامه فعالیت علمی خود انتخاب کردند صحبت شود و دلایل آنها هم شنیده شود. البته شاهد چند مصاحبه کوتاه از دانشجویان دانشگاه امیر کبیر دراین خصوص بودیم، اما فضای مشکلات علمی و دور بودن فضای صنعت ودانشگاه مشکلی است که جا دارد بیشتر در این گونه مستند ها به آن پرداخته شود.
یکی دیگر از موضوعات مهم در مستند این است که ما جوابی از سردمداران ومدیران حال حاظر کشوری دریافت نمیکنیم و اکثریت کارشناسانی که در مستند حضور دارند، یا از مسئولین سابق کشوری هستند ویا استاد دانشگاه و یک متخصص علمی. حضور یکی از مدیران کنونی و پاسخ گویی آنان شاید گره از بسیاری مشکلات مطرح شده باز میکرد. البته شاید خیلی هم دور از انتظار نباشد که مدیران کنونی در این گونه مستندات حضور نمییابند. یا شاید بهتر است بگوییم اگر از متولیان صنعت خودرو در این مستند حضور پیدا میکردند چه جوابی داشتند که بگویند؟
تلویزیون باید به تریبونی برای بیان مشکلات تبدیل شود!اما اهمیت نمایش این مستند در شرایط فعلی بازار خودرو آن هم در تلویزیون ملی را نباید نادیده گرفت. مردمی که انتظار دارند تا تلویزیون تریبونی برای بیان مشکلات آنها باشد و حالا از هر فرصتی برای نقد این شرایط آشفته و تلاش برای تغییر حداقلی آن هم استقبال میکنند؛ این اساسا بزرگترین امتیاز و مزیت پخش چنین مستندهایی در تلویزیون است. آثاری که هم راه را برای نقد فنی و علمی مسائل بنیادی اقتصاد کشور باز میکنند و هم گوشهای از مطالبات مردم را در قالبی جذاب و مخاطبپسند همچون مستند به تصویر میکشند.
باید دید که ورود به این نوع موضوعات ونشان دادن عمق فاجعه در چنین مواردی چه تاثیراتی میتواند در عرصه های صنعتی کشور بگذارد؟ و سوال مهم تر اینکه آیا ورود جریان رسانه به این نوع موضوعات می تواند شاخ این غول های ترسناک و خون خوار را بشکند یا خیر؟