شعارسال: عادی سازی نخست کشورهای عربی با اسرائیل بر اساس اصل زمین در برابر صلح و بر برپایی روابط دو جانبه مبتنی بود و در آن زمان اسرائیل با وجود برتری نظامی خود قادر به رقابت برای به دست گرفتن رهبری منطقه نبود. فرمول جدید عادی سازی بر اصل صلح در برابر صلح مبتنی است و از مرزهای روابط دو جانبه فراتر میرود و در مقابل ناکامیهای عربی مکرر دههها پیشرفت مادی و معنوی اسرائیل قرار دارد که از طریق آن اسرائیل میخواهد رهبری منطقه را به دست گیرد.
عادی سازی جدید به کشمکش سیاسی در منطقه پایان نمیدهد بلکه درصدد حل و فصل قضیه فلسطین و ایجاد ترتیب جدیدی برای درگیری است که محور آن دشمنی با ایران است. میتوان ویژگیهای اصل صلح در مقابل صلح نتانیاهو را در موارد زیر نشان داد:
- نخست: رهبری اسرائیلی در رویارویی با بازماندگان حکومتهای قدیمی و باقی ماندگان جریانهای ملی گرای عربی که به تغییراتی در نقشه سیاسی عربی منجر خواهد شد و در را به روی موج جدیدی از تغییر در نظامهای حکومتی موجود برای سازگاری با محور اصلی جدید درگیری و رهبری آن باز میکند.
- دوم: حذف قضیه فلسطین در مقابل حل و فصل این قضیه که تناقضهایی را در دو سطح منطقهای و بین المللی میان قدرتهای حامی راهبرد حل و فصل این قضیه و تشکیل دو کشور در مقابل جریانهای حامی راهبرد حذف قضیه فلسطین به وجود خواهد آورد. گروه اول دربردارنده اتحادیه اروپا، روسیه و چین در کنار جریانهای میانه روی جهان است. در حالی که رهبری گروه دوم برعهده آمریکا است.
- سوم: تقسیم کار سیاسی و منطقهای جدید حول محور دشمنی با ایران. هدف عادی سازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل در اصل برپایی جبههای علیه ایران و نه محقق ساختن صلح و ثبات است. این یعنی تمام منطقه در راه رفتن به سمت جنگ سرد منطقهای جدیدی است و نه دوران صلح و ثبات. نخستین خطر این مسئله تشدید رقابتها برای مسلح شدن و رقابت هستهای در منطقه است.
چهارم: آشفتگی ژئوپلتیک منطقه ای. انتقال درگیری اصلی در منطقه به سمت دشمنی با ایران به آشفتگی در صف بندی دو اردوگاه سنی و شیعه منجر میشود که قدرتهای بین المللی و منطقهای در تلاش برای ایجاد آن از زمان جنگ عراق – ایران بوده اند. همچنین منجر به آشفتگی و برهم خوردن صف بندی قدرتهای غیر عربی در خاورمیانه خواهد شد که به نوبه خود:
*در درجه اول منجر به نزدیکی ایران – ترکیه و آشفتگی در محور سنی با خروج ترکیه خواهد شد.
* در درجه دوم منجر به رقابت عربستان – امارات خواهد شد که اکنون نشانههای آن در برخی درگیریها بر سر نفوذ مانند یمن، سوریه، لیبی، مصر و شاخ آفریقا در عرصههای فناوری، برتری اقتصادی و.. دیده میشود.
* در درجه سوم به تغییر در ساختار روابط داخل منطقه به نفع اسرائیل منجر میشود.
* در درجه چهارم به تنظیم دوباره موضوع روابط میان روسیه و چین از یک سو و اتحادیه اروپا از سوی دیگر درخصوص نقش هرکدام در خارومیانه منجر خواهد شد.
* در درجه پنجم به تلاش قدرتهای اروپایی برای کشف دوباره نقش آینده خود در خاورمیانه منجر خواهد شد.
* در درجه ششم به تقویت رویکرد آمریکا مبتنی بر اعطای پرچم رهبری نظامی و سیاسی منطقه به اسرائیل و کمک به برپایی نظام دفاعی جدید به رهبری تل آویو منجر خواهد شد.
- پنجم: تقسیم کار اقتصادی در منطقه. در این راستا فناوری اسرائیل جایگاه رهبری و مدیریت را دارد و اموال کشورهای حاشیه خلیج فارس در خدمت آن است. در حالی که نیروی کار عربی و بازار وسیع آن تنها ابزاری برای تولید و مصرف هستند.
- ششم: عادی سازی منطقهای چند جانبه و نه دو جانبه مانند گذشته که در بردارنده شبکه یکپارچه از روابط تحت سیطره اسرائیل است.
نتیجه گیری اصلی: جنگ سرد جدیدی در راه است و توافقهای عادی سازی اخیر زمینه را برای تثبیت این جنگ سرد میان دو محور فراهم میکند. یکی از این محورها محور عربی – اسرائیلی علیه ایران است که از حمایت آمریکا برخوردار است و دومی محور ایران –ترکیه – فلسطین است که مورد مورد حمایت روسیه و چین قرار دارد. اتحادیه اروپا خود را در تنگنایی میان این دو پیدا خواهد کرد.
این جنگ سرد جدید آزمایشی برای نقش روسیه و اروپا در خاورمیانه و میزان قدرت سیاست خارجی مسکو، پکن، برلین و پاریس برای سازگاری با ساختار جدید روابط در منطقه است که در آن اسرائیل نقش اصلی را ایفا میکند. نقش رهبری فلسطین و قدرت آن نیز برای ایجاد ائتلافهایی منعطف به منظور محقق ساختن حل و فصلی سیاسی عادل و پایدار نیز در بوته آزمایش قرار خواهد گرفت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از رویداد ۲۴، تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۹، کد خبر: ۲۳۳۶۱۲:www.rouydad۲۴.com