تاریختولدهای لاکچری، جشنهای تکلیف لاکچری و ...؛ اینها اخباری است که این روزها به سرعت و با حرارت زیاد در محافل خبری دست به دست میشود و گویی در این عصر ” پول” به خدای انسان تبدیل شده است و ارزشهایی، چون دارایی اموال، لوکس گرایی در صدر قاعدهی ارزشی جامعه قرار گرفته و به نوعی مصداق خشونت عریان علیه زیست جهان طبقه پایین و متوسط شهری است.
شعار سال: شوربختانه اینگونه القا میشود، که هیچ ارزشی به جز ثروت، وجود ندارد و راه سعادتمندی، ازین مسیر میگذرد. سیطرهی این نوع گفتمان، بر جامعه و قرایت از تجربهی زیستهی افراد متمول که، بیانگر وجه عینی این نوع گفتمان است، به تازگی چرخشی تراژیک و قالبی تفرعن امیز به خود گرفته است که، به نوعی مصداق خشونت عریان بر طبقه تناسا علیه زیست جهان طبقه پایین و متوسط شهری است که برای تامین نان شب خود نیز محتاجند.
چند روزی است که در قالب محتوایی طنز و جد، مطالبی پیرامون نحوهی تولد کودکانی به گوش میرسد که، در تاریخی رند، بدنیا میآیند و خانوادههای آنان با دادن هزینههای گزاف نمایشی سعی درتظاهرات مصرف نمایشی دارند. وبلن، نظریه پرداز “مصرف متظاهرانه” طبقه تنآسا بود، که مطالعاتی در راستای نگرش این گروه به زندگی داشت. نیکسن وفری، مصرف متظاهرانه را نمایش عمومی داراییها، زندگی و رفتار مرفهانه و تظاهر آشکار به این رفتار برای برانگیختن رشک دیگران تعریف کردهاند. صاحبان قدرت و ثروت از یک طرف و محرومان از طرف دیگر دو طبقه عمده در اغلب نظامهای اجتماعی در اغلب دورههای تاریخی بودهاند، ولی با پیشرفت بشری و تحولات اجتماعی به خصوص در دنیای مدرن تقسیمبندی پیچیده شد و اقشار لایههای مختلف برای جهش به لایه بالاتر تلاش مداوم دارند. وبلن، در نظریه تنآسا، ادعا میکند که طبقهای که در سطح بالاتر نیازهای اولیه زندگی میکنند ومازاد سرمایه دارند به جای زندگی خردمندانه و فهیمانه و قدم نهادن در مسیر شکوفا کردن خود، با هدر دادن پول و تعقیب لذت بخش بزرگ جلوه داد خود بیشر همتشان صرف تأثیر گذاری و روشهای متظاهرانه است» (۱).
چشم و هم چشمی مالی، تظاهر به تن آسایی، مصرف تظاهری، معیارهای مالی در زندگی، معیارهای مالی در ذوق و سلیقه، لباس به عنوان نمودی از فرهنگ توانگری، از کار تولیدی کناره رفتن و محافظه کاری، حفظ صفات دیرینه، بقایای زورمندی (دنیای بربریت) در امروز، باور داشتن به بخت و اقبال و آموزش عالی به عنوان نمودی از فرهنگ پول مداری از جمله رفتارها، عادات، تفکرات و ویژگیهایی است که در توصیف طبقه تن آسا بر شمرده شده است. (همان).
در این حقیقت، فرهنگ مصرفی نمایشی، خالق آدمیانی است که، دیگر هیچ گونه مانعی را برسر ارضا امیال خود بر نمیتابند. مصرف نمایشی، بعنوان ابزار یا ابژهی قدرت برای تحریک ذایقه مصرفی جامعه مد نظر، لحاظ میگردد که، آبشخور فکری آن اقتصاد و بازار است. یعنی هویت بازاری یافتن رفتارهای عادی زندگی از قبیل ازدواج، فرزند آوری و حتی سوگواری. از طرفی نمایش چنین تظاهرات مصرفی، بدترین نوع خشونت بر علیه خانوادههایی است که، به نان شب خود محتاجند و در یک سیستم نابرابر و حکمرانی نامطلوب زندگی زاجرهای را تجزبه میکنند. تکاپوی غیر منطقی برخی خانوادههای متمول، مبنی بر رند بودن تاریخ تولد یا مراسمات دیگر، که با نوعی خرافات عصر مدرنیتهای هم عجین گریده، مبنی بر خوش یمنی، دالی است از نوعی وسواس فرهنگی و بیمارگونه که سعی در” آیینی شدن “آن دارند. این خود، از پیامدهای تجاری شدن همه شیونات خصوصی و اجتماعی حیات انسان است، که قابلیت معامله پیدا کرده است. از طرفی مانوری، هم پیرامون این سیرک، در جهان مجازی به راه افتاده است که، بیشترحاوی نفرتها و مد حها از این رفتارطبقاتی است. البته عدهای، هم با از دست دادن عنصر آگاهی، به تفالههای رسانهای تبدیل شده اند وبا لایک و همنوایی چاپلوسانه سعی در تایید رفتارهای زننده این طبقهی تن آسا دارند. بسیار آزاردهنده است که، درکنار اکثریت ما، “مایی “که در تامین نیازهای اولیه دچار محنت شده ایم و زمختی فقر و شکاف طبقاتی، ما را دچار ملالت نموده ودر این روزگار چرکین که، هزاران نفر از هم وطنان شریف و صادق در راه تحصیل حقوق انسانی خود به مسلخ فقر کشته میشوند و در زندگی پر مرارت خویش که به انواع اجبار و جباریتها آغشته است، اقلیتی با ظهور قارچ واره گی خود، بسان” غریبهای کامل “برشی از زندگی خصوصی خود را به نمایش میگذارند. انسانهایی که جشن عشق و ولنتاین و تولد نوزاد میگیرند، اما در حقیقت باعث شعله ور شدن خشونت در بین طبقات پایینی جامعه میشوند.
گویا بزعم دنی دیدرو، از تعصب تا بربریت، یک قدم فاصله است.
زیراانسانهای عصر بربریت در بازار رقابت، برای کسب جایگاه والا، تلاشی پیگیر داشتند. مصرف زیاد و مبالغه آمیز، تنآسایی و رفاه طلبی چشمگیر، جلوهگری و عرضه هرآنچه که بلند پایگی را نشان دهد، وسایلی بودند برای جلوهگری و برتری جویی. آداب و شیوههای زندگی اشرافی با ضابطه تنآسایی و مصرف چشمگیر سازگاری داشتند ومصرف کالاهای گرانقیمت وسیله کسب آبرومندی برای نجیب زادگان رفاه طلب و تنآسا بود. (۲).
فرجام سخن، به نظر میرسد سوژههای مصرفی، که در شالودههای معیوب ماده انگارانه، سوژه گی پیدا کرده اند برای، حفظ این فردیت، برخاسته و بی ریشه و اصالت سعی میکنند، ساختار معیوب نمایش متظاهرانهی خود را سیطره بخشند و یا به تعبیری به نفع خودشان شالوده شکنی میکنند. آدرنو، باور دار که آدمیان با تبدیل شدن به حشراتی انباشته از حرص و هراس، حرص به قدرت، شهوت و ثروت بیشتر دچار ازخودبیگانگی میگردند.
مسخ شدنی از جنس نوعی دست و پا زدن در خلا و خود فریبی…….
منابع:
۱- دیلینی، تیم (۲۰۰۴) نظریههای کلاسیک جامعه شناسی، ترجمه بهرنگ صدیقی/وحید طلوعی (۱۳۹۱)، نشرنی، تهران چاپ شش
۲- وبلن، تورستین (۱۹۷۰م) نظریه طبقه تن آسا، ترجمه فرهنگ ارشاد، نشر نی، تهران، چاپ سوم
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از انگاره، تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۹، کد خبر: -، engare.net