پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۳۰۱۸۹
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۰
«دکتر حمزه فراهتی» دامپزشک و دوست «صمد بهرنگی» که تنها شاهد مرگ وی بود، چند روز پیش درگذشت.
شعار سال: تا امروز درباره‌ی مرگ صمد بهرنگی نویسنده معروف دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است. بسیاری خبر از مرگ صمد در اثر غرق‌شدگی در رودخانه ارس دادند، ولی دیدگاهی که بیشتر فراگیر شد، نظریه قتل او به دست نیرو‌های ساواک بود.

«دکتر حمزه فراهتی» دوست «صمد بهرنگی» و تنها شاهد مرگ وی، در تابستان سال ۱۳۸۵ خاطرات خود را در کتابی به نام «از آن سال‌ها و سال‌های دیگر» در کشور آلمان منتشر کرده و در آن به قضیه درگذشت صمد بهرنگی هم به طور کامل پرداخته است.

خاطرات دکتر فراهتی تنها گزارش کامل و روشن از رخداد تلخ مرگ صمد است و هیچ رنگی از حدس و گمان و اگر و، اما ندارد و با گزارش‌های ثبت شده ژاندارمری و پلیس هم هماهنگ است.

گویا حمزه‌ی فراهتی که دامپزشک ارتش بوده ماموریت می‌گیرد که همه‌ی طول نوار مرزی شمال غرب ایران را پیموده و اسبان و استران پاسگاه‌های مرزی را معاینه و مایه کوبی کند. در آن دروان بسیاری از پاسگاه‌های مرزی ایران در آن ناحیه‌ی کوهستانی جاده‌ی ماشین رو نداشته و تنها وسیله‌ی جابجایی شان اسب و استر بوده است.

وقتی بخش نخست این ماموریت در هوای دلکش و طبیعت بکر و زیبای کوهستان‌های شمال شرق ایران، بسیار شاد و مفرح انجام می‌شود، دکتر فراهتی به سراغ دوستش بهروز حقی که کوهنورد و طبیعت دوست بوده رفته و از او دعوت می‌کند که در بخش دوم ماموریت او را همراهی کند.

بهروز حقی که مدرس دانشگاه بوده، نمی‌تواند برنامه‌ی سفر را فراهم کند. در روزی که بهروز حقی روبروی «کتابفروشی شمس» شهر تبریز برای دکتر فراهتی توضیح می‌داده که نتوانسته برنامه‌های کاری اش را تغییر دهد، صمد بهرنگی بطور کاملن اتفاقی سر رسیده و از چند و، چون گفتگو پرسش کرده و ابراز تمایل می‌کند که دکتر را در این سفر همراهی کند.

دکتر می‌پذیرد و فردای آن روز سفرشان آغاز می‌شود. دو نفر دیگر که قرار بود بیایند نیامدند و صمد و دکتر تنها می‌مانند.

روز هشتم شهریور به شوخی و خنده و سوارکاری می‌گذرد و یک مرحله آبتنی در ارس به خیر و خوشی پشت سر گذاشته می‌شود.

در روز نهم، دومین پاسگاهی که توسط دکتر ویزیت می‌شود درست کنار ارس بوده است. بعد از ظهر که کار دکتر تمام می‌شود دو نفری به آب می‌زنند. صمد شنا بلد نبوده و با احتیاط در حاشیه‌ی رود حرکت می‌کرده.

به گفته‌ی دکتر فراهتی، ساحل طرف ایران کم عمق و آرام بوده و طرف شوروی عمیق و خروشان؛ دکتر در هنگام شنا ناگهان صدای صمد را می‌شنود که داد می‌زده: «دکتر، دکتر». گویا جریان آب صمد را به آن سوی خروشان رود کشانده بوده و صمد دست و پا زنان تلاش می‌کرده سرش را از آب بیرون نگه دارد.

دکتر می‌گوید: تلاش کردم خلاف جهت رود شنا کرده و به طرفش بروم، مدام داد می‌زدم دست و پا بزن صمد، دست و پا بزن.

صمد یکبار دیگر «دکتر» را صدا می‌زند و برای همیشه خاموش می‌شود. فریاد‌های این دو، پنج نفر سرباز پاسگاه را بیرون می‌کشد و آن‌ها هم تلاش می‌کنند که به آب زده و کمک کنند که دیر بوده و جریان تند آب صمد را با خود برده بوده.

دکتر می‌گوید: این صحنه را غیر از من ۵ سرباز پاسگاه شاهد بودند که نمی‌دانم الان کجا هستند. فکر نمی‌کنم پیدا کردنشان کار مشکلی باشد. اگر شیر پاک خورده‌ای یکی از آن‌ها را گیر بیاورد، تمام جریان را خواهند گفت. آن‌ها خواهند گفت که چقدر در آن آب کور این ور و آن ور زدم. آن‌ها خواهند گفت که در آخرین نفس‌ها خودم را به پای رسان کنار رود رساندم.

خبر به خانواده‌ی صمد می‌رسد و اسد بهرنگی و دوستشان کاظم سعادتی با دو نفر از شوهر خواهر‌های صمد به محل می‌روند و جست و جو را آغاز می‌کنند تا اینکه در روز ۱۲ شهریور چند کیلومتر پایین تر، پیکر بی جانش را می‌یابند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی حکیم مهر، تاریخ انتشار: 8 اسفند 1399، کد خبر: 4959563،  www.hakimemehr.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین