شعار سال: مینو امامی، دبیر بازنشسته؛ باز هم فرهنگ و این بار با مکمل خود تمدن. نگران نباشید، از افراط و تفریط من نیز بیزارم. اما صدای اعتراض آمیز فرهنگیان شاغل و بازنشسته، پس از همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان و یا اِعمال ناقص طرح رتبه بندی و افزایشهای سالانه حقوق، خاموش گردیده و حداقل رضایت همکاران تأمین شده است و گر نه ما نیز همچون شاغلین و بازنشستگان تأمین اجتماعی به تجمعات خود ادامه میدادیم. هر چند هنوز زیر خط فقریم و هر دو طرح به درستی و کامل اجرا نشده است، اما گویا به شرایطی که دائم حسرت آن را میخوردیم، رسیده ایم. یعنی آسودگی خاطر و فراغت ذهن از اسارت روزمرگیهای طاقت فرسا، فرصت طرح مسایل مهمتر را به ما نیز داده است. شاید فرصت مطالعاتی که هیأت علمی دانشگاه از آن برخوردارند، اما ما خیر، در چنین شرایطی محقق میشود. یا موضوع به جز چیزی است که بیان کردم و دغدغههای ملی - میهنی در شرایط فعلی به ما گوشزد میکند که جای فرهنگ و هنر و ادب در این کشور بسیار خالی است.
مقدمه
قبلا در مبحث " فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود میگردد؟ " در همین سایت، به نکاتی اشاره شد که واقعیت زندگی ما را تشکیل میدهد. نداشتن عِرق ملی نسبت به فرهنگ و تمدن ایرانی برای بیشتر ما ایرانی ها، حاصل ترجیح امور اقتصادی نسبت به مسایل فرهنگی و آموزشی است. چون یک فرد بیسواد و با درآمد متوسط نیز در این جامعه حق دارد و قادر است وارد بازار بورس شود و یا به مبادلات بازرگانی بپردازد و یا، چون تعادل بازار بورس را برهم زد پس میتواند سراغ معاملات ارز دیجیتالی برود، و در خرید دلار، طلا، املاک و مستغلات و. فعالیت داشته باشد. حال این امر واقعا از هوش سرشار ایرانیان نشأت میگیرد، یا از قدرت ریسک پذیری بالای آنان، یا سادگی فوق العاده هر کاری در این کشور و یا از قدرت مسخ شدگی همسوی آنان با دیگران، باید بررسی کرد.
ما ایرانیان علاوه بر ناآشنایی و یا غفلت از عناصر پرشمار فرهنگی، از یک دانشی دیگر نیز محرومیم که شاید بتوان آن را " فرهنگ مراقبت و نگه داری از آثار و ابنیههای تاریخی" نامید. مراقبت و نگه داری از یاد، خاطر و اثر ماندگار و ارزشمند بزرگان ادب و هنر و علوم مختلف. لذا، چون بیشتر ما چنین توانایی، احساس و باور را در خود نداریم پس نشانههای آن را در فرزند خود نیز نمیبینیم. البته ما معلمان نیز بسیار کم توجه دانش آموزان را بدین موضوعات، معطوف میداریم. پس طبق یک روال معمول، از تولید یا انتقال پیام فرهنگی، در جامعه ما خبری نیست و مفاهیم فرهنگی به صورت معلّق در حال رقصی ناموزون و رنج آور بدون متولی و فاعلی لایق، سرگردان است و کاربردی برای ما در زندگی ندارد.
حال اگر از من بخواهند از خیام که مورد توجه بیشتر کشورهای غربی است و مجسمه آن را در میادین معتبر خود نصب کرده اند، دو بیت شعر بخوانم یاد شعر معروف گارگه کوزه گر او میافتم، منتهی، چون شعر برایم دارای اهمیت نیست، پس با قید فقط دو واژه کارگه کوزه گر، تقلب کرده و تفقدی به اینترنت میزنم:
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
از خود گویم که جسارتی به غیر نباشد. بالاخره من نیز از حاصل جمع آموزش و بی تفاوتی کُشنده همین مردم و جامعه به اینجا رسیده ام. بیسواد و مدّعی. وقتی ملتی، شایستگی و لیاقت حفظ و نگه داری داشتههای فرهنگ و تمدن خود را نداشته باشد، دیگر کشورها با همان آثار و نمادهای ملی ما به فرهنگ سازی در وطن خود میپردازند. مثلا نصب مجسمه ابن سینا در شهر آدانای ترکیه که او را به عنوان یک شاعر ترک معرّفی کرده اند و یا نصب لوح یادبود مجسمه بوعلی سینا در دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آنکارا که رسما مدّعی مالکیت هویتی او هستند. این کشور مالکیت هویتی مولانا را را نیز رسما مدّعی است.. شاید بدین دلیل که در گذشته بسیار دور، بخش شرقی ترکیه امروزی و آناتولی، محدوده جغرافیایی ایران بزرگ بوده است و این مهم بر آنان از لحاظ فرهنگی مشتبه شده است.
یقین تغییر سرحدات کشورها در طول تاریخ، بانی و باعث چنین ادّعاهاست. اما رئیس جمهور ترکیه سودای احیای عظمت حکومت عثمانی و حاکمیت جهان را دارد. رد پای چنین ادّعایی را میتوان در کشورگشایی زیرآبی او در سوریه، عراق و لیبی و.. جست و جو کرد. هر جا که آب گِل آلود است، ترکیه آنجاست. یا دنبال ردپای داعش را گرفته است یا ppk (حزب کارگری کردها را)!
یا داستان تلخ نظامی گنجوی در آذربایجان. نمیتوان بر خود قبولاند که یک ایرانی برجسته به دلیل بی کفایتی و ناتوانی شاهان خود در گذشته، همراه با خاک وطن، به عنوان پیشکش و تبرّک، تمامی افتخار چنین شخصیت ادبی را به بیگانه سپرده است. نظامی، شاعر نامدار پارسی گویی که در شهر گنجه به دنیا آمده و مقبره او نیز در همان شهر است. حتی نام گنجه نیز از گنج پارسی برگرفته شده است.
البته خود ما نیز دست کاریهای ارزشی یا فرهنگی را آرام آرام انجام میدهیم. از کتب درسی گرفته تا حذف تصویر بوعلی سینا از طرح جلد دفترچههای تأمین اجتماعی. هر چند که رئیس بنیاد بوعلی سینا نسبت به این مسأله و ادّعای ترکیه، واکنش نشان داده است، اما فعلا نتیجهای حاصل نشده است. طبق گفتههای این مسئول، در سالهای اخیر با تحریفهای تاریخی در یک مقطع ابنسینا را عرب معرفی کردند و از طرفی برخی کشورها مثل ترکیه نیز او را حکیم ترک میدانند. اما بر اساس شواهد روشن تاریخی، هیچ وقت ابنسینا در طول عمر خویش در سرزمین اعراب و ترکیه حضور نداشته است. اما از واکنش مردان سیاسی کشور خبری نیست. علت امر شاید آسیب نرساندن به روابط دیپلماتیک و اقتصادی است.
عظمت فرهنگ و تمدن کهن ایران
حال با هم سری بزنیم به عظمتی که کمتر اثری از آن برای ما باقی مانده است. از آن " ایران بزرگی " که فقط وسعت یا قوای نظامی آن بزرگ نبوده است، بلکه بیشتر شاهان در آن دوستدار ادبیات و شعر غنی ایرانی و مهمان نواز شعرا، نویسندگان و فرهنگ پروران و فرهنگ سازان عصر خود بوده اند. میتوان با قدری تأمل در این موضوع، تأسف بیشتر خورد. این بزرگی به هیچ وجه قابل پاک کردن نیست، چون واقعیت زمان خود بوده است، اما این بزرگی با خودباختگی بیشتر ما و یا با بی اعتنایی و بی تفاوتی نظام آموزشی و نظام سیاسی ما به راحتی مساعد فراموش شدن هست.
نباید فراموش کنیم که کوروش، خالق اولین و بزرگترین " جامعه چند فرهنگی " در تاریخ بشریت بوده است. فقر فرهنگی وقتی با فقر تاریخ ترکیب میشود، معجونی بسیار خطرناک برای غارت و چپاول یک ملت به وجود میآورد. و، اما آن عظمت باور نکردنی که روزگاری بسیار دور حقیقت داشته است:
" ایران بزرگ، ایرانزمین یا ایرانشهر Greater Iran محدوده جغرافیایی و حوزه تمدنی فلات ایران و جلگههای مجاور آن، دربرگیرنده ایران کنونی، بخش بزرگی از قفقاز، افغانستان و آسیای میانه دربرگیرنده تاجیکستان و ازبکستان کنونی، میان دورود و خوارزم و مناطق جنوبی دریاچه خوارزم (آرال) تا کرانههای دریای کاسپی، پاکستان و کشمیر، کوههای هندوکش و مناطق خاوری چین کنونی و نیز کرانهها و آبخوستهای جنوبی شاخاب ایران و در باختر دربرگیرنده همه منطقههای میان دورود، کردستان بزرگ و بخش شرقی ترکیه امروزی و آناتولی است، که در زبانهای فرنگی از آن اغلب با عنوان پارس بزرگ (Greater Persia) یاد میکنند. کاربرد تاریخی ایران صرفاً محدود به بخش غربی آن که هم اکنون به این نام خوانده میشود، نبوده و تمام مرزهای سیاسی کشوری که تحت تسلط ایرانیان بود همچون میان رودان و اغلب ارمنستان و جنوب قفقاز را هم در بر میگیرد.
اکثریت اقوام شامل پارسها، لرها، کردها، پشتوها، بلوچها، آذریها، پشتوها، بلوچها، تاجیکها، ازبکها، آسیها، بختیاریها و همچنین اقلیتی از عربها، ترکمنها، قفقازها بوده است.
زبانهای رایج در آن: پارسی، زبان ترکی آذربایجانی، زبان لری، زبانهای کردی، زبان پشتو، زبان اردو، زبان بلوچی، زبان عربی، زبانهای قفقازی بوده است. (۱)
اجازه تحقیر، تمسخر و دستکاری در واقعیت ایران کهن را به کسی ندهیم!
نکته جالب این که تمامی گویشها را زبان معرّفی کرده است نه لهجه. زبان خود نماد فرهنگی است و وجود زبانهای گوناگون در یک کشور قدرت تعاملات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را افزایش میدهد. لهجه جا زدن این زبانها اصالت و ساختار آن را در بازه زمانی بیش از یک قرن اخیر، دچار پس لرزههای سیاسی کرده است. یعنی تحقیر فرهنگی و بازدارندگی اجتماعی از فراگیری و ترویج ادبیات خودی، مردمانی که با این زبانها فقط اجازه دارند سخن بگویند، اما قادر به نوشتار و یا داشتن ادبیاتی مکتوب نیستند! به تعبیری دیگر، فرهنگ شفاهی که در روابط اجتماعی آسیب جدّی میبیند و کم یا زیاد میشود در بین گویندگان این زبانها رواج دارد، اما فرهنگ کتبی خیر.
باور این همه وسعت برای بیشتر ما که امروز در ۱۶۴۸۱۹۵ کیلومتر مربع، با ناتوانیهای بسیار در حال ثبت و ضبط رفتارهایی بسیار ناشایست و منفی هستیم و در سیر قهقرایی غوطه وریم، باید سخت باشد؛ و برعکس، اقتداری که این همه وسعت و اقوام و زبان گوناگون را حکومت میکرده است میبایست ستودنی باشد! شاید برای همین باید به عظمت ایران کهن افتخار کنیم و یا جهان در برابر آن معترف است، اما هرگز اجازه ندهیم این حس، تحقیر و مسخره شود.
داشتن حس ملی گرایی برای ایجاد و تقویت عِرق ملی جهت دفاع از حدود و ثغور جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر کشوری شرط مهمی است. برای برداشتن قدمهای مثبت و سازنده، ابتدا باید تعلّق خاطری نسبت به خاک وطن خود داشته باشیم. وقتی پرچم برافراشته و سرود ملی خوانده میشود و یا تصویر سربازی مسلح بر روی خاک وطن را آماده دفاع میبینیم، اما حس خاصی در ما برانگیخته نمیشود، وطن چه معنایی برای ما خواهد داشت؟
چگونگی پذیرش فرهنگ و تمدن بیگانه
کشورهای غربی که در هر زمینهای پیشرفته اند خصوصا در دو بُعد فرهنگ و آموزش، از لحاظ تربیتی به چنان علوّ درجهای رسیده اند که برای جذب فرهنگ دیگر کشورها، حد و مرز یا تعصبی کورکورانه قائل نیستند. فرهنگ برای آنها پدیدهای بدون مرز شناخته میشود و برای همین روز به روز بیشتر صیقل یافته و جلا میخورند. سردمدار و مدّعی واقعی این نگرش بیشتر آمریکاست و بعد کشور کانادا.
علیرغم این که یک آمریکایی به نماد ملی خود یعنی پرچم، آنقدر دلبستگی دارد که آن را بر سر در خانه خود نصب میکند و به آن مباهات میورزد، اما در باور آنان برای تولید دانش و فرهنگ، مرزی مشخص وجود ندارد.
![نمادهای فرهنگ و تمدن ایران و جهان نمادهای فرهنگ و تمدن ایران و جهان](/files/fa/news/1400/1/27/970605_677.jpg)
منِ ایرانی تا به یک مدرسه و یا اداره نروم و یا از طریق تلویزیون و در روابط بین المللی و دید و بازدیدهای شخصیتهای سیاسی، پرچم ایران را نبینم، قیافه آن را به خاطر نمیآورم. البته افراشته نبودن پرچم، نیمه افراشته بودن پرچم، نصب معکوس پرچم، گم شدن رنگ و مشخصات پرچم در چرک و سیاهی، نیز از دیگر مشخصههای فرهنگی ماست.
![نمادهای فرهنگ و تمدن ایران و جهان نمادهای فرهنگ و تمدن ایران و جهان](/files/fa/news/1400/1/27/970600_432.jpg)
در کشور آمریکا حاصل فکر و عمل بسیار حائز اهمیت است، آنان به ملیت اشخاصی که نابغه اند و قادرند در محتوای تاریخ و تمدن بشر، آثاری خلق و بر آن بیفزایند اصلا اهمیت نمیدهند. حتی ۱۰ شهر آمریکا برای مهاجرت بیشتر افراد از بین ملل دیگر، علاوه بر شغل و یا فراهم ساختن امکانات تحصیلی، پول هم میدهند! دلیل این امر قبل از شیوع کرونا، رشد مثبت و متوالی اقتصادی و پایین بودن نرخ بیکاری در نیم قرن اخیر بوده است. مهاجرانی که برای تحصیل وارد این شهر شوند میتوانند ۵۰۰۰ دلار کمک هزینه دریافت کنند. برای واجد شرایط بودن در این برنامه باید حداکثر هفت سال از تاریخ فارغ التحصیلی تان گذشته باشد و در رشتههای مرتبط با فناوری، مهندسی، ریاضی یا هنر تحصیل کرده و حداقل ۱۰ هزار دلار تمکن مالی داشته باشید. (۲)
البته این کشور قصد ندارد بر جمعیت فقیر و یا ناتوان خود بیفزاید لذا جمعیت تحصیل کردهای که دارای منبع مالی اولیه هستند، را جذب میکند. انسانهای توانمندی که اگر امکانات شغلی و رفاهی بیشتری برای آنها فراهم باشد، شکوفاتر میشوند. آمریکا، نیروی کار متخصص یا دانشجویان مستعد ادامه تحصیل را برای سرمایه گذاری بیشتر در اشتغال و اقتصاد میخواهد. چون به دلیل رونق اقتصادی، تولید انبوه دارد. دو معیار پیشرفته بودن یک کشور، داشتن " اشتغال کامل و تولید انبوه " است.
۱۰ نقطه دیگر جهان نیز برای رفتن به آنها به شما پول یا خانه میدهند! که ۶ مورد آن به ایالتهای آمریکا مربوط است. (۳)
یعنی در جهان امروز، مهاجرت به برخی مناطق نه تنها نیازمند هزینهای نیست بلکه برای شما درآمد نیز به همراه خواهد داشت. مناطقی از جهان که در بُعد فرهنگی به چنان غنای ارزشی رسیده اند که ظرفیت و قابلیت پذیرش بیگانگان را نیز دارند.
در مقابل آمریکا، کشوری مانند سوئد نیز دهه هاست که سیاست جذب مهاجر برای دادن شغل و زندگی بهتر به آنان را دارد، منتهی سرمنشأ تصمیم این کشور سالخوردگی جمعیت است. این کشور و یا دیگر کشورهای اروپایی، برای رُو پا نگه داشتن اقتصاد خود به نیروی کار جوان نیازمندند.
نباید فراموش کنیم که این اوصاف آمریکا، مربوط به شرایط رونق اقتصادی قبل از بحران کروناست. باید منتظر ماند و شرایط متفاوت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر کشور را در دوران پساکرونا، ملاحظه کرد. تواناییهای واقعی ملل گوناگون، در بحرانهای حاصل از کرونا و بعد از بحران کرونا نمایان خواهد شد.
معرّفی ۱۶ اثری که نماد ایران و مفاخر ایرانی در کشورهای خارجی است (۴)
" ایران با قدمت چندین هزار ساله خود افرادی را در طول تاریخ به خود دیده است که نام آنها تنها محدود به این مرز و بوم نمیشود، اشخاصی که در سراسر جهان دارای شهرت هستند و از آنها به نیکی یاد میشود. ساخت این آثار میتوانند چندین حالت مختلف داشته باشند، ممکن است یادبود ساخته شده به دلیل روابط دیپلماتیک میان ایران و آن کشور خارجی صورت گرفته باشد یا به صورت خود جوش، یک کشور خارجی به دلیل بزرگ داشت آن شخصیت ایرانی یادبودی از آن ساخته باشد (مانند سردیس داریوش در آلمان) و همچنین ممکن است ساخت تندیس و یادبود از مفاخر ایرانی به قصد به نام کردن و جعل هویت آن شخصیت باشد تا برای کشورهای دیگر، تاریخ کشور خود را غنیتر جلوه بدهند.
۱) چهار طاق دانشمندان ایرانی در وین، اتریش
یکی از شناخته شدهترین آثار ایرانی که در خارج از کشور به نمایش گذاشته شده است، ساختمان مجسمهای به شکل چهار طاقی است که در آن تندیس ۴ تن از برجسته ترین دانشمندان ایرانی ساخته شده است. این تندیسها به دانشمندان ایرانی یعنی: عمر خیّام، ابوریحان بیرونی، محمد زکریا رازی و ابنسینا تعلّق دارد و در سال ۱۳۸۸ از ایران به دفتر سازمان ملل متحدِ وین فرستاده شده است.
۲) سردیس داریوش در برلین، آلمان
ساختمان پست برلین در سال ۱۸۸۱ ساخته شد و در زمان خود به عنوان یکی از اصلیترین ساختمانهای دولتی آلمان شناخته میشد. روزگاری در این ساختمان، آلمانیها به وسیله ۲۵۰ اسب و صدها پیک مشغول انجام خدمات پستی بودند. در این ساختمان تاریخی که از سال ۱۹۹۵ به یک موزه گالری تبدیل شد، ۲۶ سردیس از اشخاص تاریخی که مستقیم یا غیرمستقیم در شکلگیری صنعت پست نقش داشتهاند، دیده میشود. البته طی جنگ جهانی دوم، بیست و پنجمین سردیس این ساختمان نابود شد و اثری از آن باقی نماند.
چیزی که در این اداره پست، چشمها را خیره میسازد، نخستین سردیس این ساختمان، یعنی سردیس داریوش است. داریوش بزرگ چهارمین امپراطور هخامنشی بود که برای نخستین بار در تاریخ، اقدام به ایجاد اماکنی به نام چاپارخانه کرد. چاپارخانهها وظیفهای مشابه به خدمات پستی امروزی داشتند و به همین دلیل به عنوان نخستین سردیس ساختمان پست برلین، ساخته شده است.
۳) منشور کوروش در کالیفرنیا، آمریکا
هم زمان با جشن دویست و چهل و یکمین سالگرد استقلال آمریکا، از تندیس ۲.۲ میلیون دلاری منشور حقوق بشر کوروش در شهر لسآنجلسِ ایالت کالیفرنیا رونمایی شد. این تندیس از سوی یک بنیاد ایرانی - آمریکایی ساخته شده و به گزارش عصر ایران، هزینه ساخت آن توسط ۱ میلیون و ۱۵۰ هزار نفر جمع آوری شده است.
۴) مجسمه و میدان فردوسی در رم، ایتالیا
بیش از نیم قرن پیش، در سال ۱۹۵۸ مجسمه ابوالقاسم فردوسی، ساخته استاد صدیقی طی مراسمی در یکی از میدانهای رم نصب شد. این هنرمند مجسمهساز که زمانی شاگرد کمالالملک بوده است، پیش از این هم مجسمه میدان فردوسی تهران و مقبره فردوسی را در شهر توس ساخته بود.
۵) مجسمه خیّام در اوکلاهاما، آمریکا
مجسمه فیلسوف، ریاضیدان و شاعر ایرانی، عمر خیّام نیشابوری در تاریخ ۱۱ فروردین ۹۵ در دانشگاه ایالتی اوکلاهاما رونمایی شده و از این تاریخ در این دانشگاه قرار گرفته است. این اقدام بیسابقه با حمایت دولتمردان ایرانی در آمریکا انجام شده است.
۶) یادبود حافظ در وایمار، آلمان
در پارک گوته وایمار آلمان، یادبودی از حافظ و گوته، دو شاعر بزرگ تاریخ بنا شده است که سمبولی از گفت و گوی فرهنگهاست. این یادبود شامل دو کرسی مرمرین میشود که تلویحی بر جایگاه گوته و حافظ است. همچنین بخشی از اشعار حافظ نیز به زبان فارسی در لوحه فلزی این یادبود حکاکی شده است. اما میدانید ارتباط میان این دو ادیب چیست؟
گوته به عنوان بزرگترین شاعر آلمانی، در یکی از آثار فاخر خود به نام " دیوان غربی - شرقی " که به صورت نثر سروده شده، مکرّرا از حافظ نام برده است و با تمجید، خود را مرید و تأثیر پذیرفته از حافظ میداند. گفتار گوته در این دیوان، از ادبیات شرقی و ایرانی الهام گرفته است.
۷) تندیس ابن سینا در مادرید، اسپانیا
در مراسمی کاردار موقت سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا، معاون شورای شهر تهران، رئیس سازمان زیبا سازی شهر تهران و رایزن فرهنگی سفارت کشورمان در اسپانیا از مجسمه ابنسینا، دانشمند بلند آوازه ایرانی در دانشگاه آتونومای مادرید رونمایی کردند.
۸) ستون تخت جمشید در بوئنوس آیرس، آرژانتین
روابط دیپلماتیک ایران و کشورهای آمریکای لاتین قدمتی بالغ بر یک قرن دارد و یکی از اصلیترین این کشورها، آرژانتین است. در سال ۱۳۴۴ خورشیدی در منطقه پالرمو شهر بوئنوس آیرس، اثری به شکل ستونهای تخت جمشید که به دست ایرانیان ساخته شده بود قرار گرفت. از آن زمان تا کنون این میدان با نام " میدان ایران " شناخته میشود.
۹) مجسمه خیّام در آستراخان، روسیه
عمر خیّام نیشابوری فیلسوف، شاعر، ریاضیدان و ستارهشناس ایرانی بود که محبوبیت او تنها به کشور مادری اش ختم نمیشود. یکی دیگر از کشورهایی که مردمانش علاقه بسیاری به عمر خیّام دارند، روسیه است. در روسیه هیچ شاعر فارسی زبان به اندازه عمر خیّام محبوب نیست و نام او کاملا شناخته شده است. بعضی حدس میزنند یکی از دلایل محبوبیت بیش از حد خیّام میان روسها، علاوه بر درجات عالی آثار او، تاجیکهایی هستند که به دلیل حضور پررنگ در روسیه و شوروی سابق، روسها را با این ادیب نیشابوری آشنا کرده اند. تندیس خیّام در شهر آستراخانِ روسیه در سال ۹۵ رونمایی شد. این مجسمه ۴.۵ متر ارتفاع و جنس آن از برنز است.
۱۰) سردیس ۴ شاعر ایرانی در مسکو، روسیه
علاوه بر خیّام، سردیس دیگر شاعران ایرانی را هم در روسیه میبینیم. در اواسط اردیبهشت سال ۹۸ از سردیس رودکی، سعدی، فردوسی و حافظ در روسیه رونمایی شد. پیش از این نیز در سال ۷۸ مجمسهای از فردوسی در کتابخانه ادبیات خارجی مسکو نصب شده بود.
۱۱) از خیّام تا کوروش، تاجیکستان
در تاجیکستان ما تنها شاهد یک نماد و نام از ایران نخواهیم بود. تاجیکستان در قلمرو فرهنگی ایران قرار دارد بنابر این این دو کشور، وجوه اشتراک بسیاری با هم دارند که در این مطلب تنها اشارهای کوچک به فرهنگ نزدیک دو کشور میکنیم. به طور اجمالی، تاجیکستان کوروش را بنیانگذار کشور خود میدانند و مثل ایرانیان از او تمجید میکنند.
به غیر از کوروش (پادشاه هخامنشی) که نام پارکی زیبا در شهر دوشنبه تاجیکستان است، تندیسی از او نیز در کنار آرش کمانگیر در ورودیه موزه ملی این کشور ساخته شده است. پارکهای رودکی و خیّام از دیگر اماکنی هستند که در شهر دوشنبه با نام مشاهیر ایرانی بنا شده است.
۱۲) مجسمه خیّام در مادرید، اسپانیا
علاوه بر مجسمه ابنسینا در مادرید اسپانیا، مجسمه خیّام را هم در این شهر معروف اسپانیا میبینیم. تندیس حکیم عمر خیّام نیشابوری ریاضیدان، فیلسوف و شاعر ایرانی از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا در دانشگاه کمپلوتنسه مادرید نصب شده است. این اقدام در راستای گسترش روابط فرهنگی، پس از برگزاری کنگره جهت بزرگداشت حکیم عمر خیّام نیشابوری در همین دانشگاه صورت گرفت.
۱۳) تندیس هخامنشی در سیدنی، استرالیا
این تندیس زیبا سال ۱۹۹۴ در پارک المپیک سیدنی، یکی از اصلیترین پارکهای تفریحی ورزشی سیدنی نصب شد. این تندیس هخامنشی در فرسنگها دورتر از ایران، الهام گرفته از سنگ نگاره مرد بالدار پاسارگاد است. عدهای این طرح را به کوروش منسوب میکنند و آن را پادشاه عادل ذوالقرنین میدانند. توضیحاتی که درباره کوروش روی این تندیس نوشته شده به این صورت است:
* کوروش کبیر پادشاه ایران. بنیانگذار امپراطوری پارس ۵۵۰ سال پیش از میلاد مسیح.
* خالق اولین و بزرگترین جامعه چند فرهنگی در تاریخ بشریت.
* امپراطوری که با احترام به کرامت انسانی و نظامی که بر اساس عدالت عمومی استوار بود، حکمرانی میکرد.
* صادرکننده نخستین اعلامیه حقوق بشر در ۵۳۸ سال پیش از میلاد مسیح.
* آزاد کننده یهودیان و دیگر افراد از بند اسارت در بابل.
* واگذارکننده آزادی در دین، زبان و فرهنگ بر همه مردم.
* مؤسس نخستین نظام یکپارچه (فدرال) بر پایه خود مختاری تمامی ایالتها.
۱۴) مجسمه خیّام در بخارست، رومانی
به غیر از اتریش، اسپانیا، روسیه، آمریکا و سایر کشورهایی که نام بردیم، مجمسه عمر خیّام نیشابوری را در بخارست پایتخت رومانی نیز میتوان مشاهده کرد. البته ساخت تندیس و بزرگداشت این شخصیت تاثیرگذار، تنها به کشورهای مختلف ختم نمیشود، چرا که در ۸ سپتامبر ۱۹۸۰ سیارکی در منظومه شمسی کشف شد که به افتخار دانشمند ایرانی، عمر خیّام نامگذاری شد.
۱۵) مجسمه ابن سینا آدانا، ترکیه (به عنوان شاعر ترک)
تماشای تندیس بزرگان تاریخ ایران در کشورهای خارجی میتواند باعث غرور ملی شود، اما نه همیشه. متأسفانه طی دهههای اخیر شاهد تغییر و تعیین هویت دانشمندان، شاعران، مفاخر و مشاهیر ایرانی به دست دیگر کشورها بودهایم. یکی از این موارد دیدن تندیس شیخ الرئیس، ابن سینا است که در همسایگی بیمارستان ابن سینای شهر آدانا، به عنوان فیلسوف، دانشمند، شاعر و حکیم ترک معرّفی شده است. هر چند تاریخ و شواهد بسیار، ایرانی بودن و زادگاه ابن سینا را ثابت میکند. نه تنها ترکیه بلکه بعضی دیگر از همسایگان ایران، وی را به عنوان حکیم و فیلسوف کشور خود تلقی میکنند.
۱۶) تندیس نظامی در رُم، ایتالیا (به عنوان شاعر آذریایجانی)
جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید، ملقب به نظامی از برجستهترین چهرههای ادبی در تاریخ ایران است که در سال ۵۳۵ قمری چشم به دنیا گشود. این ادیب صاحب سبک، خالق منظومههای بیبدیلی، چون لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد و هفت پیکر است که عمر خود را در شهر گنجه گذراند و در همین شهر نیز وفات یافت. با این که تمامی آثار نظامی به زبان فارسی خلق شده است و تأثیر او در ادبیات فارسی انکار نشدنی است، کشور آذربایجان با اقدامات مختلفی مانند ساخت تندیس نظامی گنجوی در کشورهای خارجی با نام شاعر و داستانسرای آذری، او را شاعری غیر ایرانی معرّفی میکند، هر چند کارنامه نظامی خلاف این موضوع را نشان میدهد، همانند بخشی از منظومه هفتپیکر که جهان را به جسمی تشبیه کرده است که قلب آن ایران است: "
همه عالم تن است و ایران دلنیست گوینده زین قیاس خجلچون که ایران دل زمین باشددل ز تن به بود یقین باشد
سخن پایانی
نکته جالب، وجود یک تفاوت ظریف هست. کشورهای پیشرفته غربی همیشه پذیرای دانشجویانی از کشور ما هستند و یک آمریکایی یا کانادایی و انگلیسی هرگز در دانشگاههای ما تحصیل نمیکند. (البته از کشورهای مسلمان یا همسایه ما نیز امروزه دانشجویانی در دانشگاههای خود در حال تحصیل داریم.) حال برعکس این را میخواهم طرح کنم، اگر برای شخصیتها و بزرگان ایرانی با اهداف گوناگون در این کشورها پذیرش نمادسازی وجود دارد، چرا در کشور ما از مجسمهها و نمادهای بزرگان آنان خبری نیست؟ به جز نام گذاری خیابانها از جمله میدان آرژانتین و بلوار آفریقا و ۲۳ مورد دیگر فقط در تهران بنا به دلایل سیاسی و فرهنگی! (۵)
با توجه به همکاری تنگاتنگ کشورمان در نصب این مجسمهها و سردیسها در کشورهای خارجی، ظاهرا این عمل فرهنگی در تعقیب سیاست تبلیغ و ترویج ایران پذیری و از اهداف رجل سیاسی خود ما میباشد. منتهی آنان در انتخاب نام شخصیت، تابع ترجیحات خود هستند. البته خود ما نیز دست کاریهای ارزشی یا فرهنگی را آرام آرام انجام میدهیم. از کتب درسی گرفته تا حذف تصویر بوعلی سینا از طرح جلد دفترچههای تأمین اجتماعی.
نکته حساس دیگر این که اگر دقت کنید در بین این چند کشور، آنهایی که در تمامی جوانب پیشرفته اند خصوصا در بُعد فرهنگی، با دلایل خاص، اما با رعایت رسم امانتداری، هویت واقعی این شعرا و شاهان را قبول و ثبت کرده اند، اما دو کشور ترکیه و آذربایجان علاوه بر ریشههای تاریخی که در بالا بدان اشاره شد، چون زمینههای پیشرفته و غنی فرهنگی ندارند، پس مدعی مالکیت هویت ایرانی نامداران شده اند. یعنی در این موضوع نیز محتوا و غنای فرهنگ، رفتارهایی متمایز از کشورها بروز میدهد.
بیش از دو دهه کتاب درسی تاریخ ادبیات ایران و جهان ۱ و ۲، در شکلی بسیار حجیم و ناخوشایند، دانش آموزان را وادار به حفظ کردن تاریخ تولد، تاریخ مرگ، محل تولد و دفن و معرّفی آثار بزرگان ادبی نموده است. کتابی که بیشترین جاماندگان درسی را به خود اختصاص میداد و لابد باز میدهد و نمرات آن بسیار پایین بود و لابد باز هست. اما چون کارشناسان آموزشی هرگز متوجه گلوگاههای آموزشی نمیشوند پس سالها دانش آموزان را عذابی الیم دادند و با فاکتور حیاتی کنکور نیز عزمی راسخ برای حفظیات مفاهیم آن ایجاد کردند. نفرت دانش آموزان از مفاهیم فرهنگی، ملی و تاریخی، حاصل چنین فرآیندی شد.
اما فرهنگ این گونه ساخته نمیشود. به طور ساده باید گفت: وقتی کودکی دست پدر و مادر خود را گرفته است و هنگام رفتن به مقصدی، از جلوی این مجسمهها میگذرد و میپرسد که او کیست؟ پدر و مادر این کودک میباید دانش معرّفی آن شخصیت را به کودک خود داشته باشند. یا معلم در برابر سئوال دانش آموز خود، باید بتواند عطش کنجکاوی او را در مورد یک شخصیت هنری، علمی و ادبی سیراب سازد.
پس فرهنگ از طریق مطالعه و آموزش آن به دیگران انتقال مییابد، غنی میشود، شناسانده میشود. برعکس وقتی کودکان ما با ترقه در سنت چهارشنبه سوری، به تخریب نمادهای فرهنگی شهرمان میپردازند، او هم مفهوم سنت را به خوبی درک نمیکند و هم با عدم اعتراض والدین خود میفهمد که میتوان هر چیز باارزش را تخریب نمود. وقتی پرچم برافراشته و سرود ملی خوانده میشود و یا تصویر سربازی مسلح بر روی خاک وطن را آماده دفاع میبینیم، اما حس خاصی در ما برانگیخته نمیشود، وطن چه معنایی برای ما خواهد داشت؟
تنها انتظار این است که با عزمی ستودنی، بزرگان ادب و هنر خود را بشناسیم و بشناسانیم. اگر ما میزبانی شایسته برای آنان نباشیم، زایش فرهنگی دیگر کشورها، ظرفیت پذیرش برای هویت نامداران ایرانی را بیشتر از خود ما خواهد داشت.
اینجا ایران است. به گذشته خود مباهات ورزیم، در زمان حال به تولید و خلق دانش و ارزش بپردازیم و برای آینده نامی نیک از خود بر جای بگذاریم. رسم و هنر امانت داری از تمامی آثار فرهنگ و تمدن ایرانی، بدون مطالعه، بازخوانی و بازگویی آن به نسل امروز و تربیت دلبستگی نسبت به آنها، غیرممکن و محال است. باید دانش " فرهنگ مراقبت و نگه داری از آثار و ابنیههای تاریخی" را یاد بگیریم و یاد بدهیم تا پویایی و بالندگی فرهنگی تحقق یابد.
منابع:
۱) ویکی پدیا. ایران بزرگ.
۲) اقتصاد آنلاین. ۱۰ شهر آمریکا که برای مهاجرت پول میدهند! کد خبر ۴۰۲۸۱۸. ۱۳۹۸/۰۹/۲۷.
۳) ۱۰ خبرگزاری تسنیم. ۱۰ نقطه جهان که برای رفتن به آنها به شما پول یا خانه میدهند! ۳۱ تیر ۱۳۹۸.
۴) لست سکند. نمادهای ایرانی در کشورهای خارجی. ۲۰ فروردین ۱۴۰۰.
۵) تابناک. کدام خیابانهای تهران نام خارجی دارند؟ کد خبر: ۳۶۴۱۶۲. ۲۰ آذر ۱۳۹۲.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از صدای معلم، تاریخ انتشار: ۲۷فروردین ۱۴۰۰، کد خبر: sedayemoallem.ir، ۲۰۷۸۲