شعار سال: رحیم محمدی، جامعهشناس می گوید: مسلماً امروزه جامعه ما متحول شده و انواع آموزشهای مدرسهای و دانشگاهی و حرفهای عمومیت یافته است، شهرها و کلانشهرها امکانهای جدیدی آفریدهاند، اطلاعات و دانش عمومی افراد و شهروندان افزایش یافته و احساس شهروندی تقویت شده است؛ بنابراین شرایط کنونی موجب شده تا گفتگو و بیان عقیده و اظهارنظر و اظهارعلایق نسبت به گذشته به شکل گستردهای اهمیت یابد و هر روزه گفتگوهای مستمری در خانه و محل کار و کافه و تاکسی و رسانه و فضای مجازی در جریان است.
خیلی از گروهها و افراد حاشیهای نیز جایگاهشان بهتر شده و در بسیاری از امور اظهارنظر میکنند، حتی کودکان و نوجوانان و کمسوادان نیز شانس اظهارنظر پیدا کردهاند. اما در این میان کسانی نیز به درستی میگویند؛ در جامعه ما نوعی تهور و گستاخی در اظهارنظر و بیان عقیده هم پیدا شده است و در اغلب موارد در بیان عقیده و اظهارنظر زیادهروی میشود و نوعی توهم «همه چیزدانی» و «خود داناپنداری» در بخش قابل توجهی از اشخاص و فارغالتحصیلان دانشگاهی پدید آمده است، به طوری که اولاً همه میخواهند حرف بزنند و کمتر کسی حوصله گوش کردن دارد، ثانیاً متخصصان و تحصیلکردگان و افراد دانا و شایسته، به سکوت و حاشیه رانده شدهاند و افراد پُرگو و غیرشایسته خودنمایی بیشتری میکنند و تسلط بیشتری در کارها پیدا کردهاند؛ بنابراین سکوت دانایان و سخنوری نادانان، به زوال فرهنگ و شکلگیری نوع جدیدی از عوامزدگی و تودهگرایی در ایران منجر شده است.
پس حالا چگونه میتوان راهحلی به این مسأله پیدا کرد؟
در واقع در عصر تخصص و شایستهسالاری و در زمانه تقسیم کار و بوروکراسی و پژوهش، همه چیزدانی و دانای کل بودن و توسل به اینکه «همه چیز را همگان میدانند» مشکل درست کرده است و باید کوشید این فرصتهای جدیدی را که برای بیان عقیده و اظهارنظر و گفتگو و مباحثه پیدا شده است، قاعدهمند و مفید و اخلاقی کرد و این بیقاعدگیها و مشکلات را حل کرد، تا هم این فرصتهای جدید گفتگو و حرف زدن به شکل صحیح توسعه یابد و هم نهادها و جامعه از نتایج این فرصتها بهره ببرند. پس مسلماً قویشدن احساس شهروندی و توانایی اظهارنظر و بیان عقیده و مشارکت در گفتگو، حتی اگر مشکلاتی هم داشته باشد، یک نقطه قوت مهم برای افراد و جامعه ما به حساب میآید؛ بنابراین نباید این نقطه قوت را نادیده گرفت یا آن را بهعنوان یک مشکل اساسی به حساب آورد، اما باید مشکلات آن را شناخت و در حل آنها کوشید.
برای حل مشکلات، ما دستکم با دو حوزه اصلی مواجه هستیم و باید در مورد این دو حوزه جداگانه فکر کنیم:
عرصه خصوصی و عرصه عمومی؛ عرصه خصوصی شامل خانواده و روابط خویشاوندی و جمعهای دوستانه و اَشکال گذران اوقات فراغت است. عرصه عمومی هم شامل حوزه شهروندی و نهادهای مدنی و جنبشهای اجتماعی و مشارکت در امور سیاسی و تعیین نوع حکومت و شیوه اداره کشور و انتخاباتها و نحوه اداره شهر و ساماندهی محله و خیابان و پاساژ است.
در این دو عرصه بهتر است امکانها و روشهای معقول و قاعدهمند اظهارنظر و اظهارعلایق و بیان عقیده و گفتگو تقویت و گسترش یابد. زیرا این دو عرصه، عرصههای زندگی افراد و عموم است و همگان باید در زندگی خود راحت و آزاد باشند و احساس امنیت و احساس عدم تبعیض داشته باشند تا زندگی بهتر و معناداری داشته و خود را شکوفا کنند. اما لازم است سیستمهای آموزشی و تربیتی جامعه مثل خانواده و رسانه و مدرسه و دانشگاه به شهروندان و افراد، روشها و قواعد و مهارتهای اظهارنظر و اظهارعلاقه و بیان عقیده و گفتگو را به درستی بیاموزند.
متأسفانه مشکل امروز ما این است که سیستمهای آموزشی و تربیتی ما در ایفای نقشها و کارویژههای خود عملاً شکست خوردهاند و غالباً دچار دُژکارکردی هستند و افراد و شهروند را یا بد تربیت میکنند یا آموزشهای غیرلازم میدهند؛ بنابراین امروزه بازبینی و نقد سیستمهای آموزشی و تربیتی جامعه ما ضروری است تا آنها خود را تغییر دهند و اصلاح کنند تا بتوانند استعدادهای شناختی و عاطفی و کنشی (رفتاری) افراد و شهروندان را به درستی و مطابق اقتضائات و نیازهای زمانه تربیت کنند و شهروند یادگیرنده و ماهر تربیت کنند و ارزشهای گفتگو و دیالوگ و مشارکت و یادگیری و حقوق فردی و عمومی را به درستی تعلیم کنند.
عرصههای تخصصی و فنی مثل قلمروهای دانشگاهی و مدیریت و بوروکراسی و کارشناسی و امور حقوقی و برنامهریزی سیستمهای مختلف، وظایف اداری، سلامت و درمان و پزشکی، قلمروهای مهندسی و تکنولوژی و امثال اینها؛ در این عرصهها جامعه ما مشکل کم ندارد، در حالی که اظهارنظر و مداخله یا قبول کار و قبول مسئولیت افراد غیرمتخصص و غیرشایسته در این عرصهها کاملاً غلط است و باید به شکل قانونی و برحسب شاخصها و سنجههای عینی منع شود. مثلاً امروزه در قلمرو امور دانشگاهی کارها و حرفها مغایر با ماهیت دانشگاه و علم است یا در امور سلامت و درمان و پزشکی اغلب افراد، اظهارنظر و مداخله میکنند و متأسفانه پدیده طب سنتی و گیاهی هم بر مشکلات این قلمرو افزوده است و سلامت افراد و جامعه به خطر افتاده، یا بسیاری از امور و وظایف تخصصی و فنی به افراد به ظاهر متعهد و غیرمتخصص سپرده میشود یا میتوان گفت اظهارنظر و مداخلههای غیرضروری در کارهای فنی و تخصصی کشور بیشتر شده است.
شعار سال؛ با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، کد خبر: ۵۷۵۰۸۱، www.irannewspaper.ir