شعار سال:خودمداری (egocentrism) یعنی آنچه متعلق به من و ما است، برتر از آنِ دیگران است.
خودمداری اَشکال مختلفی دارد و در همهی اَشکالاش بلا استثنا ضدانسانی است.
برخی از مهمترین انواع خودمداری عبارتاند از: خودمداریی دینی، خودمداریی حزبی، خودمداریی قومی، خودمداریی قبیلهای، خودمداریی ملیگرایانه، خودمداریی طبقاتی، خودمداریی جنسیتی، و خودمداریی خانوادهگی.
یکی میگوید دین ما از بقیه برتر است، یکی میگوید حزب یا گروه سیاسیی ما از بقیه برتر است، یکی میگوید قوم ما برتر است، یکی میگوید قبیلهی ما برتر است، یکی میگوید ملیت ما برتر است، یکی میگوید طبقهی ما برتر است، آن دیگری میگوید ما مردان یا ما زنان برتر ایم، و آخری هم میگوید خانوادهی ما برتر است.
همهگی بدون استثنا ضدانسانیاند زیرا همهگی خاصگرایانهاند و معیار عامی برای ارزیابی ارایه نمیکنند و بشریت را شامل نمیشوند و سرانجام به تصمیماتی بر ضد حقوق دیگران منتهی میشوند.
در ایران معاصر از لابهلای بحث و گفتمانها و عملکردها و رویدادها در چند دههی اخیر میتوان دریافت که دو نوع خودمداریی قومگرایانه و خودمداریی ملیگرایانه در تقابل با همدیگر در حال رشد هستند.
از این رو، میتوان از خطر محتملی برای آیندهی ایران سخن گفت: خودمداریی قومگرایانه معرف گفتار و عملکرد نیروهای آن دسته از اقوام ایرانی است که قوم خود را تافتهای جدابافته میدانند و شعارهایی علیه تمامیت ارضی ایران میدهند و نمادهای ملی را بهسخره میگیرند.
در مقابل آنان، ملیگرایان افراطی قرار میگیرند که دفاع از تمامیت ارضی و کلیت کشور را منوط به نادیده گرفتن حقوق انسانیی اقوام ایرانی میدانند و خواهان سرکوب فعالان حقوق قومی و خاموش کردن و حذف هر صدایی هستند که در دفاع از حقوق قومی برخاسته میشود و پژواک مییابد.
این ملیگرایان افراطیی ضدبشریت از جامعهشناسان ایرانی بیزاراَند زیرا اباذری، میری، فکوهی، محدثی و ...در برابر ایدهئولوژیی ایرانشهری و دیگر اشکال ملیگرایی افراطی موضع گرفته و به نقد آنها پرداختهاند.
رویکرد ضدانسانی یکی از مدافعان ایدهئولوژیی ایرانشهری و ایرانگراییی فاشیستی و ضدبشری را در جملات زیر ملاحظه بفرمایید تا معنای خودمداریی ملیگرایانه بر شما روشن گردد. همهی مطالب زیر از یک نفر است و در چند نوبت نوشته شده است:
"صحبت من این است که نباید اجازه داد که احقاق حق فرهنگی این سرزمین و مردمانش، در هایهویهای عدّهای قومگرا گم شود. عدّهای که میخواهند همه دنیا ترکزبان باشند و بس. عدّهای که میخواهند همه عربزبان باشند و ... . متاسفانه به قدری این لمپنها سر و صدا میکنند، که در این میان حقّ بسیاری از مردم نادیده گرفته شدهاست. در حالی که ما این همه زبان داریم و کسی سر و صدایش در نمیآید. اگر کسی در این وانفسا فریاد یکی دو زبان را میزند، بر حسب تجربه برخورد با این افراد، یقین دارم که یا تحتتاثیر برخی مسائل قرار گرفتهاست یا به جایی خارج از میهن وصل است. وگرنه این میراث زبانی بزرگ این مملکت در حال تاراج و نابودی است و اغلب گویشها و زبانهایی که درون مرزهای ایران تکلم میشود در وضعیّت endagered قرار گرفتهاند و کسی صدایش در نمیآید."*
"فرمودید که من به مخالفانم توهین کردهام. هرگز چنین چیزی نیست. این میل در شما که اصرار دارید حرفهای من را جور دیگری استنباط بکنید برایم جالب توجّه است."*
"من به مخالفانم توهین نکردم. من به کسانی گفتم لمپن که به ظاهر دغدغه زبان مادری دارند و در باطن بهانه دیگری دارند. این افراد همان کسانی هستند که روزهای اخیر بیانیه دادند که آثار تاریخی ایران را هرجا که هستید نابود کنید. روز بعد سنگنگاره فتحعلی شاه در ری مخدوش شد. این افراد اصلاً شانیت مخالف را ندارند. من حق دارم که به این افراد احترام نگذارم." *
"لمپن را برای پانترک و پانعرب و به طور کلّی هرچه پان است به کار بردم."*
من طنین صدای حذف و برخورد فیزیکی و خشونت شدید را از این جملات میشنوم.
بهراستی خودمداری در همهی اشکالاش ضدانسانی و گاه بسیار خطرناک است. راه حل و پادزهر تمام خودمداریها، کثرتگرایی و چندفرهنگگرایی است. با کثرتگرایی و چندفرهنگگرایی از کشورمان و جامعهمان پاسداری کنیم.
کاش فرزندانمان را بهخاطر آیندهی ایران، علیه خودمداری بار بیاوریم!
پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال، برگرفته از کانال تلگرامی جامعه شناسی