پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۲۸۱۸
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۶
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران با طرح این پرسش که «چرا شعبه‌های موزه‌های جهانی در منطقه تاسیس شدند؟» گفت: چون می‌خواستند هم کشفیات در امان بمانند و هم اینکه تاسیس این شعبه‌ها یک‌جور نشان دهنده گرایش آن‌ها به ارزش‌های تمدن جهانی بود. این موزه‌های جهانی همچنین به خریدار‌های مهمی برای هنر غرب تبدیل شدند. به طور مثال، قطر تلاش می‌کرد با خرید آثار هنری مدرن جهان، قدردانی کند و احترام بگذارند به ارزش‌های مشترک هنر در جهان. در واقع، هم‌پیمانی و احترام مضاعف خود را با پرداخت کلان پول به ارزش‌های مدرن هنر جهانی نشان دهند. از طرفی، یک نمایش سیاسی خیلی مهمی هم برایشان محسوب می‌شد.
شعار سال: محمدرضا مریدی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران در جدیدترین یکشنبه‌های انسان‌شناسی و فرهنگ به میزبانی «ناصر فکوهی»، درباره «ساختن تاریخ معاصر در موزه‌های جدید خاورمیانه» صحبت کرد.
 
کارکرد‌های ایدئولوژیک موزه‌ها

مریدی در ابتدای این نشست آنلاین، گفت: فکر می‌کردم طرح بحث موزه‌های خاورمیانه از چند جهت می‌تواند اهمیت داشته باشد؛ نه فقط برای بچه‌های موزه‌داری و هنر، بلکه برای کسانی که مطالعات منطقه‌ای را دنبال می‌کنند. چراکه این بحث می‌تواند اشاره داشته باشد به کارکرد‌های ایدئولوژیک موزه‌ها و کاری که الان انجام می‌دهند و می‌تواند باب بحث را درباره مطالعات منطقه‌ای هنر باز کند که نمونه‌اش را خیلی کم داریم. شاید بهانه‌ای شود که بیشتر درباره بحث تاریخ معاصر یا تاریخ‌نگاری اکنون صحبت کنیم؛ تاریخ نه فقط به عنوان آنچه در گذشته روی داده که به عنوان چیزی که اکنون پیش روی ما دارد اتفاق می‌افتد؛ و اتفاقا سخت است درباره ساختاری صحبت کنیم که در آن واقع هستیم. با این ضرورت‌ها، فکر می‌کردم طرح بحث موزه‌های خاورمیانه می‌تواند جالب باشد.

عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران ادامه داد: سال ۲۰۱۴ دانشگاه جورج تاون قطر پژوهشی منتشر و تاکید کرد موزه‌ها مهم‌ترین نقش فرهنگی را در قطر داشتند. اینکه چطور در یک دهه گذشته به ویژه از سال ۲۰۰۴ موزه‌ها توانسته بودند نقش آفرینی کنند. موزه‌ها در منطقه، محرک جریان‌ها و مشوق هنرمندان و خریدار‌های مهمی در منطقه بودند و توانستند تصویر متفاوتی از کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس نشان دهند.

مریدی با طرح این پرسش که «چطور این اتفاق افتاد؟» گفت: ثروت نفتی کشور‌های عربی از سال‌های ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۱ در خود منطقه سرمایه‌گذاری نمی‌شد و ثروتی خاندانی بود که در کشور‌های اروپایی و آمریکایی صرف تامین زندگی لوکس خاندان‌ها می‌شد، اما بعد از ۱۱ سپتامبر معادلات تغییر کرد و این خانواده‌ها متوجه شدند چقدر سرمایه‌شان در خطر است و می‌تواند به سرعت بلوکه شود و هرچه در کشور‌های اروپایی و امریکایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند در خطر قرار دارد و برای همین از سال ۲۰۰۱ به سرعت شروع به بازگرداندن سرمایه‌شان به کشورشان کردند که شاید بزرگترین انتقال پول در یک بازه زمانی کوتاه محسوب می‌شد.

او ادامه داد: به همین دلیل ناگهان انباشت سرمایه عجیبی در منطقه رخ داد و معنای غرور ملی به خودش گرفت. به این ترتیب در سال ۲۰۰۶ کشور‌های کوچک جزو ثروتمندترین کشور‌ها شدند و همین پشتوانه ایجاد تصویر تازه‌ای از این کشور‌های عربی شد که بر اساس آن، تصمیم گرفتند با برنامه‌های فرهنگی تصویر مخدودش شده خود ناشی از حادثه ۱۱ سپتامبر را ترمیم کنند. یکی از مهم‌ترن نهاد‌هایی که می‌توانست این تصویر را بازسازی کند موزه‌ها بود و بر همین اساس، کشور‌های عربی طرح‌های توسعه‌های را تصویب کردند و تاسیس موزه‌ها را در اولویت قرار دارند.

این نویسنده و پژوهشگر خاطرنشان کرد: البته تاسیس موزه‌ها در این کشور‌ها به سال ۲۰۰۱ برنمی‌گردد؛ قبل از این هم ساخت و راه‌اندازی موزه‌ها را داشتند، اما اولین موزه‌ای که در کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس راه‌اندازی شد در کویت بود که فضای بازتری نسبت به دیگر کشور‌های عربی منطقه داشت. این موزه‌های ملی در سال‌های ۱۹۶۰ راه‌اندازی شده بود. اما بیشتر، تعریف‌شان موزه‌های مردم‌شناسی و معرفی و نمایش سبک زندگی مردم بود. اما برخلاف خیلی از کشورها، در این موزه‌های ملی اصلا گرایش باستان‌شناسانه وجود نداشت و مقبولیت نداشت.

مریدی تشریح کرد:، چون از نظر آن‌ها باستان‌شناسی یک جور برگشتن به تاریخ جاهلیت بود و باستان‌شناسی در کشورشان خیلی چراغ خاموش و مخفیانه انجام می‌شد و نتایج تحقیقات و مطالعات به زبان انگلیسی و در کشور‌های دیگر مطرح می‌شد و نمودی در کشور خودشان نداشت. در واقع آنچه را که ما از آن به عنوان لوح باستانی یاد می‌کردیم برای آن‌ها مفهوم بت‌ها را داشت. به‌طوری‌که خیلی از سایت‌های مهم تاریخی مانند منطقه تاریخی مدائن، تا مدت‌ها اجازه کاوش و کشف باستان‌شناسی نداشت. اما از سال ۲۰۰۶ به بعد کشور‌های عربی نگاه‌شان را به باستان‌شناسی عوض و شروع به مطالعات کردند.
 
هسته اولیه تاسیس شعبه موزه لوور در امارات

او یادآور شد: البته علت دیگری هم برای بی‌علاقگی به موزه‌های باستان‌شناسی وجود داشت؛ چون از نظرشان این نگاه تقویت کننده پان عربیسم جمال ابوالناصر در پیوند با سوسیالیسم بود که برای کشور‌های عربی یک تهدید محسوب می‌شد. برای همین علاقه‌ای برای تاسیس موزه‌های ملی نشان نمی‌دادند، اما این رویکرد از سال ۲۰۰۶ عوض شد و سال ۲۰۰۹ عربستان سعودی نمایشگاهی را به نام جاده‌های عربستان در موزه لوور برگزار کرد که خیلی هم سر و صدا کرد. آنجا مجسمه‌هایی متعلق به شش هزار سال پیش از میلاد مسیح نمایش داده شد که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت.
 
چرا شعبه‌های موزه‌های جهانی در منطقه تاسیس شدند؟

مریدی تصریح کرد: در سال ۲۰۱۰ این جریان تبدیل به هسته اولیه تاسیس شعبه موزه لوور در امارات شد. در واقع به جای موزه ملی، در این موزه‌های خارجی مستقر در کشور بود که آثار تاریخی نمایش داده می‌شدند.

عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران با بیان اینکه «به هر ترتیب با این سیاست‌ها عربستان، امارات و قطر سوار قطار تمدنی شدند.» گفت: این در حالی بود که عربستان از این اصطلاح پرهیز داشت و خودش را محور تمدن اسلامی تصور می‌کرد و با این تغییر گرایش، داشت جای تازه‌ای در قطار تمدن بشری برای خود بازمی‌کرد و انگار داشت به ارزش‌هایی جهانی ارجاع می‌داد.

مریدی با طرح این پرسش که «چرا شعبه‌های موزه‌های جهانی در منطقه تاسیس شدند؟» گفت: چون می‌خواستند هم کشفیات در امان بمانند و هم اینکه تاسیس این شعبه‌ها یک‌جور نشان دهنده گرایش آن‌ها به ارزش‌های تمدن جهانی بود. این موزه‌های جهانی همچنین به خریدار‌های مهمی برای هنر غرب تبدیل شدند. به طور مثال، قطر تلاش می‌کرد با خرید آثار هنری مدرن جهان، قدردانی کند و احترام بگذارند به ارزش‌های مشترک هنر در جهان. در واقع، هم‌پیمانی و احترام مضاعف خود را با پرداخت کلان پول به ارزش‌های مدرن هنر جهانی نشان دهند. از طرفی، یک نمایش سیاسی خیلی مهمی هم برایشان محسوب می‌شد.
 
علت واقعی تاسیس موزه‌های جهانی

او با اشاره به دلیل ضروری اصلی و واقعی تاسیس موزه‌های جهانی، گفت: این موضوع برمی‌گردد به بافت جمعیتی این کشور‌ها که از دهه ۹۰ به بعد پذیرای ۱۲۰ کشور جهان شدند و خودشان را کشور‌هایی تراملیتی می‌دانند و معتقد به موزه‌های ملی نیستند بلکه به موزه‌های تراملیتی نیاز دارند که تصویر جهان را نشان می‌دهند. ایده تاسیس موزه‌ها در کشور‌های دیگر از چند لحاظ مورد توجه قرار گرفت. هرچند که موزه‌هایی مانند لوور مورد انتقاد هم قرار گرفتند که دارند خودشان را تجاری می‌کنند.

این نویسنده و پژوهشگر هنر یادآور شد: از دهه ۹۰ به بعد، انتقاد‌هایی هم به موزه‌هایی مانند لوور وارد شد که بخشی از آثارشان دزدی است و خیلی از کشور‌ها خواهان بازگرداندن آثارشان شدند که همان موقع ۱۸ موزه مطرح بیانیه دادند که ما موزه‌هایی متعلق به همه کشور‌ها هستیم. تاسیس موزه لوور در کشور‌های عربی هم بخشی از این رویکرد تغییر آن‌ها بود؛ و این برای کشور‌های عربی خیلی کارکرد داشت.

مریدی ادامه داد: البته منتقدان زیادی هم داشت، چون این موزه‌ها با بافت آن کشور‌ها کاملا بیگانه است. چون هیچ ربطی به مذهبی‌های وهابی ندارد. اصلا خیلی از مردم محلی با پروژه‌های میراثی موافق نیستند؛ و اینکه از نظر منتقدان این موزه‌ها اصلا تصویر ملت نیستند. اما مدافعان می‌گویند مفهوم ملت خیلی متفاوت است، چون این پروژه‌ها بر اساس پارادیم دولت/ملت نبودند؛ لذا مهم‌ترین کاری که موزه‌ها انجام می‌دهند یعنی ساختن تصویر ملت به کار دولت‌ها نمی‌آمده. آن‌ها می‌گفتند به دنبال موزه‌های فراملی هستیم که متناسب با جمعیت چند فرهنگی کشورمان است. تراملیتی یک سرزمین خیلی آرمانی و مدرنیته جهان شمول بود. این کشور‌ها خودشان را برای همین سوپر مدرن می‌دانند و مدرن‌ترین چیز‌ها و تکنولوژی‌ها را در خودشان می‌پذیرند. تا خود را به مثابه آن شهر جهانی مدرنیته نشان دهند.

او با بیان اینکه «اما این مفاهیم نقدبرانگیزی هستند و منتقدان از این صحبت می‌کنند که این مفهوم سوپر مدرن دقیقا چیست؟» گفت: ادعای جایی برای همه و دربرگیرنده همه است، اما در واقع اینطور نیست؛ و چهره دیگری از این موزه‌ها را برای ما روشن می‌کنند که از تاریخ و جغرافیایشان مکان‌زدایی می‌کنند و جایی می‌سازند که اقلیمی در آن نیست و همه چیز می‌تواند در این مکعب‌های سفید قرار بگیرد. تصویرسازی آن‌ها از سرزمین‌شان، فضایی است که از تاریخ و جغرافیای کشورشان استرلیزه شده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران یادآور شد:، اما سوال این است که آیا این موزه‌ها می‌توانند در پیوند با این جمعیت باشند؟ این‌ها خود را ترامکان می‌دانند، اما می‌توانیم آن‌ها را نامکان توصیف کنیم. برای همین وضعیت‌شان بیشتر توریستی است. انگار خارج از این کانال‌های توریستی که مقصدشان موزه است فضای شهر‌ها را نمی‌بینیم. چیزی از آن کشور و تاریخ و فرهنگ‌شان نمی‌بینیم. موزه‌ها ما را از متن اجتماعی جدا می‌کنند.

مریدی با بیان اینکه «برای همین خیلی‌ها از موفقیت‌شان صحبت می‌کنند در حالی که این موفقیت تجاری و توریستی است. یک نفع سیاسی ایجاد می‌کند، اما اینکه چه آورده‌ی فرهنگی‌ای دارد مورد تردید است.» گفت: چرا کعبه را ثبت جهانی نمی‌کنند؟ یا پیرامون آن ساختمان‌های بلندی می‌سازند که با معیار ثبت جهانی منافات دارد؟ چطور این تناقض‌ها قابل جمع است که این کشور‌ها هم پذیرای موزه‌های تراملیتی هستند و هم از ملحق شدن به ارزش‌های جهانی سر باز می‌زنند؟

او در پایان تصریح کرد: آن‌ها سبقت‌جویانه تاریخ‌شان را به پیش از ایران و نوآوری‌شان را به پیش از آلمان می‌برند، اما خیلی‌ها این‌ها را ناپایدار می‌دانند و با دیده تردید به آن‌ها نگاه می‌کنند. همانطور که ما هم این نگاه تردیدآمیز را داریم.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ایلنا، تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰، کد خبر: ۱۰۷۷۱۱۸، www.ilna.news
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین