پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۵۵۴۱
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۴
از وقتی که روزنامه‌ها در ایران متولد شدند همواره در معرض خشم ارباب قدرت بوده و کمتر فضای آزادی را تجربه کرده اند. اما آن معدود سال‌هایی را هم که آزاد بودند بلافاصله به ورطه افراط، تندروی و فحاشی افتاده و چندان ملتزم به رسالت روزنامه نگاری نبوده اند.چنین است که در همه جا و هر کشوری هر چیزی از همدیگر تاثیر می‌پذیرد، اربابِ قدرتش از روزنامه نگاران و احزابش و برعکس؛ و در نتیجه در کشورِ ماقبل مدرن نیز، همه چیزش شبیه هم می‌گردد از شاه دیکتاتورش تا روزنامه هایش و احزابش.
شعارسال:از وقتی که روزنامه‌ها در ایران متولد شدند همواره در معرض خشم ارباب قدرت بوده و کمتر فضای آزادی را تجربه کرده اند. اما آن معدود سال‌هایی را هم که آزاد بودند بلافاصله به ورطه افراط، تندروی و فحاشی افتاده و چندان ملتزم به رسالت روزنامه نگاری نبوده اند.

آن‌ها شبیه آدم‌های پا در زنجیر و نشسته در غارِ تاریکِ افلاطونی بوده اند که هر موقع هم حادثه‌ای خارجی یا داخلی موجب باز شدن زنجیرهایِ عینی شان می‌شد، آن‌ها همانجا روی زنجیرهایشان می‌نشستند و از آن تاریکی بیرون نمی‌آمدند، چون چشمانِ خو گرفته به تاریکی شان از دیدن نور خورشید اذیت می‌شد! اما در این سرنوشت اندوهناک، تنها زنجیریان مقصر نیستند، بلکه این زنجیر‌ها و تاریکی‌ها و سرنوشتِ طولانیِ چنین زیستی، بیش از همه مقصر بوده!

برهه‌های متعددی، چون صدر مشروطیت یا زمان ورود متفقین را می‌توان مثال زد، خطیبان و روزنامه‌های مشروطه به منزله قشر باسواد جامعه، بار‌ها مادر محمدعلی شاه را فاحشه نامیدند و آن وقت چه برسد به شعار‌ها و فحاشی‌های عوام!

البته در انقلاب ۵۷ نیز از فحش‌های ناموسی به خانواده سلطنتی گذشته و رسید به ارنست پرون شوهر شاه...!
 
روزنامه نگاری در ایران هم شبیه همه چیزش
ناطقین تبریز، محمدعلى شاه را (ام الخاقانین اوغلى) خطاب می‌کردند یعنی کسی که پدرش معلوم نیست! (مجموعه آثار قلمى ثقة الاسلام... ص۵۰۶). کسروی می‌نویسد: سخنرانانی مانند بهاء الواعظین، سیدجمال و ملک المتکلمین در منبر‌ها پرده درى‌ها کرده شاه را «پسر ام الخاقان» می‌خواندند:

«امروز تهرانیان در دشمنى با محمدعلی میرزا اندازه نشناختند و آنچه می‌دانستند و توانستند گفتند امروز نام مادر او «ام الخاقان» را به زبان‌ها انداختند» (کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران... ص ۵۹۶)‌

می‌دانیم که از پس از قتل امیرکبیر، از او دو دختر باقی ماند که یکی از دخترانش به نام تاج الملوک ملقب به «ام الخاقان» با مظفرالدین میرزا ازدواج کرد و حاصل آن، محمدعلی شاه بود که در۱۲۸۹هجرى در تبریز متولد شد «اما مظفرالدین شاه، زنش را به بدى اعمال و افعال زشتش مطلّقه نمود و در سال ۱۲۹۲ هجرى که محمدعلی شاه طفلى سه ساله بود با مادر مطلّقۀ خود به طهران آمد. دو سال در نزد مادرش بود بعد او را به اندرون ناصرالدین شاه بردند. در سال ۱۳۰۱هجرى در دوازده سالگی، مظفرالدین شاه او را به تبریز عودت داد و در نزد خود نگاهداشت». (تاریخ بیداری ایرانیان... ج ۱ص۱۹۳)

مخالفین محمدعلی شاه مدام از سوء اخلاق مادرش سخن سر داده و «مخصوصا از بى شباهتى قیافه او نسبت به پدرش مظفرالدین شاه می‌گفتند» (حیات یحیی... ج۲ص۹۶)

کلنل کاساکوفسکى نیز می‌گوید: «محمدعلى شاه از شاهزاده خانمى است که فاحشه شده و مدتى است از شاه جدا شده و نمی‌خواهد با وى زندگى کند...» (خاطرات کلنل کاساکوفسکى... ص۲۰۴).

اما صحبت در این است که محمدعلی شاه هر چقدر هم مستبد بوده آیا اینکه مادرش فلان کاره بوده و قیافه اش شبیه پدرش نبوده این‌ها هم جزو گناهانِ او بوده؟!

اما در این میان، روزنامه هایی، چون صوراسرافیل، روح القدس و مساوات... تندروی را از حد گذراندند، سیدمحمدرضا مساوات در روزنامه اش، شاه را هشدار داد که سرنوشتِ لویى شانزدهم پادشاه فرانسه را پیدا نکند که با گیوتین کشته شد...!

هنگامی که محمدعلی شاه به عدلیه شکایت کرد، «سیدمحمدرضا نه تنها گردنکشى کرده و به دادگاه نرفت حتی در روزنامه اش (شماره ۲۲) به رفتار بیشرمانه ترى دست زد و بدکاریهایى به نام محمدعلى میرزا و مادرش ام الخاقان را بروى چلوار بزرگى نوشته، به بازار فرستاد که مردم، گواهى خود را در پاى آن بنویسند و مهر کنند...» (کسروی، تاریخ مشروطه ایران... ص ۵۹۳)
 
روزنامه نگاری در ایران هم شبیه همه چیزش

روزنامه صوراسرافیل نیز به تندی بر شاه و حتی مادرش می‌تاخت و همچنین به شاپشال روسی که او را «جهود» می‌خواند، پس از بمباران مجلس و دستگیری روزنامه نگار، مامونتوف خبرنگار روسی که در زمان اعدام جهانگیر‌خان شاهد بوده می‌نویسد:

«سر‌گذشت این دو تن (میرزا جهانگیر‌خان و ملک‌المتکلمین) بسیار ساده بود. امروز ایشان را به باغ بردند و پهلوی فواره نگه داشتند. دو دژخیم طناب به گردن ایشان انداختند. از دو سو کشیدند. خون از دهان ایشان آمد و این زمان، دژخیم سومی خنجر در دل‌های ایشان فرو کرد» صحبت در این است که محمدعلی شاه هر چقدر هم مستبد بوده آیا اینکه مادرش فلان کاره بوده و قیافه اش شبیه پدرش نبوده این‌ها هم جزو گناهانِ او بوده؟!
شبِ قبل از اعدام، شاپشال از جهانگیرخان پرسیده بود:

«تو از کجا میدانستی که من یهودی هستم؟
 
روزنامه نگار پاسخ داده بود:

«این طور شنیده ام، تکلیف روزنامه نویس است که هر چه بگویند بنویسد و اگر دروغ است بعد تردید می‌کند...».
اما آیا بدکاره بودن مادرِ شاه را هم بنویسد و بعد، اگر ثابت نشد تردید کند؟!

چنین است که در همه جا و هر کشوری هر چیزی از همدیگر تاثیر می‌پذیرد، اربابِ قدرتش از روزنامه نگاران و احزابش و برعکس؛ و در نتیجه در کشورِ ماقبل مدرن نیز، همه چیزش شبیه هم می‌گردد از شاه دیکتاتورش تا روزنامه هایش و احزابش.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازپایگاه خبری تحلیلی صدای معلم، تاریخ انتشار ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، کدخبر: ۲۱۰۷۶، www.sedayemoallem.ir
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین