پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 18
کد خبر: ۳۷۱۰۹۱
تاریخ انتشار : ۰۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۴۸
ترخانی‌ها هم به مانند دیگر تجار ایران در نیمه راه متوجه شدند که روند مصادره‌ها ممکن است به مصادره سرمایه داران صنعتی محدود نشود و تا مصادره همه نوع سرمایه ها، حتی سرمایه‌های تجاری هم ادامه یابد. حدس ترخانی‌ها درست بود، عناصر تندرو و چپ اندیش که لباس انقلابی گری به تن کرده بودند در تدارک تهیه طرحی برای دولتی کردن تجارت خارجی بودند که معنی دیگرش، جلوگیری از ظهور تجار بزرگ در ایران بود

شعار سال:از صنف تجار و كسبه بزرگي كه در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب به نيروهاي مذهبي كمك كردند تا حكومت محمدرضا شاه را به زير بكشند، اكنون دو سه نفري بيشتر زنده نمانده اند؛ زنده هايي نظير اعلاء ميرمحمدصادقي و علي نقي خاموشي نيز ديگر، داعيه سياسي ندارند و به امر تجارت و گاه زعامت اتاق بازرگاني، قانع و ساكت شده اند.
 
از ميان تجار موثر در اواخر دوره پهلوي، كريم دستمالچي و احمد جواهريان كه نسبتي با جبهه ملي داشتند، اعدام شدند، اسدالله عسگراولادي كه قطب مالي جمعيت موتلفه بود، درگذشت و خانواده حاجي طرخاني كه شايد از مهمترين منابع مالي جريانات سياسي و مذهبي به حساب مي آمدند به سرنوشت و مكافات عجيبي دچار شدند.
 
حاجي رضا ترخاني معروف به «حاجي شاپوري» پير مرد متديني بود كه در بازار شاپور (وحدت اسلامي) تهران، مغازه كوچك عطاري داشت و به روحانيون و مراجع شيعه ارادتي تمام به هم رسانده بود. هر سال، سرموقع به قم سفر مي كرد تا خمس و زكات و سهم امام خود را، بدون كم و كاست تقديم كند.
 
رضا حاجی ترخانی
 
در همان مغازه كوچك سه پسر بچه او (به نام‌هاي كاظم، علي و تقي)  شاگردي مي كردند كه بعدها تبديل به اسپانسرهاي مهم جريانات سياسي ضد رژيم شاه شدند و حتي پا را از اين هم فراتر نهاده و براي افراد متواري از چنگ ساواك، در خانه باغ هاي اطراف تهران، محل اختفا فراهم مي ساختند.
 
ترخاني ها همچنين، در ساخت تمام مساجد مهم تهران مثل مسجد ارك و قبا و نيز مسجد اعظم قم و ده‌ها نهاد و موسسه ديگر، دخيل و سهيم بودند. يك دختر ترخاني هم همسر میرزاعبدالله خاموشی( پدر علينقي خاموشي) شد و در واقع برادران ترخاني دايي خاموشي نيز به حساب مي آيند و از طريق وصلت و رابطه سببي با هاشم صباغيان، علاوه بر روحانيت، به جبهه ملي و نهضت آزادي و مهدي بازرگان نيز متصل مي‌شوند.
 
تحليل هاي امروز ما در باره نقش هاي سياسي كسبه و تجار قبل از انقلاب، آغشته به بدبيني هايي است كه اين امر از رفتارهاي سودانگارانه تجار مذهبي در سالهاي بعد از انقلاب و نيز احتكار و ثروت اندوزي آنان در دوران جنگ هشت ساله، ناشي مي شود، اما خانواده حاجي ترخاني، حقيقتا از تجار معتمد و باورمند زمان خودشان بودند و خيلي سخت است كه بشود براي پذيرش آنهمه ريسك سياسي، نيت و هدف مالي تدارك ديده باشند.
 

کاظم ترخانی در کنار مهندس بازرگان
 
از ميان فرزندان حاج رضا ترخاني، برادر بزرگتر يعني حاج كاظم ترخاني، داراي فعاليت هاي تجاري گسترده تر بود. علاوه بر مستغلات فراوان در گلشهر كرج و چندين مغازه در پاساژ گل ( در پامنار تهران) و نمايندگي فروش روغن گل، سرمايه گذاري هايي هم در كارخانه قند فريمان و ثابت خراسان انجام داده بود.
 
كاظم ترخاني يكي از دوستان مهندس مهدي بازرگان بود و از معدود بازارياني بود كه در دهه 40 براي ملاقات با او به زندان مي رفت و در زماني كه بازرگان نخست وزير بود، در امور اقتصادي با كاظم ترخاني و مصطفي عالي نسب مشورت مي كرد. در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب با 200 كاميوني كه در اختيار داشت، به كمك دولت مهندس بازرگان شتاف و در سال 58 از بروز قحطي جلوگيري كرد.
 
  حاج كاظم چند صباحي با انقلابيون بود و عضو اتاق بازرگاني هم شد، حتي در برخي جلسات شوراي انقلاب هم شركت مي كرد. اما به دليل بيماري قلبي، راه خودش را مجددا به سمت تجارت كج كرد و دور سياست را خط كشيد. ارتباط هاي او با مهندس بازرگان و اعضاي نهضت آزادي و نهضت آزادي، باعث شد تا هيچكدام از انقلابيون در قدرت، سراغي از او نگيرند تا اينكه در سال 87 درگذشت.


علي ترخاني:
 
علي ترخاني برادر دوم و مياني و عامل توزيع قند و شكر بود كه بعد از پيروزي انقلاب، از پذيرش مناصب سياسي امتناع نكرد. او با شروع نظام جديد و با حكم آيت الله خميني به عنوان يكي از اعضا و سپس مسئول اتاق بازرگاني تهران انتخاب شد.
 
منصب ديگر علي ترخاني كه بلاي جانش شد، مسئوليت مصادره اموال هژبر يزداني، سرمايه دار معروف دوره پهلوي بود. امام خميني طي حكمي نوشت: «جناب آقای حاج علی طرخانی – ایدة ا… تعالی، جنابعالی به اتفاق آقایان حاج اسدا… عسگر اولادی و حاج حبیب‌الله شفیق مأموریت دارید که آنچه از دارایی و مستغلات و زمین‌های کشاورزی و تأسیسات دامداری به نام هژبر یزدانی است، همه را در اختیار گرفته و حفاظت کنید و آنچه را ممکن است فروخته و به صورت نقد درآورید و به حسابی بنام سه نفری واریزکرده تا بعداً در مورد آن تصمیم اتخاذ شود».
 
علي ترخاني كه خود نيز عاري از مال و مكنت نبود،  نسبت به صحت مصادره اموال هژبر يزداني و قانون مصادره ها ( مصوب تيرماه 1358) ترديد كرد. اين اقدام او با واكنش تند انقلابيون مواجه شد و نام او را هم در فهرست 52 نفره سرمايه داران طاغوتي ثبت كردند و به اين ترتيب، اموال و سهام اين تاجر اسپانسر نيروهاي ضد سرمايه داري بويژه سهام او در كارخانه شهد خوي هم، ملي اعلام شد.
 
مصادره اموال ترخاني كه با رهبري انقلاب و نيز برخي سران انقلاب نظري بهشتي، مطهري و هاشمي رفسنجاني دوستي داشت، لَختي تعجب برانگيخت. اما تابستان همان سال ماهنامه «جاما» متعلق به كاظم سامي وزير بهداشت دولت موقت مقاله اي تند و تيز عليه فعاليت‌هاي سرمايه دارانه علي ترخاني منتشر كرد كه ثابت كند، در مصادره اموال علي ترخاني هيچ اشتباهي رخ نداده است.  علي ترخاني با آه  و افسوس  در سال 1372 از دنيا رفت.


تقي ترخاني:
 
سرنوشت عجيب تر از همه برادران ترخاني براي تقي، كوچكترين فرزند خانواده، رقم خورد. او نسبت به دو برادر ديگرش، آدم سياسي تري بود و كمك هاي او مستقيما به حساب آن‌ دسته گروه‌هاي مذهبي مي رفت كه با حكومت شاه درگيري نظامي و چريكي داشتند؛ از آن جمله، كمك به علي اكبر گودرزي، رهبر گروه فرقان بود كه مورد حمايت مالي كامل او قرار داشت و مدتها هم به اختفاي او مبادرت كرده بود.
 
 گودرزي كه بعد از ترور آيت الله مرتضي مطهري و در ديماه 1358  محاكمه و اعدام شد، چهره كمتر شناخته شده و مرموزي دارد. او جوان  20 ساله اي بود كه خود را مفسر قرآن و ضد «آخونديسم»  مي.دانست و البته قرآن هم تفسير مي كرد و بر اساس فهم احتمالا اندك خود، فتواي قتل صادر مي كرد.
 
اكبر گودرزي، چند سال بعد از پيروزي انقلاب، به اين جمع بندي رسيد كه روحانيت بايد از عرصه قدرت حذف شود. به همين دليل، گروه فرقان را مجددا آماده كرد تا به قول خودش انقلاب ديگري را تجربه كند و براي تامين مالي اين حركت، مجددا به سراغ تقي ترخاني رفت كه اين بار جواب منفي شنيد.
 
داستان از این قرار بود که گودرزي مي‌رود درب منزل حاج ترخاني و مي‌گويد: ما 500 هزار تومان پول نياز داريم! در آن زمان 500 هزار تومان، پول زيادي بود. حاج طرخاني مي‌پرسد: «شما اين پول را براي چه چيزي لازم داريد؟» گودرزي مي‌گويد: «مي‌خواهيم انقلاب كنيم.» حاج طرخاني مي‌گويد: «انقلاب كه كرديم!» گودرزي مي‌گويد: «نه! اين انقلاب نشد، ما مي‌خواهيم عليه اين … موج‌سوار انقلاب كنيم!» حاج ترخاني بنده خدا هم گفته بود: «ما از اين پول‌ها نداريم به كسي بدهيم».
 
داستان در همين جا تمام نمي شود، گودرزي در جلسه گروه فرقان به اين جمع بندي مي رسد كه تقي حاجي ترخاني سرمايه دار و عامل ارتجاع است و از سرمايه خود براي وجيه المله شدن استفاده كرده است و القصه، بايد به قتل برسد. بنابراين، در روز 16 تير 1358 يعني حدود 5 ماه از انقلاب گذشته، او را مقابل درب منزلش و در حضور فرزند خردسالش هدف قرار دادند. علي ترخاني بر اثر جراحات گلوله‌هاي شليك شده، در مسير بيمارستان ايرانمهر تهران از دنيا رفت و به اين ترتيب، اكبر گودرزي، حساب تمام كمك هاي مالي كه در دوره پهلوي دريافت كرده بود را نمك نشناسانه و يكجا تسويه كرد!
 
تحليل رفتار ترخاني ها :
 
به اين ترتيب، خانواده حاجي ترخاني به عنوان حاميان مالي انقلاب اسلامي، بدست خود انقلابيون نابود شدند.  مهمترين سوالي كه به ذهن مي رسد اينكه آيا رفتار ترخاني ها در حمايت از جريانات مخالف رژيم پهلوي، از اول اشتباه بود؟ پاسخ به اين سوال خيلي راحت نيست، اجمالا مي توان گفت كه هيچ يك از نيروهاي درگير در فرايند انقلاب، تصور دقيقي از فرجام راه نداشتند.
 
بسياري از تجار به خاطر اعتقادات مذهبي، به برخي روحانيون و يا جريانات سياسي داراي گرايش مذهبي كمك مي كردند و سرنوشت مبارزات عليه حكومت شاه و شاكله نظام سياسي آينده خيلي دغدغه آنها نبود. برخي از تجار خرده‌پا هم به خاطر عقب افتادن از جريان رشد فزاينده بورژوازي صنعتي و صاحبان صنايع بزرگ و نوظهور، به جمع مخالفان حكومت پيوستند كه احساس مي كردند اين طبقه سرمايه دار جديد با رانت حكومت پديد آمده و سرپا مانده است.
 
به يقين مي توان مدعي شد كه هيچ يك از تجار ايراني كه از طريق كمك هاي مالي به سقوط حكومت پهلوي مبادرت كردند، هر چند مخالف سرمايه داري و جلوه هاي آن در سطح جامعه بودند، اما تصور جديدي از جريان ضد سرمايه داري نداشتند.
 
ترخاني ها هم به مانند ديگر تجار ايران در نيمه راه متوجه شدند كه روند مصادره‌ها ممكن است به مصادره سرمايه داران صنعتي محدود نشود و تا مصادره همه نوع سرمايه ها، حتي سرمايه هاي تجاري هم ادامه يابد. حدس ترخاني ها درست بود، عناصر تندرو و چپ انديش كه لباس انقلابي گري به تن كرده بودند در تدارك تهيه طرحي براي دولتي كردن تجارت خارجي بودند كه معني ديگرش، جلوگيري از ظهور تجار بزرگ در ايران بود.
 
در هرصورت، وقتي مخالفت هاي پراكنده با سرمايه داري تبديل به مكتب و ايدئولوژي ضدسرمايه داري شد، از بستر اين منازعات، هيولايي برخاست كه همه را بلعيد.


شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری کارخانه دار  ، تاریخ انتشار:   16 دی1400، کدخبر: ،www.karkhanedar.com

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین