، در یک جغرافیای معین و فرهنگ خاص دانست. تجارب مشترکی که بدلیل اهمیت موضوع و ضرورت تکرار پذیری، نیازمند یادآوری با شیوهای آهنگین و در قالب کلامی خلاصه شده به شکل مثل، هستند. در ادامه متن به ۶۱
(خراسان جنوبی)، اشاره میشود.
۱- پا خَر وُ خُرجین دِ دُو نِیهتحت اللفظی: پا خر و خرجینی در داو (میدان و معرکه) نیست.
در موردی گفته میشود که پای حرف در میان است و از عمل خبری نیست.
۲- درخت جوزیه مُلک سوایهمعنی: در مورد شخصی گفته میشود که تافته جدا بافته است
۳- اشتر دُ شیشه کردنتحت اللفظی: کنایه ازسیاه کردن. مثلا از کسی که بازار آمده بپرسند: بازار چه خبر؟ -- هیچی اشتر د شیشه میکردن
۴- پِیزی اُو نِدیدهتحت اللفظی: پوزش (صورتش) آب ندیده.
کنایه از اینکه هرگز صورتش را نشسته
۵- ِپندَری سَرِ مورِشک بِخُوردِیهتحت اللفظی: پنداری سر مورشک (مورچه) خورده است
کنایه از اینکه زیاد حرف میزند
۶- مرغ نیه که کِش کنُم. درِ نیه وَپِش کُنُم کنایه از اینکه با انسان طرف است، مرغ نیست که کیش کند و برود یا درب خانه نیست که فورا ببندد
۷
- از نو کیسه قرض نِکو اگه قرض کِردی خرج نِکوکنایه از اینکه از کسی که تازه به پول یا ثروتی رسیده پول قرض مگیر یا اگر قرض گرفتی آن را خرج نکن، چون به زودی سراغت میآید و آن را از تو طلب میکند.
۸- به جوُ رسیده یه که به نُو رسیده یهمعنی: یعنی اینکه به جون رسیده که به نون رسیده. اشاره به اینکه درآمدی دست یافته تا خوب و بهتر از این زندگی کند و زحمت زیادی کشیده است.
۹- بچه چغوک مَدّ رِ خور جیک جیک یاد مِده.معنی: بچه گنجشک مادرش رو جیک جیک یاد میدهد. این مثل وقتی گفته میشود که پسر یا دختری میخواهد پدر یا مادرش را نصیحت کند.
۱۰- اَگَر عَروسی نِکردِم وَر پُشت بونِ عَروسی بِرفتِم.
معنی: اگر خودم فلان کار را انجام نداده ام ولی خیلی هم بی اطلاع نیستم
۱۱- اَنگُشت تو حَلق مُو نِمتونی کُنیمعنی: مرا نمیتوانی گول بزنی
۱۲- او جایی نِمِشینه که اُو بِه زِری وا شو.تحت اللفظی: اوجایی نمینشیند که آب به زیرش وا شود.
معنی: کنایه از اینکه آدم ساده لوحی نیست
۱۳- اُو دِ خونِه گَندیدِیهتحت اللفظی: آب در خانه گندیده است.
معنی: کنایه از اینکه تا کسی سفر نکند ارزش پیدا نمیکند. آدمی وقتی در وطن است ارزش ندارد.
۱۴- خلِون خو هم نِمِتونِده بالا کشِدِه معنی: در مورد اشخاص دست وپا چلفتی
۱۵- او فِلُونیه، نَه دول (دلو) اَسیامعنی: کنایه از اینکه او خیلی مرد بزرگی است چیز بی اهمیتی مثل دلو آسیا نیست.
۱۶- مجمان مسی"مجمعه " وَ تَه اَو شده، تَختکو وَر رو اُفتیدهتحت اللفظی: با ارزشها رفته اند وبی ارزشها روآمده اند
۱۷- بَخت خُورِ عوض کُنُُم طَلِهی خُور چِکُنُم.تحت االفظی ومعنی: بخت خود را عوض کنم طالع نحس خود را چه کنم؟ (من بخت و اقبال و طالع ندارم)
۱۸- قاصد فِرِست، عاقل فرستتحت اللفظی:برای انجام هر عملی اگر نیاز باشد قاصد بفرستی، فردی عاقل را بفرست
۱۹- بهشتِه به سرزَنِشه نِمیَرزهتحت اللفظی: اگر بهشت هم باشد به سرزنشی نمیارزد.
معنی: در برابر سرزنش اگر بهشتی باشد ارزش ندارد.
۲۰- از شوره زَمی بِگذَرِی وکِش مَکُنِیتحت اللفظی: از شوره زمین باید گذر نمود و کشت نباید کرد .نباید از زمین شوره زار توقع کشت وزرع داشت.
۲۱- از کِشت بَدت خبر کُنم روز دِرواز کارهای بدی که حالا میکنی روز آخر ترا با خبر خواهم کرد.
۲۲- از یِکه وَر تَش مِخُوره از یِکه وَر پَش مِخورهترجمه تحت اللفظی: ازیکی برطَشت میخورد و از یکی بر پشم میخورد. بعضی خوش اقبال میشوند وبرخی سیاه بخت (درمورد بعضی مساعد میشود و درمورد بعضی به عکس نتیجه میدهد).
۲۳- اسم باد نِبَری که بچه بَدُم مَهتحت اللفظی: اسم باد نبرید که بچه به یاد بادام میافتد و بادام میخواهد.
۲۴- اَسیا که بار خُرد کو زیغ خُر هم کنهتحت اللفظی: آسیا که بار خود را بدهد کو زیغ (سروصدا) خود را هم بکند
معنی: مردی که خرج زندگی را تامین میکند گاهی داد و فریادی هم داشته باشد مهم نیست. زنی هم که هزار حسن دارد بگذار گاهی بدخلقی هم داشته باشد.
۲۵- اَسیا وَر سَنگ مِچَرخهمعنی: اسیا وقتی گندم ندارد برسنگ میچرخد. کنایه از این که فعلا پولی و خرجی در دست نیست.
۲۶- اِشپِشو دِ زِمِیستُو پَناهِهشپشی در زمستان، میتواند پناهگاه محسوب شود.
معنی: در شبهای سرد زمستان که ادمی باید در پناه بادوسوز وسرما بنشیند شپش هم خود پناهی است. کنایه از اینکه در موقع احتیاج چیز جزیی هم اهمیت دارد.
۲۷- اُشتُر رِ به علقه بَندی چه کار؟تحت اللفظی: اشتر را به علاقه بندی چه کار
معنی: علاقه بندی شغلی است مربوط به تابیدن نخ وابریشم وقیطان درست کردن، و برروی هم کار ظریفی است. گفته میشود که شتر را به چنین کار ظریفی چه ارتباط است. ادم ناشی را به کار دقیق چه کار.
۲۸- اُشتُرِه به دَنگهمعنی: وقتی گفته میشود که کسی میخواهد چیز خیلی گرانی را به مبلغ خیلی کمی بخرد.
۲۹- اِشکَم گُشنه اَتِش بَزی؟تحت اللفظی: شکم گشنه و آتش بازی؟
معنی: موقعی که شخص گرسنه است و درد اصلی اش کسب نان است، نه تفریح و سرگرمی.
۳۰- هنو کو تا جو درو یعنی هنوز خیلی مانده تا کسب نتیجه
۳۱- اگر مسجد خراب شده محراب خو وَر جا یهاگر بخشی از یک کار برهم ریخته است، اصلش که پابرجاست.
۳۲- اِشپشونِ منیژه خانم اسم دّارهکنایه از اینکه به قدری آدم افادهای است که حتی شپش هایش را نام منیژه خانم نهاده است.
۳۳-به جای کهربا کاهی نشسته. به جای شیر روباهی نشستهافراد سرجای خودشان نیستند و فرومایگان بر بلندی نشسته اند
۳۴- فلانی خو اوویی ور رودهکنایه از این که فلانی در مقایسه با آدم بسیار بزرگ دیگر، مثل قطره آبی در مقابل یک رودخانه میماند.
۳۵-در خونه نیا چسه. بی بی و نسا مونهمعنی:درموردی گفته میشود که فکر میکند کاری را مخفی انجام میدهد و کسی متوجه نمیشود. در حالی که مادر بزرگ و خانم خانه میدانند.
۳۶- بوس به پیغوم نمشوانجام دادن کار با وعده ووعید نمیشود. باید عملا گام برداشت
۳۷ - آسیای لٌم لٌم چه جُو بِشه چه گندماشاره به افراد بیکاره است
۳۸- او رمشو بدزدن ولی نم ره که نمشو بدزدن یعنی مال افراد پر مال رو میشه ازشان گرفت، اما نم (اشاره به کم مال بودگی) را نمیشود سرقت کرد
۳۹- اَز اَتَش گَز طمع انگشت (زغال) مَکُنِیهمانطور که از اتش گز نمیتوان توقع زغال داشت از ادم بی اصل و بدگهر توقع خوبی نباید داشت.
۴۰- اَز چایه که اَزو نِبو رَنجِه، چه سَر وا بُو چه سَرینجِه سَنگهچاهی که بر اثر نداشتن آب رنجی به آدم ندهد چه سر آن باز باشد و چه روی سر آن سنگی نهاده باشند فرقی
نمیکند. (آدمی که خیری به مردم نمیرساند چه زنده باشد چه مرده)
۴۱- ارباب کچل نوکر مو دار نمیه توضیح:ارباب کم مو، تمایلی به نوکر مودار ندارد
۴۲- احمدک نه درد داشت نه بیماری جوالدوز ره ور خو مزددو منالید توضیح: اشاره به افراد بیکار و بی دغدغهای دارد که برای خودشان درد سر درست میکنند و از روی شکم سیری، گلایهمند هستند.
۴۳- آقا دِنگ دِنگ، بی بی خیک خیکتوضیح: آقا کم کم جمع و ذخیره میکند، ولی خانم زیادتر از حدّ معمول مصرف میکند.
۴۴- از بی عرضه گی سگ مانه که شغال تو کاه دون ما بچه مکنه توضیح: کنایه از کسی است که دارای اطرافیان کارنابلد بوده و باعث ایجاد گرفتاریهای عدیده برای فرد میشوند.
۴۵-ادم از سرما بمره بهتره که پالون خر دبر خو کنه توضیح: آدم اگر به هزار درد و گرفتاری دچار بشه، بهتر از آن است که به کاری که در شان او نیست بپردازد
۴۶- از تاش تو صد تار ُمی بًٌرٌم لٌُو جو و تشنه وَر مِگردُنُمتوضیح: کنایه از اینکه صد تا را از قبیل تو فریب میدهم، تو میخواهی مرا فریب دهی؟
۴۷-از دیوُنهِ اّوال سلوُمتیتوضیح: از دیونه کسی میپرسد عقیده شما دربارهی فلان چیز چیست؟ (از آدم بد انتظار نیکی نداشته باش)
۴۸- اشتر که خار مایه گرده خور دراز مکنه توضیح: شتر هم اگر بخواد خار بخورد، گردن خود را دراز میکند. اشاره به کم تحرکی انسانهای تنبل
۴۹- اگه او چغندر نپزه موهم دگ نجوشم کنایه از درگیری بین دو آدم خیره سر و لجباز با یکدیگر
۵۰- عقل از شهر پند از کلاته توضیح: عقل و دانش را باید از شهر و شهریها آموخت و تجربه و خرد را از مردم روستایی و دنیا دیده
کنایه ازریختن آب روشنی است. اگرآب بریزدمردم آن رابه فال نیک میگیرند.
۵۱- بالا بالا مار راه نمدن پایی پایی هم جا ما نیهتوضیح:در بالاها ما رو راه نمیدهند و در پائین مجلس هم جای ما نیست. اشاره به آدمهایی که در محیط مناسب خودشان قرار ندارند
کنایه ازآبی که نخواسته ایداگربه شماتعارف کردندبگیرید، به مرادتان خواهید رسید.
۵۲- بده کار ره اگه به حال خو وا بگزاری طلب کار هم مشوبدهکار را اگر به حال خود رها کنی و طلب خودت را نخواهی، طلبکار شما هم میشود
۵۳- بری تو قندو قروت یکیهکنایه از کسی که بدلیل کم دانشی و کمی تجربه، قدرت تشخیص و تمییز ندارد.
۵۴- بیگاری بِه از بیکاریبیگاری = کاربی مزد
توضیح: اگرکاری بکنی ومزدنگیری بهتر از بیکار ماندن است.
۵۵- بَیل هُونِه، کلنگ وَردار.یعنی:بیل بنه (بگذار) کلنگ را بردار.
کنایه از این کار تمام شد، به کار دیگر بپرداز.
۵۶- پول که زیاد مشو هم خونه تنگ مشو هم زن زشت مشوثروت که از یک اندازهای بیشتر میشه، اول احساس میکنه که خانه اش کوچک است و دوم حس میکند که زنش خیلی زشت است.
۵۷- مادر ندهد شیر به فرزند خموش یعنی انسان برای بدست آوردن هر چیزی باید حرف بزند و درخواست کند
۵۸- خر ره باید جایه ور بندی که صاحبی راضی باشهتوضیح: در انجام دادن امور، به جلب رضایت صاحب کار توجه باید نمود و صرف انجام کار، کافی نیست.
۵۹- مسجد گرم وگدا هم اسده کنایه به افرادی که دنبال موقعیتهای آماده برای سو استفاده هستند
۶۰-شنیدن که یخ مخورن نمدونن که یخ ره تابستو مخورن یا زمستواشاره به افراد نوکیسهای که حتی جایگاه انجام دادن برخی از امور را نمیدانند
۶۱- به ده کورو که رسیدی دست خور ور چش خو گیر
کنایه از اینکه باید با جماعت همرنگی داشت
؟؟؟