پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۷۶۶۰۶
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۳:۵۵
مجرمان یقه‌سفید مجرمانی هستند که با زیر و بم کار آشنا شده‌اند. آدم‌های حرفه‌ای هستند و وضعیتشان با مجرمان عادی فرق می‌کند. این‌ها پرستیژ و شگرد‌های خاص خودشان را در انجام جرم و اقدامات کلاهبرداری دارند.
شعار سال: در بررسی پرونده‌های مجرمان اقتصادی با طبقه‌ای به نام یقه سفید‌ها روبرو هستیم. اگر موافقید بحث را با تعریفی از این گروه آغاز کنیم؟

ما در علم حقوق در بحث کلاهبرداری، مبحث مهمی به نام مجرمان یقه‌سفید داریم. مجرمان یقه‌سفید گروه‌های مختلف و طبقات اجتماعی مختلفی دارند. گاهی در رده‌های عالی قدرت سیاسی و گاهی تازه به دوران رسیده‌هایی هستند که خودشان را در چرخه قدرت جا کرده‌اند.

مجرمان یقه‌سفید مجرمانی هستند که با زیر و بم کار آشنا شده‌اند. آدم‌های حرفه‌ای هستند و وضعیتشان با مجرمان عادی فرق می‌کند. این‌ها پرستیژ و شگرد‌های خاص خودشان را در انجام جرم و اقدامات کلاهبرداری دارند. در همه کشور‌ها معروف است که مجرمان یقه سفید، جایگاه بالاتری از مجرمان عادی دارند. یک سارق که سرقت‌های معمولی انجام می‌دهد یا جزو اراذل و اوباش است، یک مجرم عادی تلقی می‌شود، ولی مجرمی که عمل مجرمانه او به سیستم دولتی و کلان جامعه برمی‌گردد، دیسیپلین خاصی دارد و با مانور‌های خاصی هم مرتکب جرم می‌شود. در علم حقوق به اقدامات این نوع مجرمان مانور‌های متقلبانه می‌گوییم. حالا ما در فهم دقیق و شناسایی این نوع مانورها، نیاز به نگاه روان‌شناختی داریم. مثلاً این نوع مجرمان با ماشین‌های مدل بالا رفت و آمد می‌کنند. پرستیژ و لباس‌ها و همراهانشان هنگام ورود به دادگاه قابل تأمل است. نوع ادبیات گفتاری‌شان، فرق می‌کند. حتی گروهی که از سطوح پایینی بالا می‌آیند و وارد طبقه یقه سفید‌ها می‌شوند، رفتار‌های مشترکی دارند.

یادم هست سال ۸۶ متهمی داشتم که حکم مجرمیتش را صادر کردم، قبلاً دستفروش بود و با ارتباطاتی که با سیستم بانکی ایجاد کرده بود با دریافت وام‌های کلان و پرداخت رشوه به رئیس و مدیران بانک، برج‌سازی می‌کرد. الان چند برج در تهران دارد. این آدم کاملاً شخصیتش فرق کرده بود. یا با بنز یا با پرادو به مجتمع قضایی می‌آمد. هنگام بازجویی طوری القا می‌کرد که انگار یک تولیدکننده و سرمایه‌گذار و توسعه‌گر صنعت است. می‌گفت من صد تا کارگر دارم، شما مرا آورده‌اید و محاکمه می‌کنید با ادبیات خاص خودشان شما را قانع می‌کنند. حتی رفتار‌های اقناعی دارند. اینجاست که کار به نگاه روان‌شناسانه نیاز دارد. مجرم طوری خودش را القا می‌کند که وقتی دیگران از بیرون می‌بینند یا مثلاً کارگرهایش، می‌گویند چرا دارید با او برخورد می‌کنید، این دارد نان صد خانواده را می‌دهد.

بعد به جامعه طوری القا می‌کند که شما که دارید با من برخورد می‌کنید، جلوی سرمایه و صنعت را می‌گیرید. از طرفی یک شخصیت پنهان دارد که شخصیت گذشته دستفروشی اوست و از طرفی امروز شخصیت یک یقه سفید را پیدا کرده. نگاه روان‌شناختی به ما کمک می‌کند که شخصیت اول و دوم این مجرم را پیدا کنیم. مثلا متهمی داشتم که فرستادیمش زندان. وقتی رفت زندان یک هفته بعد او را آوردند. گفت: شما شخصیت مرا خرد کردید. گفتم مگر برخورد ناشایستی از ما دیدید؟ گفت: نه، چون شما وقتی خواستید مرا بفرستید زندان عمداً مرا سوار پژو کردید یعنی سوار ماشینی مدل پایین کردید. تازه پژویی که او را برده یک پژوی نقره‌ای و نو است. ما اینجا با چنین شخصیت‌ها و ملاک‌هایی روبرو هستیم؛ بنابراین شما اساساً مجرمان اقتصادی را شخصیت‌هایی با تعبیر یقه‌سفید می‌دانید. حالا این سؤال پیش می‌آید که این‌ها گروه‌ها و طبقه‌ها و لایه‌هایی دارند. این لایه‌ها چگونه قابل شناسایی‌اند؟

بله. دقیقاً. نکته این است که مفسد اقتصادی به وجود نمی‌آید مگر اینکه دو اهرم و دو عامل داشته باشد. یعنی ارتباط نامشروع پول و قدرت. این لایه شناسی در مجرمان اقتصادی مبتنی بر این ارتباط است. این نکته خیلی مهم است. اینجا باید ارتباط بین پول و قدرت توسط روان‌شناسان و جامعه‌شناسان ما تبیین علمی شود تا به نتایج درستی دست پیدا کنیم.

تمام متهما‌ن پرونده‌های اقتصادی به نوعی با مسئولین ادارات، سازمان‌ها و نهاد‌ها ارتباط دارند. متهم یا مجرمی که می‌خواهد شخصیت یقه‌سفید پیدا کند، تا زمانی که خود را به قدرت وصل نکند نمی‌تواند وارد این فضا شود. البته یقه‌سفید‌ها لایه‌های گوناگونی دارند. اول و مهم‌ترینشان لایه‌های بالایی قدرت یعنی سفارش‌کننده‌ها و تأییدکننده‌ها هستند. دومین گروه مدیران عالی رتبه سازمان‌ها و نهاد‌های اقتصادی و بانکی هستند و سومین گروه مجرمانی که ممکن است تا دیروز از طبقه پایین جامعه بوده باشند. یک لایه دیگر هم وجود دارد و آن فرزندان چهره‌ها و رجال هستند. یعنی آقازاده‌ها. یعنی فردی با کمک یک آقازاده که پدرش چهره موجه و خیلی خوبی هم بوده، رفته یک میلیارد تومان پول فراهم کرده و ۰۰۱ میلیون تومانش را به آن آقازاده حق‌الزحمه داده است. این آقازاده هیچ کاری هم نکرده فقط چند تا تلفن زده و ارتباط برقرار کرده است.

شما عموماً در پرونده‌ها با گروه عاملان اجرایی هم روبرو بوده‌اید، با چه تیپ‌هایی برخورد داشته‌اید و اصولاً این‌ها از چه گروه و طبقه اجتماعی هستند و چه نوع شخصیت‌هایی دارند؟

البته در پرونده‌ها از همه مدل آدم‌ها و همه طبقه‌ای داشته‌ایم. چه بالا، چه متوسط و چه پایین. این گروه مجرمان که خودشان را در ارتباط با یقه‌سفید‌ها قرار می‌دهند عموماً از سطح طبقه پایین جامعه هستند. تقریباً تمام این افراد خانواده‌های متزلزلی دارند با عقده‌های فروخورده بسیار و با مشکلات اقتصادی فراوان و نیاز‌های بسیاری که برآورده نشده است. البته آدم‌های کاری و دونده‌ای هستند. قابلیت ارتباط برقرار کردن زیادی دارند. اگرچه مشاغل سطح پایین و حتی دلالی دارند. این‌ها اولین ارتباطاتشان با مدیران پایینی بانک‌ها و مدیران شعبه‌ها شکل می‌گیرد. از طرفی در رفت وآمد به ادارات و سازمان‌ها سعی می‌کنند خودشان را به بدنه بالاتر نزدیک کنند یا نزدیک نشان بدهند. این عاملان اجرایی عموماً سطح سواد پایینی هم دارند. من در پرونده‌ها ندیدم که فرد تحصیلکرده، فوق‌لیسانس یا دکترا بیاید، شرکتی تأسیس کند و بخواهد عامل اجرایی برای دیگران باشد و مسئولی به او پیشنهاد بدهد. ولی از لحاظ تیپ و قیاقه و دیسیپلین و کلاس گذاشتن و خدم و حشم راه‌انداختن آدم‌های واردی هستند. چون از هوش کاری خوبی هم برخوردارند. درست است که ما می‌گوییم از سطح پایین اجتماعی هستند،، اما هوششان قابل توجه است. آدم‌هایی هستند که جریانات را می‌فهمند و متوجه می‌شوند که سیم‌های یک سیستم چگونه به هم وصل می‌شوند.

به نظر شما برای روان‌شناسی مجرمان اقتصادی باید به چه مؤلفه‌هایی توجه کرد تا به تحلیل‌های روان‌شناختی درستی رسید؟

اول موقعیت اقتصادی و اجتماعی این مجرمان است که عموماً رابطه معکوسی بین وضعیت اقتصادی و اجتماعی و میزان جرم وجود دارد. افرادی که از طبقات اقتصادی و اجتماعی پایین جامعه هستند یا قبلاً بوده‌اند و حالا به طبقه دیگری تبدیل شده‌اند. یعنی به تعبیری تازه به دوران‌رسیده‌ها، بیشتر قابلیت کسب شخصیت مجرمانه را دارند. دوم سن این مجرمان است. سن یکی از عوامل مهم تخلفات است. ما در ایران روی این مقوله کار نکرده‌ایم. سوم نقش جامعه و سازمان‌ها و سیستم اجتماعی ماست که این افراد با آن مرتبط می‌شوند. چه سیستم قدرت، چه سیستم پول.

اشاره کردید که مجرمان اقتصادی از قدرت ارتباطاتی قوی برخوردارند. تاکنون به جامعه‌شناسی این نوع ارتباطات رسیده‌اید؟

نکته‌ای که هست این مجرمان در درون خود و به صورت تجربی ضعف‌های جامعه را روان‌شناسی کرده‌اند و با نقاط ضعف آن آشنا شده‌اند. ما متهمی داریم که با همین پول‌های فاسد، در ماه‌های محرم یا صفر یا رمضان سفره‌های مفصل پهن می‌کند. وجهه برای خودش درست می‌کند. یعنی خود و جامعه را روان‌شناسی کرده و متوجه شده که چگونه محبوبیت کسب کند. این‌ها عموماً راه‌هایی را پیدا می‌کنند تا مورد انتقاد دیگران قرار نگیرند. اصلاً انتقادپذیر نیستند و دریچه‌های نقد یا حرف و حدیث دیگران را با شیوه‌های مالی یا اجتماعی می‌بندند. مثلاً در ایام دهه محرم، هیئت‌های مختلف راه انداخته‌اند. یعنی متوجه شده‌اند ضعف جامعه کجاست. دیگ‌های مختلف بار می‌گذارند، نذری می‌دهند، آقایان، چهره‌ها و مدیران بالادستی را برای روضه‌ها دعوت می‌کنند. حتی داشته‌ایم که مداح‌های مشهور را برای مجالس خود انتخاب می‌کنند و از همه عناصر سوءاستفاده می‌کنند.

از مجموع ابزار‌های محبوبیت در جامعه ما که به نوعی ضعف‌ها و خلأ‌هایی دارد استفاده می‌کنند تا برای خود وجهه کسب کنند. اول هیئتی یا روضه‌ای راه انداخته، یک سری از چهره‌ها را هم دعوت می‌کنند. بعد با همین شیوه‌ها خودشان را بین مردم و چهره‌ها جا می‌اندازند. مثل مدل شهرام‌جزایری که ایشان با یک‌سری افراد و آقایان در قالب پرداخت وجوهات یا پرداخت نذر یا خیریه ارتباط برقرار می‌کرد.

اما گروه دیگر مثل مدیران با نفوذ سازمان‌های اقتصادی یا بانکی و همچنین بعضاً چهره‌های اهل قدرت و سیاست چطور؟ این‌ها که دیگر نیازی به کسب طبقه اجتماعی بالاتر ندارند؟

در این طبقه از مجرمان ما با پدیده‌های رفتاری دیگری روبرو هستیم. شاهد یک نوع چشم و هم‌چشمی، یک نوع ثروت‌اندوزی و کسب قدرت و ثروت و به رخ کشیدن این‌ها خصوصاً در سطح خانواده‌ها و همسرانشان هستیم. این یک واقعیت است. اگر به یاد داشته باشید چند سال پیش مقام معظم رهبری به پدیده تجمل‌گرایی در سطح مسئولان اشاره کردند. این پدیده کاملاً قابل بررسی در سطح مدیران و یقه‌سفید‌های بالادستی است. می‌بینید که دائم به دنبال مد روز شدن هستند. حتی خود افراد یعنی مدیر را در سطح بالا می‌بینید که با دیگری چشم و هم‌چشمی دارد، در حوزه اشرافی‌گرایی و گرایش به تجملات چه در خانه و خانواده و چه در سازمان و سیستمی که در آن کار می‌کند. این حتی در رده دیگر به مدیران میانی و پایینی سازمان‌ها هم نفوذ کرده است و مثل یک آفت رشد کرده. این موضوع واقعاً نیاز به روان‌شناسی در همه ابعادش دارد. اگرچه من نقش مؤثر رسانه‌ها را در این آسیب جدی‌تر می‌بینم. تحقیقات، در پرونده‌های مجرمان اقتصادی نشان داده که موارد بسیاری از مدیران یا عناصر آسیب‌دیده، تحت فشار خانواده‌هایشان یا همسرانشان دست به چنین اقداماتی زده‌اند و گرفتار این جریان فساد اقتصادی شده‌اند. من با مجرمان بسیاری گفتگو کرده‌ام که این‌ها به خاطر فشار همسر برای تأمین نیاز‌های اقتصادی بالاتری برای خانواده، به رشوه‌گیری، اختلاس، جعل اسناد، ورود به باند‌های مجرمانه اقتصادی، عامل اجرایی جرم‌ها قرار گرفتن و... تن داده‌اند.

من پرونده‌ای داشتم که مربوط به یکی از رده‌های نهاد‌های مهم بود. از او پرسیدم شما چرا این کار را کردید، زد زیر گریه. آدم موجه و سالمی هم بود. گفت که به خاطر همسرم این کار را کردم. از طرف همسرش تحت فشار بوده، حقوقش هم کفاف نمی‌داده که آن سطحی که همسرش توقع داشته تأمین کند. حتی مقدار حقوق هم برایش خوب بوده. ولی بالاخره چشم و هم‌چشمی اطرافیان و همسایگان و خانواده‌اش او را تحت فشار گذاشته. گفت خانمم مرا تحت فشار گذاشت. گفتم بگو قضیه از چه قرار بوده؟ می‌خواستم ریشه فشار را درآورم. گفت با همسرم تلویزیون را که نگاه می‌کردیم در این فیلم‌ها که اخیراً هم خیلی زیاد شده، فلان رده سئول سازمانی را نشان می‌داد با ماشین مدل بالا و خانه وسیع با مبل و پرده‌های آنچنانی و. می‌گفت خانمم فکر می‌کرد که من عرضه ندارم. هر چه هم می‌گفتم که این‌ها فیلم است، توجه نمی‌کرد. این‌ها همه واقعیت است. همین فشار‌ها باعث شده که یک آدم و شخصیت با آبرو و مثبت، مجرم شود. جامعه ما در نقطه آسیب و در مرز آسیب است. رسانه‌ها به‌خصوص تلویزیون دقت نمی‌کنند. البته فقط هم چشم‌وهم‌چشمی نیست. جامعه ما با مشکلات مختلف اقتصادی روبروست. ما کارمند بانکی را در پرونده‌هایمان داشته‌ایم که به خاطر نیاز مالی جدی، به خاطر یک میلیون تومان وارد این چرخه جرم شده بود یا همراهی کرده بود یا رشوه گرفته بود. چون نیاز داشت. از طرفی سیستم بانکی ما در حال اصلاح و بازنگری است و بستر‌های مختلفی برای هموار کردن عمل مجرمانه در این سیستم دیده می‌شود. سیستم بانکی خلأ‌های زیادی دارد.
 
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از مجله اینترنتی خواندنی ها، تاریخ انتشار:۲۵ بهمن ۱۳۹۵، کدخبر:۵۹۴۸، khaandaniha.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین