شعار سال: اولین بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پیرامون «مداخلات رژیم آمریکا در اغتشاشات اخیر کشور» بعد از حمله تروریستی به حرم شاهچراغ شیراز(سومین حرم مطهر در ایران) منتشر شد.این بیانیه با توجه به دستگیری دو خبرنگار از دو روزنامه اصلاح طلب، با واکنش رسانه های اصلاح طلب مواجه شده و قرائت مخالف بودگی با رکن چهارم دموکراسی(فعالیت رسانه ای) از آن داشته اند و پیامد این گونه برداشت ها را هم ، تاکید بر تداوم وضع موجود تفسیر کرده اند. در ادامه بحث در سه قسمت،به بازنشر بیانیه مشترک دو نهاد محترم امنیتی، موضع گیری درباره بیانیه و برداشت های برخی از رسانه های اصلاح طلب از این بیانه ، اقدام شده است.
متن بیانیه مشترک دو نهاد امنیتی ( واجا و سازمان اطلاعات سپاه ) به شرح ذیل است:
«باسمه تعالی»
بیانیه تبیینی مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران پیرامون «مداخلات رژیم آمریکا در اغتشاشات اخیر کشور»
با عرض تسلیت شهادت جمعی از هموطنان در حرم حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) و شهدای امنیت کشور و دعای متضرعانه در محضر خدای سبحان برای علّو درجات آن شهدا و صبر و اجر صبر برای بازماندگان داغدار آنها و شفای کامل و عاجل مجروحین و آسیب دیدگان واقعه تروریستی آن حرم مطهر، همراه با عهدی از سوِیدای وجود با آن شهدا و با خدای عزوجّل بر پیگیری اطلاعاتی همه جانبه، دقیق و با تمام توان تا کشف و مجازات کلیّه عوامل این جنایت وحشیانه و حامیان آنها، در هر زمان و هر مکان که باشند، به استحضار ملّت شریف ایران می رساند: در مورد ابعادی از اغتشاشات اخیر، پیش از این و طی بیانیه تبیینی مورخ ۸ مهرماه گذشته، اطلاعات و توضیحاتی ارائه شد. اینک با حصول اطلاعات متقن و جدید، همچنین با رفع محذورهای حفاظتی و امنیتی از بخش دیگری از اطلاعات موجود، توضیحات بیشتری را به آگاهی مردم سربلند ایران اسلامی می رساند و در این راستا، پیشاپیش توضیح سه نکته را ضروری می داند:
نخست) در بیانیه حاضر، اتقان دادهها و مستند بودن آنها مورد تأکید ویژهای بوده است؛ بنابراین نهایت تلاش به کار رفته تا اطلاعاتِ حاصله از روشهای مختلف اطلاعاتی در اینجا عرضه شوند.
دوم) بر اساس اطلاعات موجود، محرز شده است که زمینهسازی، مقدمهچینی و نیز بخش مهمی از عملّیات اجرایی آشوبهای اخیر توسط سرویسهای جاسوسی بیگانه در قالب بسته ای طراحی و به واسطه برخی گروهها و شبکههای مرتبط با آنها به روش های مختلف درون کشور پیادهسازی شده است؛ از سوی دیگر واقعیت مهم دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه این سرویسها در عملّیات اخیر خود تلاش کردهاند از بسترها و زمینههای برخی نارضایتیهای موجود در جامعه سوء استفاده کرده و حتیالمقدور پروژههای اطلاعاتی خود را بر سوء استفاده از این بسترها و زمینهها استوار سازند.
سوم) رصدهای دقیق و مستمر اطلاعاتی در بیش از یکسال گذشته، همچنین مستندات موجود از مقطع اغتشاشات اخیر و نیز اطلاعات به دست آمده از سناریوهای دشمن برای مقطع پسا بحران، مصادیق فراوان و استنادات غیرقابل انکاری از نقشآفرینی همه جانبه رژیم تروریستی آمریکا در طراحی، اجرا و استمرار غائله مذکور دارد؛ بنابراین تمرکز مبنایی بیانیه حاضر بر نقش رژیم مافیایی آمریکا، هم پیمانان و پیاده نظام شان در اغتشاشات اخیر کشور، در سه مقطعِ پیش، حین و پسا آشوبهای کشورمان میباشد.
بخش اول) مرحله پیش از آشوب
رژیم سفاک آمریکا در وقایع اخیر با مستمسک قرار دادن ماجرایی دردناک و پیش از اعلام نتایج تحقیقات (درگذشت مرحومه امینی)، با نوعی شعف و خرسندیِ پنهان ناشدنی که در کلیه سخنان و موضع گیریهای مقامات آن رژیم موج میزد، یک پروژه از پیش طراحی و آماده شده (و حتی چند نوبت به تعویق افتاده) را آغاز کرد. بدیهی است که رژیم آمریکا اساساً نسبت به رویدادهای جهان نگاهی ابزاری و سوءاستفادهگر دارد. این در حالی است که آن رژیم در خصوص رویدادی عمدی، قطعی، دردناک، آشکار و ضدحقوقبشری همچون قتل فجیع و مُثلهکردن وحشتناک جمال خاشقچی که به اذعان خودشان اقدامی تعمدی از سوی رژیم بَدَوی آل سعود بود و به وحشیانهترین شکل ممکن روی داد، بسیار آسان و سریع از کنار آن گذر کرد. همچنین است موضع آن رژیم در قبال قتل عمد (و نه فوت ناگهانی) خانم شیرین ابوعاقله توسط صهیونیستهای خونخوار، که با بیتفاوتی کامل دولت تروریستپَرور آمریکا مواجه شد. از همین قبیل است قتل های وحشیانه رنگین پوستان آمریکا توسط پلیس نژادپرست آن رژیم که روزانه به چندین جنایت منجر میشود و تنها تعدادی از آنها که تصویربرداری شدهاند، به اطلاع عموم میرسند.
مستندات اطلاعاتی موجود نشان میدهند سرویس جاسوسی سیا (C.I.A) با همکاری سرویسهای جاسوسی هم پیمان و نیابتیهای مُرتجع، پیش از آغاز آشوبها، به شیوههایی که اشاره خواهد شد برای راهاندازی یک غائله سراسری در ایران با هدف ارتکاب جنایت علیه ملّت بزرگ ایران و تمامیت ارضی کشور و نیز زمینهسازی برای تشدید فشارهای خارجی، طراحی مبسوطی بهعمل آورده بود.
طبق اطلاعات موجود نقش اصلی را در این میان آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (C.I.A) به عهده داشت و از همکاری نزدیک سرویس اطلاعات خارجی انگلیس خبیث، سرویس اطلاعات خارجی رژیم کودککش صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی اَشرافیت بَدَوی آل سعود و چند کشور دیگر برخوردار بود. اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملّیاتی بخش عمدهی آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است.
شایان ذکر است که پیش از حادثهی اخیر و از سال گذشته، ائتلاف مذکور، موضوعات و مناسبتهای دیگری را برای آغاز آشوبها طراحی کرده بودند که با الطاف حضرت احدیت و تلاشهای سربازان گمنام امام زمان (عج) و جامعه اطلاعاتی پرافتخار کشور خنثی شده بودند؛ مقاطعی همچون سالگرد برخی وقایع سالهای گذشته، مقطع اجرای طرح بزرگ و ملّی مردمیسازی یارانهها در اوایل سال جاری، و پروژهی آمریکایی کشف حجاب در ۲۱ تیرماه گذشته و .... . اما برخی اقدامات سرویس های جاسوسی فوقالاشاره برای زمینهسازی آشوب ها به شرح ذیل بوده است:
۱- تأسیس شبکه «سازمان های همدستان» : دولت تروریستی آمریکا پس از ناامیدی از مقابله با ملّت بزرگ ایران در عرصههای نظامی وتحریمهای ظالمانه و غیر انسانی، در سالهای اخیر با بکارگیری شبکهای خبیث از سازمانهای موسوم به همدستان (۱) برای شبکهسازی و نفوذ در بخشهای اجتماعی سرمایهگذاری نموده است. سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در پوشش فعالیتهای حقوق بشری و ترویج دموکراسی، با اختصاص میلیاردها دلار بودجه در سال تلاش کردند عناصر مستعد را شناسایی و به شبکههای همسو و غربگرا متصل نمایند. این شبکه نفوذی به عنوان پیاده نظام تغییرات اجتماعی، وظیفه ایجاد مطالبات کاذب، انحراف در مطالبات مردمی و تحریک عمومی برای ایجاد نارضایتی را برعهده دارند.
در سالهای اخیر بخشهایی از این شبکه در سطوح و اصناف مختلف شناسایی و با همکاری جامعه اطلاعاتی کشور مورد برخورد قرار گرفتند. با ضربه به زنجیره تأمین مالی و شناسایی عناصر این شبکه نفوذی در رسانهها و سایر بخشها، پروژه محوری دولت دژخیم آمریکا در دولت ترامپ برای ایجاد اعتراضات گسترده با شکست روبرو شد. با این حال دشمن طی ماه های اخیر با صرف بودجه مضاعف و بهکارگیری روش های متنوع تلاش نمود تا مجدداً زمینه شکلگیری اغتشاشها را فراهم نماید.
۲– مصادیق تلاش آمریکاییها برای شکلگیری و بحرانسازی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی:
۱/۲- برگزاری نشست حقوق بشر اسلو : این نشست سوم تا پنجم خرداد ماه سال جاری با حمایت دولت آمریکا و مؤسسات صهیونیستی در اسلو نروژ برگزار گردید. مهمترین هدف این نشست، گستراندن پوشش به اصطلاح پشتیبانی از کمپینهای موسوم به «حمایت از حقوق زنان و اقلیتها در ایران» و ایجاد همگرایی بین این قبیل عناصر در ایران و افغانستان بوده است. منجمله در مذاکرات پنهان مقامات سیا در حاشیه این اجلاس با یکی از زنان مزدور (که از سخنرانان این نشست بود)، علاوه بر موضوع زنان، به لزوم بهرهبرداری از هر حادثهای منجمله حادثه متروپل آبادان برای شکلگیری اعتراضات گسترده تأکید مینمایند! و البته آن عنصر ضدانقلاب پس از دریافت دستور از مقامات سازمان سیا در این زمینه بسیار تلاش کرد و تا مدتها سوءاستفاده از حادثه غمبار برج متروپل آبادان را در دستور کار خود داشت.
۲/۲- القای بحران کارآمدی : عوامل آمریکایی پس از حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی و نیز پس از واقعه متروپل آبادان، به عوامل رسانهای خود تأکید داشتند از هر چالش و مشکلی برای القای بحران کارآمدی و استنتاج عدم مشروعیت نظام در عرصه داخلی و بینالمللی استفاده نمایند. این خط ابلاغی عیناً، هم در نارسانههای آمریکایی- انگلیسی- سعودی و نظایر آنها و هم در آشوبهای اخیر از دنبالهروان آن بلندگوها به کرات تکرار شد.
۳/۲- مطالبه سازی کاذب؛ با هدف پنهان کردن تأثیر تحریمهای ظالمانه : آمریکاییها با استفاده از شبکه نفوذی خود که بعضاً از عناصر تأثیرگذار اجتماعی بودند؛ تلاش کردند با مطالبهسازی کاذب در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، تأثیر تحریمها بر زندگی مردم و کمبودهای موجود را به ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران منتسب نمایند. اطلاعات پنهان موجود نشان از طراحی موازی توسط مافیای رسمی آمریکایی دارد. از یک سو اعمال شدیدترین تحریم های وحشیانه علیه ملّت ایران، و از سوی دیگر ابلاغ به رسانههای وابسته که برای کمبودها و مشکلاتِ مردم اشک تمساح بریزند و هر مشکل و کاستی پدید آمده را به کارگزاران نظام نسبت دهند و البته، هر جا صحبت از تعدیل تحریمها کنند، آنرا صرفاً در تقویت دسترسی به شبکههای اجتماعی آمریکایی در فضای مجازی تعریف نمایند!
۴/۲- تمرکز بر اقشار به اصطلاح به حاشیه رانده شده : پس از اعتراضات سال ۹۸، آمریکاییها بر ایجاد نارضایتی و تحریک اقشاری که «به حاشیه رانده شده» میخوانند، تمرکز بیشتری کردند. عوامل آمریکایی دهها پروژه که اسناد محرمانهی آن کشف شده است در این زمینه طراحی نمودند تا به نوعی ظرفیت اقشار آسیبپذیر را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بکارگیری نمایند.
۳- دورههای آموزش جنگ های ترکیبی و براندازی نرم
در بیانیه تبیینی مورخ ۸ مهرماه گذشته اشاره شد که سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیستی دورههای «آموزش مربیان جنگهای ترکیبی» برای تعداد قابل توجهی از عناصر مرتبط و از پیش نشان شده برگزار و به آنها مأموریت دادهاند که آموختهها را به دیگران منتقل و بر مبنای آنها به صورت تشکیلاتی عمل نمایند. اکنون اضافه میشود که رصد دقیق اطلاعاتی تحرکات مؤسسات همکار ستاد نفوذ حریف در فضای حقیقی و مجازی نشان از برنامهریزی جدی و مستمر با هدفِ تأثیرگذاری در لایههای مختلف اجتماعی بهویژه در حوزههای مربوط به زنان میباشد.
مأمورین رژیم دژخیم آمریکا با برنامههای به اصطلاح «توسعه دمکراسی و آزادی» تحت پروژههای گوناگونی نظیر (۲) POMED و (۳) NERD و نظایر آنها، پیاده نظام اجارهای خود را تأمین مالی میکنند، آموزش اقسام جنگ شهری و تکنیکهای شورش اجتماعی میدهند، اراذل و اوباش را شناسایی و سازماندهی کرده و به جان مردم و اموال آنها میاندازند؛ و از سوی دیگر توسط عوامل خود یا افرادِ غافل، هر آنکس که سناریوی فوقالذکر را کشف کند و آشکار نماید یا حتی مورد اشاره قرار دهد، بلافاصله به «توهم توطئه» منتسب میسازند. تا آنجا که شوربختانه، برخی خواص نیز به صورت آگاه یا ناآگاه گرفتار این دام شده و با جماعت پیشگفته همنوا میشوند! شایان ذکر است مرکز فرماندهی و هدایت اقدامات آمریکا در عرصه نفوذ و جریان سازی، ضمن استقرار در وزارت امور خارجه آن کشور، از اطلاعات و ظرفیت سایر دستگاههای دولتی و اطلاعاتی جهت اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران بهره برداری مینماید. آمریکاییها به منظور جذب افراد مورد نظر خود، شبکهسازی از آنها و انتقال ایدههای مبتنی بر ایجاد تغییرات اجتماعی در چارچوب اهداف پیشگفته، دورههای آموزشی متعددی را در کشورهای ثالث و بعضاً به صورت برخط برگزار نمودهاند. موضوع حائز اهمیت آن است که غالباً هماهنگیهای مربوط به حضور عناصر تحت آموزش در کشورهای ثالث توسط افراد و سازمان های مُجری، از طریق دفاتر و نمایندگیهای وزارت امور خارجه رژیم مافیایی آمریکا صورت میگیرد. اطلاعاتِ معتبر موجود پیرامون برخی دیگر از ابعاد این دورهها بهشرح ذیل است:
۱/۳- متولی دورههای مذکور وزارت خارجه آمریکا میباشد که از حمایت کامل سرویس جاسوسی C.I.A و تعداد معتنابهی از مؤسسات، بنیادها، دانشگاهها و اندیشکدههای به اصطلاح غیردولتی استفاده مینماید. اطلاعات موثق حاکی است که رژیم غاصب صهیونیستی و تعدادی از کشورهای اروپایی، جملگی ذیل هدایت سیا با این پروژه همکاری مینمایند.
۲/۳- مفاد دورهها در فشردهترین تعبیر در چارچوب مؤلفههای «جنگ ترکیبی و براندازی نرم» تعریف میشود. ذیل این راهبرد، سرفصلهایی با اسامی و عناوین موجه و غالباً انسان دوستانه، اما در عمل پی جوی راهبردها و خطمشی دولت و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا می باشند؛ همچون: شبکهسازی و کمپین سازی در موضوعات گوناگون و از عناصر مختلف، توانمندسازی زنان، تولید بهانههای حقوق بشری علیه ایران و گزارش به مبادی تعیین شده، توانمندسازی سندیکاهای تحت امر، آموزش وجوه مختلف نافرمانی مدنی، پرورش رهبران جوانِ گوش به فرمان، کنشگری بهاصطلاح مدنی، خبرنگاری و خبرسازی در دوره بحران، کنشگری در توسعه اجتماعی و مدنی، آموزش جنبشهای آنلاین، آموزش امنیت ارتباطات در فضای مجازی، دورههای آموزش وکالت رایگان برای حمایت از همکاران پروژه های آمریکایی، دوره آموزشهای حمایتی از حقوق گروههای منحرف جنسی، آموزش روند مدیریت فرآیند مطالبه برای تغییر قوانین، راه اندازی کلینیکهای حقوقی با هدف القای ناکارآمدی دستگاه قضایی، تعریف اقشار و نقشها برای فعالین مدنی در چارچوب کودتاهای رنگین و پشتیبانی از اغتشاشگران خیابانی، ترویج شهروند خبرنگاری مورد نیاز آمریکا، شبکه سازی از عناصر مشهور، همسو و تأثیرگذار اجتماعی و...
۳/۳- محل برگزاری دورههای آموزشی تاکنون کشورهایی همچون ترکیه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزی، اندونزی، تایلند، جمهوری چک، آفریقای جنوبی، ایتالیا، جزیره سیشل (در اقیانوس هند) بوده که با آگاهی یا بدون آگاهی دولتهای مذکور تشکیل داده اند. همچنان که ملاحظه می شود محل برگزاری دورهها غالباً کشورهایی است که برای سفر اتباع ایرانی نیازمند ویزا نباشند و در مواردی که ویزا لازم باشد، با حمایت نمایندگیهای آمریکا و تحت پوشش ویزاهای توریستی یا علمی اقدام می شود.
۴/۳- تعدادی از سازمانهای برگزار کننده دورهها تحت عناوین واقعی یا جعلی همچون اتحاد برای ایران، عدالت برای ایران، آیرکس، خانه آزادی، اِسمال مدیا، بنیاد سیامک پورزند، ائتلاف ایمپکت ایران، توانا تک، بنیاد عبدالرحمن برومند، کانون مدافعان حقوق بشر (به سرکردگی شیرین عبادی)، مؤسسه یلدا و افراد ایرانی خودفروخته شناسایی شده و عناصر آمریکایی اطلاعاتی، نظامی و سیاسی بوده اند. مؤسسات و افراد پیش گفته هر کدام بر یک قشر و صنف و جنسیّت تمرکز دارند.
۵/۳- هزینه دورهها اعم از بلیط رفت و برگشت به کشور هدف، هزینه هتل محل اقامت، غذا و برنامههای تفریح و سرگرمی و هدایا توسط برگزارکنندگان دورهها پرداخت می شود. مثلاً هزینه دوره آموزشی چند روزه برگزار شده در کشور گرجستان توسط عنصر آواره و عضو فراکسیون اصلاحات در مجلس ششم، فاطمه حقیقت جو پرداخت شده است! (به عبارت دقیقتر او صرفاً مأمور پرداخت از طرف کارفرمای آمریکایی بوده است)
۶/۳- گرچه این دورهها بیش از هر کشوری، علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگزار میشوند، اما طبق اطلاعات موجود، حسب ضرورت (از نظر رژیم آمریکا) و در مواردی که قصد مُجاب سازی کشورهای دیگر را داشته باشند، از روشهای مشابه علیه آنها استفاده می نمایند که تعدادی از مصادیق، در تبادلات اطلاعاتی با برخی از کشورها، به اطلاع آنها رسیده و از این پس نیز حسب مورد به اطلاع آنها خواهد رسید.
۷/۳- با توجه به حضور منابع اطلاعاتی ما در تعدادی از دورههای فوق الاشاره ،مفاد آموزشی دورههای مذکور و عناصر شرکت کننده در آنها در اختیار بوده و بنا به ضرورت تعدادی از شرکت کنندگان بازداشت، تعدادی از آنها جلب همکاری و عدهای دیگر تحت نظر سربازان گمنام امام زمان (عج) می باشند و از ارتباطات آنها با مراکز مورد نظر برای حفظ اشراف اطلاعاتی استفاده میشود.
۸/۳- ردّ اطلاعاتی و عملّیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی به عمل آمده است. به عنوان مثال انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن. ح» صورت گرفت که از آموزشدیدگان همین دوره ها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف. م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهتدار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعاتِ شکلگرفته در آن شهر به ایفای مأموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی آمریکا در کشورهای خارجی است؛ ضمن آنکه هر دو نفر نقش منابع اولیه خبرسازی برای رسانههای بیگانه را ایفا کردهاند.
در اینجا و به عنوان نمونهیی از کارکرد این مؤسسات و دورههای آموزشی، اشاره ای به اظهارات صریح مدیر مؤسسه اعانه ملّی برای دموکراسی میشود که بیانگر کارکرد اصلی و پشت پردهی آنها میباشد. وی میگوید: «کاری که ۲۵ سال قبل سازمان C.I.A بهصورت پنهانی و با جاسوسی انجام میداد، امروز ما از طریق مؤسسات و در بستر آموزش انجام میدهیم!».
۴ – نقش اندیشکدهها و مؤسسات آمریکایی و غربی
طی ماههای گذشته، اندیشکدهها و مؤسسات آمریکایی- صهیونیستی و غربی به نظریهپردازی و انگارهسازی پیرامون نقش زنان در حوادث پیش روی ایران پرداخته اند و این مبانی در محتویات محصولات آنان گفتمان سازی شده است. این اندیشکدهها به مثابه مغز متفکر جریان تحریف، با بزرگنمایی یا کوچکنمایی هدفدار وقایع در قالب توصیهنامههایی که به دستور کار فرمایان خود ارائه میدهند، بر حجم توهمات مقامات رسمی آمریکا نسبت به ماهیت وقایع میافزایند. بهعنوان نمونه به یکی از القائات اندیشکده میدل ایست (۴) (MEI) اشاره میشود. این اندیشکده در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ آورده است: «در شرایط کنونی ایران، جریانات مختلف سیاسی، از سوسیالیستها گرفته تا لیبرالها و از سلطنت طلبها تا جمهوری خواهان، همگی با یکدیگر همکاری میکنند تا جایگزینی جدی برای جمهوری اسلامی ایجاد نمایند و زنان نقش اصلی را در این تلاش ایفا میکنند.».
اما غالباً مأموریت این اندیشکدهها با گذر از پوشش گفتمانسازی و ارائه توصیهنامه، با یک یا چند واسطه وارد حوزههای جنگ خیابانی میشوند. نمونه آن بنیاد ملّی برای دفاع از دموکراسیها (۵) (FDD) است؛ تشکیلاتی با وابستگی به دولتهای صهیونیستی و ایالات متحده که دارای ارتباط گسترده با افسران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و سرویس های رژیم غاصب است. این تشکیلات کاملاً اطلاعاتی عمل می کند و تمرکز ویژه ای بر جمهوری اسلامی تحت عنوان «پروژه ایران» دارد.
اطلاعات کاملاً معتبری که اخیراً بدست آمده حاکی است که این تشکیلات ماهها پیش از اغتشاشات اخیر، در حال فراهم آوردن تمهیداتی برای آن بوده است. از نگاه طراحان آمریکایی-صهیونیستی این پروژه، اولاً جنبشها موفق نخواهند بود مگر اینکه با خشونت همراه باشند. ثانیاً به پیاده نظامی نیاز است که هیچ خط قرمزی نداشته و حاضر باشند دست به هر کاری بزنند. منجمله اقداماتی که به عوامل مرتبط ابلاغ کردهاند، توهین به ائمه معصومین (ع) و آتش زدن مسجد و قرآن، قتل مأمورین نظامی امنیتی و انتظامی، حمله به پاسگاهها و مقرهای نظامی و انتظامی، حمله به روحانیت و... میباشد. اما علاوه بر تشکیلات FDD، دهها مؤسسه پوششی آمریکایی و پروژههای متعدد دیگر تحت عناوین مختلف در حال فعالیت علیه ایران اسلامی میباشند. از قبیل:
۱- مؤسسه اعانه ملّی برای دموکراسی و نهادهای وابسته نظیر مؤسسه دموکراتیک ملّی و مؤسسه بینالمللی جمهوری خواهی
۲- مرکز آمریکایی برای همبستگی کارگران
۳- بنیاد جامعه باز
۴- خانه آزادی
۵- صندوق ژرمن مارشال آمریکا
۶- بنیاد دموکراسی در ایران
۷- مرکز بینالمللی برای انتقال دموکراسی
۵– زنجیرههای ارتباط مالی سرشبکههای خارجی با مزدوران داخلی
انتقال و توزیع پول بیگانگان بین عوامل مزدبگیر داخلی که متولی پروژههای نفوذ هستند به روشهای مختلف و متنوعی صورت میگیرد. تاکنون شیوههای گوناگونی کشف و عوامل متعددی بازداشت شدهاند. بهعنوان مثال اخیراً شبکه ای شناسایی و بازداشت شد که از «روش تهاتر» با افراد ایرانی متردد به خارج از کشور، همچون دانشجویان و فعالین حوزه ساخت و ساز مسکن سوء استفاده میکرد. در این شیوه، عامل اصلی یا کارگزار وی در یکی از کشورهای همسایه، افراد نیازمند ارز خارجی در کشور مقصد را شناسایی کرده، مبلغ مورد نیاز آنها بههمراه پورسانت همکاری را تأمین نموده و از آنان میخواستند وجه را پس از بازگشت به کشور به حساب تعیین شده (حساب پیاده نظام آمریکا) واریز کنند.
در شیوه دیگر، انباشت یا سود برخی از وجوه سرمایهگذاری شده در بسترهایی همچون کارگاههای خرد، مجموعههای مرتبط با بازاریابی شبکه ای داخلی، سوءاستفاده از رمزارزها، بهرهگیری از صرافیهای غیرمجاز و ... را به پروژههای آمریکاییها در داخل کشور تزریق مینمودند. با این شیوهها عملاً مبدأ و مقصد وجوه پروژههای نفوذ، مخفی شده و کار شناسایی آن دشوار میشد. اما به رغم اقدامات عوامل CIA برای پیچیده سازی ابعاد انتقال وجه به داخل، ردیابی اطلاعاتی – مالی چند لایه در مورد واریزکنندگان و دریافت کنندگان وجوه مربوط به پروژهها انجام و نهایتاً تبادلات مالی و اطلاعاتی شبکه های یاد شده شناسایی و عوامل آن بازداشت شدند.
۶- شناسایی و سازماندهی شبکه اراذل و اوباش
سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته از طریق شناسایی اراذل و اوباش متردد به خارج از کشور در مراکز قمار و فساد و فحشاء و ارتباط گیری بعدی با آنها در داخل کشور، تلاشهای گسترده ای برای تزریق پول و امکانات، مسلح کردن آنها به سلاح گرم و انواع دیگر تجهیزات، ارائه آموزش به طرق مختلف به منظور توانمند کردن آنان برای عملّیات خرابکارانه علیه مراکز و تأسیسات مهم، راه اندازی آشوب و تولید خشونت علیه مردم عادی و همچنین نیروهای انتظامی و بسیج به عمل آورده اند. متأسفانه حضور پرحجم و اقدامات مجرمانه اراذل و اوباش و نو پدیدها درآشوبهای اخیر کاملاً مشهود و حکایت از سازماندهی قبلی داشت. اما پیش از آشوب اخیر، حضور اراذل و اوباش در چندین طرح ترور، عملّیات ایذایی، خرابکاری، تهدید و ایجاد وحشت، احراز شده بود که در جملگی موارد به استخدام صهیونیستها، آمریکاییها یا گروهک منافقین درآمده بودند و تعداد قابل توجهی از آنها بازداشت و بعضاً اعترافات آنها از صدا و سیما پخش گردید (همچون مستندهای وفا و لات مجازی که از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید).
۷ – سندیکا سازی و پیوند آنها به یکدیگر
یکی از محورهای اصلی تحرکات زمینهساز سرویسهای اطلاعاتی دشمن برای وقوع آشوب در کشور، تلاش برای تأثیرگذاری بر اقشار شریفی همچون معلمان، کارگران و دانشجویان از طریق ایجاد گروههای جعلی و آلوده و رهبر سازی برای سوءاستفاده این طبقات بوده که هوشیاری، میهن دوستی و احساس مسئولیت مثالزدنی این اقشار ارجمند موجب خنثیسازی توطئههای بیگانه شده است. مأموران اطلاعاتی و امنیّتی کشور بر بسیاری از ابعاد آن قبیل تحرکات اشراف داشته و در مواردی مشارکت مستقیم اتباع بیگانه و مرتبط با سرویس های اطلاعاتی کشورهای اروپایی را در این باره مورد ضربه قرار داده و نتیجه را به استحضار مردم شریف ایران رساندهاند (منجمله مستند «داستان یک مأموریت» مربوط به اقدامات مجرمانهی دو مأمور فرانسوی که اخیراً از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد).
۸ – تشدید و ترکیب سیاست فشار حداکثری ترامپ توسط بایدن
دولت کنونی آمریکا علیرغم ادعای تغییر راهبرد نسبت به دولت قبلی، عملاً در ادامه مسیر فشار حداکثری ترامپ و با توجه به شکست آن خط مشی، به تصریح خود مقامات آمریکایی، حوزههای نوینی به آن افزوده است؛ منجمله با حفظ سیاست فشار حداکثری تحریمی، حوزه تأثیرگذاری در درون کشور، قطبی سازی و تلاش برای از بین بردن بافت اجتماعی قدرتمند مردم ایران را هدف قرار داده است. در این راستا دولت آمریکا که سابقه کودتاهای ننگین نظامی در ایران را دارد، منابع برنامه هایی را که در لفّافه عناوین پرزرق و برقی، چون توسعه دموکراسی و مقابله با تروریسم پیچیده شده افزایش داده و درخواست ارتقای آن را برای سال مالی ۲۰۲۳ در موضوع ایران دارد. این برنامه اساساً معطوف به بی ثبات سازی محیط امنیتی داخل کشور، توسعه نفرت و خشونت و ایجاد ناامنی روانی در جامعه ایران است. در این راستا علاوه بر تقویت و توسعه ساختاری و مالی بخش ویژه در واحد (۶) NCS در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، بودجه و منابع انسانی حوزه های شبه مدنی در وزارت خارجه در موضوع ایران مانند دفتر اطلاعات و تحقیق، دفتر امنیت بین الملل، دفتر مبارزه با تروریسم و دفتر امور خاور نزدیک را افزایش داده است که در واقع منابع مالی لایه میانی مذکور را تأمین کردهاند که در ادامه به برخی از این بودجه ها اشاره خواهد شد.
۹- حمایت از گروهک های تروریستی و تلاش برای ائتلاف آنها!
دولت تروریست ایالات متحده در ادوار و دولتهای مختلف خود سابقه رسوای حمایت از خونخوارترین گروهکهای تروریستی را داشته و دارد. از آن جمله است تضاد رفتاری شگفت انگیز از مرحله قرار دادن نام جانیانِ آلبانی نشین در لیست سیاه تروریستی تا خارج کردن اسم جنایتکاران منافق از آن لیست، حمایت مادی و معنوی از آنها، تا حضور بلند پایگان رژیم مافیایی در اجلاسیههای نمایشی منافقین! مِنجمله حضور افرادی همچون جان بولتون، پمپئو و مایک پنس (مشاور امنیت ملّی اسبق رژیم، رئیس سازمان سیا و وزیر خارجه سابق و معاون اول رئیس جمهور سابق رژیم دژخیم آمریکا) و تعداد فراوانی نماینده کنگره و سناتور آمریکایی در مقر گروهک تروریستی منافقین در سال های گذشته. برای سال جاری نیز از رئیس جمهور سابق و قاتل سردار بزرگ جهان اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی برای حضور در جمع کفتارهای آن گروهک دعوت شده بود که بنا به گفته اعضای گروهک منافقین، برخی حوادثِ روی داده در آستانه مراسم آنها در کشور آلبانی و احتمال وجود تهدید جدی به جان آن قاتل، حضور وی (ترامپ) در آن مراسم منتفی و اصولاً برگزاری مراسم مورد نظر آنها لغو گردید!
از همین سنخ است تماس آمریکاییها با گروهک جنایت پیشه و شخص عبدالمالک ریگی معدوم در گذشته تا ارتباطات این روزها با گروهکهای مختلف تروریستی که نام اقوام شریف ایرانیِ کُرد، تُرک، عرب و بلوچ را بر خود مینهند، اما جملگی آن گروهک ها، دشمنان آن اقوامِ عزیزِ غیورِ گرامی بوده و تجزیهطلبانی هستند که مأموریت آمریکا و اذنابش را دنبال می کنند.
بخش دوم) مرحله حین آشوبها
در بخش اول به اختصار بخشی از تمهیداتِ ائتلاف شیطان بزرگ برای آمادهسازی قبلی و زدن جرقهی آشوبها مورد اشاره قرار گرفت. در این بخش نیز صرفاً به گوشه ای دیگر از خباثتهای آن ائتلاف و البته در حدّی که ملاحظات امنیتی اجازه میدهند، اشاره میشود. شاید در آینده با کاهش محذورهای مذکور تشریح مبسوطی از برنامههای حریف بهعمل آید:
۱- بودجه ویژهی فضای سایبر در زمان آشوب
طبق اطلاعات کاملاً موثق، سازمان CIA علاوه بر بودجه سالیانه اختصاص داده شده برای سازمانهای سابق الاشاره، اخیراً و پس از آغاز آشوبها در ایران، بودجه کمکی معادل حدود ۵۳ میلیون دلار دیگر، با ترک تشریفات اداری- مالی در دو مرحله به آن سازمانها اختصاص داده و توصیه کرده است که این بودجه در درجه اول برای امور به اصطلاح رسانه ای و تقویت ابزارهای اینترنتی به منظور حفظ ارتباط با آشوبگران هزینه شود!
۲- اقدامات آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزههای فناوری و رسانه
در ماههای گذشته اجرای عملّیاتهای گسترده علیه امنیت روانی مردم ایران در قالب کمپینهای گسترده سیاسی و اجتماعی، حوزه ای از تلاشهای سرویس اطلاعاتی آمریکا برای فشار بر مردم ایران بود. راهاندازی جنگ اطلاعاتی و شناختی با عاملّیت نهادهای اطلاعاتی و نظامی مانند سیا، سایبرکام و سنتکام، امروز در خود آمریکا نیز هیاهو به راه انداخته است. به طوریکه افشای بخش کوچکی از عملّیات فریب سایبری گسترده آمریکا علیه افکار عمومی ملّت ایران، باعث شد تا واکنشهای مقامات آمریکایی را برانگیزد و حتی پس از آن برخی رسانههای آمریکایی تلاش کردند تا برای درز گیری از رسوایی بوجود آمده برای دولت آمریکا از سطح و گستره عملّیاتهای ننگین انجام شده بکاهند، البته خود می دانند که پرداختن بیشتر به این موضوع و افشای ابعاد بیشتر آن و نهایتاً اعتراف به شکست های تحمیل شده، هزینههای این سرویسها را به شدت افزایش خواهد داد.
ردیابی، شناسایی، ضربه و افشای چند صد هزار حساب کاربری قلابی فارسی زبان، که با توسل به اخبار جعلی و بزرگنمایی مشکلات و کوچک نمایی دستاوردها، به طور ناشیانه ای اقدام به تولید میلیونها پیام و محتوای گمراه کننده برای فریب مخاطبین فارسی زبان میکردند، ناکارآمدی توان عملّیاتی دست اندرکاران این پروژه ها را به کارفرمایان آمریکایی خود اثبات کرد. هدف پنهانی این کمپینها ترویج تنفر در جامعه ایرانی و ایجاد رفتارهای خشن قطبی بود. افزون براین، تأمین مالی و شبکهسازی کنشگران اجارهای ضدانقلاب برای اجرای جنگ شناختی علیه مردم ایران از طریق آنچه که «مرکز تعامل جهانی» (۷) (GEC) نامیده اند، نمونه ای از فعالیت های ضربه خورده دیگر آمریکا در این حوزه بوده که تحت اشراف قرار گرفته است. آمریکایی ها در عرصه فناوری و فعالیتهای رسانه ای با عنایت به افزایش اثرگذاری شبکههای اجتماعی و مرجعیت خبری آنها، عملّیاتهای تأثیرگذاری و جنگ ترکیبی بزرگی علیه مردم مظلوم ایران در فضای سایبر به راه انداختند که ذیلاً مواردی به اختصار مورد اشاره قرار میگیرند:
۱/۲- توییتر : توییتر به دستور رژیم آمریکا، میدان نبرد و جنگ رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران را با نادیده گرفتن همه قوانین بینالمللی و دستورالعملهای فنّی و حقوقی توییتر، به سود دشمنان ایران هموار کرد تا پیاده نظام اجاره ای و ضدانقلاب خارج نشین به هدایت سرویسهای اطلاعاتی، و با ساختن هزاران کاربر جعلی (ربات) و انتشار اخبار هدفمند و دروغ، افکار عمومی را در ایران و جهان فریب دهند. بر اساس پایش توییتر فقط در بازه زمانی ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ تا ۲۰ مهر ۱۴۰۱ بیش از پنجاه هزار کاربر جدید فارسی زبان با هویتهای جعلی در توییتر ساخته شده است تا بر علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کنند. این در حالی است که پیش از آن ماهانه حداکثر در حدود چهار هزار کاربر فارسی زبان در توییتر ایجاد میشده است. همچنین توییتر با حداقل ده برابر کردن ظرفیت انتشار پیام برای هر کاربر در ساعت و لغو بسیاری محدودیتهای دیگر، نهایت سعی خود در کمک به بزرگنمایی و برجسته سازی اخبار جعلی و تشدید جنگ ترکیبی علیه جامعه فارسی زبان در سراسر جهان را اعمال کرد. فراوانی این اقدامات موجب شد برخی جناحهای سیاسی آمریکا نسبت به این موضوع احساس خطر کرده و در گزارشهای متعدد مانند گزارش CNN با عنوان "کمپین دستکاری هماهنگ" به تخلفات توییتر از قوانین اعتراض نمایند!
۲/۲- اینستاگرام : در پرده ای دیگر شرکت متا، مالک اینستاگرام و واتساپ نیز مشابه توییتر، تمام قوانین بینالمللی و قوانین رسمی خود را در مقطع اغتشاشات ایران زیر پا گذاشت و با اقداماتی از قبیل دستکاری عمدی الگوریتمهای هوش مصنوعی باعث شد اخبار جعلی، موارد نفرت افکنی و اقدامات خشونتآمیز با شدت بسیار زیاد برای جامعه ایرانی به صورت هدفمند منتشر شود. همچنین این شرکت همانند توییتر به دستور سرویس اطلاعاتی آمریکا، با حمایت همه جانبه از صفحههای دروغ پراکن ضدانقلاب خارج نشین و مزدوران سعودی و با پر تعداد نشان دادن مخاطبین اخبار و اطلاعات این صفحات مانند صفحه رسمی نارسانهی سفارشی کار موسوم به ایران اینترنشنال، سعی در ایجاد خطای محاسباتی در ذهن مخاطب ایرانی نمود. اینستاگرام با برانگیختن احساسات جامعه ایرانی خصوصاً جوانان و نوجوانان سعی در ایجاد ناامیدی، بالا بردن سطح خشونت و ایجاد شکاف اجتماعی در لایههای مختلف جامعه داشت و با اجرای عملّیات تأثیرگذاری سایبری بر افکار عمومی، کاربران ایرانی این فضا را مورد حملات شناختی قرار داد. یکی از معروفترین شگردهای این جنگ شناختی، «اجاره انسان رسانه ها» نام دارد. در این روش، دشمن برخی از حسابهای کاربری معروف در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی آمریکایی مربوط به چهره های معروف (سلبریتی ها) که دارای دنبالکنندگان میلیونی هستند را برای مدتی اجاره میکند و با انتشار اطلاعات جعلی یا جهتدار، از هویت آن چهرهها برای باورپذیری مخاطب سوء استفاده میکند. بر اساس اطلاعات موثق در اغتشاشات ایران برخی از انسان رسانههای مقیم آلمان و امارات حسابهای کاربری خود را به طور کامل به عوامل شناخته شدهی سرویس اطلاعاتی آمریکا اجاره دادند!
جامعه فهیم ایرانی سانسور تصاویر سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی را در این شبکه های اجتماعی آمریکایی فراموش نکرده است و جای این سؤال وجود دارد که ابلاغیه مربوط به سانسور، محدودسازی و اجرای آنرا کدام تشکیلات اطلاعاتی به این شرکتها داده است و آنها چه دلیل قانع کنندهای برای این رفتار دوگانه و حمایت همه جانبه از اغتشاشگران برای افکار عمومی جامعه ایرانی دارند؟
۳/۲- استارلینک : اگر چه آزادی دسترسی به اینترنت یکی از شعارهای دروغین لیبرال دمکراسی غرب است و آنها مدعی هستند که اینترنت آزاد باید در دسترس همگان باشد، اما بسیاری از خدمات اینترنتی و نرمافزارهای مفید برای جامعه جهانی و مردم ایران توسط دولت آمریکا مسدود شده است. این مدعیان دروغین آزادی با ارائه اینترنتهای خارج از حاکمیت کشورها مثل استارلینک که طبق قوانین بینالمللی باید با نظارت و رضایت کشور میزبان ارائه شود، سعی در گسترش دیکتاتوری اینترنتی آمریکا را دارند. مصداق روشن این تضاد رفتاری علاوه بر موارد فوقالذکر، اقدام دولت آمریکا مبنی بر انسداد و محدودیت خدماترسانی ابزارها و فناوریهای ارتباطی و اینترنتی غیرآمریکایی در آمریکا میباشد.
کارگزاران دولت مافیایی آمریکا در اقدامی مداخلهجویانه به شرکت استارلینک دستور دادند بدون رعایت ضوابط و مقررات بینالمللی و بدون دریافت مجوزهای لازم در ایران، برای دسترسی اغتشاشگران، اینترنت غیرقانونی ارائه دهد. همزمان سرویسهای اطلاعاتی دشمن نیز ظرفیتهای مختلف خود برای قاچاق تجهیزات غیرقانونی این شبکه به داخل کشور را فعال کردند.
۴/۲- حملات سایبری : حملات سایبری رژیم مافیایی آمریکا و دست پروردگان و مزدبگیران آن مقولهی مبسوطی است که به بحثی جداگانه نیاز دارد. اما صرفاً بهعنوان نمونه، به دهها گروه هکری که وابستگی آنان به آمریکا محرز است میتوان اشاره کرد که با حملاتِ هدفمند چه بهصورت حملات منع سرویس (DDOS) و چه نفوذ و از کار انداختن خدمات و روشهای دیگر تلاش داشتند تا ضرباتی بر روند عادی کشور وارد نمایند که با تدابیر اتخاذ شده، در بسیاری حملات، از شیطنتهای آنها پیشگیری بهعمل آمد. حمله به سامانههایی که خدمات عمومی و مردمی ارائه میدهند، هدف مشخص و تعریف شده آنهاست؛ چنانکه در حمله به سامانه سوخت کشور در سال گذشته، حمله به سامانههای شهرداری تهران و حمله به سامانههای سرویس مدارس نشان دادند که ایجاد مزاحمت برای مردم هدف اصلی آنها بوده است. در مقطع اغتشاشات نیز دهها حمله هکری به سازمانهای خدماتدهنده به مردم به عمل آمد که با تدابیر دستگاههای ذیربط، خنثی شدند.
اقدامات رژیم دژخیم آمریکا در عرصهی فنآوری و رسانه به این چهار محور خلاصه نمیشود و خباثتها و مزاحمتهای آن رژیم مقوله گسترده ای است که در فرصت مناسب به آن پرداخته خواهد شد.
۳- حضور تیم سازمان سیا در مقر گروهکهای ضد انقلاب
در تاریخ ۲۹ /۰۶/ ۱۴۰۱ تیمی از C.I.A با پوشش وزارت خارجهی آمریکا، با حضور در مقر گروهک تجزیهطلب موسوم «به حزب دمکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک بنام مصطفی هجری دیدار و گفتگو کرد. تیم سازمان جاسوسی آمریکا ضمن تقدیر از ادغام دو جناح گروهک، از آنها میخواهند که در اغتشاشات رخ داده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش نمایند. در این نشست، طاهر محمودی، کمال کریمی، محمد نظیف قادری و محمد صالح قادری، سرکرده گروهک را همراهی می کردند. شایان ذکر است که در گذشته نیز سازمان سیا، مصطفی هجری و عبدالله مهتدی (سرکردهی گروهک کومله) را به آمریکا فراخوانده و به آنها ابلاغ نموده بود که باید با یکدیگر ادغام شوند و الّا کمک های مالی و تسلیحاتی رژیم مافیایی آمریکا به هر دو گروهک قطع خواهد شد! در اجرای آن دستور و به عنوان گام اول، دو جناح انشعابی حزب منحله موسوم به دموکرات کردستان ایران در تابستان گذشته با یکدیگر ادغام شدند و در حال فراهم آوردن زمینه برای ادغام با گروهک کومله بودند که با افشاگری رسوا کننده وزارت اطلاعات پیرامون وابستگی کومله به رژیم کودک کش صهیونیستی مواجه شدند (اطلاعیه پنجم مرداد ماه روابط عمومی وزارت اطلاعات و مستند «عملّیات بزرگ» که اخیراً از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد) و لذا مجبور به تعویق برنامه دستوری ادغام دو گروهک خائن و وابسته به بیگانگان شدند.
۴- دیدار تیم آمریکایی از مقر گروهک موسوم به پاک
در تاریخ ۱۵ /۷/ ۱۴۰۱ هیئت سازمان جاسوسی آمریکا بهصورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک بهنام حسین یزدانپناه ملاقات و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشک باران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداختند. آنها به وی قول کمک های بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگرداند. سپس تیم C.I.A برای دادن روحیه به گروهکِ درهم پاشیده، به همراه حسین یزدانپناه و همسرش (هامِنو) از زخمیهای موشکباران فوقالاشاره در بیمارستانی در اربیل عیادت کردند. همچنین کارشناسان نظامی همراه هیأت آمریکایی از محل اصابت موشک های رزمندگان اسلام در مقرهای مختلف ضدانقلاب بازدید نمودند تا توان و دقت تخریب موشکهای سپاهِ مقتدر اسلام را ارزیابی نمایند.
۵- شبکههای ماهوارهای سفارشیکار
جنگ رسانه ای و تبلیغاتی که از قدیم یکی از مهمترین ابزارهای استکبار جهانی برای استعمار و غارتگری و جنگ روانی و تحریف واقعیتهای جهان به نفع غارتگران و علیه ملل ستمدیده بود، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و با پیوستن بازماندگان رژیم ساقط شده پهلوی و فراریان گروهک های تروریستی چپ و راست و منافق و فرقههای منحرف و سایر فراریان سابقهدار به جریان مسلّط رسانهای صهیونیستی، صورت و سیرتی دیگر پیدا کرد. جریان سلطه ضمن فراهم آوردن بهروزترین امکانات و تکنولوژی رسانهای (البته به هزینه گاو شیرده سعودی و امثالهم) و اِعمال فرماندهی واحد رسانهای بر آنها، به خطدهی آمرانه و بهرهبرداری استعمارگرانه از این نارسانهها پرداخت.
اگرچه جمهوری اسلامی ایران در طول تاریخ پرافتخار خود و بهویژه در مقاطع بروز برخی رویدادهای سالهای گذشته همیشه با آوازهگریهای مزوّرانهی این نارسانهها مواجه و با شیوههای آنها آشنا بوده است؛ اما بیشک در جریان اغتشاشات اخیر، «بزرگترین عملّیات تأثیرگذاری» و به عبارت دیگر «جنگ جهانی رسانه ای» علیه ملّت سرافراز ایران طراحی و اجرا شد. علاوه بر سوژهسازی از هر پدیده طبیعی و مصنوعی و آوازهگری همنوای شبکههای مُزدور فارسی زبان، موج سواری بر روی نارضایتی و خلق نارضایتیهای سفارشی با جعل و روایتسازی دروغین از رویدادها، تبدیل نارضایتی به اعتراضات اجتماعی، دیگرگون نمودن اعتراضات اجتماعی به سیاسی، تغییر جهت آنها به اعتراضات ساختاری، و در نهایت تبدیل جملگی آنها به اغتشاش و شورش و جنگ خیابانی و... این همان دستورالعملّی است که شبکههای مذکور در اغتشاشات اخیر دنبال کردند. طرفه آنکه شبکه ای همچون بیبیسی که از قدمتی دیرینه برخوردار است و قاعدتاً پیرامون شؤون حرفهای خویش باید حساس باشد، با چرخشی گسترده و تغییر کامل برنامههای عادی و روزانه خود و گذشتن از دیگر اخبار مهم جهانی، عملاً به مرتبه «صحنه گردانی عملّیاتی اغتشاشگران خیابانی» تبدیل شد. همچنین است رسوایی شبکه همتای آن، اینترنشنال سعودی که علاوه بر موضوع پیش گفته، رسماً به خط تجزیهی ایران مقتدر و یکپارچه روی آورد و در نهایتِ صراحت، از تجزیهطلبی و تجزیهطلبان حمایت نمود.
چنین چرخشی در شبکههای مزدور و چنین هزینهی حیثیّتی بالایی نمیتواند صرفاً ناشی از یک ارزیابی اشتباه از موقعیت توسط آن شبکهها باشد، بلکه قطعاً مبتنی بر «یک راهبرد تازه، یک طرح بزرگ و یک بسته اطلاعاتی- عملّیاتی» است که در سطوح بالای رژیم های آمریکا و انگلیس اتخاذ شده و به این نوکرانِ سفارشی کار ابلاغ شده است.
در وقایع اخیر سناریوهای نخ نمای «کشتهسازی» و ادبیات تکراری اعتراف اجباری و خشونت سیستماتیک و نیز عوض کردن جای جلّاد و شهید و دهها شگرد شناخته شده دیگر، با شیوه ای یکسان، اما با حجمی صدها برابر بیش از وقایع گذشته، نه تنها حیثیتِ نداشتهی شیپورهای انگلیسی، آمریکایی و گاوان شیرده آنها را بر باد داد، بلکه کلیه موازین حرفه ای و بین المللی را نیز درنوردید و سابقه مبتذلی بر سوابق سیاه آنها افزوده شد؛ که پیگرد حقوقی آنها و پیاده نظام فراری نارسانههای یادشده در دستور کار قرار دارد.
بخش سوم) مرحله پسا آشوب
در یک ماه و نیم گذشته، دشمن آمریکایی و هم پیمانان خبیث و پیاده نظام مزدور و نارسانههای سفارشی کار آنها، یقیناً با کلّ توان خویش وارد عرصه جنگ ترکیبی تمام عیار و بزرگترین عملّیات تأثیرگذاری با نظام مقدس جمهوری اسلامی شدند. برای جامعه اطلاعاتی پرافتخار کشور که شبانهروزی و لحظه به لحظه تحرکات ائتلاف شیطان بزرگ را تعقیب میکردند، کمترین تردیدی وجود ندارد که حریف کلّ سناریوهای جنگ نرم و ترکیبی و عملّیات تأثیرگذاری خویش را با همه توانمندی های قشون خود و هم پیمانان، وارد صحنه نبرد با ملّت مقاوم و سرافراز ایران اسلامی کرد. اذعان داریم که دشمن مزاحمت ایجاد نمود، خسارت وارد کرد، تعدادی از جوانان این مرز و بوم را به خاک و خون کشید، اما با اتقان کامل می گوییم او نتوانست به هیچیک از اهداف اصلیِ از پیش تعیین شده خود دست یابد. این ارزیابی مستدل و قطعی ماست که از قضای روزگار، دشمن آمریکایی و انگلیس خبیث نیز بدان اذعان دارند، اما جرأت و جسارت اعتراف آشکار به آنرا ندارند. جامعه اطلاعاتی کشور، با الطاف الهی و عنایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ارزیابی داخلی سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس دسترسی یافته است که صریحاً دربردارنده آن اعترافات، هم در پیرامون شکست سناریوهای مجمع شیاطین و هم در باب اذعان به ریشهدار بودن «درخت تناور ایران اسلامی» و در قبول اقتدار غیرقابل انکار «ایران قوی» میباشند. امروز مصالح اطلاعاتی و امنیتی به ما اجازه نمیدهند که عین ارزیابیهای اردوگاه سلطه را افشا کنیم. اما شاید در آینده، محذورهای کنونی رفع و امکان بر ملاکردن آن گزارشات فراهم گردد؛ که در آن صورت طبل رسوایی دشمنان آمریکایی، انگلیسی، صهیونیستی از بام فلک بر زمین خواهد افتاد.
علاوه بر دشمنیهای گذشته و جاری، رژیم آمریکا در تلاش است تا سیاست فشار حداکثری ترکیبی را علیه ملّت شریف ایران در سال آتی میلادی نیز اعمال کند و بودجههای متعددی را بر پایه توهمات خود برای این منظور در نظر گرفته است. وزارت خزانهداری آمریکا به اتفاق بخش های مختلف در جامعه اطلاعاتی و وزارت امور خارجه آن رژیم، ظرفیت انسانی و مالی بی سابقه ای را برای ایجاد فشار بر ایران اسلامی در قالب بستههای تحریمی به کار گرفته است. علاوه بر سیاست فشار حداکثری، دهها پروژه به منظور بیثباتسازی محیط داخلی ایران در قالبهای گوناگونِ مذکور در نظر گرفته و صرفاً برای یکی از پروژههای مذکور که در این راستا طراحی شده ۵۵ میلیون دلار تخصیص داده شده است. آژانس رسانههای جهانی آمریکا که یکی از شکست خوردهترین بخش های سیاست نفوذ آمریکا در پوشش دیپلماسی عمومی است و بودجه ۸۴۰ میلیون دلاری دارد صرفاً برای مقابله رسانه ای و عملّیات روانی علیه مردم ایران مبلغ ۳/۱۳۱ میلیون دلار در نظر گرفته است. این پروژهها صرفاً معطوف به عملّیات روانی علیه مردم داخل کشور نیست؛ یکی از برنامههای آتی رژیم آمریکا تخریب وجهه ملّت ایران در میان ملّت های دوست و همسایه و در نتیجه تضعیف سیاستهای ثباتساز جمهوری اسلامی ایران در منطقه و انتقال ناامنی های پیرامونی کشور به داخل است، به طوریکه در جهت تحقق آن، بودجه اختصاصی تعریف کرده و برای دفتر متولی این امور ۳۵۳ میلیون دلار در نظر گرفته است.
جالب توجه است که دفتر تحقیق و اطلاعات وزارت امور خارجه آمریکا برای مقابله با نفوذ قدرت های خارجی در داخل آمریکا ۸۷ میلیون دلار بودجه و ۳۹۴ نفر نیروی کارشناس اختصاص داده است. این دفتر که یکی از اعضای جامعه اطلاعاتی آمریکا محسوب میشود، با سوءبرداشت نسبت به وضعیت حاکم بر جامعه قطبی شده آمریکا و تبعیضهای سیستماتیک در آن، ریشه این مشکلات را در نفوذ سایرین در محیط سیاست داخلی خود جستجو میکند و برای موضوع ایران بودجه و پروژه مستقل تعریف کرده است. علاوه بر این موارد دولت جنایتکار آمریکا که تنها استفاده کننده از سلاح کشتار جمعی هستهای در طول تاریخ بوده و هم اکنون نیز از رژیم صهیونیستی (دارنده تسلیحات هسته ای بدون نظارت هیچ نهاد بینالمللی) حمایت می کند، برای بهاصطلاح مقابله و از بین بردن ظرفیت هستهای صلح آمیز ایران و فشار بر برخی دیگر از کشورها مبلغ ۲۹۵ میلیون دلار در نظر گرفته است.
این موارد صرفاً بخشی از بودجهها و امکاناتی است که رژیم تروریست آمریکا برای تضییع حقوق ملّت بزرگ ایران تحت عناوین مختلف وضع کرده است و ظرفیت های مختلف دیگری را نیز در قالبهای پنهان و غیررسمی اختصاص داده که هدف اصلی آن حمایت پنهان از عناصر تولید ناامنی و آشوب در داخل کشور و زنده نگهداشتن کورسوی آتش اغتشاشات است. طبق اطلاعات معتبر، پس از سیر نزولییافتن پروژهی اغتشاشات، کانال های منتهی به ائتلاف شیطانی، به پیاده نظام خود ابلاغ کردهاند تا آمادگی خویش را حفظ و محورهای ذیلالذکر را بهعنوان خطوط اصلی اقدامات مورد تأکید قرار دادهاند:
۱- تقویت ابزارهای مخرّب تأثیرگذاری از طریق فضای سایبر به هر شکل ممکن و از هر طریقی(شبکههای اجتماعی آمریکایی بهمثابه سلاح استراتژیک).
۲- علاوه بر مقامات آمریکایی و انگلیسی، با دولتمردان سایر کشورهای اروپایی نیز ارتباط برقرار کرده و تلاش نمایند آنها را در این پروژه دخیل نمایند.
۳- حفظ آهنگ تخریبی نارسانههای فارسی زبانِ عمدتاً لندنی- سعودی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
۴- تحریک به اعتصاب در صنایع مختلف بهویژه در صنایع نفت و گاز با هدف قطع درآمدهای نفتی و نیز فلج کردن حمل و نقل کشور.
۵- دامن زدن به اعتصاب مغازهها و بستن بازارهای کشور با هدف فشار بر مردم و افزایش نارضایتی و نهایتاً پیوند اعتصابات مختلف به یکدیگر.
۶- تأکید ویژه بر کشتهسازی از طریق انتساب هر قتل و حادثهیی به نیروهای امنیتی و انتظامی، یا هدف قرار دادن اغتشاشگران در صحنه توسط تروریست های اجاره ای و انتساب آنها به نیروهای نظام یا بهرهگیری از سایر روش ها.
۷- هر اتفاق طبیعی و مصنوعی باید به سمت یک اغتشاش سیر کند و نیز هر اعتراض مدنی به شورشی خونین تبدیل شود.
۸- به تعطیل کشاندن مدارس و دانشگاهها.
رژیم دژخیم آمریکا نه پیشینه درخشانی دارد که به اعتبار تاریخش اکنون صلاحیت دخالت در عرصههای جهانی را دارا باشد و نه آینده ای که به امید آن، در اندیشه حکمرانی جهانی در آینده باشد. در باب گذشته آمریکا، شالوده مافیایی آن رژیم بر غصب سرزمین بومیان و قتل و نابودسازی حرث و نسل صاحبان آن مُلک شکل گرفته و پس از آن با ربایش و اسارت سیاهپوستان آفریقایی و استثمار شیره جان آنها و اعمال بزرگترین، عمیقترین و بیسابقهترین تبعیض نژادی در طول تاریخ و پهنه جغرافیا، گرد آمدن قسیترین و حرفهییترین جانیان جهان در آن جغرافیا، تشکیل گستردهترین دولتِ متشکل از حرامیانِ سرگردنههای جهان، تنها بکار برنده سلاح های هسته ای در دنیا، عامل کودتاه های متعدد و خونین در پهنه گیتی، عامل مستقیم و غیرمستقیم خونبارترین جنگ های روی زمین، بانیانِ آشکار تروریسم رسمی و دولتی در عرصه بینالمللی آنهم بنا به شهادت سردار بزرگ جهان اسلام حاج قاسم سلیمانی، بزرگترین سازنده و دلاّل تسلیحات کشتار جمعی، خالق جنایتکارترین تروریست های آدم خوار همچون داعش و گروهکهای تکفیری همسنخ آن، حامی پرسابقهترین و خائنترین تروریستهای جهانی از نوع تروریستهای آلبانی نشین با حداقل ۱۲۰۰۰ قربانی، پشتیبان خونریزترین و بَدَویترین رژیم های روی زمین همچون رژیم آل سعود، بزرگترین و صریحترین استعمارگر جهان که در روزگار کنونی هم صریح و آشکار و با صدای بلند، دولتِ فرومایهی تحت استعمار خود را «گاو شیرده» میخواند، نمادِ توحشِ بهروز شده و جاهلیتِ مُدرن، و بالاخره رژیم ایالات متحده بهعنوان عصارهی همهی پلیدیهای اهریمنی که به درستی و دقت و حکمت توسط حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران به صفت «شیطان بزرگ» متصف شد؛ اکنون این جُرثومه همه زشت خویی ها برای ملّت سربلند ایران ابراز نگرانی میکند، در عین حال تنها آرزویی که برای این ملّت مستغنی مینماید، استفاده از شبکههای اجتماعی آمریکایی است و بس!
و، اما در پیرامون آینده، سردمداران رژیم آمریکا خوب میدانند که «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت». مطلع هستند که از سال ها پیش نظم نوینی در حال شکلگیری است که سردمداری آن رژیم در این نظام تنها در حد وهم و خیال و در عوالم مجاز امکانپذیر است، در همان فضایی که اخیراً خود و پیاده نظام شان، به کرات نظام جمهوری اسلامی را در آن ساقط کردند؛ در فضای مجازی! همچنانکه پیشینیان آنها در ۴۳ سال گذشته و در فواصل شش ماهه، ۸۶ بار حاکمیت ایران را جابهجا کردند! جمهوری اسلامی ایران همان درخت تنومندی است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) اخیراً توصیف کردند. درختی که حوادث زمانه نه تنها گزندی متوجه آن نکرده است بلکه هر رویدادی، ریشهی آنرا عمیقتر، تنهاش را نیرومندتر و سایهاش را گستردهتر کرده و «ایران قوی» را آفریده است که به اذن الهی، روز به روز در حال قویتر شدن خواهد بود.
حوادث اخیر کشور نیز بیش از همه، عنایات خداوندی به این آب و خاک را نشان داد؛ «پروژهی ویران سازی ایران» شکست مفتضحانه ای خورد. همان پروژه ای که قبلاً در افغانستان و عراق و سوریه و یمن و لیبی پیاده کردند، اما در ایرانِ قوی شکست سختی خورد. طبیعی است که به انتقامگیری از ملّت سرافراز و مقاوم ایران روی آورند و بدیهی است که بلافاصله، دست پروردگان داعشی و تروریست های تجزیه طلب را وارد میدان نمایند؛ اما با عنایات صاحب اصلی این ملک و ملّت، حضرت ولیعصر ارواحنا فداه و عجلالله تعالی فرجهالشریف، کل توطئهها بهسوی آنها برخواهند گشت اِنشاءالله. همچنین آن اغتشاشات رشد و درک و فهم و بصیرت ملّتی فرهیخته را یکبار دیگر به نمایش گذاشت که باید قدردان این ملّت عظیمالشأن بود و سربازان گمنام امام زمان (عج) به نوبه خویش در برابر این ملّت تعظیم مینمایند. رهبریهای داهیانه فرماندهی معظّم کل قوا (مدّظلّه العالی) را یکبار دیگر به پیش چشمِ دوست و دشمن آورد. انسجام درونی هر چه بیشتر جامعه اطلاعاتی کشور و همراهی و همدلی و همکاری آنها را برای آینده بیشتر و نزدیک تر کرد.
اما در باب گروهک ها و پیاده نظام شیطان و اغتشاشگران، قصد بر ادامه شناسایی و تعقیب آنها تا آخرین نفر است که این روند هم اکنون جریان دارد و البته راهی هم برای افراد فریبخورده و نادم باز گذاشته شده تا خود را معرفی و شامل تخفیف در مجازات شوند؛ و نهایتاً در پیرامون دشمنان اصلی، جنایات آنها در وقایع اخیر فراموش یا بخشوده نخواهد شد و این وعدهی قرآن کریم است که: «اِنّا مِنَ المُجرِمینَ مُنتَقِمُون» (۹).
والسلام علی من اتّبع الهدی
واکنشهای انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران به بیانیه مشترک نهادهای امنیتی در خصوص دو خبرنگار بازداشتی + نامه به رئیس قوه قضائیه
عصر شنبه، انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران درباره ایرادِ اتهام به دو همکارِ روزنامهنگار خود بیانیهای صادر نمود. انجمن صنفی روزنامهنگاران با اشاره به بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران اعلام کرد، «فعالیت خبری مورد اشاره نهادهای اطلاعاتی، جزو ابتداییترین و بدیهیترین وظایف روزنامهنگاری محسوب میشود؛ این در حالی است که یکی از ریشههای مشکلات کشور، فقدان یا خطیر بودن انجام همین فعالیتهای خبری است. آنچه را این بیانیه مشترک، «درد» دانسته، در واقع «درمانِ رسانههای داخلی» است.»
در بخشی از این بیانیه آمده است: «بیانیه مشترک دو نهاد اصلی اطلاعاتی کشور درباره تحلیل رویدادهای اخیر، مضمونی نداشت جز اینکه باید روزنامهنگاری را جرم و ممنوع اعلام کرد، زیرا فعالیت عادی دو نفر از همکاران ما در انجام وظیفه حرفهای را مصداق اتهامی قرار دادهاند که به معنای پایان کار روزنامهنگاری است.»
در بخش دیگری از بیانیه انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران آمده است: «بیانیه دو نهاد اطلاعاتی به معنای آن است که همه ما روزنامهنگاران متهم و حتی مجرم هستیم و از آن مهمتر اینکه، حرفه روزنامهنگاری را در داخل کشور منتفی تلقی میکنند. از اینرو معتقدیم باید مجموعه نهادهای مدنی و صنفی مرتبط با رسانه و روزنامهنگاری در این مورد چارهاندیشی کنند و اعتراض خود را به این رویکرد ویرانگر که ریشه تضعیف نهاد رسانه و فرستادن مرجعیت رسانهای به خارج از مرزها را دربردارد ابراز کنند.»
انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران با امنیتی دانستن چنین رویکردهایی به حرفه روزنامهنگاری خاطر نشان کرد: «با توجه به جمیع جهات، انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران معتقد است که ایرادات حقوقی گوناگونی از نظر شکلی و ماهوی در مورد اتهامات وارده به اقدامات حرفهای دو همکار خبرنگار و نیز رویکرد نهادهای اطلاعاتی به حرفه روزنامهنگاری وجود دارد که این موارد نیز طی نامهای جداگانه به اطلاع ریاست محترم قوه قضائیه خواهد رسید.»
نامه هیات مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران به ریاست قوه قضائیه
هیات مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران نیز با انتشار نامهای خطاب به غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه، از نسبتهایی که این بیانیه به دو روزنامهنگار بازداشتی داشت انتقاد کرد و در پایان نوشت: این روزنامهنگاران تاکنون در بازداشت چندان از حقوق متهم بهرهمند نبودهاند و این فرآیند ما را از سرنوشت پرونده قضایی آنان نگران ساخته است؛ لذا از جنابعالی به عنوان ریاست محترم دستگاه قضا خواهشمندیم:
۱- دستور فرمایند نسبت به تخلفی که در خصوص انتشار برخی مفاد پرونده صورت گرفته است رسیدگی عاجل صورت گیرد.
۲- حقوق متهمان از حیث ارتباط مستمر و موثر با وکیل رعایت شود.
۳- شرایطی تهیه شود تا متهمان در اسرع وقت از بازداشت آزاد شوند.
۴- ترتیبی مقرر فرمایند تا نمایندگان این انجمن با متهمان ملاقات کرده و از وضعیت عمومی آنان اطلاع حاصل شود.
واکنش مدیران مسئول شرق و هممیهن
مدیران مسئول دو روزنامه شرق و هممیهن نیز به اتهامات مطرح شده این بیانیه در خصوص خبرنگاران خود واکنش نشان دادند. محمد رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه شرق درباره طرح اتهام جاسوسی و آموزش نیلوفر حامدی (خبرنگار شرق) در خارج از کشور به نیت اغتشاش، گفت: اینها خبرنگار هستند و کار خبری خود را کردهاند. میگویند این خبرنگاران توسط بیگانگان آموزش دیدهاند که بروند خبر تهیه کنند! خب چرا بیگانگان آنها را آموزش بدهند؟ او در پاسخ به این پرسش که نیلوفر حامدی برای انتشار خبر و گزارش سقز با شما هماهنگ بوده است، اظهار کرد: هر چه درباره او میگویند دروغ است. ایشان اولین بار عکس مهسا امینی را منتشر نکرده و قبل از او عکسهایی منتشر شده بود. نیلوفر از ابتدا تا انتهای این موضوع با من هماهنگ بود. انتشار عکس و خبر توسط خبرنگار و نشریه ما کار درستی بوده و رسالت خبری خود را انجام دادهایم. مدیر مسئول موسسه خبری شرق درباره ادعایی مبنی بر اینکه این خبرنگاران در خارج از کشور آموزش دیدهاند، گفت: مگر برای آموختن کار خبر حتما باید به خارج بروند؟ در همین کشور هم امکانات آموزشی فراوان است.
غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول روزنامه هممیهن نیز در خصوص اتهامات وارده به الهه محمدی خبرنگار این روزنامه گفت: تا آنجایی که ما در مورد خبرنگار بازداشتی پرسیدیم به ما گفتند هیچ ارتباطی به مسائل روزنامهنگاری و خبرنگاری ندارد، اما آن چیزی هم که در اطلاعیه آمده مربوط به همین فعالیت روزنامهنگاری و تهیه گزارش درباره ماجرای اخیر بوده است. حالا منتظر هستیم تا مقامات قضایی چه قضاوت و مدارکی دارند. اگر مرجع خبری با هر سلیقه سیاسی در داخل کشور باشد، بیشتر به نفع کشور است تا اینکه منبع و مرجع بخش اخبار به بیرون از کشور منتقل شود. ما باید تلاش کنیم تا جو سالم برای اطلاعرسانی درست به مردم در داخل کشور را تقویت کنیم. تلاش همه خبرنگارانی که در داخل کشور کار میکنند در همین زمینه است. این بستگی به نگاه مسئولان دارد که این نگاه را چطور درک کنند.
روزنامه هممیهن از بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سپاه انتقاد کرد و نوشت این بیانیه نشان میدهد، قرار نیست مشکلات کشور حل شود. این بیانیه نشان داد که مشکلات کشور حل نخواهد شد. اول به این علت که این مسائل را امنیتی و اطلاعاتی تلقی کردهاند، درحالیکه باید وزارتخانههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم در اینباره تحلیل دهند.
دوم به این علت که از نظر بیانیهنویسان راهحل خروج از بحران که فعالیت آزاد رسانههای مستقل و روزنامهنگاران است، عامل اصلی بروز این بحران معرفی شده است. این درحالی است که رسیدن به رسانههای آزاد شرط لازم و ضروری برای اصلاح وضعیت کشور است، درحالیکه از نظر نویسندگان بیانیه، انجام وظیفه حرفهای را حتی در حداقلها منشأ اعتراضات و ناامنی تلقی میشود.
به نظر میرسد که این بیانیه انتظارات قبلی را درباره فهم ریشهای این اتفاقات برآورده نخواهد کرد، فقط امیدواریم که از روی عجله تنظیم شده و ایده تجدیدنظر آن در دستور باشد.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون