شعارسال: بررسی سطوح فعلی قیمتهای پیشنهادی مسکن در مناطق متوسط شهر تهران نشان میدهد خرید یک واحد نقلی در این مناطق به بودجهای بین ۳ تا ۴ میلیارد تومان نیاز دارد و در این بین یک زوج با فرض اینکه درآمد قابل توجهی داشته باشند و از عهده اقساط وام مسکن زوجین بربیایند باز هم باید دستکم بیش از دو برابر مبلغ وام را به آن بیفزایند تا امکان ورود به بازار مسکن و آغاز فاز جستوجو را پیدا کنند.
برخی از کارشناسان معتقدند که شاید وامهای جدید مسکن تا حدودی تحریککننده تقاضای تبدیل به احسن املاک مصرفی در بازار مسکن باشد و به این ترتیب بر تعداد کسانی که فکر تبدیل خانه خود به واحدی بزرگتر یا در موقعیت بهتر را در سر میپرورانند، افزوده شود. آنچه بارز است اینکه وامهای جدید مسکن با وجود بهبود نسبی سقف همچنان به کار خانه اولیها نمیآید و دست این گروه که باید هدف اصلی سیاستگذار برای وامدهی تلقی شوند، از تسهیلات ۹۶۰ میلیون تومانی خالی خواهد ماند چراکه استطاعت پرداخت اقساط وجود نداشته و مبلغ وام نیز به درد خرید ملک نمیخورد.
سوال ما هم از همین جا شروع میشود. بانک مسکن بالغ بر ده هزار نفر پرسنل دارد. ماهیانه اگر برای هر فرد ۲۰ میلیون هزینه حقوق و مزایا و ... در نظر بگیریم، با رقمی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد تومان در ماه و حدود سه همت در سال مواجه میشویم (کل بودجه کشور در سال ۱۴۰۲ حدود ۵۰۰۰ همت است). برایتان جای سوال نیست که این افراد بغیر از وام دادن انهم وامی که چندان بکار خرید مسکن نمیخورد، دارند چکار میکنند؟ دهها بار از بانک مسکن میپرسیم و سکوت میکند. احتمالا دوستان پاسخی برای ارایه ندارند. پیشنهاد کوچک سازی بانک مسکن و تقلیل نیروهای ان به ۵ هزار نفر را داریم. حداقل اگر قراره ضرر کنیم، نصف هزینه را بپردازیم. آقای وزیر اقتصاد، وزیر راه و شهرسازی، خودجناب رئیس جمهور، آقای فرزین بانک مرکزی، دوستان سازمان بازرسی، کمیسیون اقتصادی مجلس، فراکسیون مرتبط با فعالیتهای پولی و بانکی، مجمع تشخیص مصلخت نظام و سایر نهادهای تخصصی، میدانند بانک مسکن چکار میکند؟ خوشحال میشویم به ما هم بگویید؟!