پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۲۸۰
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۵
فقر مساله ای است که همیشه دامن‌گیر زنان بوده به‌طوری‌که زنان همیشه نسبت به مردان بیشتر در معرض فقر قرار داشته‌اند، ثروت و منابع جامعه همواره در تملک مردان بوده و درصد مالکیت زنان همواره ناچیز بوده است به‌عنوان‌مثال در مناطق روستایی زنان باآنکه سهم عمده‌ای در کار کشاورزی دارند اما مالک فقط یک درصد زمین‌های کشاورزی هستند.

شعار سال: می‌توان گفت در سال‌های اخیر یعنی طی یک دهه گذشته زنان هم فقیرتر شده‌اند و هم میزان فقر مطلق در میان زنان بیشتر شده است.


تعداد زنان سرپرست خانوار بیکار افزایش داشته و علاوه بر این نیز شمار زنان بی‌خانمان و اصطلاحا کارتن‌خواب و حاشیه‌نشین نیز رو به افزایش است.


با افزایش شکاف درآمدی و اختلاف طبقاتی و توزیع غیرعادلانه منابع در هر جامعه فقر گسترش می‌یابد و بخش بیشتری از جامعه برای تامین ضروریات زندگی دچار محرومیت و زحمت می‌شوند که نیمی از این جمعیت فقیر، زنان خواهند بود.


علاوه بر این، تقسیم‌کار جنسیتی که طی آن کار خانگی که یک کار بی‌مزد و منزلت اقتصادی است به زنان محول شده و کار بیرون که کاری با درآمد و مزد مشخصی و تعیین‌شده‌ای است به مردان سپرده‌شده که همین محرومیت زنان از درآمد را رقم می‌زند.


تقسیم‌کار جنسیتی باعث می‌شود زنان برای گذران زندگی متکی به درآمد مردان باشند و اشتغال آن‌ها مهم و ضروری شمرده نشود.


با چنین وضعیتی زنان وقتی به بازار اشتغال راه پیدا می‌کنند از طرفی وضعیت شغلی آن‌ها متزلزل است و از طرف دیگر مشاغل بی‌منزلت و رده پایین به آن‌ها داده می‌شود که درآمد کمتری دارند.


زنان ممکن است به علت محرومیت و ستم جنسیتی از سواد و مهارت پایین‌تری نسبت به مردان برخوردار باشند که این مساله نیز می‌تواند بر وضعیت اشتغال و درآمد آن‌ها تاثیر منفی داشته باشد.


علاوه بر این مساله ای همچون سهم‌الارث نابرابر زن و مرد در فقر زنان نقش دارد با قانون ارث توزیع ثروت میان زن و مرد به‌طور غیرعادلانه صورت می‌گیرد و همین مساله نیز در فقیر شدن زنان نسبت به مردان اثرگذار است.


حکومت‌ها باسیاست‌هایی که در پیش می‌گیرند در تعیین جایگاه اقتصادی زنان مسئولیت و اثرات مستقیم دارند به‌عنوان‌مثال در دولتی که حق اشتغال زنان به رسمیت شناخته نشود و یا در آن مانع ایجاد شود و برای پیشبرد سیاست‌های خاصی بر خانه‌نشینی زنان تأکید شود، نتیجه مستقیم چنین سیاست‌هایی، فقر و بیکاری زنان خواهد بود.


چنین سیاست‌هایی برخلاف واقعیت‌های اجتماعی است و ما در جامعه با شمار روزافزون زنانی مواجه هستیم که خواسته یا ناخواسته به هیچ مردی متکی نیستند و خودشان مسئول تأمین معیشت زندگی شده‌اند که این زنان ممکن است شامل زنان همسر فوت‌شده، زنان مطلقه و یا زنان مجرد باشند.


چنانچه جامعه نقش حمایتی در قبال این زنان نداشته باشد، گرفتاری این تعداد از زنان به ورطه فقر و پیامدهای آن دور از انتظار نیست.


محروم شدن زنان از حق اشتغال و یا سهم نابرابر آن‌ها در ورود به بازار کار و اتخاذ سیاست‌های خیریه‌ای همانند کمک‌هزینه‌های ناچیزی که بعضی نهادهای حمایتی به آن‌ها می‌دهند، تنها درمان موقتی بر مساله فقر زنان است و نمی‌تواند راهکاری موثری برای رفع فقر در زنان باشد.


زنان تحت پوشش نهادهای حمایتی در این استان از سواد و مهارت اندکی برخوردار هستند که همین عامل در ورود آن‌ها به بازار کار مشکل ایجاد می‌کند.


فقر و بیکاری زنان سرپرست خانوار باعث طرد این زنان از جریان اصلی جامعه و رانده شدن به حاشیه خواهد شد که حاشیه‌ها درواقع فضاهایی هستند که قابلیت جرم و کج‌روی در آن‌ها وجود دارد.


زنان سرپرست خانوار برای تامین معاش وارد بازار کاری می‌شوند که برای ورود آن‌ها نه ظرفیتی دارد و نه جایگاهی برای آن‌ها تعیین‌شده است.


در چنین شرایطی زنان مجبور به قبول شرایط کارفرماها و ورود به بازار کار غیررسمی و ناامن، مشاغل پست و کم‌درآمد هستند و به دنبال چنین وضعیتی به‌راحتی مورد استثمار، سوءاستفاده و خشونت قرار می‌گیرند.


وقتی جامعه راهکاری برای حل مساله فقر زنان نداشته باشد این زنان مجبور به حل مشکل فقر به‌صورت فردی خواهند شد که این راه‌حل‌های فردی ممکن است همیشه باارزش‌های اجتماعی و انسانی منطبق نباشد.


فقر اقتصادی می‌تواند زمینه‌ساز انحراف و کج‌روی شود و زنان را به سمت مشاغلی بکشاند که هم برای خود آن‌ها و هم برای جامعه آسیب‌زا باشد و ورود به مشاغل غیررسمی و غیرقانونی به‌صورت معضلاتی همچون تن‌فروشی، فروش نوزاد، فروش مواد مخدر، دست‌فروشی، کار در اماکن ناامن و پرخطر عواقب خود را نشان می‌دهد.


همچنین افراد تحت سرپرستی این زنان شامل کودکان ممکن است به دلیل فقر از چرخه تحصیل خارج و برای تامین هزینه‌های خانوار وارد بازار کار شوند که این خود یک آسیب اجتماعی جدی خواهد بود.


فقر زنان تابعی از فقر در جامعه است که با بهبود وضعیت اقتصادی و توزیع عادلانه منابع و کاهش فاصله طبقاتی می‌توان از شدت آن کاست، علاوه بر این، عوامل جنسیتی فقر زنان نیز باید مورد توجه قرار گیرد.


زنان باید به‌عنوان افرادی از جامعه به‌صورت مستقل و نه متکی به مردان دیده شوند و زمینه اشتغال آن‌ها فراهم و برای حذف موانع اشتغال در آن‌ها تدابیر لازم اندیشیده شود.


باید در جهت حذف موانع اشتغال تدابیر لازم اندیشیده شود، توانایی‌های زنان شناخته شود و فرصت مشارکت اقتصادی و اجتماعی به آن‌ها داده شود و برای زنانی که مهارت و سواد پایین‌تری دارند، علاوه بر کار، آموزش و توانمندسازی آن‌ها در نظر گرفته شود.


زنان حاشیه شهرها که در فقدان حمایت اجتماعی و حمایت دولتی به حال خود رها شده‌اند باید به جریان اصلی جامعه جذب شوند و با ارائه خدمات بهداشتی، تغذیه‌ای و آموزشی به آن‌ها و فرزندان تحت تکفلشان کمک شود.


پزشک/جامعه شناس
عضو انجمن جامعه شناسی ایران

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری کاسیت خبر، تاریخ انتشار 11 آذر 95 ، کد مطلب: 13538: www.kassitkhabar.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین