شعارسال: اصولا ما دنبال جوابهای آسان هستیم. وقتی با یک پدیده روبرو میشویم که نمیفهمیمش، حفرهای در مغز ما ایجاد میشود و تا این حفره را پر نکنیم آرام نمیشویم. و، چون تعداد سوالات زیاد است و پیدا کردن پاسخهای درست هم دشوار است، بلافاصله دنبال جوابهای آسان دم دستی کار را بنداز میگردیم؛ و چه چیزی بهتر از اینکه مشهودترین قسمت ماجرا یعنی آدمها را پیدا میکنیم و تمام! و سپس آرام میگیریم.
جملاتی با این مفهوم را بسیار شنیده ام و خوانده ام احتمالا شما هم: ما توسعه پیدا نمیکنیم، چون مدیران ما بی سوادند! باندبازند! فاسدند! دنبال منافع شخصی اند. مشکل اصلی مملکت سوء مدیریت است! اینجوری که نگاه میکنی فرمول توسعه خیلی ساده است: مدیران را عوض کنید همه چیز درست میشود. اصولا ما دنبال جوابهای آسان هستیم. وقتی با یک پدیده روبرو میشویم که نمیفهمیمش، حفرهای در مغز ما ایجاد میشود و تا این حفره را پر نکنیم آرام نمیشویم. و، چون تعداد سوالات زیاد است و پیدا کردن پاسخهای درست هم دشوار است، بلافاصله دنبال جوابهای آسان دم دستی کار را بنداز میگردیم؛ و چه چیزی بهتر از اینکه مشهودترین قسمت ماجرا یعنی آدمها را پیدا میکنیم و تمام! و سپس آرام میگیریم.
کافیست در گوگل کلمه مدیران ناکارآمد را جستجو کنید. من چنین کردم ۱۷۸ هزار نتیجه در یک چهارم ثانیه! و مدیریت ناکارآمد ۶۹ هزار نتیجه در همان زمان! جالب نیست؟! اما دقیقا سوال اینجاست که اگر جواب توسعه نیافتگی ما این است ما یک سوال ساده، اما بنیادی دیگر، باید بپرسیم چه میشود که نخبگان سر کار نمیآیند، چرا نخبگان له میشوند. چرا پخمگان میآیند و میمانند. (البته تاکید کنم بسیاری از مدیران دولتی که با آنان تعامل کرده ام هم باهوشند و هم فرهیخته)
استاد رضا قلی، نویسنده کتاب جامعه شناسی نخبه کشی در اواخر عمرش مصاحبهای کرده و چند نکته جالب گفته: نخبگان مصلح در این کشور بسیار تنهایند. نه اینکه وطنپرستی در این کشور وجود نداشته باشد بلکه شرایط بهگونهای است که [نخبگان]قادر به عملی نیستند. نخبگان مصلح معمولا در مواجهه با انبوهی از افراد قرار میگیرند که منافع شخصی را به منافع ملی ترجیح میدهند؛ بنابراین مصلحان یا همان نخبگان مصلح، نمیتوانند کاری از پیش ببرند و عرصه برای آنها تنگ خواهد شد. همین تعارضات بود که قائممقام [و امیرکبیر]را در روزگاری از بین برد؛ و به قول میرزاتقیخان امیرکبیر برای نخبه اصلاحگر «ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد.»
جواب را باید در ریشهها جست. بنا به مشاهدات عینی و کاملا مبتنی بر تجربیات از نزدیک عرض میکنم که:
۱) بسیاری افراد قدرتمند تمایلی ندارند در دولت کار کنند. چرا؟ کار کردن در دولت مختصات روانی خاصی میطلبد که هر کسی نمیتواند خود را با آن تطبیق دهد.
۲) افراد بنا به ملاحظات غیرفنی دعوت نمیشوند یا کنار گذاشته میشوند: یکی به دلایل خانوادگی، دیگری به دلایل مذهبی، دیگری به دلایل امنیتی یا دعوت نمیشود یا کنار گذاشته میشود.
۳) افراد مثله میشوند: فرض کنید که طرف از فیلتر اول (عدم تمایل) و دوم (عدم دعوت) رد شد، سازوکارهای بروکراتیک دولتی مانند ناظم سخت گیری است که هر مدیر خلاق تحول خواهی را بعد از مدتی ادب میکند و تبدیل میکند به ماشین عطف و پیرو (توضیح بیشتر برای آنها که کار اداری نکرده اند که هر نامهای که میآید را یا پاسخ میدهیم بدون کنش واقعی یا پیگیری میکنیم بدون کنشی)
۴) افراد زود به زود عوض میشوند. فرض کنید که طرف وارد دولت شد، رشد هم کرد، پرونده برایش ایجاد نشد، خلاقیت و نشاطش را هم حفظ کرد در دام بعدی میافتد: تغییرات پیاپی مدیریتی. مثلا آموزش و پرورش هر سال یک وزیر عوض کرده! این یعنی تا آن پایین همه در معرض تلاطم قرار میگیرند.
۵) افرادغیر فنی و غیرنخبه (بهترین متضاد نخبه فکر میکنم پخمه باشد) وارد میشوند: به مصیبتهای فوق ورود افراد غیرفنی را هم اضافه کنید. طرف تا حالا یک روز در حوزه ایکس کار نکرده، بدون طی مراحل کارشناسی و تجربی، وزیر و وکیل و مدیر میشود.
کشتن نخبگان فقط حذف فیزیکی آنان نیست. نخبگانی که به دولت راه پیدا نمیکنند. نخبگانی که به خاطر بروکراسی دولتی، تعویضهای پیاپی خلاقیت و جسارت خود را از دست میدهند. نخبگانی که مجبورند زیر دست پخمگان کار کنند، کشته میشوند حتی اگر نفس بکشند و پشت میزشان هم باشند. تبدیل میشوند به ماشینهای باکلاس عطف و پیرو!
تجویز راهبردی
بارها نوشته و خواندهایم که در کشورمان، مشکل مدیریت، ضعف مدیریت و سوءمدیریت وجود دارد. اما این اصل ماجرا نیست. این آدرس غلط است! مساله نظام نامطلوب حکمرانی؛ نهادهای کژکارکرد و از ریخت افتاده انتخابات و انتصابات است. اگر میخواهیم کشور توسعه پیدا کند، ما (یعنی جامعه) باید روی سازوکارها، سیستمها و قواعدی پافشاری، تمرکز و مطالبه گری کنیم که.
اولا: بهترینها (نخبگان) را برای امر کشورداری جذب کند (مثل سنگاپور)
دوم اینکه: نظام پاداشها کشورداران را به درستی طراحی کنیم تا بهترینها بمانند و انگیزه داشته باشند (مثل کره جنوبی)
سوم اینکه: رسانههای آزاد بیشترین نظارتها را بر کشورداران انجام دهد (مانند کشورهای اسکاندیناوی)
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: 27دی1402، کدخبر: 1862150، www.khabaronline.ir