شعارسال: آنچه که طی روزهای گذشته و در رابطه با برهنه شدن یک زن دانشجو در محیط فرهنگی دانشگاه علوم و تحقیقات در فضای مجازی منتشر شد، تصویری «شفاف» از یک حادثه تلخ نبود و یک علامت سوال بزرگ و «چرایی» به امتداد سه سال بی توجهی به شکافهای جامعه در تصاویر قدم زدن زنی برهنه در محیط دانشگاه پنهان شده بود. در این شرایط برخی افراد و رسانهها طبق معمول توصیف و بهره خود را با بی توجه به ریشههای این اتفاق بازگو کردند. روایتها از انتشار این ویدئو نیز در حول دو محور در حال بیان شدن است: «این دانشجو با لباس نامناسبی در کلاس درس حاضر شده بود که پس از تذکر حراست دانشگاه برای رعایت قانون پوشش در محیطهای دانشگاهی، برهنه شده و بدون لباس در محوطه دانشگاه تردد کرد و به بیمارستانی روانی معرفی شده»، روایت دوم هم این است که «این دانشجو پس از درگیری فیزیکی ماموران حراست و پاره شدن لباس هایش در حین درگیری، در یک اقدام «اعتراضی» کلیه لباسهای خود را به یکباره از تن در میآورد و به نشانه بیان اعتراض خود در محیط دانشگاه قدم میزند تا پلیس و حراست او را با درگیری از محیط دانشگاه خارج میکنند». در این شرایط آنچه که مسلم است سوالات افکار عمومی در میان اظهارات پراز تناقض پاسخ داده نشده که نیاز به تصویر کشیدن فیلمهای دوربین مدار بسته دارد که در اختیار رسانهها و کنشگران اجتماعی قرار بگیرد و فقط این حادثه مبتنی بر روایت شفایی نباشد. مثلا یک استاد دانشگاه علوم و تحقیقات به خبرنگار گفته: «پوشش نیمه برهنه برخی دانشجویان در برخی کلاسها مورد اعتراض شدید اساتید واقع شده است، این دانشجو نیز که اخیرا متارکه کرده از افرادی است که در بی عفتی و ترویج فساد در دانشگاه پیشگام بوده است.»
ساعتی پس از این اتفاق نیز سیدامیر محجوب، مدیرکل روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی در توضیح این رویداد گفته «پس از اقدام منافی عفت یکی از دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات، حراست دانشگاه وارد عمل شده و ایشان را به کلانتری تحویل داده است. انگیزه عمل و دلایل اقدام این دانشجو در دست بررسی است.» او البته از پیگیری بیشتر این ماجرا خبر داده و در صفحه مجازی خود اطلاعات بیشتری را منتشر کرده است: «در کلانتری و با بررسی تیمهای پزشکی مشخص شد که وی تحت فشار روحی شدید و دارای اختلالات روانی بوده است. گفتنی است که ایشان علاوه بر جدایی از همسر سابق خود، مادر دو فرزند نیز بوده است. امید که با جلوگیری از شایعهپراکنیهای مجازی با آبروی خانواده و آینده فرزندان او بازی نشود.». یکی دیگر از کاربران فضای مجازی هم نوشته «حملهای درکار نبود. خانم آ. د همکلاسی اینجانب رشته ادبیات فرانسه از سلامت روان برخوردار نیست. پروندههای انضباطی زیادی در دانشگاه داره. بهشدت هم مزاحمت فیزیکی و روانی برای ما و سایر دانشجوها داشت» براساس کسب اطلاع خبرنگار نیز پس از تحویل به کلانتری توسط عوامل حراست دانشگاه، اکنون در یکی از بیمارستانهای بیماران روانی بستری است.
۳ سوال اصلی جامعه در ۳ زاویه
اما در لابه لای این جملات و کلمات سه سوال اصلی مبهم و بی پاسخ مطرح است؟ سوال اول اینکه اگر فرد دارای مشکل روانی بوده و پروندههای انضباطی بسیاری در دانشگاه داشته، چرا دانشگاه تا به حال با این موضوع به طور جدی ورودی نداشته یا او را به مداوا و معرفی به روانشناسان و مشاورهها ترغیب نکرده است. اگر این فرد به جای برهنه شدن از سر بیماری روانی، با یک اسلحه گرم به دانشجویان حمله میکرد، چه اتفاقی برای آن حجم از افراد در محیط دانشگاه رخ میداد و یک فاجعه دیگری در این دانشگاه (پس واژگونی اتوبوس حامل دانشجویان که به کشته شدن ۱۰ نفر و ۲۸ نفر زخمی منجر شد) رخ میداد؟ آیا زمان آن نرسیده که به جای ملاک نمره، گزینشها و آموزشها براساس مسائل عقیدتی و ایدئولوژی به مشکلات و روان دانشجویان با نگاه روانشناسانه و مشاورههای سازنده، توجه شود؟. موضوع دوم جامعه این است که اگر این فرد به نشانه «اعتراض» دست به این اقدام خارج از عرف زده و قصد هنجار شکنی و زیرپا گذاشتن قانون داشته، باید دولت و گروههای بی طرف از جمله معاونت امور زنان ریاست جمهوری به این اقدام ورود کرده و گزارش دقیقی براساس مستندات دوربینهای مدار بسته به جامعه ارائه بدهند که این گزارش توسط گروههای مرجع و بی طرف راستی آزمایی و دلایل آن بررسی شود. آنچه که مسلم است، احساسات عمومی با این اتفاق جریحه دار شده و نیاز به اطلاعات دقیقتر و مستند برای بررسی و تحلیل افراد کارشناس دارد. اما موضوع سوم این است که این زن اگر به دلیل تعرض و حمله ماموران حراست دانشگاه دست به این اقدام زده و پیش از برهنه شدن لباسهای او پاره شده است، بازهم در این رابطه باید دولت ورود جدی داشته باشد و فقط یک فرد مقصر این حادثه معرفی نشود. اگر کنشی منجر به واکنش شده باشد، تا این تصویر تلخ خلق شود، باید با معرفی خاطیان و دعوت به خیشتن داری و مدارای ماموران دانشگاه، از رفتارهای تند و اعمال نظرهای سلیقهای با توجه به واقعیات جامعه جلوگیری شود و به جای اینکه این زن که «مادر» هم است، به بیمارستان روانی فرستاده شود، از او حتی «دلجویی» صورت بگیرد. چون اگر این روایت درست باشد، در شرایط عادی رخ نداده و مجموعه از واکنشها و تعرضها به فرد صورت گرفته تا آن زن را مجبور کند که براساس استیصال ذهنی، دست به این اقدام بزند.
ثمره دو قطبی سازی کاذب
ما نباید از یاد ببریم که مشت نمونه خروار است و هرگونه برخورد خارج از ضابطه و مبتنی برواقعیت تاثیر معکوس دارد. همانطور که چند روز پیش نیز شاهد بودیم فیلمی در خیابان آفریقا منتشر شد که یک فرد موتورسوار در حریم امن عابران پیاده، به یک زن تعرض میکند. در این شرایط ممکن است با بی توجهی به این اتفاق و اقدامات دو طرف در جهت پیشگیری سازنده و براساس واقعیت شفاف، بازهم شاهد موارد دیگر در دیگر دانشگاههای کشور باشیم و آن زمان دیگر نمیتوان محیط امن دانشگاهها را کنترل کرد. سال هاست که برخی از مسئولان با چوب دوقطبی گری و خودی و غیرخودی (از زمان اعتراضات سال ۱۴۰۱) بسیاری از افراد را به گوشه رینگ برده و زمینه ساز اینگونه اتفاقات در دولتی شدند که در حال زمینه سازی برای وفاق ملی و ساخت ایرانی نوین است. در این شرایط حراست دانشگاه، قطعا دوربینهای متعدد و تصاویر دیگری از این اتفاق دارد، و این فیلمها را بدون ملاحظات سیاسی، و در جهت روشن سازی و شناسایی فرد یا افراد خاطی در اختیار رسانه ها، گروههای مدنی و مرجع و معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری قرار دهد تا اقدامات پیشگیرانه و کارشناسی برای جلوگیری از موارد مشابه صورت بگیرد. همان طور که از نظر تحلیلگران مسائل اجتماعی آنچه که در روزهای گذشته در دانشگاه علوم و تحقیقات رخ داد، نشان از یک زخم کهنه و دردناک دارد که در زیر پوست شهر در حال رشد و نمو بوده و کار تاجایی پیش رفته که در یک روز این زخم آنقدر متورم و درناک میشود، که انتشار فیلمی در فضای امن دانشگاه، دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد. آن چیزی که ثمره این اتفاق بود یک زن دانشجو مانده برروی تخت بیمارستان روانی، سوالات میلیونها نفر به نگاه متعجب به موبایلشان و گریههای مردی (شوهر سابق آن زن) که از مردم عاجزانه درخواست دارد: «این فیلم زشت را بازنشر نکنند تا آینده دو فرزندشان نابود نشود!.»
چرا اینقدر بی تفاوت شدیم؟
آنچه که ما از ویدئوهای منتشر شده در فضای مجازی دیدیم، زنی تنها و برهنه در حال قدم زدن است و دانشجویان دانشگاه ائم از مرد و زن با دیدن او، خود را بی تفاوت نشان میدهند و هیچ کسی به او توجهی ندارد، انگار که او اصلا در این محیط نیست!. آنطور که ما دیدیم کسی جلو نیامد که لباسی روی بدن برهنه او بیندازد یا او را به جایی ببرد که از خلق تصاویر تلخ و خارج از عرف جلوگیری شود؟. آنچه که ما دیدیم بی تفاوتی زنان و دخترانی بود که از کنار این زن عبور میکردند، نگاهشان را میدزدیند، انگار او را ندیده اند تا خود را وارد ماجرا نکنند. سوال اینجاست که این زن، همکلاسی یا دوستی در محیط دانشگاه نداشت که لباس یا پارچهای روی بدن او بیندازد؟ اگر آن زن دارای مشکل روانی هم بود، بازهم نیاز به کمک داشت و شاید برای لحظاتی از خود بی خود شده و از سر نادیده گرفتن حقوقی مادریش در دیدن فرزندانش (طبق روایتها) در آستانه انفجار و رفتاری خارج از عرف قرار گرفته است و قطعا در این شرایط نیاز به کمک داشت. از چه زمانی اینقدر بیتفاوت شدهایم و فقط با دزدیدن چشمهایمان میخواهیم بگوییم که ما ندیدیم و بی تفاوت از کنار این موضوع (که به بحرانهای جامعه بی شباهت نیست) عبور کنیم؟.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از آرمان امروز، تاریخ انتشار: 13آبان1403، کدخبر:65737، https://armandaily.ir