شعار سال: وی گفته است: «سالانه 5میلیارد مترمکعب آب به دریای مازندران میریزد، گفتیم 500میلیونش را میآوریم به کویر مرکزی ایران، یک مقدار هم از خلیج فارس و دریای عمان میآوریم. این طرح را که مطالعه کرده بودیم گذاشتند کنار و گفتند به ضرر محیط زیست است! بالاخره همه جا آب نیاز دارد. آب در کشور هست اما استفاده نمیکنند. این پروژه را متوقف میکنید و بعد میروید به مردم فشار میآورید، آب این منطقه را به جای دیگر منتقل میکنید، هم اینجا را محروم میکنید و هم آنجا را. میخواهید بین مردم درگیری درست کنید؟ سرزمین ما کم ثروت دارد؟ کم امکانات و وسعت دارد؟ به خدا همه چیز هست. دعای ما این است که خدایا افرادی برای این کشور بگمار که به جای انحصار ثروت در دست چند نفر، آن را بین کل ملت تقسیم کنند.»
محمود احمدینژاد اولین تکنیکی که بهکار میبندد سادهسازی کردن مسأله است. عبارت «گفتیم 500میلیونش را میآوریم به کویر مرکزی ایران، یک مقدار هم از خلیج فارس و دریای عمان میآوریم.» چنان ساده بیان میشود گویی موضوع انتقال 500کیلو سیبزمینی از مازندران به کویر مرکزی است.
بد نیست خواننده بداند که پروژههای انتقال آب علاوه بر عوارض محیطزیستی، اجتماعی و سیاسی، از هزینهبردارترین پروژههای سازهای هستند و برای مثال برآورد حداقلی برای انتقال 200میلیون مترمکعب آب دریای خزر به سمنان (و نه 500میلیون مترمکعب) حدود 6000میلیارد تومان است؛ و همان «یک مقدار از خلیج فارس و دریای عمان» که ایشان فرمودهاند طی دو پروژه طراحی شده که حداقل برآورد برای انجام هر یک از آنها 3500میلیارد تومان است.
محمود احمدینژاد درنهایت سادهسازی از 13هزار میلیارد تومان پروژه سخن گفته است که برآورد اولیه هستند و باتوجه به طول کشیدن پروژهها در ایران و ساختار سازمانهای برآوردکننده آنها، رقم واقعی بیشتر از اینهاست.
محمود احمدینژاد سپس میگوید: «این طرح را که مطالعه کرده بودیم گذاشتند کنار و گفتند به ضرر محیط زیست است!» مطالعات محیطزیستی انتقال آب از دریای مازندران به سمنان و کویر مرکزی توسط طرفداران اجرای این پروژه در دولت یازدهم و علیرغم همه مخالفتها با این پروژه انجام شد و هنوز به تأیید سازمان حفاظت محیط زیست نرسیده است و به عبارتی هیچ مطالعه جدی درباره این پروژه در زمان دولت محمود احمدینژاد انجام نشده بود.
محمود احمدینژاد از عبارت «آب در کشور هست اما استفاده نمیکنند» استفاده میکند و به یکباره بر «مدیریت تقاضا» به عنوان بنیادیترین راهکار مدیریت بحران منابع آب در ایران، فاتحه میخواند.
احمدینژاد از همان تکنیکی استفاده میکند که در سال 1384 استفاده کرد و هشت سال بعدی را نیز بر پشت همین تکنیک از قدرت سواری گرفت. او یکبار منابع نفت را هدف گرفت و مدعی شد کسانی نمیگذارند نفت بر سر سفره مردم بنشیند و اینبار حیات تمدنی ایران را به سمت منابع آب و کشیدن مناقشه به این عرصه، هدف میگیرد.
احمدینژاد بار دیگر همه متخصصان را به هیچ میانگارد و مدعی میشود «آب در کشور هست» و اصلاً توجه نمیکند که چند سال است صدها متخصص این کشور با آمار و ارقام، شواهد و مدارک نشان دادهاند که کشور در بحران منابع آب است و باید مدیریت تقاضا صورت گیرد. وی بیتوجه به همه اینها بر طبل افزایش توقعات میکوبد.
احمدینژاد هیچ نکتهای درباره ایدههای جایگزین انتقال آب نمیگوید. او اصلاً درباره روشهای جایگزین انتقال آب و هزینه آنها در مقایسه با هزینه انتقال آب چیزی نمیگوید. او درباره هزینه بسیار کمتر 10 تا 20درصد کاهش مصرف آب در سمنان و سایر مناطق کمآب هیچ چیز نمیگوید، و در قبال منفعت شرکتهای انتقالدهنده آب نیز ساکت است.
ذات این تفکر سادهساز خطرناک است. تفکری که درباره 13000میلیارد تومان پروژه به این سادگی حرف میزند، از مفید بودن این پروژه بدون انجام مطالعات آن سخن میگوید، کل مطالعات و ایدههای متخصصان آب کشور درباره بحران آب را نادیده میگیرد و تودهها را تحریک میکند خطرناک است.
احمدینژاد فرد نیست، نماینده تفکر خطرناک سادهساز، عوامفریب و پوپولیست است.
با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از شبکه خبری البرز، تاریخ انتشار: 10 فروردین 1396، کد مطلب: 53005، www.khabar31.com