شعارسال: در فرهنگ باستانی، بز از جایگاهی وَرجاوند نزد مرمان ایران زمین برخوردار بوده است. بنابر اسطوره های مبتنی بر اوستا، هفتمین تجسم ایزد بهرام (وِرِثرَغنَه)، بُزِ نَرِ جنگی می باشد و همچنین بز از نخستین جانوران سودمندی است که اهورامزدا پس از گاو آفریده و شامل پنج گونه خَر بُز، تَبی، نَری، آهو و پازَن می باشد.
در میان متون باستانی، منظومه ای وجود دارد به نام درخت آسوریگ، این منظومه در رابطه با اهمیت بز در بینش ایرانیان باستان به ویژه آیین زرتشتی می باشد که موضوع آن، گفت و گویی است میان «بز» به عنوان نمادی از تمدن باستانی ایران و «درخت خرما» به عنوان نمادی از اقوام سامی. در این منظومه، بز و درخت خرما هر یک فواید خود را ذکر می کنند و در این بین بز برتری خود را نسبت به درخت خرما بنا به دلایلِ بی شماری می داند که مهمترین آن ها به کار رفتن شیرِ بز در آیین های پرستش یزدان، نیرو بخشیدن به ایزدِ چهار پایان و بافتن کُستی و سِدره از موی سپید بز می باشد که نیازهای معنوی مردمان باستانی ایران را بر آورده می سازد.
در میان نگاره های باقی مانده از هزارههای کهن، نگارههایی بسیار از بزکوهی بر دیواره غارها، کوهها و صخرههای ایران باقی مانده است. اهمیت نقشمایه «بُز»، نزد مردم ایران به حدی است که بیش از ۹۰ درصد نقوش سنگنگارههای ایران به نقشمایهی بز کوهی اختصاص یافته است. به طوری که دکتر محمد ناصری فرد نویسنده کتاب سنگنگارههای ایران، قدمت برخی از این نقوش در لرستان را «حدود چهل هزار سال» پیش میداند.
در روزگار باستان، مردمان ایران این نقشها را بیشتر به عنوان نمادی به جهت رسیدن به مفهوم باروری، بارش باران و مبارزه با گرمای خورشید، آبخواهی، زایندگی، برکت و محافظت مینگاشتند. به همین خاطر سرچشمه این مفاهیم را میتوان در اسطورههای باستانی ایران، جستجو کرد.
در داستانهای کهن ایران زمین نیز ماجرایی تحت عنوان کشته شدن کیومرث (نخستین انسان) وجود دارد، که بر اساس این داستان کیومرث حدود ۴۰ سال بر روی زمین زندگی میکند و پس از مبارزه با اهریمن کشته میشود، در این واقعه دو قطره از خونِ کیومرث بر روی زمین میریزد و از آن یک بوته ریواس دوشاخه میروید. این دو شاخه ریواس برهم میپیچند و از یک شاخه آن پسر جوانی به اسم «مشی» و از شاخه دیگر دختر جوانی به اسم «مشیانه» متولد میشوند، و چون غذا خوردن را نمیدانستند، اهورامزدا فرشتهای را در کالبد یک بز کوهی سفید رنگ میفرستد تا آن دو را شیر بدهد.
بر مبنای این داستان، میتوان به این نکته پی برد که تبدیل شدن بز کوهی به عنوان نمادی از محافظت ریشه در این ماجرا داشته است.
افزون بر آنچه تا کنون بیان شد، در فرهنگ باستانی، هر یک از اقوام ایرانی، بز کوهی را مقدس و آن را نماد یکی از عناصر مفید طبیعت و سبب برکت در زندگی خود در نظر میگرفتند و به جهت محافظت در مقابل نیروهای پلید و اهریمنی، تصویر آن را همراه با روحِ سادگی و دقت به شکلهای واقع گرایانه، انتزاعی و نمادین به صورت ساده یا بالدار، بر صخرهها، سفالها، مُهرها، گردن آویز و آثار زینتی مینگاشتند. به عنوان مثال نگارههای بز کوهی در لرستان، نمادی از خورشید (به همراه علامتی مانند گل نیلوفر در بین شاخهایش) و گاهی به خاطر شاخهای خمیده آن، نماد هلال ماه و سبب ریزش باران میباشد و همچنین در شوش و ایلام، نقوش این حیوان نمادی از نیک بختی و ایزد زندگانی گیاهی به شمار میرفت و در روزگار ساسانیان نیز نقوش بز کوهی بیشتر اوقات در حال مراقبت از درخت ماه (در مقابل نیروهای اهریمنی) تصویر شدهاند.
بنا به باوری دیگر، شاید کوهی بودن این حیوان موجب شده تا در فرهنگ باستانی مقدس شمرده شود، چرا که کوه در این فرهنگ، مقدس و نمادی از بزرگی، عظمت، جایگاه ایزدان و سرچشمه آبریزهایی است که زمینهای اطراف خود را سیراب میکند و این حیوان نوید دهنده آب بوده است و به همین دلیل، در اکثر پدیدههای هنری، آناهیتا (الهه آب) در کالبد بز کوهی به عنوان نماد آب و باران مجسم میشده است و مردمان باستان با نگاشتن نقوش آن از خدای خود درخواست بارش باران میکردند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت تژگاه، تاریخ انتشار: 5اسفند1395 ، کدخبر: 587: WWW.tezhgah.ir