شعار سال: در حماسه 29 ارديبهشت ماه و حضور شورانگيز مردمِ آگاه در انتخابات رياستجمهوري و شوراي شهر، بارديگر انديشه دموكراسي برتعصب بي تفكر غلبه كرد و معناي فهم دارِ حضور مردم در پاي صندوقهاي راي و انتخاب اكثريتي آنان اثر ماندگاري را در صفحه سياسي كشور گذاشت و نشان داد كه هرجا سخن از اتحاد و يكدلي باشد ايرانيان پررنگتر ظاهر ميشوند. بدین ترتیب مردم تصميم به ماندن در عرصه انتخابات و حكم زدن بر چهارسال زندگي مملكتيشان را قصد نمودند و از آن شور و شوق شعفانگيز نتيجه پرفهم انتخاب دكتر روحاني به دست آمد. در روز 29 ارديبهشت ماه، مردم نه تنها به حسن روحاني رای دادند بلكه آن ها با قاطعيت به تيم پشتيبان وي و تداوم عملكرد آن ها راي دادند، تيميكه با منطق و كلام ادب و اخلاق، مخالف خود را راضي نگه ميدارد و نقد وي را بر تعصب بيجاي خود ترجيح ميدهد.
و اكنون... در اين روزهاي گرم و بلند مرداد ماه كه وقايع و اخبار زيادي در رسانهها و فضاي مجازي دست به دست ميشود، در كنار همه آن حادثههايِ تلخ كودك آزاريها و از دست دادن سرمايههاي فكري همچون پروفسورمريم ميرزاخاني و وقايع كشوري و جهاني، آنچه در نهان و آشكار همه اين اخبار به چشم ميخورد، گمانهزنيها در خصوص چينش كابينه دولت دوازدهم و حضور زنان در آن است. با تاييد صحت نتايج انتخابات رياست جمهوري از سوي شورای نگهبان و تعيين تاريخ مراسم تنفيذ رييسجمهور منتخب، نقل هر محفلي سخن از وزراي چهار سال آينده كشورشده و بازار شايعات داغ تر از هميشه به كار اجرايي خود دامن ميزند. اميد به فردايي بهتر خواسته و ناخواسته مردم را نگران انتخاب برتر براي گزينههاي وزارتي كرده و بدين ترتيب، عام و خاص در تب و تاب كابينه دوازدهم انتظار ليست نهايي را دارند. اما آنچه اين انتظارها را با طمع نگراني همراه كرده، سهم خواهيهاي جناحي و حزبي و مصلحتي هست كه متاسفانه اين روزها زياد به گوش رسيده و به چشم ميخورد و شايد بتوان گفت اين ليستهايي كه روزانه بارها و بارها از سوي منابع خبري و مطلع منتشر ميشود بر اين نگرانيها تا حدود زيادي صحه ميگذارد. در كنار همه حساسيتهاي امنيتي و دفاعي كه در هر كشوري وجود دارد و تعيين وزرا براي وزارتخانههاي مربوطه با نگاه ويژهاي در دولتها همراه بوده، نقش بيبديل وزارتخانههاي آموزش و پرورش و آموزش عالي در تعليم و تربيت نسل آينده مسبب شده تا انتخاب وزير در اين نهادهاي آموزشي نيز از اهميت زيادي برخوردارباشد. به دفعات در محافل سياسي و اجتماعي به لزوم آموزش پايدار و برتر براي تحقق توسعه و پيشرفت كشورها تاكيد شده واهميت اين عرصه براي ساخت بنيانهاي فرهنگي يك كشور به اثبات رسيده است. شايد در نهادهاي ديگر كشور نام وزارتخانه متبوع و وجوديت آن به گونهاي در برگيرنده كليتي از آن باشد، اما درآموزش و پرورش به علت تنوع واحدهاي عملياتي و اجرايي، تنوع و تعدد در مخاطب، ذي نفع و ارباب رجوع نميتوان به دريافتي كلي و جامع از اهداف وظايف دست پيدا كرد چرا كه به سبب سر و كار داشتن با نيروي انساني طيف وسيعي از انديشهها را در خود دارد. تعداد زيادي از مردم تقريبا همه روزه با اين نهاد سروكار دارند و عامه بودن آن و داشتن ارتباطي مستقيم باعث شده كه از كوچكترين واحداجرايي اين وزارتخانه كه همان مدارس ميباشند تا كلانترين آنها، همگي در بوته عمل، اجرا و ارزيابي قرار بگيرند. مقوله تعليم و تربيت در هر كشوري جزو اساسيترين بحثهاي دولتي ميباشد و سعي بر آن است تا با برنامهريزيها و سياستگذاريهاي مناسب، فرهنگ و دانش به بهترين وجه ممكن در جامعه نمود
پيدا كند. خدا را شكر، فعالان حوزه آموزش و پرورش هم در اين مدت – از زمان اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوري تا كنون- از هيچ تلاشي براي تبيين ديدگاههاي علمي و نظري و بيان خواستههاي صاحبنظران آموزشي فرو گذار نكردند و آنچه به وضوح در اين ميان درك ميشود همصدا شدن اكثري، براي حضور زنان در پست وزارتي ميباشد. چرا كه خرد جمعي بر اين باور رسيده و هست كه حضور زنان انديشمند،متعهد و نوآور در نهادها وسازمانها با افرایش توان علمی و اجرایی همراه خواهد بود و ارتقاي راهبردي سازمانها را در پي خواهد داشت. اما اكنون با توجه به گزينههاي پيشنهادي كه اين روزها بر سرزبانها ميآيد، از آن تب و تاب حضور زنان در پست وزارتي كاسته شده و متاسفانه به نقطهاي رسيديم كه تمام تلاشها معطوف به انتخاب اصلح براي آموزش و پرورش است. به نظر ميرسد، در چهار سال گذشته، پاشنه آشيل دولت، آموزش و پرورش بوده كه در ركود عملياتي به سر برده و نتوانستند انتظارات را به مقصد برسانند.البته بايد اذعان داشت با توجه به دسترسي بدون مرز به اطلاعات علميو آموزشي در جهان، ناخودآگاه سيستم آموزشي كشور هم دستخوش تغييراتي شده اما نه تا آن حد كه سزاوار و شايسته ايران باشد و اقناعكننده حضور در چرخه جهاني و سيستمهاي نوين آموزشي محسوب شود.با اين حساسيتِ جايگاهي كه آموزش و پرورش دارد، گزينه وزارتي آن بايد با معيارهاي منطقي و سيستمي خاصِ آموزش و پرورش انتخاب شود نه با جناح بازي و سبكهاي حزبي و قول و قرارهاي ستادهاي انتخاباتي. آموزش و پرورش در كشور ما مدام در حال آزمايش و خطا هست و معلوم نميكند چه زمان قرار است به ساحل آرامش برسد و نوينتر و متعاليتر عمل نمايد. دورهاي سند تحول بنيادين را قبول دارند و دورهاي از آن آگاه نيستند، دورهاي خصوصيسازي ميآورند، دورهاي آن را متوقف ميكنند، دورهاي مدارس خاص را گسترش ميدهند، دورهاي با آن مخالفت ميكنند و.... بايد پذيرفت كه مدام در حال امتحان كردن مسيرهاي مختلف هستيم بيآنكه به پيامدهاي عدم درايت و تدبير در آن برنامهها بيانديشيم و اين منجر ميشود به اينكه بدنه آموزش و پرورش به جاي فربهتر شدن، رنجورتر و ضعيفتر شده است. بين تمام ليستهايي كه اين روزها در حال انتشار هست، عدم ثبات شخص انتخابي در گزينه وزارت آموزش و پرورش، مبرهن و آشكارا چشم را مينوازد. شايد عدم توافق در اين روزهاي نهايي تا تنفيذ رييسجمهوري را بايد اين گونه معنا كرد كه هنوز تيم مشورتي دولت دوازدهم به اجماعي در اين خصوص نرسيدهاند و شايد هم شايعات را نبايد جدي گرفت اما از قديم گفتهاند: تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها... سخن كوتاه شود، انتظار ميرود رييس جمهور منتخب تمام معادلات اين روزها را برهم زند وفارغ از فضاي سهم خواهيهاي موجود، به انتخابي شايسته و وارسته براي وزارت آموزش و پرورش اقدام نمايد. انتخابي كه در آن به مثلث حياتيِ دانش كشور- معلم، دانشآموز وكلاس درس - نگاه شود نه به برنامههاي حزبي و جناحي. نياز آموزش و پرورش امروز فردي آگاه، خلاق، كارآمد، دلسوز و متعهد ميباشد كه درد و درمان اين نظام خسته از برنامههای بيكفايت را بداند و براي اعتلاي آن با برنامه به روز آموزشي و پرورشي و تيميمقتدر ورود نمايد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت مردم سالاری، تاریخ انتشار 9 مرداد 96، کدمطلب: 4376:www. mardomsalari.net