شعار سال:
مقدمه
همه نظامهاي سياسي كه خواستگاه آنان مردم سالاري است، دغدغه مشاركت شهروندان در فرايندهاي سياسي بعنوان بازيگران موثر اين فضا را دارند. دموكراسي و مشاركت مردمي نيز رويكردهاي متعددي دارد ليكن انتخابات بارزترين جلوه آن است و بنا به زمينههاي سياسي هر كشور، شاخصي از مشروعيت آن كشور ميتواند باشد. توجه به فزوني نقش شگفتيساز انتخابات در سرنوشت اكثر كشورهاي رو به توسعه، اهميت بررسي و تحليل رفتار انتخاباتي در كشور ما نيز مضاعف شده است.
انتخابات و رفتار انتخاباتي، نوعي كنش و نگره سياسي است كه با كاركردهاي ساختاري زير سيستم ها ي اقتصادي و فرهنگي در سطح كلان نظام اجتماعي رابطه دارد. انتخابات در واقع، يك نظرسنجي فراگير و ملي از كل شهروندان كشور است و كميت و كيفيت مشاركت انتخاباتي مردم ميتواند ميزان مشروعت، كارآمدي نظام، سياستها و كارگزاران حكومتي را نشاندهد و به علت فقدان احزاب فراگير و توانمند، عدم پايبندي كانديد هاي با رويكرد قومي و قبيله اي به تعهدات و وعدهاي انتخاباتي خود، رفتار انتخابات مردم تبيينگر تقاضاها و خواستهها سياسي و اجتماعي آنها ميباشد كه ميتواند ديدگاه ها و نگرشهاي موجود را به كانديدا نمايندگي، تفهيم كند.
نظر به اينكه رفتار انتخاباتي مردم تغيير يافته، لذا بايد سازوكارها و شيوههاي متناسب با آن جهت هدايت و افزايش مشاركت انتخاباتي مردم به كار بسته شود. شناخت رفتار انتخاباتی شهروندان و الگوی شرکت در انتخابات آنها برای احزاب و سیاستمداران و دولتها از اهمیت ویژهای برخوردار است زيرا مشاركت فعال، گسترده و فراگير جامعه در انتخابات كشورها، به منزله پشتوانه ملي در سطح داخلي و اعتبار و پرستيژ در سطح بينالمللي و منطقهاي ميباشد. . در اين مقاله بر آنيم تا نه تنها به عوامل موثر بر انتخاب رفتار انتخاباتي مردم در استان ايلام بپردازيم، بلكه به بررسي رفتار انتخاباتي همشهريان در مورد انتخاب مجدد نمايندگان پيشين و فعلي، ... پاسخ داده باشيم و بررسي كنيم چرا هيچ نماينده اي در استان برغم قابليتها و توانايي و ... منتخبين مجدداً انتخاب نشده است .و آيا اين روند تاريخي تكرار ميشود يا نه ؟؟؟
*ديدگاههاي نظري در الگوي رفتاري مردم
در ادبيات علوم سياسي و جامعهشناسي سياسي، رفتار رأيدهي و مشاركت از موضوعات مهم براي بررسي و مطالعه بوده است. در آستانه هشتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در ايران، پرسش اصلي ذهن بسياري از جمله تحليلگران سياسي، كانديداهاي مجلس، مسئولان و مديران كشور و ... اين است كه ميزان مشاركت در انتخابات چقدر خواهد بود. و براي برخي از جمله محققان اجتماعي، كانديداها و مسئولان سياسي كشور اين سؤال نيز مطرح است كه چه عواملي ميزان مشاركت را تعيين ميكنند. ممكن است از اين سؤال اهداف كاربردي نظير برنامهريزي براي افزايش مشاركت را نيز مد نظر داشت يا تدوين استراتژي تبليغاتي موثر مد نظر باشد. هرچند تجربه نشان ميدهد كه فرايندهاي سياسي به اندازهاي در طولاني مدت شكل ميگيرند كه در كوتاه مدت نميتوان تغيير زيادي در آنها ايجاد كرد.
در انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي حضور مجدد برخي نمايندگان دوره هاي پيش و... ؛ چهره ي فضاي انتخاباتي را ويژه تر از قبل خواهدكرد و بار انتقادي و تعاملي كانديدا و طرفداران آنان را پر رونق تر ميكند.
بهطور كلي ديدگاه و نظريه ها مرتبط با رفتار رأيدهي را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد. در دسته اول به جستجو آن است كه آيا مردم رأي ميدهند و در انتخابات مشاركت ميكنند؛ و در دسته دوم صحبت از اين است كه افراد شركت كننده در انتخابات به چه گروههاي سياسياي يا فردي رأي ميدهند. دلايل مردم براي شركت كردن يا نكردن در انتخابات در بسترهاي سياسي متفاوت، با هم فرق ميكند و انتخاب گروههاي سياسي گوناگون نيز بسته به عملكرد آنان انتخاب افراد با رويكرد قومي و قبيله اي وابسته به شرايط سياسي در هر واحد سياسي است.
ويسر معتقد است كه پس پنج دهه پژوهش درباره رفتار رأيدهي هنوز چارچوب نظري استواري براي مطالعه اين نوع مشاركت سياسي وجود ندارد اما ميتوان به مجموعهاي از ديدگاههاي نظري اشاره كرد كه هر كدام جوانبي از رفتار رأيدهي مردم را تبيين ميكنند. پس از اين به معرفي برخي از ديدگاهها ميپردازيم، تا بتوانيم به اين سئوال پاسخ دهيم كانديداي مقبول و معقول و مطلوب دوره آينده چه ويژگي هاي بايد داشته باشد و يا حتي چه ويژگي هاي نبايد داشته باشد و چه كساني استعداد پاسخ به خواست و اراده همشهريان در مورد بهبود شرايط و ... خواهند داشت.
ديدگاههاي نظري در مورد رفتار انتخاباتي | ||
رديف |
عنوان نظريه |
تشريح نظريه |
1 |
ديدگاه انتخاب عاقلانه "نان بده ، راي بگير " |
مردم كساني كه بيشترين منافع را براي آنان ايجاد كند انتخاب ميكنند. راي دهندگان و شهروندان در جدال براي توزيع مناسب قدرت به جستجو چهار نوع منافع هستند: منافع اقتصادي (حفظ و ارتقاء قدرت خريد،اشتغال ، مسكن، استفاده از فرصتهاي موجود در سازمانها و موسسات دولتي و ...) ؛ منافع فرهنگي( دسترسي آزاد به جريان اطلاعات،آزادي در توليد و مصرف محصولات فرهنگي) منافع سياسي( جستجو منافع خود با استفاده از احزاب و گروهها ، تجلي خواست خود به شيوه اي دموكراتيك در ساختار قدرت) . نتيجه : برداشتهاي مردم از منافع خود و كانديدا كه مدعي متحقق ساختن آنهاست، بر ارزيابي شهروندان از عملكرد گذشته كانديدا و عملكردهاي شخصي ، حزبي ، قومي و قبيله اي آنها متكي است. |
2
|
ديدگاه توجيهات ايدئولوژيك "همه راي ها در راه اوست" |
داون ((Downs معتقد است در جايي كه مردم نتوانند منافع خود، ديدگاههاي گروههاي سياسي، يا هر دو را تشخيص دهند يا در تطبيق دادن آنها با يكديگر مشكل داشته باشند از توجيهات ايدئولوژيك براي توجيه رفتار خود استفاده ميكنند. تأكيد داونز بر ايدئولوژي، مقوله آگاهي را پيش ميآورد. طبيعي است كه افزايش آگاهي و شناخت سياسي افراد بر پذيرش ايدئولوژيها و تشخيص منافع مؤثر است و رفتار رأيدهي را نيز تحت تأثير قرار ميدهد. ايدئولوژيها خصيصه ابهامزدايي دارند. نتيجه :به عبارتي قادرند افراد را از دردسر محاسبات پيچيده درخصوص صحت و سقم ادعاها خلاص كرده و انتخابي از پيش تعيين شده را در اختيار كنشگر قرار دهند |
3 |
ديدگاه لازارسفلد
|
رأيدهي كنشي شبيه به تصميم به خريدن كالا است. انگيزههايي در فرد وجود دارد، اين انگيزهها تحت تأثير تبليغات كانديداها تغيير ميكنند و وي بر اساس آنها انگيزههاي خود نسبت به ابعاد مختلف جهان سياسي را تعريف ميكند و نهايتا بر اساس تركيب انگيزههايش رأي ميدهد. غالبا بررسي رفتار رأيدهي در جريان فرايندهاي انتخاباتي و با توجه به محركهايي كه كانديداها ارائه ميكنند قابل انجام است. لازارسفلد فرايند رأيدهي را بسيار كوتاهمدت و به دور از انباشت تجربه سياسي افراد تحليل ميكند. نتيجه : نميتوان تبليغات را عامل اصلي تعيين رفتار رأيدهي دانست اما ميتوان آنرا اثر گذار قلمداد كرد. پذيرش اين ديدگاه تا اندازهاي به معناي نفي ديدگاههاي جامعهشناختيتر است. |
4 |
ديدگاه انتخاب عاقلانه اصلاحشده "مرا ببين و بفهم و راي را بگير " |
رأي دادن براي: 1- تحقق منافع شخصي و2- بيان خود است. بيان خود ميزان تمايل فرد براي ابراز وجود در عرصه اجتماعي را ارائه ميكند. طبق اين ديدگاه، اگر رأي دادن منجر به هيچگونه احساس قدرتمندي در تأثيرگذاري بر سرنوشت فردي و اجتماعي؛ يا احساس اهميت داشتن نظر شخصي براي نظام سياسي نشود، بيان خود يا احساس قدرت ، محقق نميشود. به اين ترتيب، هر گونه احساس بيقدرتي در عرصه اجتماعي و سياسي، به عدم تمايل براي مشاركت سياسي منجر ميشود. نتيجه : هر قدر افراد در زمينه زندگي شخصي خود به توان شناختي، اقتصادي و فرهنگي بيشتري دست يابند و همزمان، احساس تأثيرگذاري آنها در عرصه اجتماعي و سياسي كاهش يابد، ميزان بيگانه شدن از مشاركت افزايش مييابد. |
5 |
مكتب مطالعاتي شيكاگو "فضاي جديد كانديداي نوين" |
اين مكتب به شدت بر اندازهگيري نگرشهاي سياسي تأكيد دارد. براي درك نگرشها نيز به ادراكات، تجربه گذشته و انگيزههاي كلي كنشگر سياسي توجه دارد. بر طبق اين ديدگاه مجموعه نيروهاي اجتماعي و سياسي در درون فضاي سياسي تعيينكننده كنش رأيدهي هستند. مجموعه عناصر فضاي سياسي نيز عبارتند از: رأيدهنده، كانديداها و ويژگيهاي خاص آنها از قبيل وابستگي حزبي، قومي و قبيله اي، و نظرات كانديداها در باب مسائل مختلف، نيازمنديهاي دروني فرد، و تجربه گذشته در ميدان سياسي. نتيجه : تجربه شركت در انتخابات قبلي، و احساسي كه از نتيجه اين مشاركتها حاصل شده است، به علاوه ارزيابي نگرشياي كه درباره نظام سياسي و عملكرد آن و نخبگان آن دارند، رفتار رأيدهي را تعيين ميبخشد. |
6 |
ديدگاه شناختي "تو را از قبل ميشناسم، پس به تو راي ميدهم" |
ديدگاه شناختي را ميتوان به نوعي بسط ديدگاه توجيهات ايدئولوژيك دانست. طرحواره، يك برداشت ايدئولوژيك تشكيل شده در طول زمان است. غالبا طرحوارهها بر مبناي آنچه كه مردم در گذشته از نظام سياسي و عناصر آن مشاهده كردهاند ساخته ميشود و غالبا يك رخداد تاريخي، موجوديت سياسي موفق يا به ياد ماندني، و حتي اسطورهاي سياسي، معياري براي سنجش طرحوارههاست. مفروض آن است كه مردم فرايند و نظام سياسي را بر اساس طرحواره خود تحليل كرده و درباره آن تصميم ميگيرند. فرض بر اين است كه رأيدهي زماني صورت ميگيرد كه طرحواره شكل گرفته از نظام سياسي و عناصر و فرايندهاي آن، مثبت تلقي شود؛ يا طرحواره موجود در قياس با معيارهاي مورد نظر، قدرت رقابت داشته باشد. نتيجه: شناخت و ارزيابي و رفتار راي دهندگان بر اساس طرح واره ايجاد شده در گذر زمان است و به نظر ميرسد |
7 |
ديدگاه اينگلهارت "من خوبم، پس خوبها را انتخاب ميكنم" |
اينگلهارت در پي بسط انديشه مازلو است. به عقيده وي رفتار رأيدهي افراد بر مبناي اينكه در كجاي سلسله مراتب نيازهاي قرار داشته باشند تعيين ميشود. به اين ترتيب اقشار مرفهتر بايد به گروههاي سياسي داراي اهداف فرهنگي و گروههاي كمدرآمد بايد به گروههايي با اهداف اقتصادي رأي دهند نتيجه : با افزايش توان اقتصادي و اجتماعي افراد، ميل آنها به مشاركت مؤثر در زندگي سياسي و اجتماعي افزايش مييابد. به اين ترتيب در صورتي كه مشاركت مؤثر امكان پذير نشود يا رأي دادن رفتاري بدون حاصل تلقي شود، ميزان سرخوردگي گروههاي بالادستي جامعه از رأي دادن بيشتر نيز خواهد بود. |
*نتايج مدلها
در مجموع هفت ديدگاه براي بررسي رفتار رأيدهي مطرح شده است. اين ديدگاهها به ترتيب بر 1 - محاسبه منافع رأي دادن، 2-آگاهي سياسي 3- تبليغات كانديداها و گروههاي سياسي 4- ابراز خود و احساس كارآمدي اجتماعي و سياسي 5- تجربه انباشته سياسي گذشته 6- ويژگيهاي شخصي 7- طرحواره افراد از نظام سياسي و عناصر آن و 8- پايگاه اقتصادي و اجتماعي افراد به عنوان عواملي كه رفتار رأيدهي را تحت تأثير قرار ميدهند تأكيد ميكنند.
اما به غير از متغيرهايي كه اين ديدگاهها بر تأثيرگذاري آنها تأكيد ميكنند، يك متغير ديگر نيز وجود دارد كه ديدگاههاي فوق به دليل ساخته و پرداخته شدن در محيطهاي غربي نسبت به آنها بيتوجه هستند. در همه دموكراسيهاي نوپا، ميزان مشروعيت نظام سياسي متغيري است كه بر رفتار رأيدهي بسيار تأثير ميگذارد.
همچنين در همه ديدگاههاي بيان شده، تأثير فشار هنجاري ناشي از مشاركت/عدم مشاركت گسترده ديگران در انتخابات لحاظ نشده است. از همينرو لازم است تا اين فشار هنجاري نيز در بين متغيرهاي ديگر لحاظ و تأثير آن بر رأي دادن بررسي شود.
بنظر ميرسد از تطبيق رويكردها و مدلها با شرايط استان ( به اندازه شناخت نگارنده)، وبر اساس شاخص هاي ضمني و تصريحي كه از هفت مدل فوق مستفاد ميشود سهم شاخصهايي كه مردم را به انتخاب در فضا ها و رويكردهاي نو به انتخاب كانديداي نسل سوم و جوان؛ جهت تحقق اهداف، منافع و انتظارات و بلوغ كاريزماتيك آنان مجاب ميكند سهم قابل ملاحظه ايي نسبت به انتخابهاي كانديداي پيشين براي شرايط جديد دارد.
*تحليل فضاي انتخابات تا كنون
راي دهندگان برحسب منافعي بريده بريده به رفتار سياسي انتخابات كشيده شوند اما الگوي رفتاري شبيه به دورهاي پيشين ممكن است داشته باشند.
بسياري از شعارها و وعدههاي كانديداي پيشين، از روي كاغذ فراتر نرفته است. ( ناسازگاري الگوي انتظارات مردم با الگوي رفتار منتخبين)
حافظهي تاريخي جامعهي ايران در حال يك دگرديسي اساسي است. خرد جمعي متناسب با مسايل جديد، مسايل مبتلا به گذشته را نيز بهياد ميآورد و تفسير و تحليل ميكند و در انتخاب خود آنرا دخالت ميدهد ( بر اساس ديدگاه شناختي و مكتب شيكاگو، امكان انتخاب مجدد نمايندگان پيشين براي بار دوم، بسيار كم است).
مردم همواره در اعتراض به شرايط موجود وبراي رسيدن به وضعيت مطلوب در همه زمينه ها، نوع رويكرد خود به گزينه هاي انتخاباتي را بسيار معنادار به تحليل و تفسير مي گذارند انتخاب و اقبال به رويكردهاي عدالت جويانه در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري با تابلوي اصولگرايي، مصداقي از خواست ملي و حركت آرماني شان را پيش روي احزاب و كانديدهاي نمايندگي دوره آينده دارد.به عمل كار برايد به سخنداني نيست؟؟
در انتخابات شورا مردم نشان دادند از تجربهي پيشين خود درس گرفتهاند و تا حدودي به ميزان بيشتر وارد صحنه شدند و از بين افراد و گروههاي مختلف كساني را بشتر مورد توجه قراردادند و انتخاب كردند كه يا چهره اي آشنايي بودند(ورزشكاران و روزنامه نگاران و ...)كه از تجربيات و سوابق كاري آنها بدون واسطه احزاب مطلع بودنند و يا افرادي را انتخاب كردنند كه از كاركرد قومي، قبيله اي و حزبي كمتري برخوردار بودنند.( اين نگاه با استفاده از نظريه شناختي قابل فهم تر است)
برخي نمايندگاني منتخب شده (پيشين) به تحليل و فهم واقعي از رفتار سياسي مردم دقت نمي كنند و نگاه كوتاه مدت و ابزاري به رفتار سياسي مردم و جمع آوري راي و حضور آنان در انتخابات دارند(ناسازگاري منتخبين با الگوي رفتار راي دهي مردم)
انتخاب سوم تيرماه و برگزيدن رئيس جمهوري با رويكردهاي عدالت خواهانه و اصول گرايانه، داراي پيام هاي معنادار براي ايجاد تغييرات ساختاري در نظام مديريتي كشور و ضرورت فرآيند خدمت دهي به جامعه است . تا حرفها و شعارهاي زيبا به اجراء درايند، و از مفهوم به مصداق برسند.
مشاركت مردم در انتخابات، يك كنش يك سويه نيست، بلكه كاملا" كنشي دو سويه و تعاملي است كه اين تعامل دوسويه حداكثر با مفروضات ذهني مردم تا شروع كار نمايندگان به شكل و شيوه مورد انتظار مردم حفظ شده است. و سطح تعامل منتخبين مردم در اكثر موارد به پر كردن نامه هاي چاپي از سوي نمايندگان به ادارات و سازمانها براي رفع مشكلات مردم عموماً و نوعاً بسنده شده است. ( بر اساس ديدگاه انتخاب عاقلانه اصلاح شده)
نمايندگان و منتخبين مردم بايد نشان دهند كه خريدار منصف و قدرشناس راي مردم هستند، مصرف بهينه جوهره اين كالا (راي مردم) را تضمين كنند، وبه صاحبان اين كالا (مردم)تضمين دهند كه مشتري دائمي كالاي آنان است و تاثير مثبت مصرف اين كالا را به اثبات برساند و بين مردم و نمايندگان و منتخبين تفاهمي بر مصرف بهينه اين كالا وجود ندارد و تنها خريدار اين كالا از منظر مردم قبل از انتخابات هستند.( بر اساس ديدگاه لازارسفلد)
جامعه امروز ايراني در آستانه تجربه اي نو با مقتضياتي نو است و در فرآيند اين تجربه مردم جز با پيامها و پيام رسانهاي متفاوت رابطه برقرار نمي كند. كارگزار يا خدمت گزاري كه ميخواهد در صحنه اين شرايط بازي موفق و جذابي از خود به نمايش بگذارد بايد نشان دهد كه متوجه مقتضيات شرايط جديد هست و با تحولات مذاقي و دماغي ( الگوي انتظارات ها آشنا است ) و اين موارد از كارگزاران پيشين انتظا ر نميرود.(براساس ديدگاه انتخاب عاقلانه اصلاح شده)
*انتخاب مجدد يا زمان نو شدن
با توجه به حضور پررنگ دو دهه ايي جوانان نسل اول در شكل گيري انقلاب و تصدي اكثر پستهاي اجرايي تاكنون، نقش و جايگاه نسل سومي ها با انتخاب رياست جمهور دكتر احمدي نژاد وارد مرحله اي جديد شد و از آن زمان با تاكتيك ايجاد كانون مشاوران جوان، انتخاب جوانترين عضو كابينه خود، بكار گيري جوانان در مسئوليتهاي اجراي، الگوي نقش سياسي جامعه به سمت و سوي جديدي در حال شكل گيري است.از سوي به جهت تمايل شديد اين نسل(سومي ها) به تحصيلات دانشگاهي و تسلط به ابزار فناوري اطلاعات و ...بستر بكارگيري از اين نسل، فضاي حضور براي دو نسل ديگرمحدود و پر رقابت شده است.در چنين فضايي وقتي چيدمان تاكتيكي رفتار انتخاباتي برخي از نمايندگان و منتخبين پيشين را بررسي ميكنيم به سادگي متوجه مي شويم كه از رويكردهاي زير بسيار استفاده ميكنند :
1- استفاده از قوميت و ساختار قبيله گراي.
2- دامن زدن به هيجانات توده اي و جنگ گفتماني.
3- استفاده روشن و صريح از" الگوي انتخاب عاقلانه" در جذب راي مردم و تمركز خالص بر منافع اقتصادي حين و بعد از راي گيري.
4- پيش دستي كردن در انفجار الگوي انتظارات غير عقلايي مردم ، عدم امكان سنجي مناسب از وعدهاي رد و بدل شده.
5- بكارگيري و استفاده از استراتژي جدال و تاكتيك تعامل.
چرا هيچ نماينده اي براي دو بار در استان ايلام انتخاب نشده است؟
1-عدم آگاهي و اطلاع نمايندگان از ساختار طبقات اجتماعي و اقتصادي مردم استان ( ديدگاه اينگلهارت )
طبقه متوسط اقتصادي- طبقه دو- (كارمندان دولت، اصناف و مشاغل آزاد با سرمايه مقياس كوچك و...) به جستجو مصداقهاي عيني و ملموس اهداف فرهنگي و سياسي پس از اهداف اقتصادي است، مانند ارزاني نان، گوشت، ميوه، مسكن و اشتغال ... آنهم در زمان كوتاه مدت؛ اماطبقه يك اقتصادي بدنبال مسائل معنوي و فلسفي جامعه بيشر از مسائل ديگر است به عبارتي بدنبال مصاديق با شكوه و عظمت است مانند ساخت دانشگاه و مصلا و اتوبان و پارك و ....(البته اين به معني اين نيست كه طبقه كارمندان دولت و ..... به اهداف فرهنگي و سياسي اهميت نمي دهند بلكه براي آنان در اولويتي بعد از اهداف اقتصادي است).
نتيجه گيري: بنظر ميرسد در استان ايلام، مردم بيشتر به جستجوي مصداقهاي عيني تر برنامه هستند و شايد به برنامه ي درازمدت را تمايل نميكنند و رويكرد كشاورزي به مقطع برنامه ريزي و نتايج آن دارند. فهم نياز حوزه انتخابيه بر الگوي انتخاب مردم موثر است.
كانديدا مجلس نياز به بررسي و فهم توزيع راي دهندگان در طبقات سياسي، اقتصادي و اجتماعي دارند.اين موضوعي است كه نمايندگان فعلي و پيشين در دوره تبليغات انتخاباتي تاكيد بر مصداقهاي عيني برنامه ها دارند اما هنگامي كه وارد مجلس ميشوند شايد بدليل عدم اشراف به كاركردهاي نمايندگان در مجلس و ... سعي ميكنند مردم را با رويكردهاي بلندمدت راضي نگه دارند اما مردم نمي پذيرند.
2- عدم شناخت و آگاهي كافي برخي از نمايندگان از ماموريتها، كاركردها، وظايف و اختيارات نمايندگي در مجلس از يكسو و تمايل كانديدا براي اينكه نقش و جايگاه خود را در ذهن مردم در همه امور اساسي و پايه ايي جلوه دهند ؛ ولي در هنگام اجراي و حل مسائل و مشكلات مردم چون قابليت اجرايي هم سطح با انتظارات مردم را ندارند از حمايت و طرفداري حوزه انتخابيه بعد از مدتي كوتاه محروم ميشوند.
3- در واقع انچه ميتوان به عنوان چالش اصلي كاهش نقش و جايگاه نمايندگان مجلس در ذهن مردم در چند سال اخير ناميد، تولد و ايجاد پايگاه شوراي اسلامي شهر بايد عنوان كرد، چرا كه اكثر امور شهر و ... با تدبير و تقرير محلي قابل حل ميتواند باشد.
4- عدم آگاهي برخي از مردم از ساختار كلان قدرت و اينكه يك نماينده نمي تواند الگوي انتظارات استاني را بر مناسبات اجراي مجلس تحميل كند، عملا پس از مدت كوتاهي اقبال نمايندگي در ذهن مردم رو به افول ميگذارد.
5- شيوه توزيع قدرت و تعاملات منافع بين قبايل خيلي زود نمايندگاني كه تنها پايگاه قومي و قبيله اي دارند دچار افت اقبال عمومي ميكند. زير نمايندگاني كه پايگاه فومي و قبيله ايي برخوردار هستند به دليل عدم تنوع حوزه كاركردي، عملكردي شخصي و رشد انتظارت (داخل و يا خارج قوم و قبيله) خيلي زود از سبد انتخاب مردم خارج ميشوند.
6- به جهت نبود فضاي رسانه ايي شفاف بين مردم و نمايندگان كه از عملكرد آنان پرس و جو شود، كانال اخبار و شايعه ها، اتهامات و ارتباطات و تعاملات سود جويانه را به عملكرد نمايندگان نسبت ميدهد. و از انتخاب مجدد آن جلوگيري ميكند.
7- از بررسي تاريخي از سه دهه عمر انقلاب ميبينيم هيچ نماينده ايي از نمايندگان براي دو دوره متوالي يا غير متوالي انتخاب نشده است، آيا اين خود دليلي بر تكرار اين روند تاريخي ميتواند باشد؟؟ يا كاركرد يك بعدي قومي و قبيله گراي منتخبين در كنار عزل و نصبهاي غير شايسته گزيني يا مداخلات روشن در حوزههاي غير تخصصي و ........
*نتيجه گيري :
بايد بپذيريم زمان وعده و وعيدهاي انتخاباتي گذشته است ديگر نميتوان راي مردم را با حواله دادن آنان به ناكجا آبادهاي رويايي خريد. در اين شرايط تنها خدمت گزاراني موفق هستند كه قادر باشند تصويري واقعي و قابل اعتماد از " برداشتي " كه قرار است از اين " كشت " حاصل گردد را در جلوي ديدگان مردم به نمايش بگذارند.
نبايد با تبليغات خشن و حجيم به شائبه برداشت و بهره وري ابزاري از مردم و راي آنان دامن زد، نبايد در حريم ذهني و عيني مردم ورودي پابرهنه داشت و شرايط رواني آنان را بيش از اين در معرض تعرض و تخريب قرار داد، نبايد با ناهموار كردن مسير انتخابات، هر رهرويي را از پاي نهادن در اين راه دلسرد كرد. نبايد با تكدي مهر(خانه به خانه) حريم امن جامعه را به منظور خواست خود مضطرب و نا امن كرد.
چگونه است منتخبين مردم و نمايندگان، تا كنون امكان ارائه يك گزارش واقعي از عملكرد خود را در فضاي چشم هاي بيدار رسانه و در حضور نخبگان مستقل و منصف مرد م به خود مستهيل ننموده اند؟
چگونه است رابط موكل و متوكلين از ارائه گزارش كاركرد تا تنظيم امور مورد درخواست موكل بر اساس متوكل به فراموشي سپرده شده است تا هنگام انتخابات . با چه استدلالي سعي در مجاب ديگران براي انتخاب مجدد خود تحت فشار ميگذارند؟
كلام آخر اينكه با شناخت رفتار انتخاباتي مردم استان ايلام در گذر زمان و به ابتناء تحليل رفتار فعلي آنان بر اساس شاخص هاي هفت مدل ذكر شده ؛ امكان انتخاب نمايندگان پيشين مجلس شوراي اسلامي در مقايسه با نمايندگان نسل سومي اندك است. صورتبندي خواست و نياز جامعه بخصوص جوانان تنها با بازيگراني معتمد و مستعد و معتقد در راستاي دستيابي به اهداف برنامه پنچساله چهارم و چشم انداز بيست ساله ممكن و مستهيل مينمايد و گارگزاراني صادق كه غبار سالها مديريت بر طاقچه تجربياتشان مانع از تعامل سازنده با سيل بيشمار جوانان و... نشده باشد.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از سايت خبري تحليلي ايلام امروز، تاریخ انتشار: 13 بهمن 1394، کد مطلب: - :www. ilamtoday.com