شعار سال:در ادامه گفتگوهای تفصیلی با کاندیداهای مجلس آینده، این بار به سراغ نظام الدین برزگری رفتیم. رفتیم. ریاست سازمان استاندارد کشور مهمترین سمت او بعد از انقلاب بوده است. آنچه می خوانید گفتگوی مشروح تبریزبیدار با برزگری است.
*باسلام لطفا در ابتدا کمي از خودتان بفرماييد.
پسازآن اقشاري از همشهريانم در تبريز و تهران درخواست حضور من را در انتخابات مجلس شوراي اسلامي داشتند.
*براي بررسي دقيقتر عملکرد دولتهاي گذشته در جمهوري اسلامي، از دولت سازندگي شروع کنيم، شما نقاط ضعف و قوت اين دولت را خصوصاً در آذربايجان شرقي در چه مي دانيد؟ عملکرد مديران مياني اين دولت خصوصاً در استان را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
*نگاه های سیاسی دولت اصلاحات باعث ایجاد بحران شد.دولت اصلاحات چطور؟
در دولت بعدي بيشتر بحثهاي سياسي انجام شد و به دليل شرايط ويژه پس از دوره سازندگي من همچنان مديرکل استاندارد آذربايجان شرقي بودم و در اين ميان مسائل سياسي حاکم بر ساير مسائل شد و مشکلاتي از آن لحاظ بر دولت وقت عارض گرديد.
به دليل نگاه سياسي در آن دوران هم از اطراف دولت و هم از بيرون يکسري از بحرانها در جامعه ايجاد شد.
*اصولگرايان که شاخههاي متعددي همچون قاليباف و لاريجاني را داشتند؟
آنها بعداً آمدند و شرايط به گونهاي رخ داد که آقاي احمدي نژاد در جهت دفاع از ارزشها و اصول پيروز شد. اما پس از مدتي نتوانستند آن را حفظ کنند و آنگونه که اين مسير به جلو مي رفت متوقف شد که نمونه آن را انتخاب مشايي به سمت معاون اولي رئيس جمهوري ميتوان ديد که مقام معظم رهبري نسبت به وي نظرمساعدي نداشت.
من در همه اين دولتها مدير بودم و همه اينها را به عينِ ديدهام و امروز اگر يک سري مشکلات وجود داشته باشد به دليل عملکرد اين دولتها در اين سو و آنسو است که اگر در صورت تبعيت اين دولتها از خط مقام معظم رهبري، حرکت کنيم اين مسائل به وجود نميآيد که مثال آن در شعارهاي اقتصادي مقام معظم رهبري در هر سال در يک دهه اخير است.
اگر معيار ما مقام معظم رهبري باشد، ايشان تخصيص داده است که اقتصاد مقاومتي بايد اجر شود، نقش اقتصاد مقاومتي در چند سال اخير کجاست؟ تلاش و همت مضاعف وجود ندارد که همه اين مسائل در همه دولتها شکل مي گيرد.
چندماه بدون مدیر و سرپرست بودیم
*چه شد که در سال ۸۷ به سمت رياست سازمان استاندارد انتخاب شديد؟
من تابه حال در دولتهاي پيشين نديده بودم که دولتي بدون انتصاب سرپرست پس از کنار گذاشتن مدير، سازمان را به حال خود رها کند. در اواخر سال ۸۷ بنده معاون آقاي ناظمي اردکاني در سازمان ملي استاندارد بودم که با رفتن وي به استانداري قم، سازمان ملي استاندارد به مدت ۳ ماه بدون سرپرست و يا جانشين ديگري ماند و ما ۵ تن از معاونين کارها را انجام ميداديم که اين نقطه ضعفي در دولت آقاي احمدينژاد بود.
در خرداد ۸۷ به آقاي عبدالحميد ثمره هاشمي، از سوي وزير صنايع وقت بدون تخصص کار در سازمان استاندارد حکم سرپرستي صادر ميشود که پس از مطالعه و تحقيق درباره وجود ساختاري تخصصي در سازمان استاندارد، حکم انتصاب خود را پس ميدهد.
پس از مدتي آقاي داوودي معاون اول دولت نهم، پس از معرفي بنده به عنوان مديري باسابقه به وي، حکم سرپرستي بنده را تا مهرماه ۸۷ صادر کردند و در آن مقطع چندماهه سرپرستي به دنبال نفر ديگري به را تصدي رياست سازمان بودند.
آقاي داوودي در نهايت با بررسي و ارزيابي سوابق بنده در ۲۴ مهرماه ۸۷ حکم رياست موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران را ابلاغ کردند.
با یک پرینت متوجه عزل خودم شدم
*شما پس از سفر چند روزه با آقاي احمدي نژاد به ارمنستان، ديگر به جلسه شوراي عالي استاندارد نرفتيد؟ آيا اختلافي در ارمنستان رخ داد؟
مثلاً واردات خوراک دام با رقم زياد که در خوزستان با نمونه برداري مشخص شده بود مشکل دارد و وارد کننده نيز با مراجعه به مجلس و دولت توصيههاي گوناگوني به من ميکرد که در نهايت توصيه از طريق نهاد رياست جمهوري انجام شد که ادعا ميکردند اگر اين محصول را بشوييد سم آن از بين ميرود، ما نيز گفتيم اين نظر کارشناسي متخصصين اين سازمان است و اين امر امکان پذير نيست.
من هرگز براي حفظ اين ميز با تماس از دفتر رئيس جمهور يا هرجايي ديگر اقدام غيرقانوني انجام نميدهم که در نهايت از طريق دبير دولت پيامهايي به ما رسيده بود که شما با اقداماتي باعث ناراحتي رئيس جمهور و معاون اول شدهايد. در واقع ناراحتي رئيس جمهور نيز از ما اين بود که در مدت مذکور رياست بنده بر سازمان استاندارد در شوراي عالي استاندارد شرکت نکردم.
در روز جهاني استاندارد که روساي جمهور در سراسر کشور اين روز را جشن ميگيرند، علي رغم دعوت ما از رئيس جمهور وقت از چندين ماه پيش، وي به هيچ کدام از مراسم ما نيامدند و احساس من اين بود که ايشان دل خوشي از من ندارد.
يک روز صبح مديرکل روابط عمومي سازمان با پرينتي از اخبار رسانهها به دفتر من آمد و گفت که شوراي عالي استاندارد با اجماع آقاي مهدي خورشيدي را به جاي شما منصوب کرد. من نيز گفتم: انشا الله خير است.
علي رغم اينکه من دبير شوراي عالي استاندارد بودم مرا به آن جلسه دعوت نکرده بودند و من خبري از تشکيل جلسه نداشتم.
پشت سر قضیه برنج های آلوده هندی مافیا وجود داشت
*قضيه برنج آلوده هندي از اين مسائل جنجالي در دوره مديريتي شما بود که منتقدين شما به اين باورند که در اين قضيه علي رغم اجماع آلوده بودن برنجهاي هندي شما يک تنه در برابر اين نظر ايستاديد و گفتيد که اين برنجها آلوده نبوده است؟
پس از اين ماجرا، با تشکيل تيم ويژهاي با حضور ۱۰ تن از افراد از جمله مديرکل حراست سازمان استاندارد و پژوهشگاه صنايع غذايي، آنان را قسم دادم که تحت نفوذ هيچ کس نباشيد، اگر آلوده و آلوده نباشد صريح و صادقانه اعلام کنيد.
پس از ۶۷ مورد نمونه گيري از مبادي رسمي در کشور، با صورت جلسههاي رسمي در نمونهها اعلام شد در برنجهاي هندي و پاکستاني آلودگي وجود ندارد که به احتمال زياد پشت اين ماجرا بحث مافيايي وجود داشت.
خير کميسيون بهداشت رفتند و ديدند و آنان نيز تحت تأثير قرار گرفته بودند، انرژي اتمي نيز از نظر آلايندگيهاي اتمي و اورانيومي آزمايشگاه مرجع ماست وگرنه بر اساس قانون آزمايشگاه هاي وزارت بهداشت و سازمان استاندارد آزمايشگاههاي رسمي و قانوني هستند.
*عمده انتقادات شما به دولت گذشته، سياسي کاري، فشار از بالا و کار غير کارشناسي و خلق الساعه بوده است که طرف مقابل شما نيز عزل شبانه آقاي پور هاشم را در اين باره مطرح ميکنند. اين مقايسه را قبول داريد؟
آقاي پور هاشم در قضيه برنج آلوده قهرمان بازي کرد و به من گفتند وي که مأمور وزارت نيرو در سازمان استاندارد بود را عزل کنم که پس از يکسان از پايان خدمت، به وزارت نيرو بازگشت.
قضيه عزل شبانه در کار نبوده و آقاي محرابيان به بنده فشار ميآورد که اين فرد اين مسائل را مطرح کرده که من مخالفت کردم که ما در نمونههاي ادعايي آقاي پورهاشم، نتايج قبلي آنان را به دست نداد و نشان داد در پشت صحنه کارهاي ديگري در جريان است.
احمدی نژاد دستور داد تا برگردم
*شما با انتصاب آقاي خورشيدي رفتيد و با عزل وي به سازمان استاندارد برگشتيد؟
پس از عزل از سازمان استاندارد، من تمام ارتباطاتم را قطع کردم و بر اساس توجه به منافع نظام در طول ۳۲ سال خدمت در نظام اسلامي، کسي نميتواند ادعا کند که اين فرد به دنبال رانت و منافع شخصي و ثروت اندوزي خود بوده باشد.
من گفتم من سمت را تحويل دادهام و آقاي خورشيدي هم تا حدودي مستقر شده و من نميرم. پس از قطع تماس دوباره از دفتر رياست جمهور زنگ زدند و گفتند که آقاي رئيس جمهور با ناراحتي شديد از حرف شما گفته "آقاي برزگري تاکيدا فردا به سر کار رود"
من هم وقتي ديدم اين لحن صحبت رئيس جمهور، حکايت از يک دستور اداري با تهديد است گفتم اگر رئيس جمهور تاکيد دارند من ميروم.
در سازمان نيز از من پرسيدند چرا برگشتي؟ من هم گفتم بر اساس تاکيد مجدد آقاي رئيس جمهور.
*چرا اين رفتار را تهديد حساب کرديد؟
بالاخره من با رفتار آقاي احمدي نژاد آشنايي داشتم و اينکه گفتند رئيس شديداً ناراحت شده و سپس کلمه تاکيدا استفاده شد حکايت از تهديد ضمني اداري داشت. کسي که خودش را سرباز نظام اسلامي ببيند فراز و و نشيب ندارد.
از آنجا که من بيش از ۲۰ سال در تبريز در سازمان استاندارد کار کردهام و تجربههاي فراواني در آذربايجان شرقي (و اردبيل پيش از استان شدن)دارم و دوستان و آشنايان نسبت به اينجانب لطف داشته و خواستار کانديداتوري بنده شدند.
*تناقضي بين بازنشستگي با نماينده شدن شما پس از ۳۲ سال وجود ندارد؟
من بازنشستگي را تغيير نوع کار تلقي ميکنم و کمتر کسي در سازمانهاي دولتي وجود دارد که بيش از دو دهه در سمتهاي مختلف مديريتي در تبريز و تهران حضور داشته باشد.
من تجاربي را که در جمهوري اسلامي به دست آوردهام را بايد در جايي به کار بندم و با رياست سازمان بازنشسته شدم و حقوق موجود ميتواند کفاف ادامه زندگي مرا بکند. من اعتقاد دارم که تا جان داريم در نظام اسلامي جمهوري اسلامي کار کنيم.
*شما در زمان رياست سازمان استاندارد کشور چه اقداماتي براي استان و شهر تبريز انجام داديد که مردم رغبتي براي رأي دادن به شما داشته باشند؟
اولين آزمايشگاههاي تشخيص طبي بخش خصوصي را ما از تبريز آغاز کرديم و پس از آن در زمان مديرکلي بنده ساختمان سازمان استاندارد را ساخته و تجهيز کردم.
پس از انتقال به تهران، به چرات ميتوان گفت يک سوم آزمايشگاههاي سازمان استاندارد در کشور تجهيز نشده بود و ما پس از آن مجهزترين آزمايشگاههاي شمال غرب کشور را در تبريز ساختيم.
براي آموزش مسئولين کنترل کيفي سازمان استاندارد، مجوز مرکز آموزش علمي کاربردي سازمان استاندارد را احداث کرديم و پژوهشگاه استاندارد را با مجوز وزارت علوم و با بودجه جداگانه با ۸۴ نفر هيئت علمي به راه انداختيم که اولين شعبه آن را در تبريز ايجاد کرديم.
من آن ساختمان را نمي شناسم(خنده). هم از طرف اصولگرايان و اعتدالگرايان دعوت به ليست شدهام ولي جدي مي گويم که من اطلاعي از خبر شما ندارم ولي يکسري تفکرات دارم که جدا از جناحهاي سياسي تعلق خاطر به اصول انقلاب و اصلاح گرايي دارم.
من ميتوان براي اصلاح گرايي و بهبود امور، دهها روايت و حديث را براي شما قرائت کنم که اين تفکر من است. پس من فردي فرا جناحي هستم که بسياري از جناحها علاقهمندند من به سمت آنان بروم و در ليست آنان باشم.
من در تهران با اصولگراياني مثل آقاي باهنر و آقاي بادامچيان آشنايي دارم ولي اين خبر شما را نشنيدهام و افراط و تفريط در اصولگرايي و اصلاحطلبي از نظر من مطرود است و قبول ندارم. اصول و اصلاح گرايي جزء مشي کار من است و آقاي شريعتمداري معاون اجرايي رئيس جمهور درباره من گفت: من شما را اصولگراي اصلاح طلب ميبينم.
من ۴ سال مشاور عالي فراکسيون توسعه صادرات غير نفتي مجلس هشتم بودم و هدف من اين است که اين تجارب را به کار ببندم.
ايجاد اشتغال، توسعه صنعتي استان، مشکل جوانان، توليد و کار جوانان از جمله اهداف من است. مگر نماينده کار ياب است که به اطرافيان و آشنايان خود در ستادهاي انتخاباتي کار بدهد؟ نماينده اي که کار ياب است ارزشي ندارد و نماينده بايد کارآفرين باشد و براي هزاران نفر کار ايجاد کند.
انشا الله اين برنامهها را مدون کرده و در اختيار مردم و رسانهها قرار ميدهيم.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از سايت خبري تحليلي تبريز من، تاریخ انتشار: 30 دي 1394، کد مطلب: 1054045:www. tabrizebidar.ir