پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۰۷۷۱۰
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۹
رئیس دستگاه قضا که در مراسم تجدید میثاق با امام راحل (ره) سخنرانی می کرد، گفت: نظام قضایی رو به تکامل است و گرچه با افت و خیز‌هایی مواجه بوده، ولی مسیرش مسیر تکامل بوده و امیدواریم بتوانند اهداف بلندی را که امام(ره) ترسیم کرده، به فعلیت برسانند.

شعارسال:رئیس دستگاه قضا که در مراسم تجدید میثاق با امام راحل (ره) سخنرانی می کرد، گفت: نظام قضایی رو به تکامل است و گرچه با افت و خیز‌هایی مواجه بوده، ولی مسیرش مسیر تکامل بوده و امیدواریم بتوانند اهداف بلندی را که امام(ره) ترسیم کرده، به فعلیت برسانند.

آیت ا... آملی لاریجانی در مرقد امام راحل (ره) افزود: امروز ما با مجموعه‌ای به‌نام قوه قضاییه مواجه هستیم که به لحاظ قوانینی که در حال اجراست نسبت به قبل پیشرفته‌تر بوده و قابل مقایسه نیست و در عین حال کاستی‌هایی مثل اطاله دادرسی داریم که امیدواریم برطرف شود.

آیت ا... آملی لاریجانی اوایل این هفته با تاکید بر این که اکثریت قضات پاکدست، مستقل، شجاع و متدین هستند، برخورد با معدود قضات متخلف این قوه را با هدف حفظ حرمت نیروهای سالم این مجموعه توصیف کرده بود. رئیس قوه قضاییه همچنین از انتشار نام و تصویر قضات متخلف خبر داده بود.همزمان دادستان کل کشور در پاسخ به سوالی درباره نظارت بر عملکرد دادستان‌ها گفت: «ما دو نوع نظارت بر عملکرد دادسراها و دادستان های کشور داریم و به تازگی نیز درگاهی در سایت دادستانی کل کشور راه‌اندازی شده که تمام مردم می‌توانند شکایت ها و اعتراضات خود از قضات و دادستان‌ها را با ذکر مشخصات کاملشان اعلام کنند.»

سامانه مورد اشاره دادستان کل کشور در سایت دادستانی موجود است. اگر به نشانی

dadsetani.ir/?page=report_eteraz

مراجعه کنید، صفحه ای برای شما گشوده می شود که می توانید پس از درج اطلاعات شخصی چون کد ملی و نام، شماره همراه و رایانامه (ایمیل) خود در آن و گزارش شکایت از دادستان یا قاضی مربوط را در آن ثبت کنید.

این سخن دادستان کل کشور، به معنای ایجاد یک سازوکار جدید در نظارت بر رفتار قضات است؛ چرا که هم اکنون شاکیان از عملکرد قضات و دادستان ها باید به قانون نظارت بر رفتار قضات استناد کنند؛ اما ایجاد این درگاه اینترنتی می تواند به بازرسان قوه قضاییه اطلاعات کامل تری برای نظارت بدهد. پیشتر مقامات قضایی کشورمان از نظارت های نامحسوس بر کارکنان دستگاه قضا خبر داده بودند. امری که مورد مطالبه رهبر انقلاب هم قرار گرفته بود.

روند بررسی تخلفات قضایی براساس گزارش های منتشر شده در ماه ها و سال های اخیر، با جدیت بیشتری پیگیری و رسانه ای شده است. رئیس قوه قضاییه در دیداری که آذر ماه با جمعی از نمایندگان تشکل های دانشجویی داشت، به این موضوع اشاره کرده و از «نظارت های پنهانی» در قوه قضاییه و کاهش تخلفات به واسطه این سیستم های نظارتی خبر داده بود. سخنگوی قوه قضاییه هم در نشست خبری دی ماه خود از دستگیری 8 وکیل، سه قاضی و تعدادی از کارمندان و کارشناسان متخلف در آذرماه امسال خبر داده بود.

پیش از این نیز مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه از پیگیری های این مرکز برای مقابله با تخلفات قضایی گزارش داده بود در سال گذشته 78 قاضی تعلیق شدند که این تعداد درمقایسه با سال پیش از آن 20 درصد افزایش داشته است. این گزارش همچنین از دریافت 27 هزار و 920 گزارش و برخورد با 178 وکیل، 64 کارشناس و 103 کارچاق کن خبر داده بود. نجات‌ ا... ابراهیمیان معاون سابق دادسرای انتظامی قضات هم در نشستی ثبت پنج هزار و 900 شکایت از قضات در سال 94 را اعلام کرده بود.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت الف ،تاریخ انتشار12بهمن 96،کدخبر: 3961112070، www.alef.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
Norway
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۹
0
3
بالاخره داریم تو این زمینه ها یکم رنگ و بوی ارمان های مدنی رو میبینیم خداروشکر
ا.ف75
دولتعلی شیخی ینگجه
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۳/۳۱
0
2
باسلام من ادعامیکنم اموال من باجعل بیغما رفته وادعا میکنم که بعضی ازقضات اکاهانه باعث ازبین رفتن اموال من شده ودادسرای انتظامی قضات هم در برابر خواسته به حق رسیدگی نکرده اصلا وقتی صلح نامه را امضا نکرده ام ودر وکالت هم اذن صلح نداده ام بعضی از قضات بی دقت وبی توجه حق وحقوق شرعی وقانونی مرا با حکم غیر شرعی پایمال کرده اند
مهران علی زاده
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۹
0
0
منابعبسمه تعالی
نقد و بررسی قرار شماره 9709971513600392 پرونده 970301 از بازپرسی شعبه ششم دادسرای ساری
برادرم اقدام به دریافت وام کشاورزی – زراعت، از بانک ملی شعبه کیاسر ،به مبلغ 20000000 تومان با سود %25 ، در اسفند 93 نمود که می بایست کل مبلغ و سود آن( تقریبا 25000000 تومان )را در اسفند 94 پرداخت می کرد و اینجانب یکی از ضامنین او بودم . (سری قبل نیز وام داشته و لی چون زود بانک اطلاع داده بود با سود و جریمه تقریبا 27000000 تومان تسویه شد)برادرم در زمان دریافت وام جدید ،دارای چند فقره چک برگشتی بوده که توسط بانک نادیده گرفته شده است.( طبق دستورالعمل ابلاغی به بانک ها ، پرداخت وام به افراد دارای چک برگشتی و بدهی بانکی ممنوع است). در اواسط سال 96 بدون اطلاع قبلی حساب جاری اینجانب به دلیل ضمانت همین وام ، در بانک ملی شعبه فرهنگ ساری مسدود گردید و باعث برگشت چک های صادره گردید . با بحث با بانک که چرا تاکنون اطلاع نداده اید حساب باز شد و مبلغ وام و سود آن از تقریبا 25000000 به 36000000 ریال افزایش یافته بود.درخواست استفاده از تبصره 35 قانون اصلاحی قانون بودجه سال 95 را کردم ( طبق این تبصره تمام بانک های دولتی من جمله بانک ملی می بایستی طبق اولویت ، فقط اصل وام را از افراد دارای بدهی معوق دریافت می کردندو سود و جریمه توسط بودجه در نظر گرفته شده پرداخت می شد و البته اکنون مهلت اجرای این تبصره گذشته است). متاسفانه معاون بانک ملی استان مازندران گفت : این تبصره شامل حال ما نمی شود.در پایان سال 96 بانک ملی از طریق اجرائیه ثبت و با وجود 21000000 تومان پول در حساب جاری جهت تسویه وام برادرم، اقدام به مسدود کردن حساب اینجانب کرد.و باعث برگشت چک های اینجانب گردید و هیچ گونه فعالیتی با این حساب نمی توانم انجام دهم و حتی چک های برگشتی که وجه آن به به دارنده پرداخت شد را نمی توانم رفع سوء اثر نمایم و با این روش قصد فشار آوردن به من و دریافت پول حرام که مراجع به آن فتوا داده اند را دارند . حدود اردیبهشت ماه ، با مراجعه به بانک ملی استان مازندران و صحبت با واحد بازرسی و رئیس واحد حقوقی نتیجه حاصل نشد و گفتند باید مبلغ بیش از 50000000 تومان پرداخت کنم.از آنجائیکه طبق فتوای بعضی مراجع ، جریمه تاخیر حرام است و به دلیل تاخیر بانک در دریافت وام و اطلاع دیر هنگام ، من این حرکت بانک را کاملا غیر ان... و به دور از شئونات دینی می دانم و حاضر به پرداخت این مبلغ نبوده و نیستم.
اقدام به شکایت از بانک ملی به دلیل سوء استفاده از موقعیت شغلی در دادسرا نمودم ( عدم اجرای دستورالعمل عدم پرداخت وام به افراد دارای چک برگشتی و عدم اجرای تبصره 35 قانون اصلاحی قانون بودجه 95)که پرونده به بازپرسی شعبه ششم ارجاع شد.بانک ملی قرارداد هنگام دریافت وام را به بازپرسی ارائه کرد. بندی را پر رنگ کرده که اشاره به این دارد بانک حق دارد از تمامی حسابهای من در بانک ملی تا میزان طلب خود برداشت کند و ... . که این موضوع ربطی به شکایت ندارد و نمی دانم بازپرس با کدام مدرک و واقعیت ،قرار منع تعقیب صادر کرد.
طبق ماده 22 قانون آیین دادرسی کیفری، کشف و تحقیقات این که آیا جرمی صورت گرفته یا خیر با دادسرا است نه اینکه من کشف کرده و آماده تحویل بازپرس داده و او فقط حکم صادر کند.لازم به ذکر است که بانک هیچگونه خدماتی به دلیل مسدود بودن حساب به من نمی دهد و بازپرسی باید درخواست کند تا بانک جواب دهد. بازپرس نسبت به اصل موضوع درخواستی وقعی ننهاده و جهت کشف واقعیت هیچ سوالی از بانک نکرده و قرار منع تعقیب صادر کرد.لازم به ذکر است که این رای هیچ اعتباری نزد من ندارد و حداقل ،مظلومی نیستم که به این ظلم رضایت دهم .در تجربه قبلی ( پرونده 961010 در همین بازپرسی ، تخریب دیوار اینجانب توسط عوامل شهرداری ساری و ممانعت از دیوار چینی مجدد) ، بدون توجه به لوایح و درخواست پرونده قرار منع تعقیب صادر شد. درخواست اعمال ماده 278 و ورود دادستان به پرونده را کردم . آن هم بدون توجه به درخواست ها و مدارک موجود رای قاضی را صحیح دانست . نمی دانم چه طور اختلاف بین گفتار شاهدین پرونده ( دروغ ) باعث صدور حکم گردیده است.یا در پرونده 970359 دادیاری 4 دادسرای ساری ،که متهمه بدون اینکه ضرری به او وارد شده باشد ، به من تهمت زده و دادیار در جواب شکایت من ، با بیان اضطرار متهمه قرار منع تعقیب صادر می کند که با اعتراض ، همان رای دادیار توسط قاضی تائید گردید.در پرونده 970300 بازپرسی 6 دادسرای ساری ، بدلیل عبور سیم برق از بالای زمین من ، شکایت طرح شد ( تجاوز بدون اجازه اداره برق و گاز ، دلیلی برای تبدیل زمین من به جاده عمومی و دلیل تجاوز بیشتر توسط شهرداری گردید) که در این پرونده نیز بدون کشف جرم و ارائه عکس اشتباه توسط اداره برق ،بازپرس قرار منع تعقیب صادر کرد .با توجه به رای های صادره ، هیچ گونه علم و منطقی را در بازپرس و قاضی و دادستان نمی بینم که بخواهم به رای بازپرس اعتراض کنم. تجربه پدر علم است.همین روش را در باره شکایت از دادسرا در مراجع بالاتر فرض می کنم و نمی خواهم ،تا زمان اعتماد به دادگستری و قوه قضائیه ،پول و وقت خود را حیف و میل ( حرام )کنم و از بازپرس به مراجع بالاترشکایت کنم .آیا مراجع ذیصلاح بالاتر ، خود به این گونه پرونده ها رسیدگی و رای درست صادر میکنند؟ نمیدانم حکم اتلاف وقت و پول در پرونده های گذشته اینجانب در دادسرا چیست. آیا با ظالم در قعر جهنم جای خواهم داشت؟ یکی از وظیفه های دادستان آموزش بازپرس است . پس اگر بازپرس درست عمل کند نتیجه آموزش و اجرای خواسته دادستان است و اگر درست و طبق قانون عمل نکند نتیجه آموزش دادستان است و این فاجعه برای قوه قضائیه و وزارت دادگستری است که تاوان آن را جماعتی مظلوم خواهند داد . یکی از جنبه های تنبیه خاطی ، عبرت آموزی برای محکوم و دیگران است . اما 14621945 پرونده واردشده به قوه قضائیه در سال 94 ( به نقل از سایت تابناک 18/6/97)نشان از چه دارد و آیا این جنبه تحقق می یابد؟پیشگیری از جرم وظیفه کیست و چه کسی باید به این امر مهم بپردازد؟در صورت تخلف در صدور حکم ، وظیفه چه کسی است که به داد مظلوم برسد؟وظیفه مسئولین دادگستری چیست؟چرا یک دادیار یا بازپرس درست عمل نمی کند که فردی مجبور به طرح شکایت دیگری شود و وقت و پول او حدر رود؟یا این روش از سیاست پنهانی است که توسط افراد پشت پرده اجرا می شود تا باعث دل سردی افرادی چون من از دادگستری و قوه قضائیه و مسئولین شود؟و اگر چنین باشد،متاسفانه این سیاست به دست صادر کننده حکم و تائید کننده حکم ، اجرایی می شود. کسب مال و درآمد حرام ویا حقوقی که بر اساس سهل انگاری در انجام وظیفه دریافت می شود با جمله امام حسین (ع) در روز عاشورا چه رابطه ای دارد؟علت صدور چنین حکمی ، زیرکی بانک و کیل مدافع او نیست ، بلکه ...
محمدرضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۵ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۵
0
0
اگر یه خبرنگار در یه برنامه زنده تلوزیونی این مدارک من رو پخش کنه با توضیحاتی همراه . که ملت قضاوت کنند خواهید دید که ریاست شعبه ششم تجدیدنظر استان ............ از چه راهی وارد شده تا یه کامیون 500ملیونی اف اچ 12منو به معنای واقعی کلمه به غارت ببره .ای یهالناس به دادمان برسین .کی دیده که حسب اظهارات فقط حکم صادر کنند .کی دیده بدون پرونده قرار صادر بشه .اگه این غارت نیست پس چیه . تکلیف ما چیه .باید به کجا مراجعه کنم که تا امروز نکردم
پاسخ ها
علی کرم قراچه
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۴:۲۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
سلام دوست عزیز متاسفانه در کشور ما از این دست مشکلات بسیار وجود دارد من خودم شخصا شاهد کم کاری و عدم توجه قَضات در دادگاه ها و شورای های حل اختلاف و اشتباه کردن آنها و حتی جانبداری کردن از کسی که حق با او نیست را دیده ام و حکم هایی را صادر کرده اند که کاملا مشخص و آشکار است که هیچکونه دقتی به کار نرفته و بعضی اوقات حتی پرونده رابا دقت مطالعه نمی کنند و حتی در مورد بعضی مسائل اصلا آگاهی ندارند و حکمی را صادر می کنند که به دور از عدل و انصاف و عدالت است برایتان چندتا مثال زنده بزنم که خوب متوجه عمق فاجعه در محاکم و دادگاه ها و قاضی هایی که چنین راحت با سرنوشت انسانها بازی می کنند و به راحتی و در عرض یک دقیقه انسانی مظلوم را تا پایان عمر بدبخت و آواره می کنند خودم مثالی زنده هستم و برای من چنین اتفاقی افتاده و واقعا حکم هایی برای من صادر و قطعی کرده اند که نمیدانم شکایت ظلم او را پیش چه کسی ببرم و واقعا هیچکس هم پاسخگو نیست همسر بنده که جنون دارد و عقل درستی ندارد بعد از ۵ سال زندگی و مراقبتهای من از او چنان از پشت خنجر به پشت من فرو کرد و مرا به تحریک خواهر شیاد و حقه بازش که اکنون وکیل است و معرف او در ازدواج با من هم بوده و فریبم داده بود شکایت کرده و مهریه اش که ۲۱۴ سکه تمام بهار آزادی بود به اجرا بگذارد و آن هم درچه موقعیتی و در چه وضعیتی که من تصادف شدیدی کرده بودم و او بخاطر دیه ام که قرار بود از بیمه بگیرم و مبلغش ۶۳ میلیون بود با کمک خواهرش با گذاشتن تامین خواسته توانست تمام اموال من از تمام وسایل زندگی تا پولهای پیش بات رهن منزل که ۱۰ میلیون تومن بود و تمام حسابهای بانکی من که یارانه ام در آن ریخته می شد و همچنین دیه ام که منتظر بودم به من بدهند تا پول طلبکارهایم را که بابت مخارج بیمارستان و دکترها و دارو ها و عمل جراحی پایم و حدود پنج ماه که در منزل بستری بودم و طول درمان داشتم بپردازم خب این چه قانون مسخره ای است که علیرغم دادخواست ا عسار من مبنی بر این که پول و ثروتی برای پرداخت یکمای مهریه زنم ندارم و با قسطی کردن می توانم آن هم به زور اما قاضی پرونده تمام اموال مرا از موتور گرفته تا دیه و هر چه که دارم به اجرای احکام بسپارم و اجرای احکام نیز همه مبالغ و دارایی بنده را تمام و کمال بعد از قطعی شدن حکم به همسرم دادند و مرا آواره خیابانها کردند و ریالی پول برایم نگذاشتند که حتی نانی برای خوردن بخرم و مرا که تمام بدنم مجروح است و هنوز پای من درد دارد و خوب نشده بدون هیچ امکاناتی رها نمایند و مرا ملزم به پرداخت هر ۶ ماه یک سکه و ۵۰۰ هزار تومان پول‌ ماهیانه کرده اند و همچنین در شکایتم برای عدم تمکین همسرم و الزام کردن او برای برگشتش حکم به نفع او داد و ماهیانه ۶۵۰ هزار تومان هم ماهیانه نفقه باید بپردازم خب حالا سوال اینجاست که این حکم واقعا ظالمانه نیست آیا حرکت همسرم در موقعیتی که خودم نیاز به کمک مالی دارم و نیز کسی باشد که پرستاریم نماید آیا این حرکت او بی رحمانه و غیر انسانی نیست آیا زنی که جنون دارد مهر و وفا حالیش می شود آیا علیرغم چندین بار گفتن من به قاضی که او جنون دارد و هیچ اختیاری در تصمیم هایش ندارد و این خواهر اوست که او را وادار به این کار کرده و تمام شکایتهای او را می نویسد و عملی غیر عاطفی انجام داده و قاضی هم بدون اینکه شرایط مرا در نظر بگیرد مثلا من ۵۰ میلیون از این پولهای دیه را بدهکارم و باید به دست صاحبش برسد پس چرا پول دیه را که مال مردم است و متعلق به من نیست و چون فقط در حساب من ریخته شده و تاریخش معلوم است که دو ماه بعد از شکایت او به حساب من ریخته شد خب این چه قانونی است که پول مردم را به زور میگیرد و الان من بدهکارم به مردم و من الان از کجا این پول را بیاورم در شرایطی که بیکارشدم و وسیله ام را از دست داده ام و همچنین خانه ام و لوازماتم و تمام پولهایم که خدا شاهد است برای خرید یک نان پولی ندارم آیا این حکم انسانیست و عدالت در کمای این حکم قرار دارد آیا من گناه کرده ام آیا من مرتکب جنایتی شده ام که باید این چنین توان پس دهم الان من چگونه می توانم زندگی کنم آیا آن قاضی عقل و وجدان ندارد که مرا در شرایطی که بیمار هم هستم و کبدم دچار مشکل هست و ضعف بینایی هم دارم و سنم نزدیک به ۵۰ سال است و دیگر جوان نیستم که شور و شوق داشته باشم و انرژی و توان ندارم چطور و با چه قانون و منطقی این قاَضی چنین حکم ظالمانه و حتی خنده دار و مسخره ای را صادر کرده و خود من در همین سایت از او شکایت کردم و امیدوارم با پنین قاضی که مربوط به شعبه یک حقوقی بهبهان می باشد را به مجازات برسانند خب حالا برادر عزیز من می بینی که همه مردم به شکلهای گرفتار چنین قضات بی انصاف شده اند
علی کرم قراچه
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
0
1
با سلام و عرض ادب خدمت شما ، اواخر سال ۹۴ بود که با خانمی ۳۷ ساله اهل یکی از روستاهای بهبهان آشنا شدم و بعداز مدت خیلی کوتاهی منجر به ازدواج شد خیلی جالب است که بدانید از اولین دیدارمن با او تا روز عقد و عروسی ما کلا ۳ ماه گذشته بود و آن ۳ ماه هم ماه محرم و صفر بود که طبق شرط پدر و مادر همسرم حق دیدار و دیدن حضوری یکدیگر را نداشتیم من ساکن شهر اهواز بودم و همسرم بیشتر مواقع برای دیدن ۳ خواهر دیگرش که در اهواز زندگی می کردند سری می زد و من هم که مدتی بود به دنبال همسری مناسب بودم و حتی یکی دوجا به خواستگاری رفته بودم اما مناسب من نبودند معیار من در ازدواج ثروت یا زیبایی نبود حتی از لحاظ سن که مثلا با خود بگویم حتما باید خیلی جوان تر از خودم باشد ، اما نبودم و فقط معیار من پاکدامنی و حجاب و مومن و وفا دار به شوهرش باشه و اینکه اخلاق و رفتارش خوب باشد و خصوصیات اخلاقی خوب برای من مهم تر از همه چیز بود در دیدار اول متوجه سادگی کلام و رفتارش شدم و همچنین حجابی که کرده بود و ظاهرش که با چادر و مقنعه مشکی و حجاب کامل آمده بود حتی وقتی که به او تعارف کردم که لااقل به یک آبمیوه فروشی یا کافه ای برویم و گلویی تازه کنیم وی به شدت ترسید و گفت که من این جور جا ها نمیرم و توی عمرم نرفتم و اینجا بود که من خیلی بابت این حرکت او خوشحال شدم و با خودم گفتم که این همان است که می خواستم و بعد از چند دقیقه گفت که دیگر داره دیر میشه و خواهرانم توی بازار منتظرم هستند و من پرسیدم کدام بازار و در مواب گفت بازار پاکستانی ها و خلاصه من او را تا درب بازار بردم و دوتا خواهرهای دیگرش که با هم در یک خانه اجاره ای زندگی و هم تحصیل و کار می کردند رساندم و خداحافظی کردم و به خانه برگشتم و موضوع را با و خانواده ام در میان گذاشتم و من ساده دل با داشتن هزار امید و آرزو با او ازدواج کردم و مراسم را در منزل پدری ایشان و در حیاط بسیار بزرگی که داشت برگزار کردیم و کلی میهمان از دور و نزدیک و حتی از خود همان روستا آمده بودند و خلاصه مراسم عقد و عروسی در یکروز انجام و به خانه برگشتیم و من هم در گوشه حیاط منزل پدریم سوئیت جمع و جور و زیبایی را درست کرده بودم وتمام اثاثیه و لوازمات زندگی را خیلی قشنگ داخلش چیده بودم و زندگی ما دو نفر رسما آغاز شد و به همسرم و خانواده اش با صداقت کامل گفته بودم که من ثروتمند نیستم اما با توکل به خدا و اراده و توانایی خودم می توانم یک زندگی مناسب همراه با آرامش برای همسرم روبه راه کنم خانواده همسرم به غیر از مهریه در سایر موارد دیگه تا حدود زیادی سخت نگرفتن و اختیارات را به خودمان سپردند و ما هم این چنین دیدیم سنگ تمام گذاشتیم و مراسم را خیلی آبرومندانه برگژار کردیم اما فقط خدا میدانست که من دارم با قوم ظالمین وصلت می کنم و در آینده قرار است چه بر سر من بیاورند و هرگز فکرش را نمیکردم که همسرم جنون داشته باشد و از من پنهان کند و ۳ سال تمام زیر نظر روانپزشکی در اهواز در حال درمان است و پرونده پزشکی دارد و اصلا همچین فردی نباید ازدواج کند چون از عهده زندگی کردن بر نمی آید و خودش نیاز به یک پرستار و مراقب همیشگی دارد و این مساله را تمام کل خانواده همسرم میدانستند اما با پنهان کردن بیماری ایشان مرادر ازدواج فریب بزرگی دادند و باعث شدند که الان که این مطلب را می نویسم به بدبختی و بیچارگی کامل برسم و حتی میلیونها تومان بدهکار مردم شوم خلاصه چند روز بعد از ازدواجمان متوجه یکسری رفتارهای غیر عادی او شدم که قبلا خوب دقت نکرده بودم مثلا جندین بار متوجه شده بودم که به دیوار و به یک نقطه خیره می شود و تا او را صدا نزنی صورت خود را بر نمی گرداند و همانطور ساعتی باقی بماند یا اینکه نیمه های شب یا پاسی از شر گذشته یهو در خواب بلند فریاد می زد و بند دلم را از ترس می برید اما من فکر می کردم که همیشگی نیست و رفع می شود و اینکه شبها قبل خواب درب کمد را باز می کرد و یواشکی چیزی را در دهانش می انداخت که فهمیدم قرص افسردگی و روانپریشی است و ضد توهم است اما خودش واقعیت را نمی گفت و کاملا بیماریش را از من مخفی می کرد و در مواب من گفت چیز نبست فقط نصف قرص میخورم که مخصوص افسردگی است که دکتر گفته دیگه نخور منم دیگه نمیخوام قرص بخورم اما هر روز که می گذشت متوجه می شدم که وضعیت بدتر می شود تا اینکه با خواهرش تماس گرفتم و موضوع را برایش گفتم اما خواهرش هیچ تعجبی نکرد و فقط بدنبالش آمد و او را پیش خودش به خانه برد و پیش دکترش برده بود و دو روز بعد به دنبالش رفتم و به خانه آوردمش خواهرش که وکالت می خواند و به اصطلاح حقوقدان بود و میخواست در آینده وکیل شود و از حق و حقوق آدمها دفاع کند در واقع خودش اولین کسی بود که حق مرا پایمال کرد و با معرفی و تعریف از خواهرش و پنهان کردن و حتی انکار کردن بیماری جنون ادواری خواهرش مرا فریب داد و همین خواهر همسرم بنام ( ف)که نام کاملش را فعلا نمی آورم در واقع برای من خوابها دیده بود و با سواستفاده کردن از سا دگی و اخلاق من ضربه های بسیاری را به من وارد کرد او حتی با دیگران هم همین رفتار را داشت و از موقعیت خودش سواستفاده میکرد و بی رحمانه و مغرور انسانیت برای او بی اهمیت بود و فقط به پول فکر می کرد و بسیار بی عاطفه بود و فکر می کرد که او از همه سرتر است و دیگران را داخل آدم حساب نمی کرد و مخصوصا که با چند تا قاضی و دادیار نیز آشنا شده بود و یه سلام و علیکی هم که با آنها داشت دیگر بدتر خودش را گم گرده بود و اخلاقش آنقدر بد و مغرورانه بود که هیچکس حاضر نبود با او ازدواج کند و سنش از ۳۵ رد شده بود و دیگر خیلی عقده ای شده بود و موفقیت دیگران در زندگی زناشویی بالث حسادت او میشد حالا هرکه میخواست باشو و الان که دیگر وکیل شده بود دیگر رحم به هیچکس نمیکرد و تبدیل به یک انسان خطرناک آن هم در محلهایی که باید برای حقوق دیگران احترام قائل شد من که دامادشان بودم به من هم رحم نکرد خلاصه همسرم مواقعی خوب بود و بعضی مواقع هم حالش بد میشد و رفتارش تغییر می کرد و مدام روی یک حالت نبود مثلا گاهی توهم میزند و چیزهای برام تعریف میکردصحبت از جن میکرد و اینکه چند تا بودند و چه می گفتند و چه میخوردند و در خواب شبی نبود که خوابی نبیند و صبح تعریف نکند و گاهی میگفت تلوززون داره با من حرف میزنه و آدم های داخلش دارند منو نگاه می کنند و می رفت لباس و حجاب می کرد گاهی می گفت از آسمان دارند با دوربین منو نگاه میکنند و با ترس میگفت دارند منو کنترل میکنند یا اینکه من در تعقیب قانون هستم و می ترسید بیرون برود بعضی مواقع ساکت و به دیوار یا گل قالی خیره میشد و هیچی نمیگفت و بعد سکوتش یکدفعه مثل بمب منفجر میشد و فریاد می زد و به من گیر می داد و بسیار بدبین بود و فکر مزکرد من قصد آزار یا کشتن او را دارم وبیشتر اوقات بدون اجازه من به بیرون رفته و پولها را برمز داشت و خرج های بیهوده میکرد و مثلا یکدفعه دویست هزار تومن را خرج باطل میکرد و فردای همان روز همان وسیله را یا پس می داد و یا به کسی می بخشید میهمان جرات آمدن به خانه من را نداشت چرا که همسر هر کس را برای بار اول می دید چنان با او دوست میشد و هرچه را که داشتیم از گلدان بگیر تا ماس و ترشی یا حتی لباس ای نو و دست نخورده خودش و من را به او می بخشید و او را شرمنده مهربانیهایش می کرد و اگر همان فرد را فردا می دید انگار دشمنش را دیده و چنان با او رفتار می کرد که دوتا پا هم قرض میگرفت و فرار میکرد یعگی روز دوم دشمنش میشد اوایل بهتر بود و بیماری او با گذشت زمان بدتر میشد و بسیار مزن و پیشرونده بود و دیگر من را خسته کرده بود و من راید به طور دائم از او مراقبت و پرستاری می کردم و حتی بیشتر اوقات صحبت از خودکشی میکرد و من در روز بارها به منزلم سرکشی میکردم و مراقبش بودم که یه وقتی میخی تو پریز فرو نکند و یا خانه را ول نکند و برود ویا با همسایه ها درگیر نشود و از طرفی هم اجاره نمیداد درب حیاط را قفل کنم واقعا که خیلی عذاب آور بود که من هم باید پرستارش باشم و هم شوهرش و هم نوکرش و هم کارکنم و بدهم بخورد و تمام هزینه های خانه و اجاره منزل و پول آب و برق و هزینه های خودش را که بسیار ولخرج بود و همین بیماری که داشت باعث میشد که ولخرجی های بیمورد کند و وسایل منزل را به دیگران ببخشد و با رها شده که لباس و کفش های مرا داده وحتی آذوقه و مواد خوراکی که برای خوردن خودمان خریده بودم میبخشید بارها به خانواده اش گفتم که دخترتان بیمار است و من دزگر توان نگهداری او را ندارم مز ترسم بلایی به سر خودش بیاورد و در جواب مرا تهدزد کرد و گفت تو شوهرش هستی و وظیفه داری تمام مخارجش را بدهی و مراقبش باشی و من در جاب گفتم که من سر کار هستم و نمیتوانم او را ببرم شما زحمتش را بکش و مخارجش با من و چنان به من غرید و گوشی را قطع کرد همسرم دیگر هر روز یک دلوا درست میکرد و قهر میکرد و به خانه پدرش می رفت روزی قهر کرد و پیش خواهرش رفت شکایتی علیه من مبنی بر اینکه مرا مورد ضرب و شتم و بدو بیراه قرار داده و به من تهمت و افترا بسته و توهین کرده و صدتا مورد دیگه به من نسبت داد فهمیدم متن شکایت را خواهرش نوشته و تنها امضایش را همسرم در دادگاه زده و بعد از آن به شهرشان بهبهان رفته و در دادگاه مطالبه مهریه نمود و تا اینکه مدتی گذشت و مرا محکوم کردند به شلاق و حبس و جریمه و با این حرکت قصد داشتند مرا بترسانند و حتی بخاطر اینکه مرا در دادگاه کیفری محکوم کنند یک شاهد دروغگو را هم برای دادن شهادت دادن کذب به دادگاا آورده رودند و اصلا نمی دانم چرا دادیار حتی امازه حرف زدن را به من نداد و تا خواستم حرف بزنم بهم گفت ساکت و بلد گفت که ضامن داری بهش گفتم بله دارم اما پرا مگه من چیکار کردم که دادیار جوابداد ساکت وگرنه تا ظهر نگهت میدارم و بعد میدمت زندان با خودم گفتم ای دل غافل دیدی دختره حتی مخ اینم زده وگرنه چرا با بقیه که مجرم هستند اینطور نیست تا اینکه همینطور حکم را نکگاه داشته و اقدام برای به زندان انداختن من را نمی کرد و در مورد مهریه هم همینطور تا اینکه یکروز همین خواهرش زنگ زد و گفت که اگر خانه ای مجزا اجاره کنی می توانی بری روستا و زنت را بیاوری و من هم بخاطر ازنکه زندگیم خراب نشود و هم زنم را دوست داشتم و نمیخواستم اذیت بشود و از طرفی هم به زمین افتاده بود و دستش شکسته بود منم خانه مجزا البته ده میلیون قرض گرفتم و با پدرم رسپار روطتا شدیم و خواهر همسرم نیز با ما آمد و در آنجا در میان گفتگو ورقه ای را در آورد و از من تعهد گرفت که علیرغم آزار و اذیت های من و کتکاری و ندادن خرجی و دادن فحش و زدن تهمت و افترا خانم بنده رضایت داده ولی متعهد می شوم که ماهیانه ۱۵۰ هزار تومان به همسرر بپردازم و مدرک را نکاه داشته بودند و همین چند وقت پیش کلی پول از من در دادگاه وخازی نمودند که هرچه من گفتم بابا تین داره دروغ میگه این صد برابرش را گرفته هیچ فایده ای ندتشت و شعبه ۱۹ شورای حل اختلاف علیرغم التماس های من توجه نکرد و فقط گفت میخواستی از همسرت امضا بگیری گفتم بابا مگر میشه من برای خورد و خوراک و پول تی جیبی امضا از رنم بگیرم گفت آره چرا نمیشه هیچ خلاصه من از سال ۹۴ تا الان واقعا اسیر شده اند و حقیقتا مورد ظلم و ستم خانواده اش که واقعا قوم ظالمین است گرفتار شدم که هیچ حرف حسابی حالیشون نمیشود اجاره دهید تا نکته رابگویم تا که بی رحم بودن این قوم به شما ثابت شود اولا که در ازدوام که مرا فریب دادنده و شکی در آن نیست چون دکتر معالجش هی حاضر است و پرو نده پزشکی ایشان نزد دکتر معالجش جناب علوی فاضل با شماره پرونده ۲۷۶ موجود است که هم تاریخ مراجعه و تشکیل پرونده اش مربوبط به ۳ سال قبل از ازدواجمان بوده و هم لیماری ایشان که جزو بیماریهایی هست که می توان در صورت آگاه شدن دراول ازدواج فسق نکاح کرد و خواهر ایشان همان لحظه که من متوجه بیماری همسرم شدم و از من شکایت هم کرده بود من به دادیار مربوطه گفتم که ایشان منون دارند اما او اشلا کمترین تومه ای نکرد و تازه به من غریدو بعد از آن مدتی قبل تصادف شدی داشتم که با موتور خودم به اتومبیلی زدم و متاسفانه مقصر هم شدم و خیلی تمی و درب و داغون شدم و پای من شست و هم شکاف عمیقی در کف پای من ایجاد شد که اگر کمک خدا و پدرم که پول از دیگران قرض نگرفته بود من پایم را از دست می دادم و من خدا شاهده که چقدر زجر کشیدم و چقدر خون از من رفت به طوری چشام تار می دید و سرم گیج می رفت ولی در میان روزهای طول درمانم که هنوز بدن من زخم داشت و خون از آنها می چکید همسر من در کمال وقاحت و با بی رحمی تمام از من بابت مطالبه مهریه شکایت دوباره کرد یعنی پرونده را دوباره به راه انداخت و با مرا در همان وضعیت که نیاز به کمک و پرستار داشتم رها یم کرد و رفت و بدتر از آن که بخاطر اینکه رفتن خودش را موجه نشان دهد از من مریض که نمی توانستم راه بروم و از نوک انگشتهایم تا صورت و دهان و دندانم زخمی بود و پایم آنقدر زخمش عمیق بود که دکتر ها قادر به گچ گرفتن پایم نبودند و فقط آتل بسته بودند و حتی جراحتی که کف پای من برداشته بود را نمیتوانستند جراحی کنند و آنقدر وضعیت من بد بود که میخواستند پای مرا قطع کنند بعد همسر من در دادگاه علیه من شکایت کرده و به من تهمت ضرب و شتن و کتک کاری زده و اینکه من آدم خلافکارم و بیکار و علافم و هزارتا مورد دیگه واقعا همسر من و خواهرش انساگیت را زیر سوال بردند چه که واقعاا هر کس دیگه بود هرگز دلش نمی آمد مرا با آن حال راا کند و به دادگاه ها بکشاند همسر چنان از من شکایتهای جوواجو کرده و با عناوین مختلف و با تهمت و افترا و حقه بازی حتی توانسته قاضی را فریب دهد و رای را به نفع خودش تعقییر دهد مثلا از من شکایت کرده و من بدون اینکه مطلع باشم وچون تصادف کرده بودم امکان حرکت کردن برایم دشوار بود و مخصوصا که تمام شکایتها در بهبهان انجام شده بود و از طرفی جلو تر یک شکایت و تامین خواسته زده بود و اجرای احکام تمام اموال من را توقیف کرده مثلا تمام کارتهای اعتباری مرا که شامل پولهای خرجیم بود و یارانهها در آن ریخته می شد و پول بیمه قرار بود به حسابم یخته شود و حتی خانه ام که اجاره ای بود و پول جلو که داده بود مبلغ ومه الرهن را توقیف نموده و ضالمانه توانست مانع شود که حتی من نتوانم برای دفاع از خودم به دادگاه بروم و بدون اینکه من متوجه بشم به دادگاه مراجعه میکرده و میگفته که من حاضر به آمدن نیستم و میگه گردنم خیلی کلفته و قاضی هم باور میکرده و خواهرش با زبان بازی و حیله گرانه و حتی همسرم با مظلوم نمایی و گریه کردن توانسته اند حکم خوب بگیرند مثلا در همین حکم در نورد پرداخت اقساط مهریه تمام اموال و پولهای من و همان دیه ای به مبلغ ۶۳ میلیون تومان بود را توقیف کرده اند و تمام و کمال به همسرم دادند و بدون در نظر گرفتن شرایط من که من بیچاره این پولها که مال من نیست پنجاه میلطون تومانش متعلق به مردم است و مدیونی دارد واقعا که این په قانونی است که با خودش نمی گوید این پولی که بیمه پرداخت میکنه بابت خسارتی است که بهت وارد شده و من پولی نداشتم و خود همسرم حضور داشت و پولهایی که خرج خانه و حتی خودش می کردم از همین پول بود و مدت ۵ ماهی که در بستر بودم و مخارج بیمارستان را از کما آوردم و چه کسی آن را پرداخت کرد آیا قاضی دادگاه بهبهان شعبه یک حقوقی نمی توانست تحقیق کند چطور زمانط کهحکم اجراییه مهریه آمد و من اعسار زدم و پذیرفته شد و حکم صادر شد یک سکه جلو و هر ۶ ماه یک سکه و من واقعا توان پرداخت هر شش ماه یک سکه را نداشتم و التراض زدم و چطور شد شلبه ششم دادگاه تجدید نظر اهواز کلیه اموال ودارایی بنده که واقعا هیچی نیست و همان ده میلیون وجه الرهن است که از پدرم بابت اماره منزل قرض گرفتم که هنوز نصف پولش را نداده ام و این ۶۳ میلیون که تمام دارایی من که تماما قرض بوده و خودم مقصر حادثه بودم و یک پول ناچیزی بیمه داده که پنجاه میلیونش متعلق به مردم است که باید به صاحبش برگرداننده شود حال از تمام کسانی مقامی بالاتر دارند می پرسم آیا من گناه ندارم آیا من قتل کرده ام آیا مرا در ازدواج فریب داده اند و با اینکه بارها لایحه زدم و اعتراض کرده ام چرا کسی پاسخ مرا نمیدهد آخه من چه گناهی کرده ام که با این وضعیتی که دارم و بیمارم و هپاتیت B دارم و رو به مرگم و نیاز به پول دارم که درمان کنم و همچنین چشمهایم که ضعیف هستند و جلوی پاهایم را به زور می بینم و در تشادفی که کردم هنوز پایم مشکل دارد و دندانهایم که لی شدند نیاز به ترمیم دارند و از همه چیز بدتر ۵۰ میلیونش مال مردم بوده پس چرا پرداختش کردید به زنم مگه خدا میبخشه مال مردم خوری را مگر اونا ول می کنند هم خودم و هم پدرم را که پک و سفته دست مردم دادیم باید بریم زندان و بدتر از اون خانه را اگر از من بگیرید مگر می شود در خیابان خوابید و زدون هیچی سکه پرداخت کنم واقعا محتاج به کمک هستم و دست نیاز اول به سوی خداست و بلد به سوی کسی است که قدرک در دست اوست تا بتواند حق مظلومی را از ظالم بگیرد (لعی کرم قراچه
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین